تاریخ انتشار : ۰۲ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۵  ، 
شناسه خبر : ۲۹۳۶۵۱
پایگاه بصیرت / هادي محمدي

(روزنامه جوان ـ 1395/04/12 ـ شماره 4850 ـ صفحه 6)

اگر انتفاضه اول به دليل بن‌بست و ورشكستگي گروه‌هاي فلسطيني ملي‌گرا، لائيك و چپگرا براي راهبري و اميد‌بخشي به جامعه فلسطيني در سال 1987 شكل گرفت و از دل آن گروه‌هاي انقلابي و اسلامگرا متولد شدند، انتفاضه دوم در سال 2000 ميلادي با شعار حمايت از بيت‌المقدس در مقابل تجاوز و حضور سران صهيونيست و آريل شارون در اين مسجد و در واكنش به سراب بودن وعده‌هاي اسلو كه تشكيل دولت فلسطين را غير‌ممكن نشان مي‌داد، به راه افتاد و نفاق جهاني و غربي را كه اميدوار بود، با تكيه بر ياسر عرفات و بدون تحقق حقوق و خواسته‌هاي مردم فلسطين، اهداف تدريجي رژيم صهيونيستي محقق شود، برملا كرد. قتل عرفات و سركوب و كشتار در شهرك جنين در شمال كرانه باختري و اجراي سياست‌هاي ترور كور رهبران جهادي و سكوت و همراهي دول مرتجع عربي، حاصل اين دوره بود تا شعله‌هاي اعتراض در فلسطين خاموش شود و اجراي اهداف مرحله‌اي نيز با نام حكومت خودگردان فلسطين، در دست چهره‌هاي دست‌آموز قرار بگيرد.

حكومت خودگردان فلسطين مأموريت يافت تا از هزينه‌هاي رژيم صهيونيستي بكاهد و به ويترين فريب در جامعه فلسطيني تبديل شده و لايه اوليه امنيتي براي كنترل و سركوب امواج اعتراضي در مردم فلسطين را تشكيل دهد تا صهيونيست‌ها در پس اين آرامش و رها شدن از حضور مستقيم در مناطق فلسطيني، اهداف مرحله‌اي براي تكميل اشغالگري از طريق گسترش شهرك‌سازي و ورود به مرحله جديدي از يهودي‌سازي قدش شريف را سرعت بخشند.

تحولات جديدي در دو بعد، اسرائيلي و فلسطيني، معادلات جاري را بر هم زد. صهيونيست‌ها تا 2011 ميلادي از يك قدرت بلامنازع و برتر و كارآمد، به يك رژيم شكست خورده در جنگ‌هاي سه‌گانه با حزب‌الله در لبنان و گروه‌هاي جهادي در غزه تبديل شد و گروه‌هاي جهادي فلسطيني نيز توانمندي‌هاي دفاعي خود را نهادينه كردند. اين معادله جديد كه از فرار صهيونيست‌ها در سال 2000 از جنوب لبنان آغاز شد نه براي غرب به عنوان حامي اصلي رژيم صهيونيستي و نه براي رژيم‌هاي همپيمان امريكا كه در نهان با صهيونيست‌ها پيوند عميق داشتند، قابل تحمل نبود. سران ارتجاع عرب در دوره رهبري عرفات نيز به دنبال مهار وي و رويكرد‌هاي آزاديخواهانه و نيم بند در فلسطين بودند و پس از قتل عرفات، با جسارت بيشتري سياست‌هاي نيابتي اسرائيلي را براي مهار مردم فلسطين و پايان دادن به آرمان و حقوق مردم فلسطين به اجرا گذاشتند. جنبش بيداري اسلامي كه در آغاز بيشتر بازيگران بين‌المللي و منطقه‌اي را غافلگير كرده بود، با سرعت به پوششي براي يك فتنه و فريب بزرگ و فرصتي براي تغيير معادله منطقه‌اي و به فراموشي وادار كردن افكار عمومي منطقه نسبت به دشمن اصلي خود كه رژيم صهيونيستي بود، تبديل شد. فتنه تكفيري‌گري و تروريسم، ابزاري براي تغييرات ژئوپلتيك، براندازي نظام‌هاي سياسي غيرهمسو، مهار و فرسايش جريان مقاومت و امنيت‌سازي براي رژيم صهيونيستي و حفظ ديكتاتوري‌هاي ارتجاع عرب قرار گرفت ولي با وجود هزينه‌ها و رسوايي‌هاي بزرگ به اهداف اصلي خود دست نيافت.

البته اين جريان انحرافي و تروريستي هدايت شده، در آلوده كردن و شبهه‌سازي براي گروه‌هاي فكري اهل سنت و خصوصاً برخي گروه‌هاي فلسطيني و اولويت‌هاي برخي كشور‌هاي اسلامي كه مشغول فشارهاي تحميلي بودند، توفيقاتي به دست آورد. حاصل اين فتنه پنج ساله كه با حمايت پرانرژي غربي و ارتجاع عرب منطقه و همپيمانان امريكا همراه بود براي تغيير اسرائيل از دشمن به دوست كشورهاي عربي و معرفي يك دشمن موهوم به نام ايران، از همه امكانات خود بهره گرفت كه اگر در اين زمينه هنوز توفيق كاملي به دست نياورده ولي در صحنه فلسطين پيامدهاي خود را به جاي گذاشت. موضوع و قضيه فلسطين و قدس شريف از دستور كار اصلي كشورهاي عربي و اسلامي خارج شد و مهم‌تر از همه اينكه مردم فلسطين نيز نسبت به كاركرد گروه‌هاي اسلامگراي فلسطين به نقطه ترديد رسيدند و ناچار شدند تا خودشان ابتكار عمل مبارزه را به عهده بگيرند. انتفاضه سوم كه در دفاع از بيت‌المقدس و مسجدالاقصي در مقابل تجاوزات فزاينده صهيونيست‌ها در اكتبر 2015 (مهرماه 1394) آغاز شد در واقع پايه‌گذار يك دوره جديد مبارزه در فلسطين است.

شاخص‌هاي اين دوره اين است كه مردم فلسطين خود به صحنه آمده و منتظر گروه‌ها نيستند و همچون گذشته و با وضوح و مصاديق بيشتري، كشورهاي عربي منطقه را خائن به آرمان فلسطين مي‌دانند. اگر در گذشته نيز گوشه چشمي به كشورهاي عربي داشتند، به دليل مظلوميت و فقدان ابزارهاي حيات و مبارزه و فشار‌هاي روزافزون بود. با اينكه برخي گروه‌هاي اسلامگرا اينگونه نشان مي‌دهند كه از رويكردهاي پنج سال گذشته پشيمان هستند ولي انتفاضه سوم اين تأكيد را دارد كه مردم فلسطين نيازمند رهبري جديد مبارزاتي مي‌باشند.

مبارزه جديد در 9 ماه گذشته با تمامي مظلوميت و ايثار از يكسو و خيانت و همراهي دولت خودگردان و دول عربي مرتجع كه از مقامات اسرائيلي بارها در خوش‌خدمتي و براي سركوب و مهار انتفاضه سوم از آنها تشكر شده است، به دليل ابتكار‌عمل‌هاي ابداعي مردم فلسطين، دستگاه‌هاي امنيتي، نظامي و سياسي صهيونيستي را در بن‌بست قرار داده و اعتراف مي‌كنند كه هيچ راهبردي به جز روش‌هاي ضد‌انساني، اعدام‌هاي خياباني، ويران كردن منازل شهدا، دزديدن جسد شهدا و دستگيري‌هاي كور جوانان كه حتي به كودكان خردسال و نوجوان نيز كشيده شده، ندارند.

حاصل تلفات 9 ماه گذشته (يك در مقابل پنج) مانند آمار جنگ‌هاي قبلي و بلكه براي رژيم صهيونيستي فراتر از آن است ولي هزينه‌هاي اقتصادي، اجتماعي، رواني و موازنه وحشت براي صهيونيست‌ها تا امروز بسيار گران تمام شده است. خسارت درآمدهاي توريستي مناطق مختلف از 26 درصد تا 63 درصد را بنا به گزارش سالانه مركز پژوهش‌هاي پارلمان اين رژيم، شامل مي‌شود. در اين مدت هزاران صهيونيست پاسپورت و تابعيت اسرائيلي خود را پس داده و از اسرائيل خارج شده‌اند كه آمارهاي رسمي آنها با وجود تلاش براي كم جلوه دادن آن به 8 هزار نفر رسيده است. آمارهاي اسرائيلي تأكيد دارد كه بيش از نيمي از صهيونيست‌ها بر فقدان احساس امنيت تأكيد دارند و مراجعات گسترده به روانپزشك از فقدان شرايط رواني در جامعه صهيونيستي است. اگر انتفاضه سوم با كارد آشپزخانه شروع شد، تدريجاً به روش‌ها و ابزار‌هاي ديگر مانند حمله به صهيونيست‌ها با اتومبيل يا سلاح‌هاي دست‌ساز نيز گسترش يافته به جز شهرهاي بزرگ و كوچك، شهرك‌هاي صهيونيست‌نشين را نيز در بر گرفته است. اين در حالي است كه صهيونيست‌ها با تكيه بر پيوند‌هاي پنهاني از قطر و امارات خواسته‌اند تا با روش‌هاي مالي يا روابط ويژه با گروه‌ها و شخصيت‌ها و... از گسترش انتفاضه و استمرار آن جلوگيري كنند.

بهره‌برداري دولت صهيونيستي از اوضاع نابه‌سامان تركيه و اردوغان آنها را در آشتي با اين كشور و با هدف مهار و اثرگذاري بر شدت اعتراضات و انتفاضه سوم قرار داده است. آنچه در رسانه‌هاي سعودي تأكيد مي‌شود و صهيونيست‌ها آن را به خوبي مورد توجه قرار مي‌دهند اين است كه دستپاچگي رژيم‌هاي عربي براي روابط با رژيم صهيونيستي يا آشتي تركيه با اين رژيم نبايد ميدان را براي ايران و محور مقاومت در صحنه فلسطين خالي كند. لذا صهيونيست‌ها هم از مصر و هم از تركيه و هم در ارتجاع عرب و تمامي ظرفيت‌هاي آنها براي مهار انتفاضه از يكسو و تخريب چهره حمايتي محور مقاومت و ايران از انتفاضه و مردم فلسطين و آرمان‌هاي آنها از سوي ديگر استفاده مي‌كنند. از سال 2000 و آغاز انتفاضه دوم، تمامي كشور‌هاي مرتجع عربي با هرگونه رفتار اجتماعي در حمايت از فلسطين و آرمان آن مخالفت و آن را سركوب و تمامي انرژي مالي، رسانه‌اي و سياسي خود را براي نشان دادن يك دشمن جديد به جاي رژيم صهيونسيتي هزينه كرده‌اند.

به همين دليل بايد تأكيد كرد كه به جز جنبه اعتقادي براي دفاع از مظلوم يا قبله اول مسلمين و منافع و امنيت ملي جمهوري اسلامي يا ابعاد انساني و بشر‌دوستانه و قوانين بين‌المللي تنها راه و مؤثرترين روش براي عقيم گذاشتن پروژه پرسرعت پيوند‌هاي علني ارتجاع عرب با صهيونيست‌ها و قرباني كردن فلسطين و بيت‌المقدس و تبديل اسرائيل به دوست عرب و كشورهاي اسلامي و دشمن نشان دادن ايران و محور مقاومت حفظ جايگاه اصلي و پرچمداري مبارزه با رژيم اشغالگر و قاتل صهيونيستي است و لذا مي‌توان به خوبي بر اهميت ويژه روز قدس در سال جاري و فراتر از سال‌هاي قبل پي برد و اين مسئله نه تنها بر انگيزه استمرار انتفاضه مردم مظلوم و بي‌دفاع فلسطين آثار بي‌ترديدي به جاي مي‌گذارد و رژيم صهيونيستي را از درون با فرسايش مرگبار مواجه مي‌كند و بر ناكارآمدي آن خواهد افزود، بلكه بسياري از راهبردهاي غربي، صهيونيستي و ارتجاع عرب را كه با ماهيت فتنه مذهبي، ايران را دشمن اهل سنت و با اهداف صرفاً شيعي معرفي مي‌كند يا اتهام تروريسم يا حقوق بشر را با فريبكاري به ايران منتسب مي‌كند، نقش بر آب خواهد كرد. جهان غرب، افكار عمومي عربي و اسلامي را با شفافيت درك مي‌كند.

تروريسم واقعي و مورد حمايت از سوي غرب و ارتجاع عرب و همزيست با رژيم صهيونيستي، كدام است؟

آنها به خوبي خواهند ديد كه پرچم‌هاي تكفيري به جز جنايت و تخريب چهره اسلام مبناي خدمت به اسرائيل داشته و در مسير آرمان‌هاي فلسطيني هيچ گامي از خود نشان نمي‌دهند. ادعاي كلامي حمايت از فلسطين كه توسط ارتجاع عرب در بوق‌هاي رسانه‌اي جاريست، در مقابل حمايت عملي و جايگاه راهبري ايران رنگ مي‌بازد و اتهام رفتار طائفه‌اي و شيعي به ايران، در زماني كه ايران، حزب‌الله، انصارالله و تمامي گروه‌هاي مقاومت عراقي از مردم و گروه‌هاي سني فلسطين دفاع مي‌كنند، عمري بيش از يك حباب نخواهد داشت. اگر امام خميني(ره) روز قدس را فراتر از فلسطين، به عنوان روز اسلام و دفاع از مظلوم و مقابله با استكبار و روز احياي اسلام ناميدند، شايد با نگاه عميق به اوضاع دشوار امروز و آينده اميدبخش فرداست تا صف نفاق و همراهان شيطان و استكبار از صف دنياي اسلام و انسانيت جدا شوند، چراكه نمي‌توان هم حامي مظلوم، عدالت و حقوق مردم فلسطين بود و هم دست در دست رژيم اشغالگر و همپيمان او به قتل و ويراني و سركوب كشورهاي عربي و اسلامي منطقه پرداخت.

شايد بهترين توصيف را در كلام رهبري معظم انقلاب بيابيم كه «قضيه فلسطين را كليد رمز‌آلود گسترده شدن درهاي فرج به روي امت اسلامي» معرفي كردند و لذا انتفاضه مردم فلسطين و فراز و نشيب‌ها و جا‌به‌جايي رويكرد و رفتار‌هاي بازيگران، در مسير يك بلوغ و پالايش نهايي است تا درهاي رحمت و فرج الهي باز شوند و آن روز دير نيست چراكه حتي اصلي‌ترين حامي صهيونيست در امريكا كيسينجر هم يك هفته قبل در كنفرانس هرتسليا تأكيد كرد كه فرصت‌هاي ائتلاف با ارتجاع عرب نيز زودگذر است و آينده رژيم صهيونيستي با سرعت به تاريكي نزديك مي‌شود.

http://javanonline.ir/fa/news/794931

ش.د9501052