تاریخ انتشار : ۰۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۰  ، 
شناسه خبر : ۲۹۳۹۰۵
پایگاه بصیرت / بابک نیک‌پندار

(روزنامه كيهان – 1395/04/05 – شماره 21376 – صفحه 8)

چندماهی است که نظاره گر و مستمع سخنان نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا هستیم.

جالب است که همگی آنان با وجود همه اختلاف نظرهای عجیب و غریبی که با یکدیگر در خصوص مسایل مختلف دارند، در دو مورد به نظر می‌رسد که این کارمندان دون پایه نظام سلطه، هیچ اختلاف نظر و حتی تضاد سلیقه‌ای با دیگر کارمندانی که در اداره‌های جمهوری خواه و دموکرات برایشان امریه صادر شده که در انتخابات ریاست جمهوری کشورشان شرکت کنند، ندارند. این دو موضوع عبارت است از دوستی با اسرائیل و دشمنی با ایران.

همچنین شاهد آن هستیم که مفسران و تحلیل گران جهان و کشورمان نیز هر کدام از منظری این موضوعات را با جزئیات مختلف مورد تبیین و تشریح قرار می‌دهند.

آنچه که نگارنده را بر آن می‌دارد تا در این زمینه بنویسد آن است که به نظر می‌رسد تحلیل‌های موجود اشراف دقیقی بر ماهیت این مانورهای سیاسی ندارند.

معمولا ما آمریکایی‌ها را گرگ صفت می‌دانیم. اما این باور اشتباه است. برای اینکه افرادی را بتوان لایق گرگ صفت دانسته شدن پنداشت، لازم است که آن جماعت، حداقلی از غرور جمعی و شهامت و جسارت را در خود داشته باشند که سیاستمداران آمریکایی بارها و بارها اثبات کرده‌اند که فاقد این حداقل‌ها می‌باشند. ایشان نه غرور ملی و حزبی را در خود موجود می‌یابند و نه شهامت و جسارتی در خور یک گرگ دارند. دلیل نخست این است که این جماعت پریشان مانند کفتار فقط هنگامی به زوزه بلند و غرا می‌افتند که طعمه خود را کاملا ضعیف و بی‌دفاع بپندارند و شکار آن طعمه را نزدیک و حتمی بدانند. در غیراین صورت پشت سر هم جیغ می‌کشند تا حریف را گیج کنند. دلیل دوم باور ما به کفتار صفتی سیاستمداران آمریکایی این است که پس از شکار، تمام هیمنه غرور و اتحادشان فرو می‌پاشد و هر کس فارغ از رتبه و رده خود در گله، تلاش می‌کند تا تکه بزرگ تری از قربانی را نصیب خود کند.

بنابراین، در میان سیاستمداران آمریکایی، از هیلاری بیچاره گرفته که نتوانست حتی در مقابل رقیب عشقی خود عرض اندام کند، تا دونالد ترامپ که تا دیروز یک بساز و بفروش کلاش و تازه به دوران رسیده بیش نبود و به یکباره سیاستمدار در تراز جهانی از خم رنگرزی بیرون آمده، هرکدامشان که به صندلی اوباما تکیه بزند، ابتدا به تحلیل مواضع ایران می‌پردازد.

اگر دولت ایران، همانند روشی که امروز در پی گرفته است، از موضع ضعف و لبخند تعامل برقرار کند و مقابله به مثل سیاسی را در پرت کردن خودکار خلاص شده ببیند، قطعا زوزه‌های مغرورانه ی این جماعت بلند و واضح به گوش خواهد رسید، این در حالی است که اگر دولتی که در آن زمان در ایران بر سر کار است، از موضع قدرت و اقتدار برخورد کند، کفتارها زوزه را و احتمال استفاده از سلاح‌های نا متعارف را از یاد خواهند برد که هیچ، حتی به همه ی دولتهای متحد خود و همه ی سفارت خانه‌های خود پیغام و تلکس خواهند فرستاد که تا می‌توانند جیغ بکشند که ما را گیج کنند؛ اما خوب حواسشان باشد که حتی به صورت سهوی هم پا روی دم شیر نگذارند.

آمریکا و بطور کلی نظام سلطه، نه تنها به فکر برچیده شدن بساط برجام نیست، بلکه آنچه که از تصور آن هم لرزه بر اندام این جماعت می‌افتد این است که صبح یک روز از خواب بیدار شوند و از اخبار بشنوند که مجلس جمهوری اسلامی ایران برجام را ملغی اعلام کرده باشد. ایشان برجام را ارزان به دست نیاورده‌اند که بخواهند روزی ارزان از دستش بدهند. آنها حتی حاضر خواهند شد در صورت تهدید به لغو برجام از سوی ایران، یکشبه از سوریه عقب نشینی کنند و عراق را به حال خود بگذارند و در یمن و لبنان هم هیچ غلطی نکنند و تحریم‌ها را هم لغو کنند. آنها نمی‌خواهند شاهد این باشند که آن همه پول و آبرو و وقت و نیرنگی که به کار گرفته‌اند تا تفکر برجامی و ترس‌های برجامی و روشنفکران برجامی در ایران ریشه بدوانند، به هدر برود. چرا که ایشان می‌دانند چنین تفکری چه بذر مثمری از نفوذ را در ایران کاشته است و می‌خواهند به موقع میوه آن را خوش و گوارا بچشند. لذا ترامپ که سهل است به ترامپت و ساکسفون هم اگر روزی رئیس جمهور آمریکا شوند، اجازه نخواهند داد کاری بر علیه برجامیزه کردن فضای جامعه ایران انجام دهد.

اتفاقا در خصوص تمامی این جار و جنجالی که به ویژه در چند هفته اخیر به راه انداخته‌اند باید گفت که این هیاهو هیچ ربطی به اقدامات آمریکا پس از انتخابات ریاست جمهوری آن کشور ندارد. بلکه تمام تلاشی که سرچشمه این سخنان و رجز خوانی‌ها می‌باشد، معطوف به پیش از انتخابات و تمام شدن دوره اوباما می‌باشد.

همان طور که گفته شد، آمریکایی‌ها بسیار نگران از بین رفتن برجام می‌باشند. از همین روی تلاش آنها این است که این تفکر را در آحاد ملت ایران و همچنین مسئولان نظام نهادینه کنندکه ما باید به همین برجام فکستنی راضی باشیم و به فکر اعتراض به آن نباشیم. چرا که اگر رئیس جمهور بعدی آمریکا بیاید همین برجام ناقص الخلقه نیز از بین خواهد رفت. ایشان درواقع وانمود می‌کنند که به مرگ گرفته‌اند که به تب راضی شویم. با این کار تلاش می‌کنند که جناح اصلاح طلب و اعتدالیون حامی برجام را از شر مطالبات مردم ایران خلاص کنند. اگر مردم فکر کنند که فردی مانند ترامپ واقعا یک فرد متنفذ و تاثیرگذار است، شاید به این نتیجه برسند که اگر دلار بعد از برجام ارزان هم نشده، اشکالی ندارد ؛ همین قدر که دولت خدمتگزار سایه ی شوم جنگ را «رابین‌هود وار» از سرِ ما کم کرده است، خودش بسیار ارزشمند است! ما باید به دولت کمک کنیم که از برجام در مقابل خطر ترامپ حفاظت نماید !

از طرف دیگر نظام سلطه این هدف را دنبال می‌کند که از ماه‌های باقیمانده دوره ریاست جمهوری اوباما بهترین استفاده‌ها را ببرد. برای نیل به این هدف، باید تلاش کنند چهره سفاک و گرگ پرور و داعش دوستی را که اوباما برای خودش دست و پا کرده است اندکی تعدیل کنند.

اوباما که یک پای ثابت نشان دادن چراغ سبز به وحوش وهابی برای انداختن جرثقیل روی سر زائران و کشتار منا و حمله به یمن و بازی با قیمت نفت و بسیاری موارد دیگر بوده است، اکنون منفورتر از آن است که بتواند در دقیقه نود کار دیگری از پیش ببرد. لذا با هیاهوی تو خالی که نامزدی ساختگی از جناح مثلا رقیب به راه می‌اندازد، اوباما خواهد توانست پاره‌ای از متحدان میانه روی آمریکا را که از تندروی‌های اوباما به ستوه آمده بودند، دوباره با خود همراه کنند.

کافی است سران این کشورها نیز تهدیدات نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا را در خصوص مسایل مختلف جدی بگیرند. در این صورت به این صرافت خواهند افتاد که اگر اوباما اندکی هم بیشتر از گذشته سخت گیری کند و یا توقعات بالایی داشته باشد، باز بهتر است با او همراهی کنند تا برخی غائله‌های جهانی در زمان ریاست جمهوری وی به پایان برسند و به دوره دیگر انتقال نیابند.

متاسفانه، رسانه‌های زنجیره‌ای و جناح‌های معتقد به بستن با کدخدا طبق دستورالعمل‌های متمرکزی که دریافت کرده‌اند، در داخل ایران نیز با این هیاهوی آمریکایی همراه شده‌اند. اما حرف همان است که امام راحل فرمودند: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. البته اگر ما آنجا که لازم است، شدت عمل به خرج دهیم و داشته‌های ملتمان را وجه المصالحه خود با «کدخدا بعد از این ها» قرار ندهیم. اگر این الگوی امام را مورد غفلت قرار دهیم، همین آش را باید در همین کاسه امروزین بخوریم و شاهد این باشیم که آقای اوباما به روح هم اعتقاد پیدا کرده است! و فراتر از آن، حتی نگران روح برجام هم شده! کسی هم نیست که در میان لبخند‌هایی که در دید و بازدید‌های پسا برجامی زده می‌شود، از آقای کری بپرسد، حال که آقای اوباما به روح اعتقاد راسخ دارند، ما هم مایلیم مراتب نگرانی عمیق خود را در خصوص روح حقوق بشر در خیابان‌های آمریکا ابراز نماییم که به انحاء مختلف مورد عنایت پلیس نژاد پرست آن مرز و بوم قرار داده می‌شود!

http://kayhan.ir/fa/news/78421

ش.د9501305