تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۷  ، 
شناسه خبر : ۲۹۵۶۹۲
از تکاپوي مشهود تا تباني مشکوک
پایگاه بصیرت / دکتر علي بمان اقبالي زارچ / کارشناس ارشد اروپا

(روزنامه مردم‌سالاري – 1395/06/21 – شماره 4133 – صفحه 10)

هزاره سوم شروع روندي جديد در منطقه خاورميانه با هدف خلع يد ديکتاتوري‌هاي موروثي، تحت لواي بيداري اسلامي؛ ارمغان دموکراسي براي ملت‌هاي عرب و انقلاب‌هاي عربي نيز مرحله‌اي تعيين کننده در روابط غرب و روسيه بود.

روس‌ها که در تحولات افغانستان و عراق مطابق ميل غرب عمل کرده بودند و در موضوع ليبي و سرنگوني معمر قذافي از غرب و آمريکا رو دست خورده بودند و اگر چه منافع مهم و راهبردي خود را به ويژه در حوزه قراردادهاي مهم نفتي و اقتصادي با ليبي از دست دادند، ولي به هوشياري ارزشمندي دست يافتند. روس‌ها از آن زمان دريافتند که دوران مصالحه و توافق با آمريکا به سر رسيده است و اکنون که به وضعيت اقتصادي، سياسي و امنيتي مطلوبي رسيده اند، با بهره‌گيري از افزايش قيمت انرژي و وابستگي شديد اروپا به نفت و گاز، به همکاري بي‌چون و چرا با غرب پايان بخشيده و در تحولات سوريه تمام قد در برابر آمريکا و قدرت‌هاي اروپايي قدرت‌نمايي کردند.

در موضوع سوريه مهمترين هدف غربي‌ها و نيروهاي داعش؛ فروپاشي پايگاه مقاومت و تامين امنيت درازمدت رژيم صهيونيستي است و صد البته که روس‌ها در اتخاذ اين موضع، بيش از پيش بر منافع راهبردي خود متمرکز بودند و حفظ قدرت و موجوديت حاکمان سوريه بويژه بشار اسد برايشان چندان اهميتي نداشت.

تزارها در روابط ايران و غرب نيز کج دار و مريز برخورد کرده و در مذاکرات 1+5 بيش از ديگران بر محور منافع اقتصادي و محدود کردن نقش راهبردي ايران در تامين انرژي اروپا حرکت کردند و موفق شدند تمامي‌طرح‌هاي انتقال انرژي ايران به اروپا را از دستور کار اجرايي اروپا خارج کنند.

روس‌ها در سال‌هاي اخير صراحتا از رفتار و رويکرد غرب و ناتو به ويژه در مناطق پيراموني خود در فشار بوده و اين روند را تنگ تر شدن حلقه محاصره خود مي‌دانند.

رئيس جمهور روسيه در تاريخ 1393/01/28 در مصاحبه با خبرنگاران در مورد روابط روسيه با آمريکا به صراحت ناخرسندي خود را از روند موجود در روابط ابراز کرد و گفت: «وضعيت موجود روابط، نتيجه تحولات اخير اوکراين نيست و آمريکايي‌ها از چند سال پيش، روابط را به اين سمت سوق داده اند. آنها منافع روسيه را ناديده گرفته اند و صرفا به منافع راهبردي خود مي‌انديشند» پوتين در ادامه، به اصل موضوع سرخوردگي کشورش اشاره و اظهارنظر بسيار مهمي‌کرد:«چطور آنها مي‌توانند براي تامين منافع خود در هر جايي از جمله صربستان، عراق، افغانستان و ليبي اقدام کنند، ولي ما براي تامين منافع خود محدود باشيم.» با اين همه، پوتين باز هم آمادگي خود را براي احيا و تقويت روابط با آمريکا اعلام کرد و افزود که فعلا توپ در زمين آنها است.

مهمترين نگراني روسيه به رويکرد تهاجمي‌ناتو در حوزه پيراموني‌اش بر‌مي‌گردد و در‌ چالش‌هاي ادامه دار مسکو نيز به تحرکات تدافعي خود ادامه مي‌دهد، دولت و ارتش روسيه در اواخر سال 2013 ميلادي استقرار 10 فروند موشک تاکتيکي اسکندر را در کالينگراد در مجاورت مرزهاي لهستان اعلام و اجرايي کرد‌؛‌ اين برنامه بخشي از پروژه مقابله با سامانه‌هاي ضد موشکي آمريکا در مرکز و جنوب اروپا است. روس‌ها معتقدند با ذوب شدن يخ‌هاي پرونده هسته‌اي ايران ديگر ضرورتي براي استقرار سامانه ضد موشکي وجود ندارد.

در همين راستا در حالي که آمريکا 5 بمباردير راهبردي خود از نوع بي 2 و بي 52 به انگليس اعزام کرد، اقدامي‌که استون وارن، سخنگوي وزارت دفاع آمريکا آن را بخشي از اقدامات و تعهدات کشورش نسبت به شرکاي ناتو دانست. روسيه نيز تئوري موشک جواب موشک را دنبال کرد و بمبارديرهاي راهبردي خود را به منطقه آلاسکا در نزديکي آمريکا اعزام کرد و مانورهاي نظامي‌ناتو در ليتواني با 4700 نظامي‌و بيش از 800 ماشين جنگي برگزار و روس‌ها نيز مانور مشابهي در کالينگراد در ژوئيه جاري برگزار کردند.

در موضوعات اروپايي بيشترين مشکل ناتو و روسيه به بحران اوکراين، بحران‌هاي منجمد در مناطق شرق اروپا و آسياي ميانه و تقويت تفکر احياي نئوتزاري روسيه به رهبري پوتين برمي‌گردد. روس‌ها نيز به شدت نگران تقويت حضور نيروهاي ناتو در کشورهاي شرق اروپا و همجوار خود هستند. در اين رابطه ژنرال آناتولي آنتونف، معاون وزير دفاع روسيه گسترش نيروي نظامي‌در مناطق همجوار غيرقابل قبول دانسته و استقرار سيستم‌هاي ضدموشکي در روماني و بلغارستان را مخرب ارزيابي کرده است.

اوکراين از چنان اهميتي براي شرق و غرب بر خوردار است که هيچکدام از قدرت‌هاي خارجي حاضر به چشم‌پوشي از سيلوي غلات شرق اروپا و کانال ترانزيت انرژي نيستند و اين کشورها ويژگي‌هاي خاصي دارند که همواره مورد توجه قدرت‌هاي بزرگ به ويژه روسيه بوده و فقط کافي است به جمله اي از لنين اشاره کنيم که در ابتداي قرن بيستم مي‌گويد:«اوکراين براي روسيه نقش سر را دارد و سرزمين تزاري بدون اوکراين پيکري بي‌سر خواهد بود.»

پس از تقويت و ثبات نقش روسيه در تحولات بين‌المللي به ويژه اوضاع چالشي خاورميانه به ويژه سوريه، تل آويو رويکرد خاصي را به روابط با روسيه دنبال مي‌کند. دو طرف در موضوعات مهمي‌اشتراک و منافع مشترک دارند و براي تقويت تعاملات خود از مولفه‌هاي قابل توجهي برخوردارند. اسرائيلي‌ها و روس‌ها مي‌توانند از داشتن روابطي خوب بر مبناي مبادلات اقتصادي مستحکم خرسند باشند. نزديک به يک ميليون شهروند اسرائيلي داراي اصليت روسي يا سرزمين‌هاي اقماري اتحاد جماهير شوروي سابق هستند و شمار زيادي از آنان به آنجا رفت و آمد دارند. رهبران دو طرف در يک سال گذشته چهار دور مذاکره و ديدار و چندين تماس تلفني داشته اند و آخرين مورد تماس تلفني در پنجم شهريور 1395 بود که در تاريخ تعاملات طرفين بي سابقه است. مهم اين که در اواخر خرداد 1395 نخست وزير رژيم صهيونيستي با سفر به مسکو از مذاکره با رييس جمهوري روسيه درباره همکاري در 25 سال آينده خبر داد. نتانياهو تاکيد کرد روسيه و اسرائيل همواره براي همکاري در زمينه‌هاي تکنولوژي، کشاورزي و مشکلات منطقه اي با يکديگر مذاکره مي‌کنند. وي در مسکو گفت: «اين ديدار بسيار اهميت داشت، چرا که 25 سال از آغاز روابط اسرائيل با روسيه مي‌گذرد و در اين ديدار ما در رابطه با همکاري در 25 سال آينده مذاکره کرديم.»

يکي از ديگر محورهاي همکاري طرفين توريسم است و سرزمين‌هاي اشغالي بيش از پيش به صورت مقصد برگزيده گردشگران روسي درآمده که از لغو رواديد بين دو کشور در سپتامبر سال 2008 بهره بردند. گردشگران روسي پس از آمريکائيان دومين و مهم ترين بازديد کنندگان خارجي از اسراييل هستند و اين امر موهبتي براي اقتصاد اسرائيل است به طوري که درسال 2012، بيش از 320 هزار گردشگر روسي به اسرائيل رفتند که اين شمار معادل 13.2 درصد از کل گردشگران خارجي بود.

همچنين مبادلات بازرگاني طرفين نيز روند رو به رشد را طي مي‌کند. در حالي که درسال 1991 سقف مبادلات بازرگاني 12 ميليون دلار بود، اين رقم درسال 2013 به اوج 3.5 ميليارد دلاري رسيده که نسبت به سال 2012 رشدي 20 درصدي داشته است.صادرات روسيه به اسرائيل درسال 2013 از مرز 2 ميليارد دلار گذر کرده، در حالي که صادرات اسرائيل به روسيه همچنان درحال رشد بوده و تقريبا به 1.5 ميليارد دلار رسيده است.

يکي از حوزه‌هاي مهم همکاري طرفين بخش دفاعي، امنيتي و اطلاعاتي است. مسکو و تل آويو نوعي همکاري نظامي- فني سودبخش را درزمينه هواپيماهاي بدون سرنشين گسترش داده اند؛ اسرائيل بيش از آن که خواهان يک اتحاد باشد، درواقع مي‌خواهد با روسيه به مشارکتي دست يابد که براي تنوع راهبردي به کارش آيد .تل آويو مي‌کوشد تا انعطاف کم سياست آمريکا در منطقه را جبران کند و انزواي نسبي ديپلماتيک خود را بشکند اصرار واشنگتن براي از سرگيري روند مذاکرات صلح، توافق بر سر مساله هسته‌اي ايران که در نوامبر 2013 انجام شد و پشتيباني واشنگتن از اسلام گرايان درمصر و سوريه، موارد مختلف عدم توافق است.

همچنين تل آويو تلاش مضاعفي را براي جلوگيري از فروش تسليحات روسي به مثلث ايران، سوريه و حزب‌الله دنبال مي‌کند. البته لابي رژيم اسراييل با روسيه در مورد خودداري مسکو از فروش سيستم دفاع هوايي به تهران بي نتيجه بوده و روسيه تا کنون باب ميل تل آويو عمل نکرده است. به گفته مقامات صهيونيستي، موافقت تل آويو با فروش هواپيماهاي بدون سرنشين به ارزش 50 ميليون دلار به روسيه به منظور متقاعد کردن روسيه براي خودداري از مبادلات نظامي‌و فروش سيستم موشکي اس-300 به ايران انجام گرفت. در همين رابطه يکي از مقامات بلند پايه بازنشسته رژيم صهيونيستي گفته است به رغم مذاکرات امنيتي دوجانبه با روسيه و ابراز نارضايتي تل آويو از انتقال اين سيستم موشکي به ايران، روسيه وعده‌اي را در اين باره به ما نداد. تنها چيزي که ما اکنون در دست داريم پيام‌هاي مبهم در اين مورد است و همين مساله نگراني‌هايي را براي ما به وجود آورده است.

موضع مهمتر اين که در تير ماه گذشته هيئت عالي‌رتبه اطلاعاتي و جاسوسي اسراييل به رياست رييس موساد به مسکو رفت جايي که محور مهم مذاکرات طرفين سوريه و حزب‌الله بود.

در عين حال تل آويو تلاش دارد تا از طريق مسکو بتواند تاثيرگذاري بيشتري بر توافق هسته‌اي ايران و غرب داشته باشد؛ بر کسي پوشيده نيست که تکاپوي صهيونيست‌ها بعد از رايزني‌هاي مکرر تهران و مسکو و حتي تعاملات سه جانبه ايران، سوريه و روسيه جدي تر شده است، مگر امکان دارد که تل آويو نگران اجلاس سه جانبه وزراي دفاع سه کشور در تهران نباشد.

از ديگر محورهاي مذاکرات سري و پيچيده طرفين مربوط به نحوه تعاملات مثلث مسکو، تل آويو و آنکارا است که نتيجه مهم آن نامه سلطان اردوغان به پوتين، تماس تلفني پوتين با رييس جمهور ترکيه و لغو تحريم‌هاي توريستي اين کشور توسط روسيه بوده است و بر همين اساس در رايزني وزراي خارجه دو کشور طرفين براي ديدار سران در حاشيه اجلاس سران گروه بيست توافق کردند.

در همين راستا از توافق آنکارا و تل آويو براي عادي سازي روابط و به نوعي کوتاه آمدن اردوغان از پيش شرط‌هاي قبلي نيز مي‌توان به عنوان تحول مهمي‌ديگر در بده بستان‌هاي طرفين سه ضلع مثلث ياد کرد که برگ برنده و موفقيت مهمي‌براي صهيونيست‌ها محسوب مي‌شود.

در واقع با نزديک شدن براي مراحل نهايي نبردها و مذاکرات صلح در سوريه اين گونه تحرکات و توافقات بيش از پيش به نحو منافع ملي تل آويو و در مقابله با محوريت مقاومت است.

صهيونيست‌ها که چند سالي است به دليل گرفتار شدن نيروي اصلي مقاومت و حزب‌الله در سوريه به راحتي اهداف جاه‌طلبانه خود را دنبال کرده اند چندان تمايل ندارند تا محور مقاومت بتواند ميوه و نتيجه فداکار‌هاي خود در مقابله با نيروي تکفيري و افراطي داعش و معارضان سوري پشتيباني شده از غرب و برخي کشورهاي عربي و ترکيه را بچيند.

در مجموع با نگاهي گذرا به نقش آفريني مسکو در تحولات منطقه‌اي و بين‌المللي بايد اذعان کرد که رئيس جمهوري روسيه پس از سال‌ها حضور در ساختار اصلي قدرت در کشورش و تقويت مولفه‌هاي اصلي قدرت در کشورش، تغييرات مهمي‌را در سياست خارجي طراحي کرد که هدف اصلي آن احياي هويت و بازتعريف نقش مسکو در صحنه بين‌المللي است. اين کشور پس از سال‌ها تحقير و تهديد در صفحه شطرنج تعاملات بين‌المللي به ويژه در کوزوو، افغانستان، عراق، ليبي و غيره اکنون در سايه واقعيت‌هاي جديد ژئوپليتيک و عدم موفقيت روشن آمريکا در افغانستان، عراق، ليبي و سوريه و با بهره‌گيري از دو شمشير برنده و ابزار کليدي انرژي و بحران‌هاي منطقه اي نهفته و فريز شده تغييرات بنيادين در سياست خارجي ايجاد کرده است. هدف اصلي پوتين در اين تغييرات ايجاد قدرتي يوروآسيايي بزرگ با مرکزيت روسيه است که براي آن نيز چهار طرح ويژه پان اروپايي با ائتلاف آلمان، پان خاورميانه‌اي با مشارکت ايران، پان آسيايي با حمايت چين و ژاپن و مشارکت ويژه با رژيم صهيونيستي تدوين و در حال اجراي آنان است. همزمان نيز کشورهاي غربي راهبرد محاصره روسيه و توسعه ناتو و اتحاديه اروپا به شرق را ادامه مي‌دهند. سياست خارجي روسيه در دو دهه اخير به ترتيب اولويتي بر محورهاي ذيل متمرکز بوده است:

الف: آمريکا و اتحاديه اروپا با هدف نوسازي اقتصادي و جذب سرمايه خارجي و به دست گرفتن انحصار بازار تامين انرژي اروپا و راهيابي شرکت‌هاي مهم روسي به عرصه‌هاي اقتصادي و پولي غرب اروپا.

ب: آسياي شرقي و خاور دور با محوريت چين و ژاپن براي فروش انرژي و جذب فناوري و سرمايه.

ج: خاورنزديک با تمرکز بر جمهوري‌هاي شوروي سابق و طرح اتحاديه شرقي براي مواجهه با اتحاديه اروپا در بعد اقتصادي و پيمان آتلانتيک شمالي در بعد امنيتي و دفاعي و به نوعي احياي نفوذ سنتي روسيه در منطقه.

د: تلاش براي طراحي و ايفاي نقشي برجسته در تحولات خاورميانه و تعامل نزديک با تل‌آويو و ديگر طرف‌هاي ذينفع. خلاصه اين که تحرکات و روندهاي جديد در منطقه خاورميانه و نوع تعامل روسيه با آن شکل ويژه و خاصي توامان با نوعي ابهام و پيچيدگي به خود گرفته است و با توجه به ارتباط مستقيم اين تحولات با منافع ملي و امنيت کشورمان و کيان محور مقاومت و نوع تعامل روسيه با جمهوري اسلامي‌ايران جا دارد دستگاه ديپلماسي با دقت و نکته‌سنجي بيشتري رصد اين روندها را ادامه داده تا تصميمات مقتضي در حداقل زمان ممکن اتخاذ و اجرايي شود.

http://mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=255368

ش.د9501960