(روزنامه آرمان – 1395/06/20 – شماره 3133 – صفحه 6)
* مواجهه با موضوع کنسرتها که از مشهد شروع شد، به شهرهای دیگر نیز سرایت کرد. سوال این است چنین برخوردهایی که با موضوع کنسرتها و اساسا بحث موسیقی صورت میگیرد، ریشه در چه مسالهای دارد؟
** برخی افراد که با کنسرتها مخالفت میکنند، درد دین ندارند. اگر از بعد سیاسی و اجتماعی به این سخنان توجه کنیم، متوجه میشویم که کاملا در مسیری انحرافی قرار دارد. در بعد شرعی نیز ادای چنین سخنانی، اساسا بدعت محسوب میشود.
* چرا فکر میکنید این سخنان انحرافی است؟
** اگر امروز مشکلات جامعه را بررسی کنیم و آنها را به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم کنیم، متوجه میشویم که بحث برگزاری کنسرت برای جامعه ما مشکل محسوب نمیشود. مشکلات جامعه ما این موارد نیست. یکی از مشکلات اصلی، مساله فساد است. فسادهای اجتماعی در شهرهای بسیاری از کشور قابل رؤیت است. در استان خراسان رضوی، آماری از فقر، اعتیاد، احتمالا خودکشی و فسادهای زیرزمینی داریم که کسی به آنها توجه نمیکند و کسی هم اساسا به دنبال ریشهیابی و حل این مشکلات نیست. استان خراسان رضوی مملو از موقوفات و املاکی است که متعلق به آستان قدس است اما در حاشیههای این استان، میزان فساد بالاست.
قصد بزرگنمایی ندارم و نمیخواهم بگویم که میزان فساد در استان خراسان رضوی در مقایسه با سایر استانها بالاتر است اما فساد در این استان نیز وجود دارد. حال در این میان، اگر بهجای آنکه به فکر حل معضلات اجتماعی اینچنینی باشیم، بیاییم و بحث برگزاری کنسرت و موسیقی را مطرح کنیم، بدیهی است که طرح این موضوع، انحرافی است. در جامعهای که مرتبا سخنرانی و خطبه و نمازهای جمعه و جماعت برقرار است، روحانیون باید پاسخگو باشند که عامل سقوط اخلاق در جامعه کیست؟ عالمان دین باید پاسخگو باشند. متاسفانه ما در مواردی چنان عمل کردیم که مردم اعتمادی به ما ندارند. حال در این میان، برخی از علما این بحث را مطرح میکنند که نباید کنسرت برگزار شود. حتی از بعد دینی و شرعی میتوانیم بگوییم که طرح موضوع لغو کنسرتهای قانونی حرام است!
* بر چه اساسی طرح موضوع لغو کنسرتهای قانونی را حرام میدانید؟
** به این دلیل که بدعت است. از نگاه حضرت امام خمینی موسیقی هیچگاه ذاتا حرام نبوده است و بسیاری از فقها نظیر آیتا... سیستانی نیز همین نظر را دارند. بسیاری از مراجع تقلید نیز موسیقی را ذاتا حرام اعلام نکردهاند. چیزی که در اسلام، حرمت آن آشکار و روشن نیست و ذاتا حرام نیست و حلال است، حرام کردن آن رسما و علنا بدعت است. هیچ حکم شرعی به این شکل وجود ندارد که موسیقی را در خراسان حرام کند و در شهرهای دیگر حلال باشد؛ بنابراین از دیدگاه من، این موضوع بدعت قلمداد میشود. مردم خراسان و جوانان مشهد چه گناهی کردهاند که نباید از هنر موسیقی بهره ببرند و نباید از آن استفاده کنند. آن هم هنری که در شرع و فقه حلال تلقی شده است. برخی مدعی هستند که ممکن است در کنار برگزاری کنسرت، مفسدههایی صورت بگیرد. کنار هر چیزی ممکن است، مفسده صورت بگیرد. تنها موسیقی و کنسرت نیست که در حاشیه برگزاری آن ممکن است مفسده ایجاد شود. ممکن است در یک میهمانی هم مفسدهای صورت بگیرد. آیا ما باید میهمانی را حرام اعلام کنیم و بگوییم کسی به میهمانی نرود! این سخن درستی نیست و شخصا تعجب میکنم از کسانی که در کسوت روحانیت هستند و خود را نیز مسئول میدانند که صدالبته مسئول هم هستند، اینگونه سخن بگویند.
از نظر من، اینکه بگویند کنسرت موسیقی، چیزی غیر از پدیدههای هنری دیگر است، هیچ توجیه شرعی ندارد. موسیقی هم مانند سایر هنرهاست. سینما هم هنر است. با این روال، ممکن است فردا هم بگویند که در سراسر مشهد همه سینماها باید تعطیل شود. چرا که ممکن است کنار سینما مفسدهای رخ دهد. تئاتر هم مشمول همین قاعده است. هیچ بعید نیست که چنین صحبتهایی مطرح شود. اگر امروز جلوی چنین بدعتی گرفته نشود، ممکن است فردا مدعی شوند که سینما و تئاتر هم باید در مشهد تعطیل شود. حتی من از علما تقاضا دارم که جلوی چنین بدعتهایی را بگیرند. مضاف بر اینکه مردم مشهد، مقلد امامجمعه که نیستند تا به فتوای او کنسرت نروند. هر شهروند مشهدی مرجع خود را دارد. حال اگر مرجعی معتقد است که موسیقی حرام است، مقلد آن مرجع میتواند در کنسرت شرکت نکند. چرا ما باید با این موضوعات هنری، سیاسی برخورد کنیم؟
* چرا بحث عدم برگزاری کنسرت در مشهد، در دولتهای نهم و دهم مطرح نبود و با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید این معضل به وجود آمد و به این ترتیب، وزارت ارشاد دولت یازدهم تحت فشار قرار گرفت؟
** موضوع این است که مخالفان دولت میخواهند در برابر آن ابراز وجود کنند و بگویند ما هم هستیم! اینکه به دولت بگویند که اگر تصمیمی برای این استان بگیری، ما با آن مخالفت میکنیم، چه معنای دیگری جز این دارد؟ این نوعی عرضاندام کردن در مقابل دولت است. تعجب میکنم که چرا در دولتهای قبل، چنین برخوردهایی صورت نمیگرفت. البته چون دولت یازدهم، برخاسته از جناح مورد قبول برخی از آقایان نیست، سعی میکنند بر نقاط ضعف دولت بیشتردست بگذارند و آن را در جامعه برجسته سازند تا زمینه تخریب دولت را فراهم آورند. آنها حتی اگر نکته مثبتی هم در عملکرد دولت وجود داشته باشد، میکوشند تا آن را به نکتهای منفی بدل سازند. این فرایند، زمینهساز ایجاد چالش در جامعه است که مخالفان دولت دقیقا در پی دستیابی به همان هستند. ایجاد چالش، هدف مخالفان برای ضربه زدن به دولت است.
وقتی هزاران جوان خراسانی بخواهند که در کنسرت موسیقی شرکت کنند و یک نفر چنین اجازهای به آنها ندهد، طبیعی است که در آن جامعه چالش ایجاد میشود. مردم در چنین حالتی به دولت بدبین میشوند و حتی ممکن است چنین وضعیتی زمینه را برای رو در رویی مردم و دولت فراهم کند. شخصا اغراض و تمایلات جناحی و سیاسی را در پشت پرده این ماجراها میبینم. علمای اسلام حق ندارند چیزی را بر مردم تحمیل کنند. اینکه بگویند «ما اجازه نمیدهیم» و «جلوی آن را میگیریم»، جزو تعابیر شخصی محسوب میشود. علما تنها میتوانند نظر خود را به مردم اعلام کنند تا در مسیر هدایت و ارشاد، مردم از آنها استفاده کنند؛ اما اینطور که آقایان سخن میگویند و عمل میکنند، نشاندهنده آن است که اغراض سیاسی را پیگیری میکنند.
* مشکل اینجاست که برخی از تریبونها به محلی برای توهین به رئیسجمهور در مقام رئیس قوه مجریه بدل شده است. حتی توهین به رئیسجمهور تا آنجا پیش رفت که صبر دولت تمام شد و شکایت کرد. فکر میکنید که این مسیر در نهایت به کجا ختم خواهد شد؟
** این مسیر، چالش رویارویی با دولت است. در دولت اصلاحات هم شاهد چنین رفتارهایی بودیم؛ یعنی اگر دولتی زمام امور کشور را به دست گرفته باشد که از جناح مورد حمایت آقایان نباشد، موضعگیریهایی برای مقابله با آن دولت خواهند داشت. بدیهی است که هر دولتی قابل نقد است و هیچ بحثی سر این موضوع نیست. در طول قریب به چهار دههای که از برپایی نظام جمهوری اسلامی در کشور میگذرد، ما میتوانیم دوره ریاست جمهوری هر یک از روسای جمهور قبلی را نقد کنیم. شخص امام علی (ع) هم مردم را دعوت کرد تا او و حکومتش را نقد کنند. اساسا انتقاد، یک اصل عقلایی هم محسوب میشود؛ اما اینکه منتقدان، در برابر دهها مشکل و مفسده و اختلاسی که در کشور صورت گرفته، ساکت و آرام بنشینند و هیچ چالشی به وجود نیاورند اما چون دولت از خودشان نیست، مدام در پی کشف نقاط منفی و ضعف از دولت باشند و آن را در برابر دولت، با ادبیات غیراخلاقی علم کنند، دور از انصاف است. کاملا روشن است که این روند سیاسی است.
اگر نقد دولت علمی و منطقی باشد، حق مردم و منتقدان است اما اگر نقدها و برخوردها، جهتگیری و اغراض سیاسی و جناحی پیدا کرد و با ادبیاتی خشن بیان شد، روشن میسازد که منتقدان در پی تامین منافع خود هستند. در حال حاضر هم بخشی از برخوردها و انتقاداتی که در مواجهه با دولت صورت میگیرد، بویی از منطق قوی ندارد. از جمله این موارد، سخنانی است که گاهی در تریبون عمومی بیان میکنند. من میخواهم به نکتهای اشاره کنم و خواهش دارم که شما هم آن را منتشر کنید. اگر منتقدان دولت، چند حدیث اخلاقی را از معصومین (ع) مطالعه کنند و سیره امیرالمؤمنین (ع) را که در نهجالبلاغه آمده است، برای مردم بخوانند، بسیار مفیدتر از آن است که با دعوا و پرخاش و جنجال خطبه بخوانند. در جایگاه مسئول باید تذکر و وعظ باشد و مردم را به تقوا و آرامش دعوت کنند. این در حالی است که در تربیونها شاهد چالش با دنیای بیرون هستیم یا چالش با دولت منتخب مردم! اینکه مدام اعلام شود که «باید» یا «نباید» فلان کار را انجام داد، روح انسجام را از بین میبرد. پیشوایان گذشته ما هیچگاه چنین سخن نمیگفتند. خطیبان باید مردم را به اسلام دعوت کند؛ نه اینکه با برخی موضعگیریها جوانان و مردم را فراری دهند.
* روز شنبه، سالگرد ارتحال آیتا... طالقانی است که از قضا نخستین امامجمعه تهران بعد از پیروزی انقلاب بودند. خاطرم هست که چند سال پیش در سالگرد ارتحال آیتا... طالقانی، پای صحبتهای شما نشسته بودم که از تساهل و تسامح مرحوم طالقانی سخن میگفتید. فکر میکنید چرا بعد از گذشت سالیان دراز ما شاهد آن تساهل و تسامحی که در ایشان و حضرت امام (ره) وجود داشت، نیستیم؟
** متاسفانه منطق، روح و تفکر مرحوم آیتا... طالقانی و شخص حضرت امام (ره) دنبال نشد. از همان روزهای نخست انقلاب هم عدهای در کمین بودند که روزی مسیر مرحوم آیتا... طالقانی را منحرف کنند و به مسیری که خود مایلاند برای جامعه باز کنند، تغییر دهند؛ اما حضرت امام چنین اجازهای به کسی نمیدادند. ای کاش ما روش آیتا... طالقانی و منطق حضرت امام را در برخورد با مسائل اجتماعی دنبال میکردیم. چرا که آن روحیه سهولت و رواداری موجب آن میشد که جوانان بهسوی اسلام بیایند و جذب آن شوند. متاسفانه ما امثال آیتا... طالقانی را بسیار کم داشتیم و بسیاری از آن شخصیتهایی هم که چنین روش و منشی داشتند، به دست منافقین به شهادت رسیدند. حضرت امام، مرحوم آیتا... طالقانی و شخصیتهایی نظیر این بزرگواران، الگوهای تقوا بودند. الگوهایی بودند که امروز در جامعه خود جای خالی آنها را به شدت احساس میکنیم و شخصا، آیتا... طالقانی را به عنوان یک معلم تقوا در تاریخ معاصر میشناسم.
من آیتا... طالقانی را از نزدیک دیده و پای صحبتهای ایشان نشسته بودم. آیتا... طالقانی حقیقتا انسان دلسوزی بود و در پی آن بود که درد و رنج مردم را کم کند تا آنها به زندگی آرامی دست پیدا کنند. آیتا... طالقانی چنین شخصیتی بود و این چنین سخن میگفت؛ اما امروز شاهد حضور برخی کسانی هستیم که از علم، منطق و روحیه آیتا... طالقانی بویی نبردهاند. آنها سرسوزنی از زجرهایی که آیتا... طالقانی کشید را احساس نکردهاند. مرحوم آیتا... طالقانی شخصیتی بود که هم با مکاتب فلسفی امروز آشنا بود و هم زجرهای بسیاری را در مسیر عدالت و مبارزه با رژیم شاه متحمل شده بود. ایشان شخصیتی بود که هم در کنار علم و هم در کنار مبارزه رشد یافته و تربیتشده بود. متاسفانه امروز نظایر آیتا... طالقانی در جامعه ما قلیلاند و البته همان عده قلیل هم صدایشان خاموش شده است.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/163149
ش.د9501939