یک سال از انعقاد برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) میگذرد و در این مدت، بازیگران داخل و خارج خاورمیانه بر اساس این توافق مواضع جدید خود را اتخاذ کردهاند. با این حال هرکدام از آنها میتوانند با سیاستهای جدید اتخاذ شده، در آینده تعادل منطقه را بههم بزنند. از آنجا که این توافق احتمال وقوع جنگ بین قدرتهای غربی و تهران را کاهش میدهد، اعضای ناتو مقدم آن را گرامی داشتند اما در این مدت تأثیرات آن با مداخلهجوییهایی که در پارهای موارد صورت گرفته، صلح جهانی و امنیت منطقه را برآورده نکرده است. این قضیه بخصوص در زمینه سیاست انرژی و نقش عربستان در آن بیشتر خودنمایی میکند.
گزارشهای داخلی و خارجی حاکی از آنند که سطح تولید نفت ایران و صادرات آن به میزان قبل از تحریمهای این کشور بسیار نزدیک شدهاست. علت آن نیز قیمت نفت در بازارهای جهانی است که در یک سال اخیر به پایینترین حد خود رسیده است. رخدادی که بیش از هرچیزی، باب میل واردکنندگان نفت، از جمله اروپاییان و چین است. در حال حاضر این خطر وجود دارد که با وجود پیشرفت نسبی روابط خارجه ایران در یک سال گذشته، سعودیها از نفوذ خود بر امریکا و ناتو برای دخالت در حل و فصل منازعات این چنینی سوءاستفاده کنند.
تأثیر بر سوریه
ریاض و واشنگتن، با این که عربستان سعودی عضو ناتو نیست و روابط دو کشور تحت ریاستجمهوری باراک اوباما سرد بوده است، در بحث سوریه، منافع مشترکی را دنبال میکنند. از آنجا که ایران از دولت اسد پشتیبانی میکند، یکی از دلایل اصلی مخالفت ریاض (و البته تل آویو) نسبت به برداشتهشدن تحریمها و آزاد شدن داراییهای مسدود شده ایران در نتیجه توافق هستهای این بود که قدرت تهران برای حمایت مالی از اسد بالا میرود.
ناتو هم بهنوبه خود نگران همکاریهای نظامی ایران و روسیه در خاک سوریه است که با مواضع این سازمان در قبال اسد متفاوت است. در نهایت نیز ماه سپتامبر سال گذشته، در اوج تنشهای بین مسکو و ناتو در اروپا و خاورمیانه بود که ورود روسیه به عرصه نظامی سوریه، ورق را بهسود دمشق برگرداند. در حال حاضر نیز، ایران و مسکو در غرب سوریه که بخش عمدهای از جمعیت این کشور را در خود جای داده است، در تلاش برای مبارزه با گروههای شبه نظامی مخالف هستند.
نگرانی ناتو این است که با وجود حساسیتهایی که آنکارا، بهعنوان یکی از اعضای ناتو نسبت به خودنماییهای روسیه در اروپای شرقی دارد، مسکو به تهران نزدیکتر شود. با این حال، بهنظر نمیرسد ایران و روسیه در صدد تشکیل بلوکی ضدغربی و ضدعربی باشند. از طرف دیگر، بهرغم اختلافهایی که در پنج سال گذشته بین ایران و ترکیه بر سر دیدگاههای سیاسی و منطقهای وجود داشته است، تلخی روابط دو کشور بههیچ وجه به بدی روابط ایران و سعودیها نیست. حتی از روز اجرای توافق، آنکارا قبول کرده است مبادلات دوجانبه خود با ایران را به 50 میلیارد دلار در سال برساند. با اینحساب، برای جبران تحریمهای روسیه تبدیل به شریک اقتصادی اول ایران شود.
روابط مسکو - تهران و ناتو
تعهد تهران و مسکو به کمکردن نفوذ غرب در خاورمیانه، باعث شده است دو کشور در تکمواردی، منافع مشترکی را دنبال کنند. با وجود این، نباید فراموش کرد، روسیه بههمراه چین یکی از کشورهایی بود که در شورای امنیت با قطعنامههای تحریم ایران مخالفت نکرد. از سوی دیگر «کرملین» دغدغه گرم شدن روابط ایران و امریکا در پی توافق هستهای را نیز دارد و شاید به همین علت به تعهد خود با ایران برای ساخت نیروگاه هستهای در بوشهر پایبند است.
بازگشت ایران به بازار نفت و رقابت با سعودیها، تمایلات روسیه برای کنترل قیمت نفت با همکاری سران اوپک را نقش بر آب کرد. ایران همواره بهدنبال پیدا کردن راههای جدیدی برای استخراج و صادرات منابع گسترده گاز طبیعی خود بوده و در همین زمینه، مذاکرات اولیه با یکی از اعضای ناتو یعنی یونان را آغاز کرده است تا بتواند دریچه جدیدی به بازارهای اروپایی باز کند. از آن سو صادرات گاز روسیه نیز بخاطر درگیریهای اوکراین، مختل شده که خود به جلو رفتن پرونده ضد انحصار اتحادیه اروپا علیه غول گازی روسی سرعت بخشیده است. بدینترتیب ایران امیدوار است بتواند جای خالی گاز طبیعی روسیه را در اروپا پر کند و علاوهبر آن، با عربستان بر سر صادرات نفت خام به بزرگترین وارد کننده آن، یعنی چین رقابت کند.
با این حال، مسکو نمیخواهد این اشتراک منافع کوتاه مدت باعث شود اعراب سنی، «کرملین» را منسوب به ایران ببینند. دولت روسیه همچنین نگران است، روابط در حال بهبود ایران و غرب موجب شود کشورهای منطقه قفقاز و آسیای میانه نفت خام خود را از طریق ایران صادر کرده و وابستگی اقتصادی خود را به روسیه کاهش دهند. ایران نیز از سوی دیگر به روابط مسکو و تلآویو، تلاش همیشگی روسیه برای جلب رضایت اعراب و سابقه نزاع بر سر دریای خزر آگاه است. بدین ترتیب، دو کشور را نمیتوان دوست یا دشمن خواند، بلکه بهتر است آنها را رقیب نامید.
چین و ایران
پس از اعمال تحریمها، چین شریک اقتصادی اول ایران شد. پکن این نزدیکی روابط را پس از اجرای برجام نیز حفظ کرد. شی جینپینگ، رئیس جمهور چین در ماه ژانویه، تقریباً شش ماه پس از برجام، به تهران سفر کرد و مذاکراتی طولانی را بر سر همکاریهای اقتصادی و فنی تازه با همتای ایرانی خود، حسن روحانی انجام داد. رهبران ایرانی همچنین آمادگی خود را برای مشارکت در طرح «یک کمربند، یک راه» اعلام کردند.
برعکس روسیه، چین علاوه بر اینکه سابقه هیچگونه رابطه خصمانهای با ایران نداشته، میتواند با استمرار روابط نزدیک خود، منافع اقتصادی روسیه را در بازار هیدروکربن چین و همچنین بخش انرژی هستهای ایران تهدید کند. آخرین توافقهای تهران و پکن، حاکی از ساخت دو نیروگاه هستهای چینی در ایران و وارد شدن نفت ایران طی مدت زمانی طولانی به چین است. بدین گونه موقعیت جدید روسیه در بازار نفت چین پس از بحران اوکراین و همچنین انحصار روسیه بهعنوان تهیهکننده هستهای ایران متزلزل میشود. با این حال، هر سه کشور به همکاریهای موردی خود ادامه خواهند داد. اما بعید بهنظر میرسد روسها، تمایلی به تشکیل جبهه متحد تهران-مسکو-پکن علیه قدرتهای ناتو داشته باشند.
ایران همچنین مرکز حمل و نقل مهمی در مسیر مبادلات اقتصادی چین و اروپا است؛ رابطهای که شروع آن به زمان جنگ ایران و عراق برمیگردد که همزمانی انقلاب اسلامی و جنگ سرد، تهران را بر آن داشت سلاحهای خود را بهجای روسیه یا امریکا، از چین بخرد. اما با پایان تحریمها و بازگشت امتحانی کشورهای اروپایی برای از سرگیری روابط سیاسی و اقتصادی با ایران، شرکتهای چینی از این پس در بازار اقتصادی ایران، رقابت سختی با اروپاییها خواهند داشت و ممکن است جایگاه ثابت یک دهه گذشته خود را از دست بدهند. بازدید رئیس جمهور چین و پیشنهادهای اغواکنندهای که با خود آورد، میتواند قماری برای جلوگیری از این اتفاق باشد و به نظر میرسد که رهبران و نخبگان ایران نیز این طرحها را همچنان به وابستگی بیش از حد به غرب ترجیح میدهند.
منبع: Foreign Policy Blogs
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6259/21/140659/0
ش.د9501119