تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۴  ، 
شناسه خبر : ۲۹۲۷۹۵
نعمت‌الله ايزدي، سفير پيشين ايران در روسيه در گفت‌وگو با «اعتماد»:
مقدمه: روابط ايران و روسيه به كدامين سو خواهد رفت؟ اين سوالي بود كه ذهن بسياري از تحليلگران را پيش از توافق هسته‌اي به خود مشغول كرده بود و در اين راستا، برخي گمان مي‌كردند كه با برجام؛ روسيه، ديگر آن روسيه سابق براي ايران نيست. با حضور نظامي روسيه در سوريه و افزايش همكاري‌هاي دو طرف در عرصه ميداني و سياسي نيز تعداد ديگري از تحليلگران بيان كردند كه برجام نتوانسته است خدشه‌اي در روابط ايران و روسيه ايجاد كند و حتي روابط ايران و روسيه را راهبردي ناميدند. سفر پوتين در تهران نيز به اين تحليل دامن زد با اين حال، بر همگان مشخص است كه روس‌ها در سوريه نه به خاطر ايران و بشار اسد، بلكه براي حفظ منافع خود حضور دارند و نقش‌آفريني مي‌كنند. برجام، همكاري در سوريه، ابراز علاقه روسيه براي ايفاي ميانجيگري ميان تهران و رياض و سايه بي‌اعتمادي تاريخي ميان ايران و روسيه، خلاصه‌اي از واقعيت‌هاي جاري در رابطه دوجانبه ايران و روسيه است كه در هر تحليلي ردپايي از يكي يا مخلوطي از اين مولفه‌ها به چشم مي‌خورد. در خصوص رابطه تهران – مسكو با نعمت‌الله ايزدي، سفير پيشين ايران در روسيه گفت‌وگويي داشتيم.
پایگاه بصیرت / محمدابراهيم ترقي‌نژاد

(روزنامه اعتماد ـ 1395/03/19 ـ شماره 3546 ـ صفحه 10)

* چندي پيش روسيه نسبت به حل مشكلات ميان ايران و اعضاي شوراي همكاري خليج‌فارس ابراز علاقه‌مندي كرد. مسكو تا چه اندازه از توان و جايگاه حل مشكلات ميان ايران و اعراب برخوردار است؟

** روس‌ها علاقه بسياري براي حضور در فضاهاي اختلافي دارند تا در آن فضا نقش‌آفريني كرده و به نوعي دست به ميانجيگري بزنند. اين علاقه‌مندي هم مختص به امروز نيست و نمونه‌هاي تاريخي را مي‌توان براي آن مثال زد مانند اختلافات چين و هند كه روس‌ها وارد شدند و نقش‌آفريني كردند. امروزه نيز اين علاقه‌مندي از سوي روسيه وجود دارد و ما مشاهده مي‌كنيم كه روسيه تلاش مي‌كند در تنش‌هاي بين‌المللي وارد شده و با آنكه مي‌داند ممكن است اين ميانجيگري‌ها به نتيجه‌اي هم نرسد، نقش‌آفريني كند. با اين حال، در خصوص بحران روابط ايران و اعراب و به ويژه ايران و عربستان، روس‌ها از توانمندي و جايگاه براي حل بحران و مشكلات برخوردار نيستند. ورود روسيه نيز به اين مساله مناسب نيست، آنها نه اهليت اين كار را دارند و نه از اختلافات طرفين به شكل كامل آگاه هستند. بخشي از اختلافات ميان ايران و عربستان سياسي و به خاطر رقابت‌هاي منطقه‌اي است اما بخشي از آن اختلافات هم اعتقادي است. با اين حال، روابط خوب روسيه با ايران و روابط رو به گسترش‌شان با اعراب موجب شده است تا آنها براي انجام اين مساله ابراز علاقه‌مندي كنند.

* چه دلايلي موجب شده است تا روس‌ها براي بهبود روابط ايران و اعراب پيشقدم شوند؟

** روسيه از گذشته دور و از زماني كه وضعيت ژئوپولتيك خاورميانه از نيمه قرن بيستم به اين شكل درآمده است، در مقايسه با رقباي غربي‌اش و به ويژه امريكا هميشه دست پايين‌تر را داشته است. اين مساله موجب شده تا آنها تلاش كنند از راه‌هاي مختلف جايگاه‌شان را در مناسبات منطقه‌اي افزايش داده و نفوذشان را توسعه بدهند و حضور جدي‌تري داشته باشند. به همين منظور آنها سعي كردند تا پايگاه‌هايي را در خاورميانه براي خود ايجاد كنند كه دروازه ورودشان به خاورميانه باشد. سوريه و عراق تا پيش از جنگ تقريبا چنين نقشي را براي آنها ايفا مي‌كردند. ايران تا پيش از انقلاب، پايگاه امريكايي‌ها بود و عرصه‌اي براي نقش‌آفريني شوروي نبود اما پس از انقلاب اسلامي، روابط طرفين، شكلي نو به خود گرفت و همين موجب شده است آنها هم براي جبران كمبودهاي اطلاعاتي و هم تاثيرگذاري در كليات مسائل منطقه‌اي روي ايران حساب باز كنند و نقيصه‌شان را جبران كنند. بخشي از اين مساله هم به دليل كمبود اطلاعات و نبود آگاهي كافي از مسائل منطقه از سوي روس‌ها است.

در شوروي سابق حدود ٦٠ تا ٧٠ ميليون مسلمان و در روسيه امروز جمعيتي بالغ بر ١٥ ميليون نفر مسلمان زندگي مي‌كنند و بسياري از مسائل خاورميانه بر نوع زندگي مسلمانان روسيه و نحوه برخورد دولت اين كشور با آنها تاثير دارد و به همين خاطر روس‌ها علاقه‌مند هستند تا از مسائل جهان اسلام و كشورهاي خاورميانه آگاه شوند. با اين حال، در حال حاضر تنها كشور و موثرترين كشوري كه مي‌تواند به روسيه در مسائل خاورميانه كمك كند، ايران است و به همين خاطر هم مشاهده مي‌كنيم كه آنها تلاش مي‌كنند تا موضوعات مورد علاقه دو طرف را پيدا كرده و از اين زاويه همكاري‌هاي جديدي را سامان بدهند.

* ايران و روسيه در سوريه با يكديگر همكاري نظامي نزديكي دارند و از منافع مشترك برخوردارند. شوراي همكاري درباره سوريه در نقطه مقابل چنين همكاري‌هايي است. آيا اين مساله موجب نمي‌شود تا تلاش روسيه به سرانجامي نرسد؟

** اختلافات روسيه با كشورهاي حوزه خليج‌‌فارس درباره سوريه تنها يك عامل در عدم موثر بودن تلاش‌هاي آنها براي ميانجيگري ميان ايران و عربستان است. ورود و نقش‌آفريني به مسائل منطقه‌اي نيازمند توانمندي‌هايي است كه روسيه فاقد آن توانمندي‌ها در خاورميانه است. از سوي ديگر، ورود مساله ميانجيگري نيازمند بي‌طرفي است در حالي كه ممكن است روس‌ها چنين بي‌طرفي‌اي را نداشته باشند. من گمان مي‌برم كه در بسياري مسائل اختلافي ميان ايران و عربستان، روس‌ها متمايل به ايران هستند. از سوي ديگر، بسياري اختلافات ايران و اعراب، از موضوعات اختلافي خود روس‌ها و اعراب هم هست. چگونه روسيه مي‌خواهد وارد ميانجيگري‌اي شود كه خود در آن موضوعات، ذي‌نفع محسوب مي‌شود.

* با دستيابي به توافق هسته‌اي روابط ايران با كشورهاي اروپايي بهبود يافته است. نگاه روسيه به بهبود روابط ايران و غرب چيست؟ آيا روسيه از گسترش روابط ايران و غرب احساس نگراني نمي‌كند؟

** روس‌ها در مساله بهبود روابط ايران و غرب در وضعيت متناقضي قرار دارند. از يك طرف، در صورتي كه روابط ايران و غرب به شكل گسترده‌اي بهبود پيدا كند و در حوزه مسائل اقتصادي و سياسي پيشرفت داشته باشيم، ممكن است روس‌ها جايگاه خودشان را در حوزه سياست خارجي ايران تنگ‌شده و كاهش‌يافته تلقي كنند كه اين براي‌شان خوشايند نيست. ممكن است كه ايران در توسعه روابط خويش با غرب اين هدف را هم نداشته باشد. از طرف ديگر، در صورتي كه روابط ايران و غرب حالت عادي نداشته و خوب نباشد، اين وضعيت ممكن است منجر به حضور بيشتر غربي‌ها در منطقه و دخالت‌هاي آنها به خاطر ترس از ايران شود. اين مساله يعني افزايش غربي‌ها در خاورميانه هم مورد خوشايند روسيه نيست. از طرفي، تيرگي روابط ايران و غرب منجر به افزايش فشار غربي‌ها به روسيه براي كاهش روابط با ايران هم خواهد شد. اين وضعيت پارادوكسيكالي است كه روس‌ها در آن قرار دارند؛ آنها نه مي‌توانند صددرصد موافق پيشرفت روابط ايران و غرب باشند و نه مي‌توانند مخالفت جدي ابراز كنند چراكه منافع‌شان به خطر مي‌افتد. با اين حال، اگر آنها احساس كنند و تضميني را داشته باشند كه پيشرفت روابط ايران و غرب خدشه‌اي به مناسبات ايران با آنها وارد نمي‌كند، من فكر مي‌كنم آنها نه تنها چاره‌اي براي پذيرش اين واقعيت ندارند بلكه از آن هم استقبال مي‌كنند.

* در دولت تدبير و اميد، ميزان و سطح ديدار ميان مقامات عالي دو كشور افزايش يافته است. ميزان توافقات‌تهران و مسكو نيز همين طور. آيا آن رايزني‌ها و اين قراردادها مي‌تواند به مثابه دادن تضمين به طرف تلقي كرد؟

** هم بله و هم خير. ايران سعي كرده است نشان دهد كه توافق هسته‌اي تاثيري در روابطش با روسيه نگذاشته است به شرط آنكه روس‌ها منافع متقابل ايران و تعادل در رابطه با ايران را بپذيرند. در چنين شرايطي سهم آنها محفوظ است و آن ديدارها و قرارداد حكم چنين ضمانتي است اما با توجه به سابقه روابط دو كشور، اينكه روسيه آن مساله را درك كرده باشد، من ترديد دارم. در گذشته مسائلي ميان ايران و روسيه رخ داده است كه موجب نگراني آنها شده و اين تلقي را براي‌شان به‌وجود آورده است كه گسترش روابط ايران و غرب موجب فراموشي روسيه يا كاهش جايگاه آنها مي‌شود. فارغ از اينكه اين تلقي درست است يا خير، ذهنيت بي‌اعتمادي در روس‌ها وجود دارد. البته اين بي‌اعتمادي هم در ميان ايراني‌ها وجود دارد يعني در مقاطعي كه ما انتظار داشتيم روسيه بدون توجه به شرايط منطقه‌اي يا وضعيت روابط ايران و غرب، جانب ما را بگيرد، آنها رفتارشان را متناسب با خواست ما تنظيم نكرده‌اند، كما اينكه روسيه به تمامي قطعنامه‌هاي تحريمي عليه ايران راي مثبت داد، در صورتي كه خودشان در صنعت هسته‌اي ايران حضور داشتند و از ماهيت آن آگاه بودند.

* ايران و روسيه در سوريه با يكديگر همكاري دارند ولي از اختلافاتي هم برخوردار هستند. اين اختلاف چه زماني ظهور مي‌كند؟ آيا روسيه شريك قابل‌اعتمادي براي ايران در معادلات سوريه هست يا خير؟

** در درجه اول بايد توجه داشت كه ايران و روسيه در خصوص سوريه ممكن است مواضع مشتركي مانند حفظ دولت حاكم، عدم تجزيه اين كشور و... داشته باشند و اين مسائل موجب نزديكي و همكاري آنها با يكديگر شود اما بايد به اين نكته هم توجه داشت كه آيا طرفين پس از حل بحران هم قادر خواهند بود در سوريه يا ساير مسائل منطقه‌اي همكاري داشته باشند؟ من فكر مي‌كنم همكاري ايران و روسيه پس از حل بحران سوريه دشوار است چراكه آنها منافع متفاوتي نسبت به ما دارند و فقط در برخي مسائل با يكديگر هم‌موضع هستيم. روس‌ها منافع ژئواستراتژيكي و هژمونيكي‌شان را در خاورميانه مدنظر دارند. از اين طريق مي‌خواهند نفوذشان را افزايش دهند. اين در حالي است كه ايران در سوريه منافع ملي و مسائل ايدئولوژيكش را دنبال مي‌كند. ايران در سوريه به دنبال آن است تا توازن حاكم بر منطقه برهم‌نخورد. اين اهداف ممكن است در وضعيت آرام و پسابحران با يكديگر همخواني نداشته باشد.

* در چنين شرايطي همكاري‌هاي ايران و روسيه چگونه بايد تعريف شود؟

** پيشنهاد من اين است همكاري‌هاي‌مان با توجه به اين ملاحظات تعريف شود. نبايد توافقات و همكاري‌هاي‌مان را با روسيه به گونه‌اي افزايش دهيم كه بعد از رسيدن به تفاوت منافع، دچار سردرگمي و گيجي بشويم. نمونه‌اي از اين گيجي را در افغانستان، عراق، قفقاز و آسياي مركزي ديده‌ايم، جاهايي كه در ابتدا اشتراك منافع داشته‌ايم اما هنگامي كه به مرحله‌اي مي‌رسيم كه طرفين بايد خطوط‌شان را روشن كنند، لزوما با روسيه هم‌نظر و هم‌راستا نيستيم. من فكر مي‌كنم بايد براي همكاري با روسيه، راهبردهاي‌مان مقطعي و كاملا تعريف‌شده باشد چراكه همكاري‌هاي هميشگي و بلندمدت ممكن نيست و من دورنمايي را براي آن مشاهده نمي‌كنم.

* اين عدم همكاري‌هاي بلندمدت و استراتژيك تا چه اندازه مي‌تواند بر بي‌اعتمادي ميان دو طرف اثر بگذارد؟

** من نمي‌گويم كه اين عدم همكاري بلندمدت به دليل بي‌اعتمادي است بلكه به خاطر منافع بعضا متفاوتي است كه طرفين در خصوص مسائل مختلف دارند و ممكن است ميزان همخواني آنها اندك باشد. در اين شرايط كه ممكن است منجر به قطع همكاري شود، ما نبايد احساس كنيم اين مساله تقصير آنها است يا نبايد اين انتظار و توقع را داشته باشيم كه آنها از منافع‌شان چشم‌پوشي كنند. اين احساس و انتظار در سياست خارجي اشتباه است. اين منفعت غيرمشترك است. متاسفانه ما ايراني‌ها مسائل را صفر و صدي مي‌بينيم. وقتي مي‌گوييم با روسيه يا هر كشور ديگري همكاري داريم، فكر مي‌كنيم مي‌توانيم تا بي‌نهايت با يكديگر همكاري داشته باشيم و پاياني براي آن متصور نيستيم.

* نگاه روسيه به حزب‌الله چيست؟

** روس‌ها چه بپسندند يا چه نپسندند و چه بخواهند يا چه نخواهند، حزب‌الله را به عنواني واقعيتي تاثيرگذار چه در سوريه و چه در لبنان پذيرفته‌اند و نمي‌توانند منكر اين بازيگر قدرتمند شوند. با اين حال، از آنجايي كه روسيه تمايل به قطبي عمل كردن دارد و تلاش مي‌كند تا مجموعه‌اي از كشورها را حول محور خود جذب كند، به حزب‌الله به عنوان بازيگري قابل اعتنا نگاه نمي‌كند. از سوي ديگر، روسيه دچار برخي مسائل داخلي است و بيم از آن دارد كه اعتنا به حزب‌الله موجب شكل‌گيري الگويي براي بازيگران داخلي‌اش شود و همين براي آنها مشكلاتي را ايجاد مي‌كند.

* آيا روابط نزديك روسيه و اسراييل در تضاد با همكاري تهران و مسكو در سوريه نيست؟

** همان طور كه گفتيد روسيه و اسراييل از روابط بسيار نزديكي برخوردار هستند كه دلايل مختلفي دارد. از يك سو، تعداد بسيار زيادي از جمعيت اسراييل، روس‌تبار هستند. از سوي ديگر، روسيه اسراييل را يكي از دروازه‌هايي مي‌داند كه مي‌تواند شرايط را براي حضور بيشتر او در خاورميانه باز كند و سعي مي‌كند با حضور در اسراييل، بخشي از جاي پاي امريكا را بگيرد. در اين مسائل حتما ايران و روسيه به تضاد مي‌خورند. با اين حال، اين مساله را نبايد در قالب اعتماد ديد، چراكه هر كشوري از منافع ملي برخوردار است و حق دارد براي دستيابي به منافعش به سمت و سوهاي دلخواه برود. در اين رابطه هم تهران و مسكو منافع متفاوتي دارند. ما هم با اين دريچه نبايد به روسيه نگاه كنيم چراكه روسيه از روابط نزديكي با اسراييل برخوردار است و ما نيز با اسراييل مخالف هستيم و با اين تعريف، نمي‌توان با يكديگر همكاري كرد.

* چقدر آن روابط نزديك بر همكاري‌هاي ايران و روسيه تاثيرگذار بوده است؟

** خير. تاثيري نداشته است چراكه روسيه سعي كرده است اين همكاري و آن روابط را جداگانه تعريف كند و وارد بازي‌هاي اختلافي نشود. آنها از خطوط قرمز ايران آگاه هستند و مي‌دانند كه ورود به چنين خط قرمزي مي‌تواند پايان‌بخش همكاري باشد.

* روس‌ها سامانه موشكي اس- ٣٠٠ را به ايران تحويل دادند. تا چه اندازه اين مساله مي‌تواند موجب افزايش همكاري‌هاي نظامي دو كشور شود؟

** روس‌ها سرانجام و با وجود بدقولي چندساله‌شان و در شرايط نامناسبي به اين مساله تن دادند كه به وعده‌شان براي تحويل سامانه موشكي اس- ٣٠٠ به ايران عمل كنند و در اين راستا، بخش نخستي از اين سامانه به ايران رسيد. با اين حال، اين تحويل ديرهنگام نيز مي‌تواند در روابط نظامي تهران و مسكو تاثيرگذار باشد و اثر آن هم قطعا مثبت است. با اين حال بايد توجه داشت روابط نظامي ايران و روسيه به شكل روابط سنتي روسيه با ديگر كشورها نيست چراكه ما صرفا براي تامين بخشي از نيازهاي خود آن هم در چارچوب مبادلات تجاري و اقتصادي و فارغ از مسائل سياسي وارد معامله با روسيه شده‌ايم در حالي كه روسيه پيش‌تر فقط به همپيمانان خود سلاح مي‌فروخت. الان هم ما در خريد سلاح گفته‌ايم كه با وجود اين مساله هم‌پيمان شما نمي‌شويم. من فكر مي‌كنم اين مساله نه تنها در روابط نظامي ايران و روسيه مي‌تواند تاثيرگذار باشد، بلكه مي‌تواند در روابط نظامي ايران با كشورهاي غربي هم اثر مثبت داشته باشد. آنها هنگامي كه ببينند ايران كشور وسيعي است كه از توانمندي‌هاي بالايي هم برخوردار است و براي تامين بخشي از نيازهاي خود مجبور به خريد سلاح است و از طرفي مشاهده كنند كه سطح همكاري‌ها و خريدهاي ايران و روسيه در حال پيشرفت است، آنگاه ممكن است به اين نقطه برسند كه تصميمات جديدي را اعمال كرده و اصلاحاتي را در سياست‌هاي‌شان اعمال كنند.

* آيا افزايش همكاري‌هاي ايران و روسيه موجب واكنش امريكا خواهد شد؟

** ممكن است هر واكنشي نشان بدهد ولي فكر نمي‌كنم مثبت باشد.

* مساله بي‌اعتمادي به روس‌ها تا چه اندازه موجب شده تا تبادلات تجاري دو كشور به اندازه كافي نباشد؟

** بي‌اعتمادي ايران و روسيه بيشتر در حوزه همكاري‌هاي سياسي است. در مسائل كلان اقتصادي من بي‌اعتمادي‌اي را مشاهده نمي‌كنم هرچند كه بعضا در حوزه‌هاي خرد اقتصادي، بي‌اعتمادي وجود دارد. به طور مثال، هنگامي كه شوروي سابق فروپاشيد، برخي از تجار و سرمايه‌گذاران ايراني اين تصور را داشتند كه روسيه به خاطر فروپاشي دچار قحطي شده و ديگر قدرتي ندارد و احساس مي‌كردند، مي‌توانند در روسيه نفوذ تجاري و اقتصادي داشته باشند، غافل از اينكه روسيه كشور ثروتمند و قدرتمندي است كه همچنان يكي از قدرت‌هاي برتر جهاني است. اين اشتباهي بود كه طرف ايراني انجام داد و فكر مي‌كرد، مي‌تواند از نان به نوايي برسد و البته موجب شد تا برخي از فعالان اقتصادي روس نسبت به ايران تصور مثبتي نداشته باشند.

از طرفي، برخي از مقامات و سرمايه‌گذاران روسيه اين تصور را‌ دارند كه چون ايران امتيازي مانند ساخت كارخانه يا نيروگاه را به آنها داده است، از سر ناچاري بوده و با هر قيمتي و با هر رفتاري مي‌تواند با طرف ايراني برخورد كند و با ايران هر نوع بازي‌اي كه بخواهد، بكند. مي‌خواهم بگويم كه اين بد‌بيني دوطرفه است و هم ايران و هم روسيه در ايجاد آن مقصر بوده‌اند. من اميدوار هستم كه در شرايط جديد، طرفين به اين عقلانيت برسند كه حدي از روابط را براي يكديگر تعريف كرده و در آن راستا همكاري كنند. اگر ما بخواهيم همچنان به قديم نگاه و بر همان اساس هم عمل كنيم، نبايد با يكديگر همكاري كنيم. بايد متوجه باشيم كشورها در درجه نخست منافع ملي خود را دنبال مي‌كنند كه اين منافع ممكن است با شم ا مطابقت نداشته باشد. طرفين ظرفيت‌هاي مشخصي براي افزايش حجم همكاري با يكديگر دارند و من اميدوار هستم كه به اين حجم برسيم.

* اين سايه بي‌اعتمادي چه زماني از بين خواهد رفت؟

** اين مساله زمانبر است ولي نبايد به اين بهانه باعث گذشت زمان هم بشويم. از سوي ديگر، افزايش زمان باعث متضرر شدن طرفين مي‌شود چراكه سرعت تحولات، سرعت و شتاب بسياري به خود گرفته است و به گونه‌اي نيست كه منتظر ما بماند.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=45732

ش.د9500786