(روزنامه وطن امروز ـ 1395/04/01 ـ شماره 1913 ـ صفحه 12)
نامه درخواست رئیسجمهور آمریکا از امام خمینی رحمهاللهعلیه
تسخیر لانه جاسوسی، دولت کارتر را در افکار عمومی آمریکا با مشکلات زیادی مواجه کرد. بههمین دلیل، کارتر برای برونرفت از بحران، در آبانماه ۱۳۵۸، «رمزی کلارک» (دادستان کل) و «ویلیام میلر» را جهت ملاقات با امام اعزام داشت اما قبل از اینکه به ایران برسند، با پیام قاطعانه حضرت امام مواجه شدند و مجبور شدند از ترکیه، بدون اخذ نتیجهای بازگردند. نکته مهم این است که این نامه تنها نامه امام خمینی رحمه..اللهعلیه است که بدون «بسماللهالرحمنالرحیم» نگاشته شده و ضمن افشای ماهیت دولت آمریکا، 3 دستور را به مقامات دولتی ایران گوشزد میکنند. متن این نامه که در ۱۶ آبانماه ۱۳۵۸ نگاشته شد بدین شرح است: «از قرار اطلاع نمایندگان ویژه کارتر در راه ایران هستند و تصمیم دارند به قم آمده و با این جانب ملاقات نمایند. لهذا لازم مىدانم متذکر شوم دولت آمریکا که با نگهدارى شاه، اعلام مخالفت آشکار با ایران را نموده است و از طرفى دیگر آنطور که گفته شده است سفارت آمریکا در ایران محل جاسوسى دشمنان ما علیه نهضت مقدس اسلامى است، لذا ملاقات با من به هیچ وجه براى نمایندگان ویژه ممکن نیست و علاوه بر این:
۱- اعضاى شوراى انقلاب اسلامى به هیچ وجه نباید با آنان ملاقات نمایند.
۲- هیچ یک از مقامات مسؤول حق ملاقات با آنان را ندارند.
۳- اگر چنانکه آمریکا، شاه مخلوع- این دشمن شماره یک ملت عزیز ما- را به ایران تحویل دهد و دست از جاسوسى بر ضد نهضت ما بردارد، راه مذاکره در موضوع بعضى از روابطى که به نفع ملت است باز مىباشد.
روحالله الموسویالخمینى»(3)
پس از آن، کارتر که اقدام قبلیاش به در بسته خورده بود، در بهار سال ۵۹، نامهای محرمانه برای امام خمینی رحمه..اللهعلیه ارسال میکند. نامه محرمانه جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا، درباره تسخیر لانه جاسوسی توسط «کای سر»، کاردار سفارت سوییس در تهران، به قطبزاده، وزیر وقت امور خارجه ایران، بهصورت رسمی تحویل شده بود و چنین آغاز میشد: «عالیجناب! من امکان این را داشتم که پیام بیستویکم مارس(4) شما را خطاب به مردم ایران بخوانم.» او در ادامه با اعلام موافقت نسبت به اینکه «صلح جهانی نیازمند روابط جدید بین دولتها» است، خود را وارث سیاستهای گذشته خوانده و افزوده بود «مزیت بزرگ دموکراسی آمریکایی این است که همیشه توانسته است اشتباهات خود را شناسایی نموده و یا آن را محکوم کند». او با اشاره به آمادگیاش برای «بررسی» آثار مداخله آمریکا در شیلی بهعنوان سند صدق خود، افزوده بود: «تصرف سفارت ما در تهران میتوانسته است عکسالعمل موجهی برای جوانان ایران تلقی شود، اما زمان سپری میشود و من دلایل جدی برای تردید درباره انگیزههای واقعی آنانی که سفارت ما را تصرف کردهاند، در دست دارم».
او سپس مدعی انساندوستانه بودن معالجه شاه در آمریکا و عدم دخالت دولت در آن، بیاطلاعی آمریکا از سفر شاه به مصر و... شده بود و در پایان با بیان اینکه «میخواهم مؤکداً خاطرنشان کنم بهمحض اینکه مساله فوری از طریق انتقال مسؤولیت گروگانها به حکومت ایران حل شود، ما آماده اتخاذ رویه معقول و دوستانهای برای حلوفصل مسائل عدیده دوجانبه فیمابین میباشیم»، این رویه را تشکیل یک کمیسیون مشترک برای رسیدگی به بحران فیمابین براساس ضوابط منصفانه و شرافتمندانه دانسته و چنین پایان داده بود: «اجازه میخواهم جسارتاً اعلام دارم که به نظر من، زمان و دشمنان واقعی نظامهای سیاسی مربوطه ما به زیان ما مشغولند. با تقدیم بهترین احترامات، جیمی کارتر، ۲۶ مارس ۱۹۸۰».(5) در مقابل، امام خمینی رحمه..اللهعلیه، دستور میدهند تا این نامه انتشار عمومی بیابد تا همه مردم از آن آگاه شوند. با انتشار نامه کارتر از رادیوی جمهوری اسلامی، بلافاصله کاخ سفید این نامه را انکار کرد. سیداحمد خمینی در مصاحبهای با خبرنگاران، سیاست امام برای انتشار نامه را تشریح کرد و درباره علت تکذیب وزارت خارجه آمریکا، توضیحاتی داد از جمله اینکه «شنیدهام کارتر گفته که این یک پیام خصوصی بوده و در عرف بینالمللی این پیامها بههیچوجه منتشر نمیشود و لذا سخنگو و بقیه افراد نمیدانند».
نامه مبسوط امام خمینی به پاپ ژانپل دوم
اما بهرغم چنین برخوردی که امام خمینی رحمه..اللهعلیه با نامه کارتر کردند، واکنش امام به نامه پاپ ژانپل دوم که او هم برای موضوع آزادی گروگانهای آمریکایی نگاشته بود نیز اهمیت ویژهای دارد. امام به نامه بهظاهر صلحطلبانه پاپ برای رهایی عوامل آمریکا در لانه جاسوسی، پاسخ مفصلی دادند تا نشان دهند که ایشان بین پاسخ به یک «رهبر دینی» (ولو غیرمسلمان) با یک «دولتمرد مستکبر» تفاوت قائل میشوند، اگرچه موضوعات هر دوی اینها یک چیز و مشترک باشد. امام خمینی رحمه..اللهعلیه در ملاقات مجدد با نماینده رهبر کاتولیکهای جهان، خلاصه آن نامه و پاسخ را چنین روایت میکنند: «دفعه اول برای آن لانه جاسوسی بود که جوانهای عزیز ما اطلاع پیدا کردند که این مرکزی که در ایران به اسم سفارت آمریکا هست، سفارتخانه نیست و اشخاصی که در آنجا هستند اشخاص دیپلمات نیستند، بلکه جاسوسانی هستند که در یک مرکز جاسوسی متمرکز هستند و برای ضرر ملت ما و کشور ما در آنجا مجتمع هستند و آقای پاپ شاید ندانسته توصیه کردند برای آنها و من در آنوقت مفصل تنبهاتی به ایشان دادم».(6)
امام با هوشیاری تمام، از موقعیت پیشآمده، بهخوبی استفاده کرده و دنیای مسیحیت را در برابر پرسشهایی منطقی و عقلانی قرار میدهند. در فرازی از پاسخ امام چنین آمده بود: «اگر ملت ما از من پرسید که روحانیت مسیح، موافق است با این جنایاتی که اینها کردند، من چه جواب به اینها بدهم؟ روحانیت مسیح که میداند که قرآن کریم به طرفداری از مسیح و طرفداری از صدیقه طاهره مریم برخاست و آن چیزی که به خلاف واقع، نسبت به آن طاهره مطهره میدادند، تکذیب کرد.[...] در عین حالی که اسلام طرفداری از مسیح و علمای مسیح کرده است در قرآن، ما میل داشتیم که گوش ما را یک وقت هم نغمه امثال آقای پاپ نوازش بدهد و استفسار کند که این ملت چرا به اینطور میگذراند. [...] و الان هم بپرسد از کارتر که چرا یک نفری که سیوچند سال جنایت کرده است، خیانت کرده است و جنایات و خیانات او مشهود است، چرا بردید آنجا و نگه داشتید و باز در آنجا هم میخواهید توطئه بکنید؟»(7) «من از جنابعالی با نفوذ معنوی که بین ملت مسیح دارید، میخواهم که دولت آمریکا را از عواقب ستمگریها و زورگوییها و چپاولگریها بترسانید و آقای کارتر را، که با شکست نهایی مواجه است، نصیحت کنید که با موازین انسانی با ملتهایی که میخواهند استقلال مطلق داشته باشند و وابسته به هیچ قدرتی در جهان نباشند، رفتار کند و از تعلیمات حضرت مسیح سلاماللهعلیه پیروی نماید و خود و دولت آمریکا را بیش از این در معرض رسوایی قرار ندهد».(8)
دومین رسوایی بزرگ آمریکا
البته برخورد تند امام خمینی رحمه..اللهعلیه با دولتمردان آمریکایی، تنها محدود به کارتر نمیشود. امام در مواجهه با پیام ریگان نیز همین سیاست را پیش گرفتند و در ماجرای «مک فارلین» نیز دستور به آگاهی ملت از جزئیات ماجرا دادند. افشای تلاش ریگان برای رابطه با ایران، انعکاس گستردهای یافت. در ابتدا تحلیلگران و مقامات سرشناس آمریکایی همچون «الکساندر هیگ» (وزیر خارجه سابق ریگان)، «لارنس اپیگرگ» (معاون سابق شولتز در امور جنوب و شرق آسیا)، «گری سیک» (عضو شورای امنیت ملی کارتر و ریگان)، «هادینگ کارتر» (سخنگوی کاخ سفید در زمان کارتر) و «جیر فریکمپ» (مشاور سابق ریگان در امور امنیت ملی)، در مصاحبه با شبکههای تلویزیونی آمریکا، بهاتفاق اقدام دولت ریگان برای ایجاد رابطه با ایران را تایید و ادامه آن را تشویق نمودند. تأکید نامبردگان بر این بود که ایران دارای موقعیت بسیار استراتژیک است و ایجاد و حفظ رابطه با آن برای آمریکا فوقالعاده با اهمیت، بلکه حیاتی است.(9) اما با آشکار شدن موضع استکبارستیزانه ایران و خطای محاسباتی آمریکا، این اقدام بهعنوان دومین رسوایی سیاسی بزرگ آمریکا لقب گرفت.
نامههای امام خمینی با ماهیت افشای چهره اصلی آمریکا
افشای ماهیت مستکبرانه و نفاقگونه مقامات آمریکایی توسط امام خمینی رحمه..اللهعلیه، تنها منحصر به چگونگی مواجهه ایشان با پالسهای مثبت مقامات آمریکایی نمیشود، بلکه امام خمینی رحمه..اللهعلیه از هر فرصتی استفاده میکرد تا چهره اصلی «شیطان بزرگ» را به مردم دنیا و بویژه جهان اسلام بشناساند. برای مثال، ۲۷ اسفند ۱۳۵۸، یعنی نخستین روز پس از پایان معالجه حساس امام در بیمارستان قلب، ایشان 3 نامه کوتاه برای رهایی جهان عرب از وابستگی به آمریکا و غرب مینویسند. نخست پاسخ امام به «محمد حسنینهیکل»(10) بود که در آن مینویسند: «نامه شما وقتی به تهران رسیده بود که من مریض و در بیمارستان بستری بودم و به همین جهت مطلع نشدم و اکنون که آن را خواندم، لازم است این حقیقت را گوشزد نمایم که مسائل آمریکا چنان نیست که با این قضایا حل شود و برای اینکه کشورهای اسلامی بخواهند روی پای خود بایستند، باید وابستگی نظامی و فرهنگی و اقتصادی و هر نوع وابستگی دیگر خود را با آمریکای جهانخوار و کشورهای استعمارگر، قطع نموده و استقلال خود را حفظ کنند. و به هر ترتیب، از اظهار محبت جنابعالی متشکرم و امیدوارم عموم مسلمانان جهان در پیروی از دستورات مقدس اسلام، کوشا و موفق باشند».(11) نامه دوم در این تاریخ در پاسخ به ملک خالد، پادشاه عربستان سعودی است. امام خمینی با تشکر از وی فرمودند: «وصول تلگراف آن حضرت نسبت به وضع کسالت و بهبودی اینجانب موجب تشکر گردید. خوشوقتی کامل ما آن روزی است که سلطه همه استعمارگران شرق و غرب و بویژه آمریکای جهانخوار از سر مسلمانان قطع و عموم پیروان مکتب مقدس اسلام بتوانند با کمال برادری و محبت استقلال خود را به دست آورده و عظمت ازدسترفته خود را بازیابند».(12)
نامه سوم نیز به ولیعهد وی، فهد بنعبدالعزیز بود که در آن نیز تصریح کرده بودند: «امید است عموم مسلمانان جهان به پیروی از تعلیمات عالیه اسلام، قطع هرگونه وابستگی خود را از دول استعمارگر جهان و بویژه دولت جهانخوار آمریکا بنمایند و استقلال کامل خود را بازیابند».(13) این مرور کوتاه به برخی نامههای امام، نشاندهنده آن است که امام بهواقع متکی به قدرت اسلام بود و به وعدههای دلخوشکُنَک قدرتهای جهانی مطلقاً اعتماد نداشت. در روابط بینالملل صراحت داشت و با اعتقاد به نصرت الهی، بدون ترس از خشم دشمنان، دچار رودربایستی دیپلماتیک نمیشد و مؤدبانه، اما قاطع و روشن سخن میگفت و سیاست اصلی او، مخالفت با سیاستهای دنیای استکبار و در رأس آن آمریکا، این شیطان بزرگ عصر حاضر بود.
پینوشت:
۱- صحیفه امام خمینی، ج۱، ص2
۲- همان، ج۲۳، ص۳۳۳-335
۳- صحیفه امام، ج۱۰، ص ۵۰۳
۴- پیام آغاز سال نو امام خمینی که شامل توصیههای سیزدهگانه به مسلمانان بود و در آغازین جملات آن قید شده بود «وظیفه ما است که در مقابل ابرقدرتها بایستیم و قدرت ایستادن هم داریم؛ به شرط اینکه روشنفکران دست از غرب، شرق، غربزدگی و شرقزدگی بردارند و صراط مستقیم اسلام و ملیت را دنبال کنند. ما با کمونیسم بینالملل به همان اندازه در ستیزیم که با جهانخواران غرب به سرکردگی آمریکا و با صهیونیسم و اسرائیل شدیداً مبارزه میکنیم». و در آن به سیاست شوروی در مداخله در افغانستان انتقاد شده بود.
-5-http://revolution.pchi.ir/show.php?page=contents&id=10270
۶- صحیفه امام خمینی، ج۱۳، ص67
۷- همان، ج۱۱، ص۲۹-39
۸- همان، ج۱۲، ص۲۳۷-238
۹- هاشمیرفسنجانی، کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۵ «اوج دفاع»، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۷ آبان 1365
۱۰- محمد حسنینهیکل، روشنفکر مشهور جهان عرب، 17 سال سردبیر روزنامه «الاهرام» مصر بود. پیش از آن، سالهای متمادی در ایران حضور داشت و گزارشهای وی از نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران، مصر را تکان داد و منجر به دستور جمال عبدالناصر برای ملی شدن کانال سوئز شد. هیکل آثار بسیاری نوشته که از جمله آن، متن گفتوگوهایش با برخی چهرههای مؤثر جهان است.
۱۱- صحیفه امام خمینی، ج۱۲، ص190
۱۲- همان، ج۱۲، ص191
۱۳- صحیفه امام خمینی، ج۱۲، ص۱۹۲
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1913/12/159353/0
ش.د9500987