* رياست لاريجاني را در مجلس دهم ميتوان شكست اصلاحات تلقي كرد؟
** اعتقادم بر اين است كه نه انتخابات مجلس به مفهوم پيروزي اصلاحطلبان بود و نه پيروزي لاريجاني را بايد به مفهوم شكست اصلاحات تلقي كرد. بنابراين گمان ميشود نه آن تحليلي كه برخي مبني بر شكست قطعي اصولگراها ارائه ميدهند و نه تحليلي كه بعد از پيروزي لاريجاني به عنوان رئيس مجلس از سوي رسانههاي اصولگرا مبني بر شكست قطعي اصلاحطلبان ارائه ميشد هيچ يك از اين دو مساله گوياي واقعيت نيست. حقيقت مساله اين است كه فضاي سياست در ايران يك فضاي سيالي است و عوامل مختلفي در انتخابات موثر است كه منتج به انتخابهاي مختلف ميشود.
به عنوان مثال ديده ميشود كه لاريجاني ۷۰ تا راي بيشتر از عارف كسب ميكند و عوامل مختلفي سبب ميشود كه عارف در تهران در صدر ليست اميد قرار بگيرد اما در مقابل ميبينيم كه پزشكيان با راي كمتر از ۱۵۳ تا، به عنوان نواب رئيس مجلس انتخاب ميشود، بنابراين همه اين عوامل نشان از وجود فضاي سيالي است كه در جو سياسي كشور به ويژه فضاي پارلمان ايران وجود دارد و همه اين مسائل نشان ميدهد كه نميتوان نگاهي يكسويه نسبت به فضاي سياسي كشور داشت.
* پس از انتخاب لاريجاني به عنوان رئيس مجلس برخي جريان ها در تحليلهاي خود به اين مساله اشاره ميكردند كه رياست ایشان بر مجلس زمينه بروز تفرقه و اختلاف ميان اصلاحطلبان و اعتدالگراها خواهد شد، تعبير شما در اين زمينه چيست؟
** برخيها گمان ميكردند برخورد مجلس دهم با رياست لاريجاني تقابلي خواهد بود، چرا كه تصور برخيها بر اين بود كه رياست لاريجاني ميتواند زمينهساز اختلاف ميان دو جريان اصلاحطلب و اعتدالگرا باشد. به همين علت بايد گفت همان طور كه انتظار ميرفت مجلس دهم يك مجلس تعاملي خواهد بود. بخشي از تعامل در داخل مجلس ميان اصلاحطلبان و اصولگراها شكل ميگيرد و بخشي ديگر از تعامل ميان مجلس و دولت در زمينه مسائل توسعه شكل ميگيرد. در عين حال دو جرياني كه در مجلس بناي تقابلي دارند با دو ويژگي اين تقابل را ادامه ميدهند. نخستين ويژگي اين است كه تقابل ميان دو جريان در حاشيه تحولات مجلس رخ ميدهد. بخشي از مجلس به دنبال تعامل است و بخشي از جريانات تند چپ و راست به دلايل سياسي با يكديگر اختلاف نظر و تقابل دارند.
اما واقعيت اين است كه چون قاطبه مجلس مشكل و چالش كشور را در توسعه ميدانند نه سياست، لذا از ورود به تقابل ميان اين دو جريان سياسي پرهيز ميكنند. بنابراين اگر تقابلي وجود داشته باشد اين تقابل در حوزه توسعه نيست، به عبارتي در مسائلي كه مربوط به توسعه و نيازهاي روز جامعه است نمايندهها از بروز تنش پرهيز كرده و وارد حوزه تعاملي ميشوند. مساله ديگر اينكه نبايد انتخابات هيات رئيسه را با حداقل تغيير ديد و باید فضاي سياسي كشور را در قالب انتخابات آن تعيين كرد. فضاي واقعي مجلس زماني شكل ميگيرد كه مباحث بر اساس گزارههاي موضوعي و مسائل حساس شكل بگيرد؛ پس از آن اتفاقات مهمي در مجلس رخ خواهد داد.
* كانديداهاي منفرد و مستقل در مجلس تحتالشعاع انتخابات هيات رئيسه بوده و نتوانستند فراكسيوني مستقل در مجلس تشكيل دهند، شرايط را براي جريان مستقل در مجلس دهم چگونه ميبينيد؟
** در آينده اين امكان وجود دارد كه اين جريان به خودآزاري دچار شود و بنابراين به طور حتم جريانات سياسي به صورت انحصار طلبانه در توزيع كميسيونها، مناصب و هياتها عمل كنند كه از دل اين مساله افرادي بر اساس علاقه فردي خود نسبت به كمیسيوني و از سويي هدفگذاري منطقي خود نسبت به توزيع مناصب نرسند يا وارد فضايي مستقل شوند. در آينده اين امكان وجود دارد که مستقلين در مجلس دهم تحولات اساسي ايجاد كنند. از سويي در مباحث مربوط به مساله قانوني در مجلس اصل شايستهسالاري حاكم است.
زيرا نمايندههايي كه از توان، پيشینه و تجربه بيشتري برخوردار هستند در مباحث علميتر و كارشناسيتر رفتار ميكنند. اين افراد زمام عملي مجلس را بيشتر در اختيار ميگيرند. در آينده آراي خاموش نيست كه فضاي عمومي مجلس را در اختيار ميگيرد، بلكه تربيونهاي كارشناسي، قوي و عاري از تعارف خود را در مجلس نشان خواهند داد. بنابراين نخبگان اصلي مجلس دهم كساني هستند كه در مباحث كارشناسي مجلس خود را نشان ميدهند و همچنين كساني هستند كه در انتخابات سالهاي آينده مجلس در عرصه هيات رئيسه و كميسيونها خود را نشان خواهند داد، لذا جريانهاي سياسي به ويژه اصلاحات نبايد با يك انتخاب تغيير افراطي دهند.
* با توجه به تغييراتي كه به وجود آمده چه جايگاهي را ميتوان در اين معادلات سياسي مجلس براي آقای عارف در نظر گرفت؟
** جريان اميد روي مساله تعهدات و تعلقات قبلي و آينده نمايندههاي مجلس حساب باز نكرده بود و اين بزرگترين خطاي استراتژيكي عارف شمرده ميشود. نمايندههاي مجلس در سه فضا نياز به ليدر دارند، نخست فضاي انتخاباتي و زماني كه نياز به راي دارند و ممكن است در اين راستا تعهداتي نيز بدهند و بسياري از تعهدات خود را لاپوشاني كنند، تعهدات در زمانهاي مختلف از جمله رايگيريهاي داخل مجلس داده شود و گاه مساله رفتارهاي حال نمايندههاست، رفتارهايي كه در چهارچوبهاي انتخاباتي در مجلس شكل ميگيرد و برخي مسائل مربوط به پيش بيني رفتارها در آينده است كه نمايندهها چه روش و رفتاري را در رابطه با جريانات گروههاي سياسي مختلف تعريف ميكنند. دكتر عارف تنها موقعيت حال نمايندهها را ديده و اين همان خطاي استراتژيكي ليست اميد بود.
اما در آينده اين اعتقاد وجود دارد از آنجا كه مسائل گذشته در انتخابات نشان داده كه عارف و ساير اصلاحطلبان به دنبال تعامل هستند، در فضاي تعامل اگر عارف با توجه به اين تغييرات سيالي كه به وجود آمده بتواند يك فراكسيون معقول و توام با تعامل را مديريت كند به جايگاه بيبديلي در مجلس دست خواهد يافت. به طور مشخص ايشان بايد اين مساله را در نظر بگيرد كه رفتارها و حساسيتهايي در خارج از حوزه نظام و قانون اساسي وجود دارد و اصلاحطلبان هم مخالف رفتارهاي خارج از قانون اساسي هستند. گرچه ايشان سوابق بسيار خوبي در كشور از خودشان به جاي گذاشتند، اما به هر روي اگر ايشان در چهار چوب قانون اساسي و بر اساس تعامل رفتار كند اين نقش ميتواند بيبديل باشد. وي ميتواند همچنان جايگاه خودش را به عنوان پارلمان در سايه حفظ کند.
* اولويتهاي مجلس دهم با توجه به حساسيتهاي موجود در جامعه تاکید بر چه مسائلي باشد؟
** مجلس دهم بايد بر مساله توسعه در همه ابعاد سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي متمركز شود، زيرا توسعه در زمان كنوني چالشي بسيار مهم در كشور شمرده ميشود. چراكه همه مسائل موجود در كشور از جمله مسائل اقتصادي، ركود و بيكاري مرتبط با توسعه است. در قبال برجام نيز مجلس بايد دو اصل مصالح و منافع ملي را در دستور كار قرار دهد و سپس تمركز بر دو قانون مرتبط با اين دو اصل كه در مجلس هفتم و سپس مجلس نهم تصويب شد كه بايد بر اساس همان دو قانون از شان و منافع ملي كشور دفاع به عمل آورده شود. رسالت ديگر مجلس دهم كمك به شكلگيري شرايط رو به ترميم پس از برجام در بازگشت سرمايهها و اموال ايران به داخل، تسهيل شرايط بينالمللي و زمينهسازي جهت سرمايهگذاري خارجي در داخل كشور است كه بايد از آن بهره برد.
بنابراين در مجموع مجلس يك وظيفه سياسي و يك رسالت اقتصادي بر دوش دارد و بايد در راستاي آرامش و ثبات اقتصادي و سياسي حركت كند. مجلس بايد در راستاي همكاري، همراهي در برابر دولت و حتي انتقاد نسبت به قوه مجريه سازنده باشد. چراكه انتظار و تاكيد مردم بر اين است كه رابطه دولت و مجلس حتي در بعد انتقادي نيز بايد سازنده باشد تا بر مسائل و مشكلات موجود جامعه فائق آيند. از اين رو گمان ميشود ارزيابياي كه مردم در نهايت ميتوانند از عملكرد قوه مجريه و مقننه داشته باشند، بر اساس نوع رفتار همگرايانه آنها خواهد بود. آنها با عملكرد خود نشان خواهند داد تا چه اندزه به دنبال حل مسائل و مشكلات مردم بوده و چقدر نسبت به وعدههايشان متعهد هستند.
اگر دولت و جريانهاي سیاسی در مجلس فضاي رقابتي و چالشي ايجاد كنند كه از دل اين فضا مشكل مردم حل نشود بلكه مشكلات ديگري به آن اضافه شود، در نهايت مردم كارنامه دو طرف را مردود اعلام خواهند كرد. لذا اين مجلس بايد در مسيري حركت كند كه حتي اگر وارد فضاي انتقادي ميشود بايد به سمت و سوي رفع مشكلات مردم به ويژه در بخش توسعه پيش برود. زيرا مشكل امروز مردم ايران سياست نيست بلكه چالش و معضل امروز مردم ما توسعه است و همه نيازها و خلأهاي موجود مبتني بر اين واژه و توجه به آن حل و فصل خواهد شد. در زمينه توسعه نيز شاخص، رقم، ارقام، احكام وجود دارد و اين احكام و ارقام بايد عملياتي شود. اين اقدامي است كه مجلس در قانون نظارتي خود باید انجام داده و خلأهاي قانوني آن را نيز برطرف كند.
* اين تعبير وجود دارد كه دولت بيشتر موافق رياست لاريجاني در مجلس دهم بود، ارزیابی شما چیست؟
** روحاني و ساير دولتمردان نه تنها سعي كردند بيطرفي خود را حفظ کنند بلكه حتي طي جلسات مختلفي كه برگزارشد با وجود آنكه لاريجاني رئيس مجالس هشتم و نهم نيز بود و ميدانستند لاريجاني شرايط مناسبتري نسبت به عارف براي عهده گرفتن پست رياست دارد، دولتمردان در اين جلسات سعي كردند كه براي لاريجاني و عارف جایگاه برابري تعريف كنند و در پروتكلي كه اجرا شد اين طرح نيز شكل گرفت. در نشست حزب اعتدال وتوسعه تلاش شد كه شرايط برابر حفظ شود، در حوزه غير رسمي هم ديده شد كه بسياري از مردم به دنبال رياست دكتر عارف بودند، گرچه دكتر عارف از اين شرايط راضي نيست و انتظار داشت همان طور كه خودش در انتخابات رياستجمهوري يازدهم از روحاني حمايت كرد، روحاني هم از او به همان اندازه حمايت كند اما حقيقت مساله اين بود که وزنه به سمت لاریجانی سنگيني ميكرد و در نهايت هم لاريجاني رئيس مجلس دهم شد.
اين مساله شايد تحليلي بر حمايت دولت از دكتر لاريجاني به حساب بيايد اما اين تعبير به حدي نيست كه عارف به سمت شكستن ائتلاف گذشته با دولت روحاني حركت كند. طبيعتا عارف در سراسر كشور تحت فشار بدنه اصلاحطلبان قرار خواهد گرفت، براي اينكه يك ساختار اصلاحطلبانه خاصي را در پيش بگيرد و اهداف تاميننشده در انتخابات را پس از خوشبينيهاي خبري نسبت به پيروزي اصلاحطلبان را به گونهاي ديگر تامين كند. اما به هر رو دولت بايد طوري عمل كند كه مجلس دهم محل دشمنی براي كسي نباشد.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/153791
ش.د9500542