تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۳  ، 
شناسه خبر : ۲۹۳۳۶۰
چالش‌هاي هويتي انقلاب اسلامي از منظر رهبران انقلاب اسلامي‌
پایگاه بصیرت / سيد‌علي لطيفي / كارشناسي ارشد معارف اسلامي و علوم سياسي دانشگاه امام صادق(ع)
(روزنامه جوان - 1394/11/07 - شماره 4735 - صفحه 10)

هر جامعه و نظامي، تهديدات خاص خود را دارد؛ چنان كه منابع قدرت و نحوه فعال‌سازي آنها نزد بازيگران مختلف، يكسان نيست. به عبارت ديگر، هر واحد سياسي به اقتضاي ويژگي‌ها، شرايط، امكانات و اهدافي كه دارد، داراي فرصت‌ها و تهديداتي است كه نسبت با همان واحد معنا و مفهوم مي‌يابند. بنابراين اسلامي شدن يك جامعه، در عين حال كه مهم‌ترين نقطه قوت آن به شمار مي‌آيد، مي‌تواند در صورت كم‌توجهي يا بي‌توجهي مردم و مجموعه دست اندركاران اجرايي، تهديداتي نيز در پي داشته باشد.

نظام سياسي ارائه شده از سوي امام(ره) و مقام معظم رهبري، در مقام اجرا با دو گونه از تهديدات روبه‌رو است:

دسته نخست، تهديداتي هستند كه كارآمدي و تأثير‌گذاري اين نظام را هدف قرار داده‌اند و به نوعي سعي دارند توانمندي آن را مخدوش و زائل كنند. دسته دوم، تهديداتي هستند كه اعتبار و هويت حقيقي نظام سياسي را هدف قرار داده‌اند و در نتيجه آنها شاهد بي‌توجهي افراد به اصول و قواعد اصلي اين نهادها، يا عدم التزام به قواعد ارتباطي حاكم بر آنها و در نهايت، ضعف ارتباط عقلاني- عاطفي مبتني بر پذيرش و دوست داشتن آنها هستيم. در كلام امام و رهبري، از چنين تهديداتي كه تعبير به آسيب، نقيصه، آفت، بليه و... مي‌شود، مي‌توان به «تهديد نرم» تعبير نمود.

با توجه به فلسفه تهديد نرم و ساخت حقيقي نظام سياسي در انديشه امام خميني و مقام معظم رهبري، مي‌توان چهار گونه اصلي تهديدات نرم را به شرح ذيل شناسايي كرد:

اول: تهديدات نرم ارزشي - هنجاري

از آنجا كه در جامعه اسلامي، ارزش‌هاي ديني به عنوان راهنما و دستورالعمل اصلي انديشه و عمل سياسي مطرح هستند، بروز هرگونه آسيب در اين حوزه مي‌تواند به فساد ساختار نظام حاكم منتهي شود. در اين حالت اگرچه كالبد و صورت نظام سياسي خوب به نظر مي‌رسد، اما نظام از درون دچار فروپاشي مي‌شود. اين دسته از تهديدات نرم متوجه ايده نظام سياسي هستند كه عبارتند از:

1- جهت‌گيري غيرتوحيدي

از آنجا كه كل هستي تابعي از قدرت الله است، اولين حوزه‌اي كه مي‌تواند تهديد نرم توليد كند، از جنس ايمان و اعتقاد است؛ بدين معنا كه اگر هر سياست و اقدامي از رابطه مشخص«من اللهي» و «الي اللهي» خارج شود و در نهايت به استكبار و نفسانيت ختم شود، نوعي تهديد نرم براي نظام سياسي اسلامي به شمار مي‌آيد. بديهي است كه به دليل ابتلاي نظام اسلامي و اركان و اصول اسلامي، بروز هرگونه سستي و ضعف در ايمان مردم به اين مباني و اصول، مي‌تواند به معناي فروپاشي از درون و تهديد نرم بسيار خطرناكي باشد: « امروز دين مسلمانان به وسيله تهاجم فرهنگي دشمن و ترويج فساد و ظلم و بي‌ايماني و بي‌بندوباري در ميان جوامع اسلامي... در خطر است... امروز استكبار جهاني، نيروي علمي و خيل رجال خود را بسيج كرده تا بلكه بتواند با تفكر و فرهنگ و ابزار دانش، تفكر اسلامي را متزلزل كند.»(امام خامنه‌اي) به همين دليل دشمن تلاش مي‌كند با ايجاد يأس و نا‌اميدي به نوعي اين كانون مهم قدرت نرم را در جمهوري اسلامي ايران غير‌فعال نمايد. نتيجه چنين تفكري شعار نه غزه و نه لبنان و تزلزل در اقداماتي است كه روحيه شهادت‌طلبي نيازمند است.

2- ضعف مبادي فرهنگي ولايت‌پذيري

«ولايت» در گفتمان اسلامي به مثابه عامل اجتماع و تجميع توانايي‌ها شناسانده مي‌شود. به همين سبب، بروز هرگونه آسيب يا ضعف در ولايت يا ولايت‌مداري، مي‌تواند به تضعيف قدرت از درون منجر شود كه خاستگاه بسياري از تهديدات نرم است: «شاخص مهم ديگر مكتب سياسي امام بزرگوار ما، پاسداري از ارزش‌هاست كه مظهر آن را امام بزرگوار در تبيين مسئله ولايت فقيه روشن كردند.... ولايت فقيه جايگاه مهندسي نظام و حفظ خط و جهت و جلوگيري از انحراف به چپ و راست است.»(امام خامنه‌اي)«رابطه محبت‌آميز رهبر و ملت، در ميدان‌هاي مختلف گرهگشا و بازكننده راه‌هاست. لذا بيشترين تبليغات دشمن، عليه اصل مفهوم رهبري فقيه، «ولايت فقيه» و حاكميت دين‌شناسان است...دشمن براي مبارزه با انقلاب، رهبري را هدف گرفته است.»(امام خامنه‌اي)

3- غرب‌زدگي / شرق زدگي

تمايل به ايدئولوژي‌هاي شرقي و غربي چه به جايگزيني ايدئولوژي رقيب به جاي اسلام و چه بازخواني اسلام در قالب ايدئولوژي‌هاي مزبور منجر شود، در هر حال تهديد نرم به شمار مي‌آيد كه در نهايت هويت را هدف قرار داده و از اين طريق به زوال نظام سياسي از درون دامن مي‌زند: «تا اين غرب‌زدگي و شرق‌زدگي در مملكت ما هست، هيچ اميدي به اصلاح نيست. ما بايد اول تمام همتمان را صرف كنيم كه خودمان را از اين وابستگي فكري بيرون بياوريم.... چه فرهنگ آن طرف كه همه‌اش فساد و چه فرهنگ اين طرف كه همه‌اش فساد است. يعني همه‌اش براي به دام انداختن ماهاست. براي به دام انداختن بشر است.» (امام خميني)‌

4- تصلب ايدئولوژي سياسي

تلقي امام و رهبري از فقه به عنوان متولي تدبير شئون حيات انسان از ابتدا تا انتها مي‌باشد. لذا كارويژه فقه اسلامي بيش از يك ايدئولوژي ساده است و مي‌توان از آن به موتور محركه نظام سياسي تعبير كرد: «فقه تئوري واقعي و كامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است.»(امام خميني) بديهي است كه فقه در چنين جايگاهي، بايد با مکانیسم اجتهاد و دو عنصر زمان و مكان بتواند رسالت سياسي و پويايي خويش را تداوم بخشد. در غير اين صورت، تصلب فقهي و آسيب‌پذيري اجتهاد مي‌تواند زمينه انسداد سياسي را فراهم كند و در نهايت نظام فكري از دريافت، تحليل و اداره امور متحول جامعه باز مي‌ماند.

5- ملي‌گرايي افراطي

ملي‌گرايي افراطي با اعتبار بخشي به معيار‌هاي هويتي چون زبان، نژاد، تاريخ و...موجب بروز گسست در ميان امت اسلامي و فعال‌سازي اجزاي آن براي جداشدن از اين پيكره و تبديل شدن به واحدهايي مستقل مي‌شود. آسيب ناشي از ملي‌گرايي افراطي، بروز تعارض و شيوع جنگ است. اين درحالي است كه اسلام منادي وحدت امت واحده است و ملاحظات جغرافيايي را در حد «حب‌الوطن» تأييد مي‌كند.

دوم: تهديدات نرم مركز بنياد

منظور از تهديدات مركز بنياد، بروز آن دسته از آسيب‌ها در ساخت مركزي است كه مي‌توانند به انحراف نظام سياسي منتهي شوند. «انحراف» نقطه مقابل «سلامت» نظام سياسي است. مهم‌ترين تهديد نرم مركز بنياد زوال ويژگي‌هاي رهبر است. نمونه بارز اين تهديد را مي‌توان در جانشيني امام و مسئله آقاي منتظري ملاحظه كرد. امام به رغم تأكيد بر وجه علمي ايشان، معتقد بودند كه وي از صلاحيت‌هاي ويژه رهبري نظام اسلامي برخوردار نيستند. لذاست كه امام با قاطعيت تمام ايشان را عزل نمودند تا آينده نظام سياسي را از مخاطرات برحذر دارند: «از آنجا كه روشن شده است شما اين كشور و انقلاب اسلامي عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرال‌ها و از كانال آنها به منافقين مي‌سپاريد، صلاحيت و مشروعيت رهبري آينده نظام را از دست داده‌ايد.»(امام خميني)

سوم: تهديدات نرم پيراموني

نظام سياسي اسلامي، به دليل ابتنا بر جريان ولايت فقيه، سازوكاري مؤثر براي صيانت از سلامت نظام دارد. با وجود اين، همزمان به ابعاد و ملاحظات عملياتي نظام نيز توجه شده است و «كارآمدي» در پاسخ‌گويي به نيازهاي جاري نيز جزو عناصر سازنده فلسفه دولت اسلامي تعريف شده است. بر اين اساس، شاخص اصلي تهديدات نرم حكومتي، «كارآمدي نظام» سياسي است.

1- عدم رضايت مردم و بي‌عدالتي

عدم رضايت مردم و بي‌عدالتي از آن حيث كه به فرسايش و نابودي روابط اجتماعي در داخل جامعه و از بين رفتن سرمايه اجتماعي منتهي مي‌شود، تهديدي خطرناك براي انسجام اجتماعي به شمار مي‌رود. مرجع اين تهديد نرم، «پشتوانه مردمي قدرت» است و اينكه عدم رضايت و بي‌عدالتي قدرت‌ها را از نعمت حمايت مردمي محروم مي‌كند. اين تهديدات نرم پشتوانه مردمي نظام را هدف قرار مي‌دهند و از اين حيث خطر‌ساز ارزيابي مي‌شود: «به مسئولان محترم جمهوري اسلامي ايران براي چندمين بار سفارش مي‌كنم و اين نصيحت و سفارش من هميشگي است كه...در شرايط كنوني و آينده‌هاي دور...از بهانه‌جويي و سنگ‌اندازي و مانع تراشي و كاغذ‌بازي كه مانع رشد.... ملت دلاور اسلام است، خودداري ورزند.» (امام خميني)

2- شكل‌گيري تفكر «وابستگي» و «خودكم‌بيني»

اگرچه مديريت نيازهاي ملي در جهان معاصر مبتني بر تعامل و همكاري است، اما آنچه در اين همكاري‌ها نبايد ناديده انگاشته شود، اصل «استقلال» است؛ بدين معنا كه همكاري‌ها و رابطه نبايد به معناي هزينه‌كرد استقلال ملي و وابسته كردن كشور در عرصه‌هاي مختلف باشند. مبناي وابستگي آن است كه مي‌توان با هزينه‌كرد درآمدهاي نفتي و بدون زحمت، دستاوردهاي پيشرفته ديگر كشورها را به استخدام گرفت و با استفاده از توليدات ديگر كشورها زندگي كرد. چنين تفكري اساساً نظام سياسي را از درون متزلزل و در قبال كوچك‌ترين اعمال فشار‌هاي خارجي، ناتوان مي‌سازد. «من مطمئنم كه ملت عزيز ايران، يك لحظه عزت خود را با هزار سال زندگي در ناز و نعمت، ولي وابسته به اجانب و بيگانگان، معاوضه نمي‌كند.» (امام خميني)

نكته در خور توجه آنكه، وابستگي در انديشه امام و رهبري صرفاً داراي صبغه اقتصادي نبوده، افزون بر آن ساحت‌هاي معرفتي، انسان‌شناسي و هستي‌شناسي را شامل مي‌شود. يكي از مصاديق اين وابستگي غير اقتصادي، خودكم‌بيني و عدم تحرك است كه توليد ضعف نموده و زمينه تسلط و پيروزي دشمنان را فراهم مي‌كند. « اينها در طول سال‌هاي متمادي به مغز ايراني و باور ايراني تزريق كردند كه تو نمي‌تواني، بايد دنباله رو غرب باشي. نمي‌گذارند خودمان را باور كنيم.» (امام خامنه‌اي)

3- راحت‌طلبي و غفلت اجتماعي

قدرت در انديشه سياسي اسلام، از جنس «مسئوليت» است و نه «بهره‌مندي»؛ بنابر اين صاحبان قدرت بيشتر «وظيفه» دارند تا «منافع». اگر اين رابطه به هر دليل مخدوش شود و قدرت به توانايي براي جلب منافع تبديل شود، شاهد روي كارآمدن كساني هستيم كه در لسان اميرالمؤمنين منافع عمومي را به مثابه اموال بي‌صاحب حيف و ميل مي‌كنند. از اين منظر، امام خميني و رهبر معظم انقلاب اسلامي در مقام آسيب‌شناسي نظام سياسي، تجمل‌گرايي، راحت‌طلبي و خروج از اصل ساده‌زيستي را نوعي تهديد نرم براي آينده انقلاب اسلامي مي‌دانند كه مي‌تواند بدون خونريزي و جنگ به هلاكت منجر شود. چراكه راحت‌طلبي و تلاش براي جمع‌آوري ثروت، موجب غفلت از اقشاري مي‌گردد كه اولاً موجب بي‌اعتباري نظام سياسي از ساحت ديني خواهد شد و ثانياً خيل عظيم حاميان اصلي خويش را كه عمدتاً از اقشار محروم و به تعبير امام از پابرهنگانند در مواقع حساس و خطير دلسرد كند.‌

چهارم: تهديدات نرم ارتباطاتي

1- عرفي‌گرايي و سكولاريسم

سكولاريسم با وجود قرائت‌هاي مختلفي كه از آن وجود دارد، در ساحت معرفتي امام و رهبري، به معناي گرايش و اقبال ساخت پيراموني بر استقلال از ساخت مركزي است. اين گرايش ممكن است با توجيهات مختلفي همراه شود: از جمله اينكه اصل تخصص‌گرايي كه بر انفكاك موضوعي دين از ساير حوزه‌هاي متعارف مثل اقتصاد يا سياست تأكيد دارد يا مقوله نظم سازماني كه بر تفكيك كار ويژه ساخت ولايت از ساير ساخت‌ها نظر دارد يا موضوع تغيير و تحول اجتماعي كه از شكل‌گيري جوامع مدرني حمايت مي‌كند كه نمي‌توانند نظارت عاليه نهادهاي ديني را در حوزه‌هاي خاص بپذيرند. نتيجه چنين تفكري، اين خواهد بود كه ساخت مركزي ولايت مي‌تواند نقشي تشريفاتي و صوري در نسبت با ساخت پيراموني داشته باشد.

به عبارت ديگر، اين نظريه‌ها به اين نتيجه مي‌رسند كه ساخت مركزي را مي‌توان حفظ كرد و نگاه داشت، مشروط بر آن كه حيطه اختياراتش محدود و در حكم مقام تشريفاتي‌اي باشد كه از حضور مؤثر در نحوه تدبير و اداره امور تخصصي ساخت پيراموني دور است. در نگاه امام و رهبري چنين الگوي رفتاري، تحقق سكولاريسم است «ولايت فقيه نه يك امر نمادين و تشريفاتي محض و احياناً نصيحت‌كننده است - آن طور كه بعضي از اول انقلاب اين را مي‏خواستند و ترويج مي‏كردند [و] نه نقش حاكميت اجرايي در اركان حكومت [را] دارد؛ چون كشور مسئوليت اجرايي، قضايي و تقنيني دارد و همه بايد بر اساس مسئوليت خود كارهايشان را انجام دهند و پاسخگوي مسئوليت‏هاي خود باشند.... در اين مجموعه پيچيده و درهم تنيده تلاش‌هاي گوناگون، نبايد حركت نظام انحراف از ارزش‏ها و هدف‏ها باشد! نبايد به چپ و راست انحراف پيدا شود! پاسداري و ديده‌باني حركت كلي نظام به سمت هدف‏هاي آرماني و عالي‏اش، مهم‌ترين و اساسي‏ترين نقش ولايت فقيه است.» (امام خامنه اي).

2- تحجر و مقدس‌مآبي

در كنار عرفي‌گرايي، مي‌توان به گرايش خطرناكي موسوم به تحجر و مقدس‌مآبي اشاره كرد كه تهديدات نرم ناشي از آنها بسيار سنگين و مصيبت‌بار است و هيچ تهديدي مشابه آن ارزيابي نشده است. دليل اين امر نيز به ظاهر و نوع مدعيات و استدلال‌هاي ديني اين گروه باز‌مي‌گردد كه مخاطبان بيشتري در جوامع ديني دارند. مبناي اين گروه آن است كه اسلام آنقدر پاك و مقدس است كه نبايد در عرصه سياست عملي ورود يابد و فقط با حضور حضرت حجت(عج) مي‌توان در اين حوزه حضور و اقدام داشت.

حضرت امام در واكنش به تهديد چنين تفكر و متفكراني بيان داشت:‌«آن ضرري كه از اين آخوندهاي درباري اسلام مي‌خورد، بدتر از آن ضرري است كه از امريكا مي‌خورد؛ براي اينكه اينها با يك ظاهر اسلامي، اسلام را منزوي مي‌كنند و آنها [امريكا] با اين ظاهر نمي‌توانند كاري بكنند.» (امام خميني)«امروز جامعه مسلمين طوري شده كه مقدسين ساختگي جلوي نفوذ اسلام و مسلمين را مي‌گيرند و به اسم اسلام به اسلام ضربه مي‌زنند.»(امام خميني)

نتيجه‌گيري

با عنايت به آنچه گذشت، مشخص گرديد كه انقلاب اسلامي با تكيه بر ساخت حقيقي به ويژه ارزش‌هايي چون ايثار، شهادت‌طلبي، معنويت، عدالت‌باوري، حق‌گرايي و استقلال‌طلبي توانست ضمن ايجاد تحول فرهنگي در سطح داخلي، به احياي خودباوري ديني و بيداري اسلامي در عرصه منطقه‌اي و تأثيرگذاري بر مناسبات جهاني بپردازد و اقتدار نرم‌افزاري خود را در عرصه بين‌المللي به منصه ظهور رساند. لذا چنين امري در عين ظرفيت بالقوه، تهديد بالقوه را نيز در بر دارد و دشمنان انقلاب چشم طمع از آن برنداشته و دائماً به دنبال ممانعت از بقا و نشر ارزش‌های انقلاب اسلامي هستند.

اين امر مي‌طلبد به جهت ارتقاي بهتر توان بهره‌گيري از قدرت نرم در فرآيند انقلاب اسلامي اهتمام به اصلاح مديريت فرهنگي در كشور نمود. اين مديريت بايد داراي ويژگي‌هايي از قبيل طراحي براي پيشبرد سياست‌هاي فرهنگي، اجرايي كردن سياست‌هاي فرهنگي به صورت صريح و روشن، هماهنگي و سازگاري بين سياست‌هاي فرهنگي در سطوح محلي، ملي، منطقه‌اي و بين‌المللي و نيز بين سطوح دولتي، غيردولتي يا شبه دولتي نهادهاي اجتماعي و فرهنگي باشد. افزون بر اين، مديريت‌هاي فرهنگي بايد از ويژگي‌هاي مطلوب در حوزه تمايلات و گرايش‌ها، انديشه‌ها و آگاهي‌ها، رفتارها و كاركردها، بينش‌ها و نگرش‌ها برخوردار باشد.

منابع:

1- موسوي خميني، روح‌الله؛ 1361، صحيفه نور، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي‌

2- پايگاه اطلاع‌رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمي سيدعلي خامنه‌اي (مد‌ظله‌العالي)

3- www. khamenei. ir

http://javanonline.ir/fa/news/768058

ش.د9405685