تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۹  ، 
شناسه خبر : ۲۹۵۵۶۵
پایگاه بصیرت / علی‌اکبر عباسی
(روزنامه وطن امروز ـ 1395/06/28 ـ شماره 1983 ـ صفحه 1)

1- ماجرا مربوط به چند دهه قبل نیست، مربوط به همین چند ماه گذشته، همین سال قبل و سال قبل‌ترش است. زمانی که آقایان برای تطهیر دیپلمات‌شان مدام تلاش می‌کردند او را با سردار سلیمانی مقایسه کنند و امیدوار بودند با قرار دادن عکس او در کنار عکس سردار در صفحات اول روزنامه‌های‌شان، برای آقای دیپلمات وجاهتی کسب کنند. همان زمان هم می‌گفتند سردار سلیمانی و ظریف 2 روی یک سکه هستند(!) الحق که چه قیاس مع‌الفارقی بود!

2- خیلی طول نکشید که این جماعت چهره واقعی خود را در قبال سردار سلیمانی نشان دادند. تا جایی که بیانیه سردار در حمایت از آیت‌الله شیخ عیسی قاسم و هشدار به رژیم آل‌خلیفه را نتوانستند تحمل کنند و هجمه‌ها علیه سردار سلیمانی را علنی کردند. افزون بر این، در ماه‌های اخیر سعی کردند از او به عنوان یکی از گزینه‌های انتخابات پیش‌ رو نام ببرند و جالب‌تر آنکه به قدری در این مسیر جلو رفتند که برای وی تعیین ‌تکلیف نیز می‌کردند! البته به نظر می‌رسد این فضاسازی‌ها و تلاش‌ها برای وارد کردن سردار سلیمانی به مسائل انتخاباتی و حزبی با اهداف و طراحی‌های حساب‌شده‌ای از سوی جریان مذکور صورت می‌گرفت. در واقع جریانی که حیاتش وابسته به ایجاد دوقطبی در جامعه و تفرقه‌افکنی بین مردم است، تحمل جایگاه ملی و فراجناحی فرمانده سپاه قدس هم برایش سخت است. لذا تلاش‌شان این بود تا شخصیت ملی او را به یک بازیگر سیاسی تنزل دهند و آنها بازی‌های انتخاباتی و کوبیدن بر طبل حضور سردار سلیمانی در این بازی‌ها را برای نیل به این هدف‌شان انتخاب کردند. آنها می‌دانستند برای جلوگیری از محبوبیت روزافزون سردار سلیمانی و خنثی کردن کارکرد و اثربخشی او، باید از این مسیر وارد شوند. سلیمانی اهمیت دارد چون در معادلات منطقه‌ای موثر است و باید به یک بازیگر سیاسی بدل شود، چون در معادله غربگرایان از شروط تعهد به کدخدا بی‌اثری جمهوری اسلامی در معادلات منطقه‌ای است؛ طراحی‌ای که البته با بیانیه فرمانده سپاه قدس، خنثی شد و این جریان را در رسیدن به هدف مورد نظرش ناکام گذاشت.

3- جان بر کف و مخلصانه در دفاع از حریم ولایت و امت گام برداشتن، یعنی «سرباز ولایت بودن» و این همان راز محبوبیت و موفقیت و نقطه قوت سردار سلیمانی است. هرچند وی در بیانیه خود اعلام کرد: «سرباز صفر ولایت هستم» اما مهم‌تر از بیانیه این است که او سرباز ولایت و ملت بودن را در عمل نشان داده است، به‌واقع سلیمانی برای حفظ امنیت و منافع ملت «سرباز جمهور» است. مقایسه قاسم سلیمانی با برخی سیاسیون چیزی جز جفا در حق او نیست اما برای «سرباز ولایت» فرقی نمی‌کند عرصه سیاسی باشد یا نظامی یا فرهنگی یا هر جای دیگر، بلکه مساله اصلی تلاش برای عمل به تکلیف است. البته در همین عرصه سیاسی هم اگر عملا و قلبا ولایت فصل‌الخطاب قرار بگیرد بدون تردید، اوضاع با آنچه امروز وجود دارد فرق خواهد کرد. در عرصه سیاسی هم می‌شود محبوب بود، همان‌گونه که رجایی و باهنر و... بودند. اتفاقا مجاهدت‌های سردار سلیمانی هم در میدان سیاست است که مطیع ولایت بودن و خدمت برای ملت مهم‌ترین عمل سیاسی در جمهوری اسلامی است و این است که این همه هیاهوی سران استکبار را در پی داشته و موجب شده آمریکایی‌ها برای عقده‌گشایی علیه او، رسما دست به کار شوند. در واقع تفاوت سردار سلیمانی با بسیاری از سیاسیون این نیست که وی نظامی است و آنها سیاسی؛ بلکه تفاوت در تلاش برای انجام وظیفه و ولایت‌‌مداری است.

4- فارغ از دفاع از حریم کشور و امنیتی که به واسطه قاسم سلیمانی و شهدای مدافع حرم بر جامعه حاکم است؛ وجود سردار سلیمانی واجد اهمیتی فراتر برای کشور است و آن هم مربوط می‌شود به پیامی که شخصیتی چون او برای جامعه دارد، پیامی که حاکمیت مبانی اولیه انقلاب و آرمان‌های راستین امام را بعد از گذشت 38 سال همچنان نشان می‌دهد. برخی سیاسیون اگر با باندبازی‌ها و ناکارآمدی‌ها و با حقوق‌های نجومی‌شان، موجب سلب اعتماد مردم نسبت به نظام می‌شوند اما آورده مهم و حیاتی سردار قاسم سلیمانی برای نظام و ملت، جلب اعتماد مردم و امیدواری آنها نسبت به نظام اسلامی است. در شرایطی که برخی که خود را همه‌کاره انقلاب هم می‌دانند، به واسطه مواضع‌ و اقدامات‌شان هزینه‌هایی هنگفت بر انقلاب و نظام تحمیل می‌کنند، حضور فردی که خود را سرباز صفر نظام می‌داند و از خود برای نظام و انقلاب و ملت هزینه می‌کند، اهمیتی مضاعف دارد.

http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1983/1/163799/0

ش.د9501904