تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۹  ، 
شناسه خبر : ۲۹۴۱۲۹
«شأن عقلانیت دینی» در نگاه رهبر معظم انقلاب
مقدمه: «عقلانیت» به مثابه بهره‌گیری و کاربرد عقل در حیطه‌های نظری و عملی حیات انسانی پیوستگی ویژه‌ای با «دین» دارد. چنانچه این عقل در ارتباط ناگسستنی با عقل کامل ماورای مادی یعنی پروردگار جهان قرار گیرد نوع ارتباط انسان و واقعیت مادی در پروسه عظیم کمال انسانی رقم می‌خورد، ولی با قطع این رابطه، «عقل خودبنیاد مدرن» داعیه‌دار شناخت برتر در همه عرصه‌های حیات انسانی می‌شود. در این راستا عقل ابزاری، بشری شده و گسسته از فطرت الهی، انسان را در برهوتی از پراکندگی و فردیت تنها می‌گذارد. در مقابل، «عقلانیت دینی» مفهومی است که با تبیین ارتباط عقل و دین، از این نقایص عقل خودبنیاد بشری مبرا است و مسیری برای قرب و کمال وجود آدمی به شمار می‌رود. در این راستا، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب، در بیانات متعددی با چنین رویکرد جامعی به مفهوم عقلانیت، به نقش عقل در بنیان‌های هستی‌شناختی و معرفتی اسلام اشاره و آن را در ارتباط و در ذیل مفهوم دین بازشناسی و تبیین می‌کنند. در ادامه با ترسیم تعاریف عقلانیت در فرهنگ دینی و مدرن به نسبت‌سنجی عقلانیت دینی و عقلانیت سکولار مدرن می‌پردازیم و محورها و مؤلفه‌های «عقلانیت دینی» را در بیان و کلام رهبر معظم انقلاب پی می‌گیریم.
پایگاه بصیرت / مریم‌السادات حسینی

(روزنامه ايران - 1394/12/05 - شماره 6159 - صفحه 17)

مفهوم عقلانیت و اقسام آن

مراد از «عقل» قوه ادراک و فهم آدمی است که توان استنباط، تنظیم، نقد و تحلیل، اثبات و دفاع از قضایا را دارد. در این راستا، عقلانیت را نیز باید کاربرد عقل دانست که تابع جهان پدیداری و نظام معنایی و به طور خاص فرهنگ و دین هر اجتماع است. به طوری که با توجه به نظام معنایی هر اجتماع، عقلانیت، کنش‌های انسانی را نظم و نسق بخشیده و تمرکز و هدف گزینی را برای ایجاد پیشرفت و ترقی تدارک دیده است.

در یک تقسیم‌بندی اولیه، عقلانیت به دو وجه «عقلانیت نظری» و «عقلانیت عملی» تقسیم می‌شود. عقلانیت نظری ناظر به عقاید و جهان‌بینی‌ها است و عقلانیت عملی ناظر به اعمال و رفتار‌ها است. برخی آن دو را به این نحو تعریف کرده‌اند: عقلانیت نظری عبارت است از تسلط هر چه دقیق‌تر بر واقعیت، توسط مفاهیم انتزاعی و عقلانیت عملی هم یعنی محاسبه هرچه دقیق‌تر و سایل برای نیل به اهداف. (محمد حسین بهمنپور، 1379: 48)

عقلانیت عملی نیز به دو نوع «خودمحور» و «مصلحت‌اندیش» و به عبارت دیگر اقتصادی و اخلاقی تقسیم می‌شود. عقلانیت عملی اقتصادی می‌گوید هر انسانی باید به دنبال تأمین منفعت خود باشد و مصلحت فردی او بر هر چیزی مقدم است. اما عقلانیت اخلاقی آدمی را به عدالت و انصاف فرا می‌خواند و به او می‌گوید در تعقیب منافع شخصی خود، به دیگران ظلم نکند. خلاصه آنکه این عقلانیت برای تعقیب منافع شخصی، چارچوب معین می‌کند که همان محدوده ارزش‌های اخلاقی است. (ابوالقاسم فنایی، 1384: 112)

آلوین پلانتینگا از فیلسوفان دین معاصر، عقلانیت را در پنج حوزه تعریف می‌کند: «عقلانیت عمومی ارسطویی»، عقلانیت هدف- وسیله، یا «عقلانیت عملی»، «عقلانیت منطقی» یا عقلانیت انطباق با احکام عقلی، «عقلانیت وظیفه‌شناختی»، «عقلانیت علّی» یا عقلانیت ناشی از کارکرد صحیح قوای شناختی (عظیمی دخت، 1385: 140 ـ 137)

یورگن هابرماس سه نوع عقلانیت را از هم تفکیک می‌کند؛ «عقلانیت ابزاری»، «عقلانیت ارتباطی» یا کنشی و «عقلانیت انتقادی». عقلانیت ابزاری آن نوع از عقلانیت است که با اتکا به قدرت و سرمایه از هر ابزاری ولو غیر اخلاقی برای رسیدن به اهداف مادی یا غیر مادی استفاده می‌کند. و بخشی از جهان – زیست شامل اخلاق، فرهنگ، اقتصاد و جامعه را مسخر ساخته است.

راه نجات از این عقلانیت ابزاری، «عقلانیت ارتباطی» است که طبق آن همه انسان‌ها در حوزه عمومی سیاست با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و تبادل‌نظر کنند تا از این رهگذر درک بهتر و مناسب‌تری پیدا کنند. و در اینجا است که عقلانیت انتقادی مطرح می‌شود که از عقلانیت ابزاری و از وضع موجود که در آن پول و قدرت همه حوزه‌ها اعم از فرهنگ و سیاست (به قول هابرماس جهان – زیست) و... را تسخیر کرده است؛ انتقاد می‌کند. بنابراین مفهوم «عقلانیت» و «انتخاب عقلانی» اگر چه مشترک لفظی عقلانیت ابزاری، عقلانیت انتقادی، عقلانیت اخلاقی، عقلانیت ارتباطی و عقلانیت دینی است؛ اما در هر یک از این حوزه‌ها تعریف‌های خاص خود را دارد. در این میان، دفاع عقلانی از دین، امروزه از مباحث عمیق و بنیادین فیلسوفان دین به شمار می‌آید. رهبر معظم انقلاب نیز در بیانات متعددی با رویکردی جامع‌نگرانه نسبت به دین، ارتباط آن را با عقل مورد تبیین و نظر قرار داده‌اند که در ادامه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

نسبت‌سنجی عقل و دین

درباره ارتباط عقل و دین، باید گفت که در دین وحیانی الهی، عقل و دین هماهنگ و دارای پیوستگی هستند و هیچگونه تعارضی با هم ندارند؛ چرا که هر دو ابزار کشف حقیقت‌اند و یکدیگر را نفی نمی‌کنند. از این رو، دین الهی را باید «عقل‌پذیر» دانست و نه عقل‌ستیز. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تصریح بر این جایگاه عقل در دین الهی، ملاک دعوت و دعوت‌پذیری انسان به دین را «خرد» دانسته‌اند و راه‌حل رفع مشکلات بشر و جامعه اسلامی را در پذیرش این خرد برمی‌شمارند: «انسان‌ها به برکت خرَد است که می‌توانند پیام پیامبران را درک کنند؛ از مشکلات و دشوارى‌هاى راه نورانى پیغمبران نهراسند و آنها را بتوانند پشت سر بگذارند. به برکت عقل و اندیشه و خرَد است که بشریت می‌تواند از مفاهیم قرآن بدرستى استفاده کند. اگر جامعه‌ اسلامى به همین یک دستور عمل کند، یعنى نیروى فکر را، به کارگیرى اندیشه و خرَد را در میان خود یک امر رایج و عمومى قرار بدهد، عمده‌ مشکلات بشر حل خواهد شد؛ عمده‌ مشکلات جامعه‌ اسلامى حل خواهد شد.»(06/3/93)

بر این اساس، حرکت اصلاحی و انقلابی پیامبران را می‌توان دعوت مردم به عرصه‌های عقلانی برگرفته از وحی (عقلانیت دینی) برشمرد که در تأکید بر این مورد، رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «این بعثت در واقع دعوت مردم به عرصه‌ تربیت عقلانی و تربیت اخلاقی و تربیت قانونی بود. اینها چیزهایی است که زندگی آسوده و رو به تکامل انسان به آنها نیازمند است. در درجه‌ اول، تربیت عقلانی است. یعنی نیروی خرد انسانی را استخراج کردن، آن را بر تفکرات و اعمال انسان حاکم قرار دادن، مشعل خرد انسانی را به دست انسان سپردن، تا راه را با این مشعل تشخیص بدهد و قادر بر طی کردن آن راه باشد؛ این نخستین مسأله است و مهمترین مسأله هم همین است. علاوه بر اینکه در درجه‌ اول در بعثت پیغمبر، مسأله‌ عقل و دانایی مطرح شده است، در سرتاسر قرآن و تعالیم غیر قرآنی پیغمبر هم، هرچه شما نگاه می‌کنید، می‌بینید تکیه‌ بر عقل و خرد و تأمل و تدبر و تفکر و این‌گونه تعبیرات است.»

در این راستا، ایشان تقویت نیروی عقل و خرد را مهمترین وظیفه پیامبر اسلام(ص) و به تبع آن جامعه اسلامی به شمار می‌آورند و می‌فرمایند: «در کارنامه‌‌ همه‌ پیغمبران، در زندگی همه‌ پیغمبران - این مخصوص پیغمبر خاتم هم نیست - دعوت به عقل در درجه‌ اول است. نخستین کار پیامبر مکرم(ص) اثاره‌‌ عقل است، برشوراندن قدرت تفکر است؛ قدرت تفکر را در یک جامعه تقویت کردن. این، حلال مشکلات است. عقل است که انسان را به دین راهبرد می‌دهد، انسان را به دین می‌کشاند. عقل است که انسان را در مقابل خدا به عبودیت وادار می‌کند. عقل است که انسان را از اعمال سفیهانه و جهالت‌آمیز و دل ‌دادن به دنیا باز می‌دارد؛ عقل این است. لذا اول‌‌کار این است که تقویت نیروی عقل و خرد در جامعه انجام بگیرد؛ تکلیف ما هم این است.»(29/4/88)

به این اعتبار، رهبر معظم انقلاب، حرکت امام حسین(ع) و به تبع ایشان حرکت حضرت امام خمینی(ره) در پی‌ریزی حکومت اسلامی را بر پایه «محاسبات دقیق» و «منطق عقلانی» و«استدلال» مطابق با روح اسلام برمی‌شمارند و می‌فرمایند: «حسین‌بن‌علی (علیه‌السلام) عاقبت این کار را می‌دانست، نباید تصور کرد که حضرت برای رسیدن به قدرت - که البته هدف آن قدرت، مقدس است - چشمش را بست و برای آن قدرت حرکت کرد؛ نه، هیچ لزومی ندارد که یک نگاه روشنفکرانه ما را به اینجا بکشاند. نخیر، عاقبت این راه هم بر حسب «محاسبات دقیق» برای امام حسین (علیه‌السلام) با روشن‌بینی امامت قابل حدس و واضح بود اما مسأله آن‌قدر اهمیت دارد که وقتی شخصی با نفاست جان حسین‌بن‌علی (علیه‌السلام) در مقابل این مسأله قرار می‌گیرد، باید جان خود را در طبق اخلاص بگذارد و به میدان ببرد؛ این برای مسلمان‌ها تا روز قیامت درس است.

در محرم سال ۴۲، امام بزرگوار ما از این ممشاء استفاده کرد و آن حادثه‌ عظیم پانزده خرداد به وجود آمد. در محرم سال ۱۳۵۷ هم امام عزیز ما باز از همین حادثه الهام گرفت و گفت: «خون بر شمشیر پیروز است» و آن حادثه‌ تاریخی بی‌نظیر - یعنی انقلاب اسلامی- پدید آمد... این بخش «منطق» که عقلانی است و «استدلال» در آن هست. بنابراین صرف یک نگاه عاطفی، حرکت امام حسین(ع) را تفسیر نمی‌کند و بر تحلیل جوانب این مسأله قادر نیست.» (5/11/84)

باید گفت در طول تاریخ، مسأله‌ عقل و دین و نسبت این دو همواره مطرح بوده و گاهی به این دو در دو جایگاه متفاوت و در مقابل یکدیگر نگریسته می‌شده است و حتی به چالشی مهم در دوره‌هایی بدل شده است به طوری که گاه اسلام از سوی دشمنان آن به عنوان دینی غیرعقلانی برشمرده شده است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر قرابت عقل و دین بر توطئه‌های دشمنان اسلام در معرفی اسلام به عنوان دینی غیرعقلانی این‌طور اشاره می‌فرمایند: «جنبه‌ اول که بیشتر هم امروز در دنیای اسلام و در این چند روز به آن توجه شده، مسأله‌ تهمتی است که به اسلام متوجه شده است و این ایراد و این تهمت، ظلم به اسلام و بی‌انصافی درباره‌ اسلام است. اسلام را متهم کردن به اینکه از عقلانیت جدا است و نسبت به عقل بی‌اعتنا است، همان‌قدر ظالمانه است که انکار یک امر بدیهی؛ انکار منافع خورشید یا انکار نور خورشید.

در کدام کتاب آسمانی این همه مخاطبان امر شده‌اند به تفکر، به تعقل؛ «لعلکم تتفکرون»، «لعلکم تعقلون»؛ به تدبر در آیات تکوینی الهی. در کدام کتاب آسمانی در نخستین خطاب به علم، به قلم و به تعلیم، توجه و اهمیت داده شده است. و امروز اگر دنیای غرب در کار علم و پیشرفت علمی موفقیتی دارد، کدام مورخ و مطلع با انصافی است که تصدیق نکند این را از دنیای اسلام گرفته است. قرون وسطی که قرون تاریکی و ظلمت و سیاهی دنیای غرب و اروپا بود، دوران شکوفایی علم و تعقل و اندیشه و فلسفه و ابن‌سیناها و فارابی‌ها و افرادی اینچنین، در دنیای اسلام است. (27/6/85)

با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب، در واقع می‌توان این‌گونه استدلال کرد که میان عقل و دین در نگاه اسلامی، نه ‌تنها تعارضی وجود ندارد بلکه در راستای یکدیگر بوده و هر یک مکمل هم هستند، ضمن آنکه دین پاسخی برای مسائل فرا-عقلی است. در اینجا است که با درک پیوند میان مفهوم عقل و دین عبارت «عقلانیت دینی» مفهوم می‌یابد.

مفهوم عقلانیت دینی

در معارف دینی، عقل وسیله شناخت و موهبتی الهی است که خود پرتویی از نور عالم قدس و شعور کلی حاکم بر خلقت است و بنابراین به عقل کلی کائنات متصل است. اتصال عقل جزئی انسان به عقل کلی حاکم بر خلقت، آثار مهم و تأثیرگذاری دارد و با این ویژگی بسیار اساسی، اصول عقلانیت دینی و اسلامی شکل می‌گیرد. به این اعتبار، عقلانیت چنان نیست که در خدمت امیال بوده و ابزاری برای رسیدن به خواست‌ها باشد بلکه در پیوند با شعور کلی حاکم بر آفرینش تنها در راستای عقل معاش و ابزاری تدبیر نمی‌کند بلکه برخلاف عقل ابزاری و بسیار فراتر از آن، هدف اصلی را اخلاق و پیوند با معنویت به شمار می‌آورد.

در واقع عقل در اسلام یکی از منابع معرفت است که نسبت به حس، شناخت وسیع‌تر و گسترده‌تری را موجب می‌شود که از ثبات و استواری نیز برخوردار است. بدین ترتیب با منبع عقل می‌توان در مسائل کلی مربوط به امور حصولی، حقایق بسیاری کسب کرد. رهبر معظم انقلاب در این باره می‌فرمایند: «عقل به مدد وحی است که می‌تواند در وادی معرفت درست گام نهد و به تنهایی وارد شدنش در این وادی که مربوط به حضرت حق (جل‌وعلا) است، ورود در تیه ضلالت است...»(28/1/72)

در این راستا، اسلام با توجه به احکام متغیر و ثابت و اصل اجتهاد، منصه ظهور «عقلانیت دینی» است. در باب ثابت‌ و متغیر در اسلام‌ می‌توان‌ گفت‌ قوانین‌ و مقررات‌ اسلام‌ از نظر ثبات‌ و تغییر به‌ دو دسته‌ «قوانین‌ ثابت» و «مقررات‌ متغیر» تقسیم‌ می‌شوند. قوانین‌ ثابت‌ و کلی، خطوط‌ اصلی‌ و جهت‌گیری‌های‌ غیرقابل‌ تغییر شریعت‌ را تشکیل‌ می‌دهند ولی‌ مقررات‌ متغیر با استفاده از عنصر استنباط عقلی، احکام زندگی انسان را کشف‌ و اجرا می‌‌کند. بدین‌ طریق، عقل‌ و خرد تخصصی‌ در تصمیم‌گیری‌ها و سیاستگذاری‌های‌ خرد و کلان‌ جامعه‌ نقش آفرین می‌شود. بویژه نقش‌ عقل‌ و عرف‌ عقلا در موضوع‌‌شناسی‌ بسیار حائز اهمیت است که در نظام جمهوری اسلامی و طبق اندیشه اجتهادی حضرت امام خمینی(ره) به احکام حکومتی منجر شد که نشان می‌دهد برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری، سیاستگذاری‌ و تشخیص‌ مصالح‌ شهروندان‌ با تمسک‌ به‌ تشخیص‌ «عقل‌ جمعی‌ تخصصی‌> مبتنی بر بنیان‌های دینی صورت‌ می‌گیرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر این نقش فعال عقل در اسلام و نظام اسلامی، اسلام را «دینی عقلگرا» می‌دانند و می‌فرمایند: «در اسلام ضدیت دین با علم و ضدیت دین با عقل، اصلاً معنا ندارد. در اسلام یکی از منابع حجت برای یافتن اصول و فروع دینی، عقل است؛ اصول اعتقادات را با عقل باید به ‌دست آورد؛ در احکام فرعی هم عقل یکی از حجت‌ها است. اگر شما به کتب احادیث ما نگاه کنید- مثل کتاب «کافی» که هزار سال پیش نوشته شده- نخستین فصل آن، «کتاب العقل و الجهل»، است که اصلاً فصلی است در باب عقل و ارزش و اهمیت آن و اهمیت دانایی و خردمندی. اسلام همچنین نسبت به علم، مهمترین حرکت و مهمترین تحریک و تحریص را داشته است. تمدن اسلامی به برکت حرکت علمی که از روز اول در اسلام شروع شد، به وجود آمد.»(5/7/83)

بدین سان مفهوم عقلانیت دینی از بطن آموزه‌ها و اصول نظری و عملی اسلام برآمده و بویژه در حوزه تحقق حکومت دینی و احکام مربوط به آن معنا می‌یابد. چنین جایگاهی بی‌شک اسلام را دینی پویا و جامع می‌سازد که با اهداف سلطه‌طلبانه استکبار در تحمیل «عقلانیت ابزاری» مورد نظر خود در تقابل است. رهبر معظم انقلاب با ژرف‌نگری ویژه بر این نکته تأمل نموده‌اند و اهداف استکبار در تحمیل «عقلانیت ابزاری» بر ملت‌ها را تبیین می‌کنند.

تحمیل «عقل ابزاری» با اهداف سلطه‌گرایانه

باید گفت «عقلانیت ابزاری» ریشه در مکتب اصالت فرد و انانیت بشر دارد که با تکیه بر عقل بریده از خدا و عقل گسسته از عقل فطری و الهی میدان وسیع یافت تا جایی که به زعم مکاتب اومانیستی عقل و فلسفه از دین و خداوند جدا شد و آزادی در معنای رهایی و استقلال از عالم معنوی و قدسی رواج یافت. «عقلانیت خودبنیاد ابزاری» با این فاصله گرفتن از «دین»، در چارچوب «عقلانیت لیبرال» دنیایی و بشری شد.

این در حالی است که اسلام درباره عقلانیت ابزاری هم که ظاهراً همان «عقل معاش» است توصیه‌های چشمگیری کرده است و این سطح از عقلانیت هم بشدت مورد توصیه واقع شده است. اما آنچه بسیار مهم می‌نماید این است که در عقلانیت اسلامی، «عقل معاش» در سایه «عقل بنیادی» که ریشه در معارف وحیانی و در پیوند با «عقل کلی» است قرار دارد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با انتقاد از این عقلانیت ابزاری _که بی‌بهره از ارزش‌های انسانی است_ آن را ابزاری نه برای علم که ابزاری در دست استکبار برای استثمار و استعمار انسان‌ها دانسته‌اند: «علم و عقل، ابزار دو جنبه‌ای است؛ می‌تواند در خدمت ارزش‌ها قرار بگیرد، می‌تواند در خدمت حیوانیت و سَبُعیت قرار بگیرد. بستگی به این دارد که مدیریت علم با چه کسی است. اگر مدیریت علم به دست انسان‌های دنیاطلب و قدرت‌طلب و زراندوز و سلطه‌طلب بود، همین می‌شود که امروز شما در دنیا مشاهده می‌کنید؛ یعنی علم، ابزاری برای استعمار، استثمار، تحقیر ملت‌ها، اشغالگری و برای ترویج فحشا و هروئین خواهد شد.»(1/4/83)

آنچه موجب نفی عقلانیت دین در تفکر سکولار مدرن شده است مطلق انگاشتن عقل، در عقلانیت ابزاری است که در تفکر غربی به عنوان تنها معنای عقل توجیه می‌شود. و این از مصادیق تحمیلات فکری استکبار بر ملت‌های دیگر است که مغایر با فرهنگ و اندیشه اسلام و انقلاب اسلامی است. رهبر معظم انقلاب با اشاره به این نکته مهم می‌فرمایند: «استکبار در صدد آن است که کلیشه‌های مورد نظر خودش را به همه‌ مردم دنیا تحمیل کند؛ هم به آحاد ملت‌ها، هم بالخصوص به مسئولان و مؤثران کشورها؛ یعنی دولت‌ها، نمایندگان مجالس، تصمیم‌گیران، تصمیم‌سازان، به قول خودشان اتاق‌های فکر، به همه‌ اینها می‌خواهند آن کلیشه‌های خودشان را تحمیل کنند و آن را وارد ذهن آنها و فضای ذهنی آنها بکنند. مایلند همه، جهان را از منظر آنها ببینند؛ مفاهیمی را که آنها روی آن تکیه می‌کنند، با همان رویکرد آنها، با همان نگاه آنها تشخیص بدهند و بشناسند. این رویکرد، رویکرد سلطه‌طلبانه است؛ با این رویکرد سلطه‌طلبانه مفاهیمی را یا جعل می‌کنند یا دست‌کاری می‌کنند و معنا می‌کنند و مایلند همه، طبق معنای آنها این مفاهیم را بفهمند و به‌کار بگیرند و در ادبیات‌شان از آنها استفاده کنند.»(12/6/94)

ایشان این نوع عقلانیت را که فهم خود از مفاهیم را مسلط و یگانه فرض می‌کند؛ سلطه‌طلبانه و مطلق‌انگار دانسته و آن را از مظاهر استکبار برمی‌شمارند: «مفاهیمی را وضع می‌کنند، یک فهمی را به‌طور مستبدانه نسبت به یک مفهومی ابراز می‌کنند و توقع دارند همه‌ دنیا از جمله ما در جمهوری اسلامی بر طبق فهم آنها بفهمیم، از منظر آنها ببینیم، بر طبق ادبیات آنها حرف بزنیم؛ این را از ما انتظار دارند؛ این یکی از نشانه‌ها و مظاهر واضح سلطه و استکبار است»(12/6/94)

رهبر معظم انقلاب در بیانات دیگری وجهه ضداستکباری ملت انقلابی ایران را مبتنی بر معیارهای عقلانیت دینی برمی‌شمارند و در این راستا می‌فرمایند: «مبارزه‌ با استکبار در انقلاب اسلامی و در میان ملت ما یک حرکت معقول و منطقی و دارای پشتوانه‌ علمی، و یک حرکت خردمندانه است، برخلاف آنچه بعضی می‌خواهند وانمود کنند که این یک حرکت شعاری است، احساساتی است، متکی به منطق و عقلانیت نیست، به عکس، حرکت ملت ایران یک حرکت متکی به عقلانیت است.»(12/8/94)

ایشان مبنای حرکت انقلابی مردم ایران در به چالش کشیدن نظام غیرالهی جهان را «عقل» برمی‌شمارند و در این زمینه تصریح می‌کنند: «ما نظام شیطانی موجود در دنیا را با ارائه‌ یک نظام صحیح، که منطبق بر عقل و بر خواست انسان‌ها است، تخطئه می‌کنیم.»(31/6/83) رهبر معظم انقلاب در این راستا روش مطلوب مقابله و مبارزه با نظام سلطه را نه با شمشیر که با عنصر «عقلانیت» می‌دانند و چنین بر این امر تأکید می‌گذارند: «مبارزه‌ با سلطه هم یکی از وظایف دولت اسلامی است. نظام سلطه، نظامی است که مثل بختک سنگینی روی پیکر جامعه‌ بشری می‌افتد - و افتاده است - و او را نابود می‌کند و از بین می‌برد. این نظام سلطه دو طرف دارد؛ سلطه‌گر و سلطه‌پذیر. با این نظام باید مبارزه کرد. مبارزه‌اش هم با شمشیر نیست؛ مبارزه‌اش با عقل، با کار حرفه‌ای سیاسی و با شجاعت در میدان‌های لازم و متناسب خودش است.»(8/6/84)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تبیین این عقلانیت پافشاری بر شعارهای انقلاب اسلامی را با منطقی عقلانی برای رسیدن به آرمان‌ها ضروری برمی‌شمرند: «بر مبانی خودتان پافشاری کنید. مبانی شما، عبودیت خدا است، خدمت به بندگان خدا است، دشمنی با دشمنان خدا است، دشمنی با دشمنان بندگان خدا است؛ اینها است شعارهای ما. نظام جمهوری اسلامی نظامی است بر این پایه‏ها؛ نظامی است عقلانی، نظامی است دانشی. عقلانیت باید بر تمام ارکان این نظام از بالا تا پایین حاکم باشد؛ اما عقلانیت به معنای تسلیم نیست؛ عقلانیت به معنای هزیمت نیست؛ عقلانیت برای پیش رفتن و در جهت یافتن راههایی برای هرچه موفق‏تر شدن در رسیدن به این آرمان‏ها است.»(19/6/87)

بدین سان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با بیان پیوند میان عقلانیت و آموزه‌ها و حقایق وحیانی، مفهوم «عقلانیت دینی» را بازشناسی و تبیین می‌کنند. ایشان با شناخت عمیق اهداف سلطه‌گرانه استکبار در تحمیل عقلانیت ابزاری به عنوان یگانه مسیر پیشرفت و ترقی، دین را منبع جامع و بی‌بدیل و راهنمای عقل در مسیر حرکت انسان دانسته و «عقلانیت دینی» را محصول این پیوند کمال آفرین و حرکت ساز در طول حیات تاریخی انسان برمی‌شمارند.

http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6159/17/118716/0

ش.د9405719