تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۶  ، 
شناسه خبر : ۲۹۵۰۲۱
طيب‌نيا وزير امور اقتصادي و دارايي:
اشاره: «آقاي ضدتورم» كنترل تورم ايران را معجزه عنوان مي‌كند البته از قول شخصيت‌هاي اقتصادي بين‌المللي. دليلش را هم انضباط مالي در دولت مي‌داند و بس. بار اول است كه وزير مي‌شود اما پيشنهاد رياست بانك مركزي را پيش از اين هم داشته است. پيشنهاد رياست بانك مركزي از سوي دولت احمدي‌نژاد را نمي‌پذيرد چون معتقد است اختلاف ديدگاه‌ها بسيار است و حضورش در اين شرايط براي كشور مفيد نخواهد بود. تقريبا 27 سال در دولت‌هاي مختلف سمت‌هاي گوناگون داشته است. اما از سال 85 به بعد ترجيح مي‌دهد از دولت خارج شود و در دانشگاه به تدريس بپردازد. اختلاف‌نظرها بسيار است. حتي در شوراي پول و اعتبار كه روزگاري يكي از اعضاي اثرگذار اين شورا بود. تصميم اين شورا براي تعيين نرخ دستوري سود بانكي كه در دولت احمدي‌نژاد صورت گرفت. انحرافات امروز بانكي را به دنبال آورد. اگر امروز از بنگاه‌دار بانك‌ها زياد مي‌شنويم، اگر مي‌بينيم پرداخت‌هاي مبادله‌اي آب رفته و به جاي آن تسهيلات مشاركتي روند صعودي داشته، دليلش تصميمي است كه شوراي پول و اعتبار گرفت. طيب‌نيا هم يكي از اعضا بود ولي تاكيد مي‌كنم با اين تصميم به شدت مخالف بوده و هست. اگرچه نقش خود را در آنچه براي اقتصاد ايران طي سال‌هاي گذشته اتفاق افتاده مي‌پذيرد اما زيربار تصميم اشتباه شوراي پول و اعتبار در تعيين نرخ دستوري سود بانكي نمي‌رود. انتقادهايي كه به كم‌كاري او در بازديد از مجموعه‌هاي تابعه مي‌كنيم را مي‌پذيرد و آن را از قصور و مشغله زياد مي‌داند. طيب‌نيا جريان دعوتش به كابينه دولت روحاني را از سير تا پياز براي‌مان مي‌گويد و تاكيد مي‌كند تمام تلاشش را در انجام وظايفش انجام خواهد داد.
پایگاه بصیرت / فرزانه طهراني
(ويژه‌نامه روزنامه اعتماد - اسفند 1393 - صفحه 62)

*‌ «آقاي ضد تورم»، چه سياستي شما را به اين نام ملقب كرد؟

**‌ من خودم نظري ندارم در اين داستان. بايد از كساني كه اين لقب را به بنده داده‌اند بپرسيد. منتها شايد به اين دليل لقب ضدتورم به من نسبت داده مي‌شود كه از همان دوره كارشناسي، يكي از موضوعات مورد علاقه‌ام بحث تورم بود. پايان‌نامه دوره فوق ليسانسم نيز با موضوع تورم نوشته شد.

*‌ چه سالي؟

**‌ سال 67.

*‌ تورم در آن سال چقدر بود؟

**‌ حضور ذهن ندارم. به خاطر دارم كه سال 64 پايين‌ترين نرخ تورم بعد از انقلاب را داشتيم اما پس از آن سال تورم افزايشي شد. سال 67 سال خوبي نبود. در سال آخر جنگ، هم تورم افزايش پيدا كرده و هم ركود شديد شده بود. من در آن سال پايان‌نامه خود را با موضوع تورم تهيه كردم. از همان روزهايي كه در نخست‌وزيري مشغول به كار شدم. اولين گزارشي كه نوشتم و براي نخست‌وزير وقت رفت هم درباره تورم بود. در دوره دكترا نيز در سال 71 پايان‌نامه خود را بر اين پايه نوشتم. مطالعات پايان‌نامه‌ام را در دانشگاه لندن انجام دادم بعد در ايران آن را تكميل كردم. كتابي هم درباره تورم نوشتم ضمن آنكه مقاله‌هاي نوشته شده درباره تورم هم زياد داشته‌ام. شايد مجموع اين موارد باعث شده چنين لقبي به من نسبت داده شود.

*‌ افراد زيادي روي اين موضوع كار كرده‌اند ولي آنها «ضد تورم» نشدند.

**‌ من سعي كردم تورم را از زاويه ديگري نگاه كنم. براساس ساختارها و نهادهايي كه در اقتصاد ايران داريم. باورم اين است كه پديده‌هاي اقتصادي كاملا تحت تاثير شرايط ويژه هر جامعه و ساختارهاي اجتماعي، اقتصادي و حقوقي شكل مي‌گيرند. در ايران هم بحث وابستگي بودجه دولت به نفت نقش خطيري را در ايجاد تورم در اقتصاد ايران ايفا مي‌كند؛ آنچه امروز در ادبيات اقتصادي تحت عنوان سلطه مالي از آن نام برده مي‌شود و اينكه سياست‌ها و فعاليت‌هاي مالي دولت است كه سمت و سوي تغييرات نقدينگي و تورم را مشخص مي‌كند. اين جزو زمينه‌هاي اصلي و محوري بوده كه در بحث تورم به آن توجه داشته‌ام و فكر هم مي‌كنم در يك سال گذشته اگر دولت در كنترل تورم توفيقي داشته، منشأ اصلي آن اين است كه فعاليت‌هاي مالي دولت را كنترل كرديم.

* اين را شما معجزه مي‌دانيد؟ آقاي روحاني از كنترل تورم به عنوان معجزه ياد كرده‌اند.

**‌ آقاي رييس‌جمهور از قول ديگران گفتند. نظر خود ايشان نبود. من هم در ملاقات‌هايي كه با شخصيت‌هاي اقتصادي بين‌المللي داشتم همين تعبير را از زبان آنها شنيده‌ام.

*‌ كدام شخصيت اقتصادي؟

**‌ مثلا آقاي احمد مسعود معاون صندوق بين‌المللي پول روي همين صندلي كه شما الان نشسته‌ايد، نشسته بود و همين تعبير را به كار برد. او گفت كاري كه در ايران صورت گرفت بيشتر شبيه به يك معجزه بود. اشاره ايشان هم به تورم بود و هم به ركود و نرخ رشد مثبتي كه امسال در حداقل 9 ماهه امسال داشتيم. در سفرهايي هم كه به خارج از كشور داشتيم كارشناساني از بانك جهاني و صندوق بين‌المللي پول كه مسائل ايران را دنبال مي‌كنند اين تعبير را به كار برده‌اند.

*‌ وزيري كه بالاترين راي اعتماد را در تاريخ سياسي جمهوري اسلامي از مجلس مي‌گيرد اولين دوره وزارتش را تجربه مي‌كند و اولين كارت زرد كابينه دولت يازدهم را هم از آن خود مي‌كند. امروز اين وزير كه چندين اولين را در كارنامه دارد، عملكرد خود را چگونه مي‌بيند؟ به هر حال دريافت دو كارت زرد از مجلس ميزان رضايت نمايندگان را نشان مي‌دهد.

**‌ مسلما در عملكرد من مانند هر فرد ديگري مي‌توان نقاط ضعف و قوتي را جست‌و‌جو كرد. اينكه من شخصا عملكرد خود را ارزيابي كنم به نظر نمي‌رسد منصفانه باشد منتها دوستاني كه قضاوت مي‌كنند از جمله نمايندگان مجلس با وجود دو كارت زردي كه به من دادند. نوعا ارزيابي مثبتي از عملكرد وزارت اقتصاد دارند. حتي كساني كه سوال كردند و كارت زرد دادند، كارت زرد را معلول و نتيجه عملكرد خود وزارت اقتصاد نمي‌دانند و معتقدند به دلايل ديگري اين كارت زرد به وزارت اقتصاد داده شده است. در مجموع من فكر مي‌كنم طي يك سال و شش ماه گذشته، عملكرد وزارت اقتصاد كه من هم عضو كوچكي از آن هستم قابل قبول بوده است.

*‌ متر شما را احساس رضايت مي‌گذاريم. چقدر از آنچه در اين يك سال و نيم انجام داده‌ايد احساس رضايت داريد؟

**‌ در بعضي حوزه‌ها احساس رضايت مي‌كنم و در برخي حوزه‌ها دغدغه‌هاي جدي دارم و هر روز آنها را دنبال مي‌كنم.

*‌ موضوع كارت زرد نمايندگان به همان صحبت‌هاي شما بازمي‌گردد كه گفتيد موضوع وزارت اقتصاد نيست و بحث پرونده هسته‌اي و وزارت خارجه مطرح است؟

**‌ به هر حال آنچه قانون اساسي صراحتا بيان مي‌كند اين است كه سوال بايد از وزير مسئول و در خصوص وظايف مربوط به او باشد. يك بخش عمده‌اي از سوالاتي كه در مجلس مطرح شد به حوزه مسئوليت‌ها و وظايف من بازنمي‌گردد. شايد به دليل نام وزارت اقتصاد، وزير آن را مسئول تمام اتفاقاتي مي‌دانند كه در اقتصاد كشور رخ مي‌دهد. با چنين تفسيري در بخش بهداشت، درمان، آموزش و هر مشكلي مي‌توانيد از وزير اقتصاد سوال كنيد.

اما اگر مسئوليت‌هاي مستقيم و اختيارات مدنظر قرار گيرد من معتقدم بخش عمده‌اي از سوالاتي كه تا امروز از من شده است؛ به حوزه وظايف و مسئوليت‌هاي مستقيم وزير اقتصاد برنمي‌گردد. در توضيحاتي كه فرد سوال‌كننده هم در مجلس دادند روشن بود كه مخاطب اصلي وزير اقتصاد نيست. به هر حال من خودم را در قبال همه تصميمات اقتصادي كه دولت مي‌گيرد مسئول مي‌دانم و آمادگي پاسخگويي به تمام آن را دارم و فكر مي‌كنم تا به امروز نيز پاسخ‌هاي مناسبي داده‌ايم.

*‌ روزي كه به عنوان نماينده آقاي عارف براي مناظره با آقاي نوبخت نماينده دكتر روحاني آماده مي‌شديد، فكر مي‌كرديد شما يكي از اعضاي كابينه دولت روحاني شويد؟ چگونه از اين پيشنهاد مطلع شديد؟ توسط چه كسي؟

**‌ واقعيت اين است كه آن زمان نتايج انتخابات قابل پيش‌بيني نبود و گمان نمي‌كردم وارد كابينه آقاي روحاني شوم. با توجه به شرايط خاصي كه در آن مقطع بر كشور حاكم بود؛ وظيفه خودم مي‌دانستم كه در جريان انتخابات حضور داشته باشم و دوستانم، دانشگاهيان و اساتيد را هم تشويق به حضور در انتخابات كنم. اما اينكه نتيجه انتخابات چگونه رقم خواهد خورد چندان قابل پيش‌بيني نبود. به خصوص در آن جلسه كه البته نمي‌توان نام مناظره بر آن گذاشت چرا كه كاملا همفكر و هم نظر ظاهر شديم؛ براي من روشن نبود كه كدام يك از كانديداها در صحنه باقي مي‌مانند و كدام يك خارج مي‌شوند.

اصرار و علاقه ما اين بود كه يك نفر باقي بماند تا راي‌ها شكسته نشود ولي اينكه كداميك مي‌مانند هنوز مشخص نبود. اصلا هم بنا نداشتم وارد امور اجرايي شوم. شايد بد نباشد اشاره كنم زمستان سال 91 براي فرصت مطالعاتي به چين رفتم و آن زمان، فكر اينكه در انتخابات حضور داشته باشم را هم به ذهنم خطور نمي‌دادم. ولي وقتي به اين جمع‌بندي رسيدم كه در انتخابات مشاركت داشته باشم؛ فرصت مطالعاتي را زودتر به پايان رساندم و به ايران بازگشتم. وقتي دكتر روحاني انتخاب شدند موجب خوشحالي ما بود. از روز شنبه يعني يك روز بعد از انتخابات كه قرار بود نتايج عصر آن روز اعلام شود از ما دعوت شد در جلسه‌اي برنامه‌هاي اقتصادي دولت آقاي روحاني را همراه تيمي تنظيم كنيم. هنوز نتايج انتخابات مشخص نشده بود.

عصر آن روز و زماني كه از جلسه خارج مي‌شدم؛ نتايج انتخابات اعلام شد و به خاطر دارم كه از مركز مطالعات تا منزل چندين ساعت در ترافيك ايجاد شده تحت تاثير شور و هيجان مردم از نتيجه اعلام شده؛ ماندم و وقتي به منزل رسيدم ساعت يك و نيم بعد از نيمه شب بود. مجبور شدم كنار خيابان نماز بخوانم. پس از آن روز هم فكر نمي‌كردم جزو كانديداها باشم. يك روز كه من در اصفهان بودم؛ آقاي فروزنده تماس گرفتند و خواستند براي ملاقاتي با دكتر روحاني به تهران بازگردم. در جلسه‌اي كه با ايشان داشتيم پيشنهاد وزارت اقتصاد را به من دادند و پس از مشورتي كه با خانواده داشتم؛ با وجود تاكيد هميشگي آنها كه وارد امور اجرايي نشوم؛ اين بار پذيرفتند.

*‌ يعني حدس مي‌زدند كه به شما پيشنهاد وزارت داده شود؟

**‌ به هر حال در دوره‌هاي قبل هم پيشنهاداتي در اين راستا وجود داشت و من عموما ابا داشتم كه مسئوليتي مانند وزارت اقتصاد و يا رياست بانك مركزي را برعهده بگيرم. ترجيح مي‌دادم نفر دوم باشم و در موضع كارشناسي كار كنم. اما اين بار وقتي با خانواده صحبت كردم؛ خودشان اصرار داشتند كه بپذيرم و معتقد بودند با توجه به شرايطي كه كشور دارد؛ پذيرش اين مسئوليت يك وظيفه است.

*‌ قبل از آقاي روحاني در چه دولتي پيشنهاد وزارت داشتيد؟

**‌ در دوره‌هاي قبل هم مطرح شده بود. در دولت نهم رياست بانك مركزي مطرح شده بود. در دولت اصلاحات زماني كه آقاي دكتر نوربخش فوت كردند، دكتر مظاهري كه وزير اقتصاد وقت بودند و ايشان بايد رييس بانك مركزي را پيشنهاد مي‌دادند؛ اين پيشنهاد را به من دادند و صحبت‌هاي مفصلي هم در اين رابطه داشتيم.

*‌ در دولت نهم با آقاي احمدي‌نژاد براي پيشنهاد رياست بانك مركزي ديدار داشتيد؟

**‌ در دولت آقاي احمدي‌نژاد براي بانك مركزي پيشنهاد شده بودم اما ابتدا براي معاونت اقتصادي سازمان مديريت و برنامه‌ريزي پيشنهادي داده شد. آن زمان آقاي رهبر رييس سازمان بودند. با ايشان هم دوستي قديمي به واسطه حضور در يك دانشگاه داشتم. در معاونت اقتصادي سازمان مديريت مشغول فعاليت شدم و در عين حال معاون رييس‌جمهور در شوراي پول و اعتبار نيز بودم. اين وضع تا پاييز سال 85 ادامه پيدا كرد.

اما به دليل بعضي تصميماتي كه گرفته شد كه برخي از آنها اهميت زيادي داشت مانند انحلال سازمان مديريت و يا تصميمات پولي كه در شوراي پول و اعتبار گرفته مي‌شد و من با آنها هم عقيده نبودم؛ استعفا دادم و به دانشگاه برگشتم.

* چرا رياست بانك مركزي را نپذيرفتيد؟

**‌ رياست بانك مركزي پيشنهاد اوليه بود ولي قرار بر اين بود كه مدتي دكتر شيباني در بانك مركزي باقي بمانند. در مدتي كه من در سازمان مديريت بودم بين نظرات من و سياست‌هايي كه دولت دنبال مي‌كرد در حوزه سياست‌هاي پولي اختلافات شديدي وجود داشت. البته دكتر شيباني هم موضع‌شان در قبال سياست‌هاي پولي با موضع ما مشابه بود. به همين دليل ايشان هم چندان در بانك مركزي دوام نياوردند. به هر حال نگاه‌ها متفاوت بود و وقتي ديدگاه‌ها هماهنگ نباشد؛ مسلما نقش موثري نمي‌توان ايفا كرد.

* در طول يك سال و نيم گذشته اختلاف‌نظري با ساير اعضاي كابينه و يا خود شخص رييس‌جمهور داشته‌ايد؟

**‌ اصولا هيچ دو نفري پيدا نمي‌شوند كه اختلاف‌نظري با هم نداشته باشند. طبيعي است كه در كابينه نيز بعضا اختلاف‌نظرهايي وجود داشته باشد. اما خوشبختانه اختلاف‌نظرها هيچ‌وقت اساسي نبوده و به همين خاطر در جلساتي كه برگزار مي‌كنيم اين مسائل را رفع مي‌كنيم. اقدام خوبي در دولت آقاي روحاني انجام شد و آن تشكيل ستاد اقتصادي دولت به رياست شخص رييس‌جمهور است. هر هفته دو روز صبح تا ظهر به صورت كامل جلسات اين ستاد تشكيل مي‌شود و رييس‌جمهور معتقدند حتي در شرايط پركاري هم اين جلسات نبايد تعطيل شود.

مسائل به طور مفصل آنجا به بحث گذاشته مي‌شود و همين جلسات باعث شده يك همفكري بي‌سابقه بين اعضاي اقتصادي دولت و رييس‌جمهور به وجود آيد و به جرات مي‌توانم بگويم امروز اختلاف اصولي و جدي نداريم. در مورد وزارت اقتصاد هم موردي به ذهنم نمي‌رسد كه مورد انتقاد رياست جمهوري بوده باشد. البته اين به مفهوم آن نيست كه ما اشتباهي نكرده‌ايم و يا كوتاهي نداشته‌ايم.

*‌ وزارت چه تغييري در زندگي شما ايجاد كرد؟ امروز از اينكه اين سمت را پذيرفتيد راضي هستيد؟ خانواده شما از پذيرفتن اين پيشنهاد پشيمان نيستند؟

**‌ مسلما مسئوليت بسيار سنگيني است. به ويژه وزارت اقتصاد كه يك ابر وزارتخانه است و به لحاظ فراواني مسئوليت‌ها، گسترده‌ترين وزارتخانه قلمداد مي‌شود. به تعبيري 22 و به تعبيري ديگر 55 سازمان مستقل زيرمجموعه اين وزارتخانه است كه بعضي از آنها به تنهايي در حد و اندازه يك وزارتخانه هستند. بنابراين هم كار گسترده است و هم بسيار حساس. به خصوص در شرايط فعلي كه با حجم بالايي از مشكلاتي مثل تورم، بيكاري، تحريم‌ها و كاهش قيمت نفت مواجه هستيم.

كار سنگيني است اما در عين حال به نظر مي‌رسد اگر نتايج مثبتي از عملكرد ايجاد شود، مي‌تواند راضي‌كننده باشد و حجم خستگي، فشار عصبي و استرس‌هايي كه وارد مي‌شود با ديدن كنترل تورم و مثبت شدن نرخ رشد اقتصادي از بين برود. به هر حال اين مسئوليت را يك وظيفه مي‌دانم و بايد از تمام توان خود استفاده كنم تا اين ماموريت به نحو احسن به اتمام برسد.

*‌ هر چند نخستين باري است كه وزير هستيد اما 27 سال در دولت‌هاي مختلف همراه تصميم‌گيران اقتصادي بوده‌ايد. چقدر خود را در آنچه براي اقتصاد طي اين سال‌ها اتفاق افتاده سهيم مي‌دانيد؟

**‌ به دليل اينكه سال‌هاي طولاني در مديريت‌هاي اقتصادي كشور حضور داشتم از جمله در نهاد رياست جمهوري به عنوان معاون اقتصادي نهاد و به عنوان دبير كميسيون اقتصادي دولت و عضو ارشد شوراهاي مهم اقتصادي، با اكثر موضوعات آشنايي دارم. الان هم هر مساله اقتصادي كه در هيات دولت مطرح مي‌شود پيشينه و تاريخچه اكثر موضوعات را در ذهن دارم. و همين‌طور با افرادو سازمان‌ها آشنايي دارم. بنابراين روزي كه به وزارت اقتصاد مي‌آمدم؛ احساس نمي‌كردم به محيطي بيگانه وارد شده‌ام.

تقريبا تمام مديران ارشد و مياني را مي‌شناختم. خود وزارتخانه، ساختار آن و ماموريت‌هايش را مي‌شناختم. با بعضي از واحدها آشنايي بسيار نزديك داشتم. مثل سازمان امور مالياتي كه هم مديران آن را به خوبي مي‌شناختم، هم به عنوان مشاور با اين سازمان كار كرده بودم و هم لوايحي كه در دولت مطرح شده بود مانند لايحه اصلاح ماليات بر ارزش افزوده يا اصلاح قانون ماليات‌هاي مستقيم، اصلاح آن بر عهده خود من بود. بنابراين وقتي به وزارت اقتصاد آمدم از كم و كيف بسياري از اقدامات با خبر بودم.

در سازمان‌ها هم همين‌طور. در سازمان سرمايه‌گذاري و كمك‌هاي اقتصادي و فني ايران كه يكي از سازمان‌هاي تابعه است، مدت قابل ملاحظه‌اي عضو هيات سرمايه‌گذاري خارجي بودم و با تصميمات و سازوكارهاي آن آشنايي داشتم. فكر مي‌كنم اين موضوع خيلي به من كمك كرد بنابراين به سرعت و از دقيقه اول كارم را شروع كردم.

*‌ اولين كاري كه انجام داديد چه بود؟

**‌ اولين كار من نگارش يك نامه بود كه براي همه معاونين و روساي سازمان‌ها ارسال كردم. اين نامه مقدمه تدوين برنامه راهبردي وزارتخانه بود. امروز يك برنامه راهبردي داريم. با هفت اولويت، براي هر كدام از واحدهاي تابعه. اهداف كمي زمانبندي شده، تعريف كرديم و فهرستي از اقداماتي كه بايد انجام شده تا اهداف كمي عملياتي شود. خوشبختانه سال 93 را در شرايطي شروع كرديم كه يك برنامه كامل راهبردي عملياتي داشتيم. مي‌توانم بگويم تنها وزارتخانه‌اي بوديم كه اين برنامه را تدوين كرده بوديم و ان‌شاءالله سال 94 را در شرايطي شروع مي‌كنيم كه واحدهاي استاني هم برنامه‌هاي اجرايي زمانبندي شده دارند و اين برنامه ملاك ارزيابي‌ ما، پرداخت پاداش‌ها و تنبيه‌ها قرار خواهد گرفت. امروز وزارت اقتصاد مي‌داند كجا مي‌خواهد برود. از چه مسيري و به صورت زمانبندي شده به چه اهدافي مي‌خواهد دست يابد.

*‌ من پاسخ سوال قبل را نگرفتم. به حضورتان در بخش‌هاي مختلف اقتصاد اشاره كرديد. مي‌توانم اين برداشت را داشته باشم كه در تمام اتفاقاتي كه در اين سال‌ها در اقتصاد رخ داده، شما هم سهم داشته‌ايد؟ چه در روزگار رونق اقتصاد و چه در زمان‌هاي ركود و افت اقتصاد؟ به طور نمونه زماني كه در شوراي پول و اعتبار تصميمات پولي كشور اتخاذ مي‌شد نقش‌تان در تعيين نرخ‌هاي سود دستوري چقدر بود؟ آن زمان آيا احتمال ايجاد انحرافات امروز بانكي را در اثر اين سياست‌ها مي‌داديد؟

**‌ اينكه در تصميم‌گيري‌هاي اقتصادي مشاركت داشتم، پاسخش مثبت است. در سياست‌ها متناسب با مسئوليت‌ها و اختيارات دخيل بودم. با توجه به اينكه دبير كميسيون اقتصادي دولت بودم؛ وظيفه تصميم‌سازي براي دولت را برعهده داشتيم. تمام تصميم‌هايي كه دولت مي‌گرفت از مجراي كميسيون اقتصادي عبور مي‌كرد. در تصميماتي كه در شوراي اقتصاد گرفته مي‌شد هم سهيم بودم. دوره آقاي احمدي‌نژاد دبيرخانه شوراي اقتصاد زيرمجموعه من بود. حتي در سال‌هاي 66 و 67 هم عضو كميسيون اقتصاد بودم. در شوراي پول و اعتبار هم عضو بودم. در تصميم‌گيري‌هايي كه در آنجا انجام مي‌شد نقش داشتم.

نقشم هم كم نبود و البته هم هميشه با تعيين دستوري نرخ سود مخالف بودم و هستم. تعيين دستوري نرخ سود هم مخالف عقل است هم مخالف منطق اقتصادي و هم مخالف شرع. من معتقدم امروز نرخ سود اسمي با نرخ تورم همخواني ندارد. شايد هيچ مقطعي در تاريخ ايران شاهد اين نبوديم كه نرخ سود از نرخ تورم 10 تا 15 واحد درصد بالاتر باشد. اما اينكه براي حل اين مسأله به روش دستوري عمل شود هم منطقي نيست. بنابراين بايد سعي كنيم با راهكارهاي اقتصادي اين نرخ را كاهش دهيم.

اگر نرخ سود بانكي بالاست به دليل اين است كه در ساير بازارهاي مالي وضعيت انقباضي حاكم است و اضافه تقاضا داريم براي منابع قابل وام‌دهي، بنابراين اگر مي‌خواهيم مشكل را حل كنيم بايد كاري كنيم كه عرضه منابع قابل وام‌دهي افزايش پيدا كند. براي آن هم راه‌حل‌ها مي‌تواند افزايش سرمايه بانك‌ها، تاديه بدهي دولت به بانك‌ها، فروش اموال و دارايي‌هاي مازادي كه بانك‌ها دارند، وصول مطالبات معوق باشد.

*‌ در جريان بازديد مشترك وزراي بهداشت و جهاد كشاورزي از يك دامداري قرار گرفته‌ايد؟ يا بازديدهايي كه ديگر وزرا از زيرمجموعه‌هايشان دارند؟ چرا چنين اقدامي را از سوي شما طي مدت وزارت‌تان نديده‌ايم؟ اصولا چرا كمتر در اين‌گونه مراسم‌ها ظاهر مي‌شويد؟

**‌ بله من اين انتقاد را مي‌پذيرم. من حضور و بازديدم از سازمان‌هاي تابعه كم بوده است. شايد يكي از دلايلش گستردگي كار و شركت در جلسات متعدد باشد. گاهي دو يا سه روز متوالي از ابتداي صبح تا انتهاي شب در جلسات حضور دارم. روزهاي پنجشنبه هم عموما جلسه برگزار مي‌شود. ما خواهش كرديم از رييس‌جمهور كه جلسات روزهاي پنجشنبه را كمتر كنند تا فرصت بازديدهاي استاني و سازمان‌هاي تابعه فراهم شود. ولي واقعيت اين است كه اين انتقاد به من وارد است و فكر مي‌كنم اين بازديدها مي‌تواند ايده‌هاي خوبي در خود داشته باشد.

*‌ در همسايگي شما در باب همايون، تعداد زيادي از كسبه هستند كه اصلا شما را نمي‌شناسند و در عين حال گلايه‌هاي بسياري به عملكرد سازمان امور مالياتي دارند. غالبا از افزايش ماليات‌هايشان تا چهار برابر تنها در سال 93 گلايه‌مندند.

**‌ اينكه گلايه دارند ملاك بد عمل كردن سازمان مالياتي نيست. ما يك مودي داشتيم كه امسال ماليات‌شان 100 برابر افزايش پيدا كرده اما اعتراض نكرده‌اند، چرا كه مي‌دانند اگر اعتراض كنند مجبور به ارايه مدارك و دفاتر مي‌شوند و در آن صورت مالياتش 200 برابر افزايش خواهد يافت. فكر مي‌كنيد يكي از دلايلي كه امروز فروشگاه‌ها با نصب صندوق‌هاي مكانيزه فروش مخالف هستند، چيست؟ اين صندوق‌ها دخل و خرج آنها را شفاف مي‌كند و ناگزير به پرداخت مالياتي بيش از آنچه امروز به آنها تكليف مي‌شود، خواهند شد. ما معتقديم با نصب اين صندوق‌ها دست كم ماليات خرده‌فروشي‌ها 25 درصد افزايش مي‌يابد.

*‌ اين مودي در چه رشته‌اي فعاليت مي‌كرد؟

** فكر مي‌كنم در كار واردات بودند.

*‌ آقاي طيب‌نيا به كساني كه براي عيد ديدني مي‌آيند چه عيدي مي‌دهند؟

**‌ ما چون معمولا ايام نوروز تهران نيستيم به همه مي‌گوييم هر وقت سال تحويل آمديد منزل ما، عيدي مي‌دهيم.

*‌ يعني عيدي نمي‌دهيد؟

**‌ به هر حال آنچه متعارف است ما هم تهيه مي‌كنيم. بعضا پول، بعضا كتاب. در ايران هم دادن پول مرسوم‌تر است. حكايت آن است كه پول بهتر است يا... به هر حال پول واژه شيريني است. عقيده من به لحاظ اقتصادي بر اين اصل استوار است كه اگر پول را به افراد بدهيد بهتر است چرا كه عموما عاقلند و خودشان مي‌توانند بهترين روش استفاده از آن را انتخاب كنند. اينكه من انتخاب كنم چه چيزي براي فرد مفيدتر است به نظرم توهين به عقلانيت افراد است.

ش.د930145ف