تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۸  ، 
شناسه خبر : ۲۹۵۳۶۲
فرایند دوستيابي از منظر روانشناسي
پایگاه بصیرت / سميه باستين/ روانشناس

(روزنامه جوان ـ 1395/06/17 ـ شماره 4905 ـ صفحه 8)

شكل‌گيري رابطه دوستي و دوستيابي براي حفظ بقا را، نوزاد انسان از بدو تولد ياد مي‌گيرد و اولين دوست او به طور معمول مادر است كه اين دوست، بهترين دوست تمام عمر او محسوب مي‌شود. با رشد نوزاد انسان دامنه دوستي‌هاي او گسترش مي‌يابد و او قادر خواهد بود به زندگي عادي خود ادامه دهد. مادامي كه كودك قادر به تفكر نباشد و نتواند براي خود دوست انتخاب كند معمولاً وظيفه والدين خواهد بود كه به شيوه مستقيم و غير‌مستقيم، بهترين دوست را براي كودك خود انتخاب كنند، چراكه شخصيت كودك در كنار اطرافيان و دوستان شكل مي‌گيرد و تكامل مي‌يابد. همزمان با رشد كودك و بزرگ شدنش او قادر خواهد بود براي زندگي شخصي و اجتماعي خود دوستيابي كند و در اينجاست كه توجه به امر گزينش بهترين دوست، ضروري است.

جالب است بدانيم دوستيابي طي دوران رشد انسان متغير است و در هر دوره از رشد معيارهاي انتخاب دوست متفاوت مي‌شود. نحوه تعامل و دوستيابي در بين هر دو جنسيت انساني تفاوت دارد و معيارهاي خاص خود را مي‌طلبد اما به طور كلي برقراري دوستي با ديگران يا به عبارتي دوستيابي نياز به مهارتي اساسي به نام فنون رابطه دوستي دارد كه با يادگيري آنها مي‌توان در ايجاد دوستي‌هاي شايسته و پايدار، استفاده كرد و در كنار آنها به هويت رسيد.

داشتن اطلاعات در مورد فنون يا تكنيك‌هاي ايجاد و حفظ رابطه دوستي به افراد كمك مي‌كند تا انعطاف‌پذير باشند و در هنگام برقراري ارتباط مرزها را بسنجند و سازگاري ايجاد كنند. برقراري رابطه دوستي مؤثر، رابطه‌اي مبتني بر هماهنگي، سازگاري، توافق و پيوستگي است. براي متقاعد ساختن اشخاص برقرار كردن پيوند ارتباطي قوي و مؤثر با كساني كه مي‌خواهند روي آنها نفوذ كنند از اهميت ويژه‌اي برخوردار است.

شايد بتوان گفت همگام شدن در رابطه دوستي، قرار دادن آيينه در برابر ديگران است تا آنچه را آنها مي‌بينند، مي‌شنوند و احساس مي‌كنند با تجربه‌اي كه آنها از خود دارند يا احساس مي‌كنند سازگاري داشته باشد. همگام شدن در رابطه دوستي به معناي دستيابي با توافق با ديگران و مانند آنها شدن به گونه‌اي است كه ديگران بتوانند به شما اطمينان كنند. ديگران احساس مي‌كنند كه شما جانب آنها را داريد، ((من مانند تو هستم)) اشخاص از اينكه ديگران مانند آنها باشند لذت مي‌برند و مايلند با كساني كه آنها را دوست دارند به توافق برسند.

همگام شدن در رابطه دوستي نه تنها روي ديگران، بلكه روي شما نيز تأثير قابل ملاحظه‌اي بر جا مي‌گذارد. وقتي در يك رابطه دوستانه با ديگران همراه مي‌شويد، در نتيجه تجربه‌اي مانند آنها پيدا مي‌كنيد. همگام شدن مؤثر در رابطه دوستانه به شما امكان مي‌دهد با ديگران برخورد همدلانه داشته باشيد.

يكي از اهداف عمده در همگام شدن در دوستي اين است كه با تجربه ديگران هم‌آوا شويد. اينگونه مي‌توانيد با آنها در تجربه‌هاي جديد همراه شويد.

وقتي با شخص ديگري همگام مي‌شويد، قدم بعدي شما به او انگيزه‌اي مي‌دهد تا پا به پاي شما حركت و در واقع روي دوستي شما حساب كند. اشخاص به سه شيوه ادراكي تجربه خود را سازمان مي‌دهند: ديداري، شنيداري يا احساسي. البته شايان ذكر است كه بويايي و چشايي در ابعاد كمتري مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

ريچارد بندلر و جان گريندر كه هر دو روانشناس هستند، در بررسي‌هايي كه انجام داده‌اند به اين نتيجه رسيده‌اند كه هر يك از ما در هر لحظه از شيوه ادراكي به‌خصوصي استفاده مي‌كنيم و در اين شرايط ساير شيوه‌هاي ادراكي در درجه دوم اهميت هستند.

در فرهنگ ما اغلب اشخاص در اغلب موارد از شيوه ديداري استفاده مي‌كنند. اصطلاح «ديدن باور كردن است» يا «من با چشمان خودم ديدم» نشان‌دهنده اهميتي است كه ما براي فرآيندهاي ديداري بيشتر مورد استفاده قرار مي‌دهيم. دومين شيوه ادراكي، شيوه شنيداري است. در شيوه شنيداري، اشخاص به لحن صدايي كه اطلاعات پردازش مي‌شوند بهاي بيشتري مي‌دهند. اين تشخيص‌ها مي‌تواند سكوت، نداهاي دروني يا اداي كلمات به صداي بلند باشد. اغلب اشخاص در مكالمه خود كاملاً متوجه نيستند كه چه كاري انجام مي‌دهند. برخلاف كسي كه مسائل را در ذهن خود تصوير مي‌كند، كسي كه از شيوه شنيداري استفاده مي‌كند اغلب با خود حرف مي‌زند.

سرانجام به گروه سومي برمي‌خوريم كه به شيوه احساسي درك مي‌كنند. آنها درباره امور و شرايط احساسي دارند و بيشتر به احساسات و برداشتي كه از جهان دارند متكي هستند. البته همه مي‌توانند از هر سه شيوه مذكور استفاده كنند و بدون توجه به اينكه كدام روش را بيشتر مي‌پسنديد در مواقع مختلف از روش‌هاي گوناگون استفاده مي‌كنند. مطلب حائز اهميت اين است كه اين پديده در مورد تمايل هر كسي به يكي از روش‌هاي ادراكي وجود دارد. ما در نقش كسي كه ارتباط برقرار مي‌كنيم بايد اين فرآيند را بشناسيم، آن را درك و در برخورد با ديگران از آن استفاده كنيم. با رعايت اين نكته در موقعيتي قرار مي‌گيريم كه ارتباط مؤثرتري با ديگران برقرار سازيم. با استفاده از روش گوش دادن پويا مي‌توانيم با ديگران به تفاهم متقابل بيشتري برسيم.

گوش دادن پويا زماني مصداق پيدا مي‌كند كه به دوست خود يا فردي كه با او در ارتباط هستيم بگوييم كه از حرف‌هاي او چه برداشتي كرده‌ايم.

با اين تركيب گوش دادن پويا و آگاهي درباره شيوه‌هاي ادراكي و ساير روش‌هاي همگام شدن مي‌توانيد مطمئن شويد آنچه را مي‌بينيد، مي‌شنويد يا احساس مي‌كنيد همان چيزي است كه دوست يا فردي كه با شما در ارتباط است به آن اشاره دارد. براي حركت به فراسوي گوش دادن و اطلاع يافتن از معاني پنهان در پس جملات شخص مخاطب، سؤال كردن اقدامي لازم است. سؤالاتي كه با چه شروع مي‌شوند، در مقايسه با جملاتي كه با چرا شروع مي‌شوند جواب مشخص‌تري دارند. طرح جمله سؤالي با چرا اغلب منجر به تعميم دادن يا گرفتن موضع تدافعي مي‌شود.

در طول زندگي با افراد زيادي در ارتباط هستيم. بنابراين يادگيري دوستي در ارتباطات گوناگون امري بديهي است و تعامل با افراد گوناگون شرايط خاص و ويژه خود را مي‌طلبد. بنابراين ايجاد يك رابطه دوستي و كيفيت و حفظ آن در امر دوستيابي بسيار ضروري و مفيد خواهد بود.

http://javanonline.ir/fa/news/810138

ش.د9501780