(روزنامه مردمسالاري – 1395/03/08 – شماره 4047 – صفحه 8)
ترکيه بايد مناسبات خود را براساس شرايط جديد تنظيم کند
* سقوط سوخوي روسي سبب تشنج ميان رابطه ترکيه و روسيه شد و اولين واکنشها هم محدوديت سفر اتباع روسيه به ترکيه بود، اين موضوع چقدر به آشفته شدن مسايل داخلي ترکيه کمک ميکند؟
** روسيه و ترکيه داراي رابطه بسيار پيچيده اي هستند، اگر با ديد تاريخي به اين موضوع نگاه کنيم، رابطه منسجم و پايدار يا از روي تمايل جدي ميان اين دو کشور وجود ندارد. رابطه اين دو کشور بيشتر تحت تاثير شرايط زماني مختلف قرار دارد. به تدريج در مقاطعي روسها ضعيف شدند و ترکها تسلط بيشتري پيدا کردند، پس آنها سعي داشتند از اين فرصت به خوبي استفاده کنند در زماني هم شوروي تقويت شد. از قرن 18 و 19 بحث تنگههاي بسفر و داردانل ايجاد شد و ورود ادوات نظامي شوروي، که تنشهاي جدي در اين مقطع زماني در اين تنگهها وجود داشت؛ بنابراين نشان ميدهد که اين دو کشور روابط پيچيده اي دارند. زماني که شوروي قدرت داشت اين دو کشور از طرفي همسايه بودند و چاره اي نداشتند جز اينکه واکنشهاي مسالمتآميز را در پيش بگيرند، از طرفي ديگر جهتگيريهاي ترکها به ويژه در قرن 20 پس از جنگ جهاني دوم، تاسيس ناتو و عضويت ترکيه در اين سازمان سبب شد تا اين مسايل جنبه سياسي کلان به خودش بگيرد.
اين در حالي بود که ترکيه و روسيه سعي داشتند با توجه به همسايگي، مشترکات و سوابق نامناسبي که آنها را از گذشته رنج ميداد، ارتباط خوبي با يکديگر برقرار کنند و همواره اين رابطه را حفظ کنند. در اواخر دوران شوروي، ترکها نفوذ اقتصادي جدي در شوروي و بعد هم در روسيه پيدا کردند چون روسها به دلايل مختلف، از نظر اقتصادي ضعيف شدند. تحولات و بازسازيهاي اقتصادي هم پاسخ نداد؛ از جهتي ديگر نيازهاي شوروي به کالاهاي مصرفي بالا رفت اما ترکها ظرفيتهاي خوبي در توليد کالاهاي مصرفي به وجود آوردند پس اين ارتباط در اواخر دوران شوروي ادامه پيدا کرد. اما در زمينههاي مختلفي مانند مسايل سياسي اختلافات روسيه و ترکيه افزايش پيدا کرد. عضويت ترکها در ناتو و به طور کلي در حوزه غرب قرار گرفتن ترکيه، مطلوب روسها نبود. آنها همسايه عراق و سوريه بودند و سوريها مورد توجه روسيه بودند، حتي همسايگي و توسعه روابطشان با ما براي روسها حساسيتهايي را ايجاد ميکرد.
بنابراين روسها به ناچار براساس محاسبه منافع، اين شريک را انتخاب کرده بودند تا اينکه تحولات منطقه شدت پيدا کرد و اين اتفاقات آنها را دچار يک تضادي کرد؛ از طرفي از نظر اقتصادي وابسته شده بودند و درهاي کشور روسيه به دنيايي خارج، براي مردم اين کشور باز شد و يکي از مقاصد گردشگري کشور روسيه، ترکيه بود. البته کشورهاي ديگر هم به ترکيه علاقه داشتند اما روسها از مزاياي بيشتري براي سفر به ترکيه بهره ميبردند هم نزديک بودند و هم اينکه يک شناخت اوليه نسبت به فرهنگ و مردم اين کشور داشتند. جامعه روسيه حتي در جمهوريهاي مشترکالمنافع يک ريشه ترک زبان دارند بنابراين مردم علاقه داشتند به اين منطقه سفر کنند. مسلمانان ماوراي قفقاز هم به دليل جامعه اسلاميعلاقمند بودند تا براي سفر، ترکيه را انتخاب کنند. با شروع تحولات سياسي منطقه آنها در يک پارادوکسي قرار گرفتند. ترکها با فضاي منطقه آشنا بودند و استراتژي خاص خودشان را هم داشتند و واکنشهاي آنها از يک اصالتي برخوردار است.
ترکيه همکاريهايي با برخي از کشورهاي منطقه، آمريکا و حتي بالکان داشتند و اين موارد سبب نگراني روسيه شد تا ببينيد در تضاد منافعشان چه کاري ميتوانند انجام دهند؛ تا حد زيادي روسها ميتوانستند با اين وضعيت کنار بيايند، اما سقوط سوخوي روسي و عدم اظهار ندامت ترکها سبب شد تا يک فاصله جديدي ميان روسيه و ترکيه ايجاد شود. به اعتقاد من طرفين علاقه ندارند تا اين اختلافها گسترده شود. اگر بخواهيم با نگاه شوروي نگاه کنيم که رهبري يک بلوک قدرتمند را داشته و حتي با نگاه روسيه امروز، براي آنها سنگين بود کشوري که به ظاهر ضعيف تر از روسها است يک چالشي را براي آنها ايجاد کند و حاضر به عذرخواهي هم نباشد.
البته تحولات ديگر مانند اوکراين و کريمه نيز باعث شد آنها واکنش نشان دهند، اولين قدم هم محدوديت براي اتباع روس بود البته اين محدوديتها آثار دو سويه دارد؛ براي ترکها آثار اقتصادي سنگيني به دنبال خواهد داشت چون دولت ترکيه براي اينکه بتواند صنعت گردشگري خود را حفظ کند سوبسيد پرداخت ميکند به اين دليل که زيرساختهايي ايجاد کردند و دلشان نميخواهد که اين زير ساختها معطل بمانند. از طرف ديگر روسها هم از منظر اجتماعي ضرر کردند و به نوعي از ديد مردم روسيه دچار يک انزوا شدند و معتقدند که همين حداقلها را هم دولت روسيه از مردم دريغ کرده است، بنابراين دو طرف متضرر شدند. از ديد طرفين هر دو تمايل داشتند که اين اتفاق رخ نميداد اما حالا که چنين اتفاقي افتاده با لجاجت حاضر به کوتاه آمدن نيستند.
* باتوجه به ناامنيهاي داخل ترکيه توريستها ديگر اين کشور را براي سفر امن نميبينند و فرض ميگيريم که مقصد جديد گردشگران خارجي به جاي ترکيه ايران است، به نظر شما سياست خارجياي که اردوغان در پيش گرفته است نشان از رقابت اين کشور با ايران بعد از برجام دارد؟
** بايد ببينيم که اين فرض شما چقدر درست است و اينکه تا چه اندازه روسها ايران را براي سفر خودشان انتخاب ميکنند. ممکن است که درصدي اين کار را انجام داده باشند. اما به اندازهاي که ترکيه براي پذيرش توريسم زير ساخت و امکانات فراهم کرده ما توانايي و زيرساختهاي جذب توريستها را نداريم؛ بعد هم ترکيه ويژگيهاي خاص خودش را دارد و البته ايران هم از ويژگيهاي قابل توجهي براي گردشگران کشورهاي مختلف برخوردار است. جايگزين شدن ايران با ترکيه بايد يک دليلي داشته باشد. مثلا وقتي براي روسها درهاي آزادي باز شد، بيشتر از هر کشوري به سمت امارات و کشورهاي حاشيه خليج فارس سفر کردند و بيشترين توريستها از مسکو به سمت دوبي حرکت کردند. برخي ديگر هم ترکيه را به دليل قرابت فرهنگي مردم روسيه و ترکيه انتخاب کردند.
اما شاهد افزايش حضور چشمگير روس نبوديم اين در حالي است که در گذشته بعد از فروپاشي شوروي روسها بيشتر به ايران ميآمدند، در کل ميتوان گفت ايران قابليت دارد تا به عنوان يکي از جانشينهاي ترکيه مطرح باشد چون برخي از گزينههاي ترکيه را دارد براي مسلمانان روسيه کشوري اسلامياست، براي افرادي که ميخواهند به نقاط دور سفر نکنند، همسايه است و براي کساني که تمايل دارند آثار تاريخي و قرابت فرهنگي را ببينند نسبت به کشورهاي ديگر برتري دارد؛ چنين مواردي وجود دارد منتهي فکر نميکنم ايران بتواند به طور کلي جايگزين روسيه شود. البته اگر چنين اتفاقي هم رخ دهد بايد از اين فرصت بهترين بهره را ببريم چون روسيه فعلي به شکل کلان، کشور نسبتا ثروتمندي است و ميتوانيم توريستها و صنعتگران آنها را جذب کنيم.
به طور کلي اگر ايران به جايگاه خودش برگردد و تحولاتي که ما از سالهاي جنگ و بعد از آن تا دوران تحريمها داشتيم، از بين برود به طور قطع اردوغان ميتواند يک احساس خطري داشته باشد چون بسياري از مسايل ويژهاي که در ايران وجود داشت، دولت ترکيه ميتوانست براي بهبود اوضاع کمک کند و در دوران تحريم روابط اقتصادي ايران و ترکيه گسترش پيدا کرد، منابع و امکانات ما محدود بود و بازارهاي مختلفي مانند پوشاک، صنعت و لوازم خانه... در اختيار ترکيه قرار داشت؛ اما حالا که ايران با چنين محدوديتهايي مواجه نيست ممکن است تغيير و تنوع ذائقه بدهد؛ ترکيه از اين شرايط نبايد احساس نارضايتي کند چون اين شرايط عادي است و شرايط ما در گذشته غير عادي بوده است. ايران به عنوان يک کشور تاثيرگذار در منطقه و به عنوان بازار بزرگ اقتصادي به حالت عادي برميگردد و ميتواند از بازارهاي مختلف کالاهاي مورد نياز خود را تامين کند و به تبادل بپردازد.
در اينجا رقابت و کيفيت حرف اول را ميزند. بيترديد ترکيه متاثر خواهد شد اما با بهبود کيفيت، تعاملات سياسي و دست برداشتن از يکسري لجاجتها ميتوانند اين ظرفيت را از دست ندهند. به اين جهت که در شرايط عادي ايران در بسياري از زمينهها مانند منابع اوليه با ترکيه قابل مقايسه نيست. بنابراين ترکيه اگر ميخواهد يک ارتباطات متقابل با ايران داشته باشد، بايد مناسبات خود را براساس شرايط جديد و عادي تنظيم کند؛ چون شرايط عادي ميتواند توسعه پايدار را در منطقه به وجود بياورد اما در شرايط غيرعادي نه برنده ميتواند احساس رضايت صرف داشته باشد و نه بازنده بايد از شکست خودش نااميد شود.
* باتوجه به تنشهايي که براي ترکيه بعد از اعزام نيرو به عراق و دخالت در سوريه ايجاد شد، فکر ميکنيد چنين سياستهايي را دولت ترکيه تا چه زماني ميتواند ادامه دهد؟
** به لحاظ معادلات منطقهاي ترکها بايد خود را در شرايط عادي فرض کنند و مناسباتشان را بر اين اساس برنامهريزي کنند حتي اگر خودشان عامل برخي از اين تنشها باشند، اما اين موضوع را دائمي فرض نکنند. دنياي امروز دنيايي نيست تا بتوان در آن برنده و بازنده صفر و صدي مشخص کرد. ترکها هم به اين موضوع واقف هستند و اصالتي ميتوان قايل شد اين است که ترکيه در تحولات منطقه به ويژه در سوريه نگرانيهايي دارد و به راحتي نميتواند از آن چشم بپوشد. کشوري مثل ترکيه که همسايه بلافصل سوريه است و مسايل کردي دارد ناچار است براي چنين شرايطي برنامه داشته باشد نميتوان آنها را از تحولات منطقه ناديده گرفت. وقتي ترکيه حدود20 ميليون نفر شهروند کرد دارد نميتواند نسبت به تحولات سوريه بيتفاوت باشد؛ به نظر من آنها در سوريه حضور و نقش موثري خواهند داشت. منافع ترکيه اصيل است و سياستهاي خود را به طور قطع پي ميگيرند و قطعا عقبنشيني نخواهند کرد.
* به نظر شما گسترش روابط ترکيه و اسراييل ميتواند به افزايش تنش در منطقه کمک کند؟
** درست است که ترکيه در ظاهر سعي دارد از شيوههاي سکولار استفاده کند اما در جهان، ترکيه يک کشور اسلامي به حساب ميآيد و خودش را اسلاميمعرفي ميکند، حتي عضو موثر سازمان همکاريهاي کشورهاي اسلامي است؛ در زمانهايي هم که پرچم کشورهاي اسلامي بلند ميشود ترکيه هيچ وقت عقبنشيني نميکند و حتي با قدرت ميآيد و شيوهها و برنامههايي را براي خودش تعريف ميکند. بايد ببينيم چرا ترکيه با اسراييل ارتباط ميگيرد؟ آنها يک استدلالهايي را براي خودشان در نظر ميگيرند که دعواي اسراييل با کشورهاي اسلامينيست بلکه دعواي اعراب و اسراييل است، بنابراين چه دليلي دارد ترکيه که عرب نيست به اين چالش وارد شود. در زماني حتي اعراب هم کنار گذاشته شدند و گفتند اين مشکل فلسطين و اسراييل است، بنابراين کشورهاي مختلف مثل عمان و قطر به سمت ارتباط با اسراييل گامهايي برداشتند با چنين تفکري روابط خود را گسترش دادند؛ حتي اگر رابطه ما با اسراييل بهبود پيدا کند ممکن است بتوانيم به بهبود اوضاع اسراييل و فلسطين هم کمک کنيم. بنابراين ترکيه هم با چنين ديدي رابطه خود را با اسراييل گسترش داد. البته چنين نگرشي براي ايران قابل احصاء نيست چون ما اسراييل را به رسميت نميشناسيم به طور طبيعي نميتوانيم وارد اين فضا شويم.
* ميتوان اين گمانهزني را داشت که ترکيه بعد از تنش با همسايگان خود به اسراييل رو آورده، اين موضوع چقدر ميتواند قوت داشته باشد؟
** اين موضوع ميتواند شدت و ضعف داشته باشد، اما قبل از اين تحولات ارتباط ترکها با اسراييل وجود داشته و ترکها دعواي منطقه را اسلامينميدانند، برخلاف ما که دعواي منطقه را صد در صد اسلامي ميبينيم و معتقديم که کل جهان اسلام بايد در مقابل اسراييل بايستد چون آنها را غصب کننده قبله اول مسلمين ميدانيم. بسياري از کشورها هم با عملکرد و سياستهاي جنگ افروزانه اسراييل مخالف هستند؛ بنابراين ترکيه خود را طرف دعوا نميداند و ميگويد بهتر است رابطه اي را با اسراييل تعريف کنم که اگر قرار شد در اين دعوا دخالت کنم امکان و ظرفيت آن را داشته باشم؛ بنابراين همسو با منافع خود ميبينند تا با اسراييل ارتباط داشته باشند و معتقدند که فاصلهها و خشونت راه به جايي نميبرد و بايد حق مسلمانان را با تعامل گرفت.
* درگيريها و مسايل داخلي ترکيه که به شدت اين کشور را ناامن کرده است تا کجا پيش ميرود و اردوغان چه سياستي را در پيش خواهد گرفت؟
** بخشي از اين درگيريها متاثر از تحولات منطقه است، در منطقه تنها ترکيه نيست و نميتوانند هر زماني که ميخواهند به تنهايي در منطقه وارد شوند و سياستهايي را اعمال کنند. حضور در منطقه الزاماتي را ايجاد ميکند؛ عاقلانه است که هرکسي ميتواند منطقه را آرام کند. دولت اردوغان نيز نميتواند به تنهايي تصميم بگيرد و شرايط را متشنج کند، در نهايت ناآراميهاي منطقه به داخل ترکيه سرايت ميکند. ترکيه، دورانهاي نظاميگري و قدرتهاي ميليتاريسم تجربه کرده است و امروز نشانههايي از دموکراسي در اين کشور ديده ميشود بنابراين نميتوان انتظار داشت تا اتفاقات حادي براي تغيير وضعيت رخ دهد و مکانيزمهاي تغيير در ترکيه تعريف شده است، به نظر ميرسد که دولت ترکيه سعي دارد تا حداقلهاي اقبال عمومي را از دست ندهد و خود را به سمت پرتگاه نکشاند؛ در شرايط فعلي که نگرانيهاي اقتصادي جهاني است ترکيه هنوز به مراحل حاد نرسيده است.
http://mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=248451
ش.د9500458