تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۹  ، 
شناسه خبر : ۲۹۵۸۴۰
پایگاه بصیرت / علیرضا پورمند

(روزنامه ايران ـ 1395/07/13 ـ شماره 6327 ـ صفحه 10)

رونمایی از چهره سعودی‌ها در خصومت با ایران

اگر از تاریخ روابط مشحون از اختلاف، سوء ظن و خصومت حکام آل سعود در جزیرة العرب با ایران و ایرانیان بگذریم، باید بگوییم که سیاست عربستان در قبال ایران بویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هیچگاه از خصومت و بدخواهی پنهان و آشکار سعودی‌ها برکنار نبوده است. سیاست سعودی‌ها در رویارویی با نظام جمهوری اسلامی ایران که متأثر از خصومت ذاتی و تاریخی آنان با کشورمان بوده، همواره از دو اصل ثابت پیروی کرده است: یکی سرسپردگی مستبدان سعودی به غرب بویژه به امریکا و دنباله روی آنان از سیاست‌های عموماً خصمانه غرب و امریکا با پدیده انقلاب اسلامی و دیگری رقابت منطقه‌ای عربستان با ایران. سعودی‌ها در قیاس با عراق و ترکیه همواره ایران را قدرت فرادست و مقتدرترین رقیب خود دانسته‌اند و حاضر نشده‌اند در سیاست‌های منطقه‌ای با جمهوری اسلامی به تفاهم و اشتراک نظر نزدیک شوند، این دوبال قدرت منطقه‌ای را در خدمت صلح و امنیت منطقه قرار دهند و به نفع رفاه و توسعه مردم منطقه و عزت و بالندگی مسلمین عمل کنند. بیایید به رئوس برخی از آشکارترین موارد خصومت و تعدی آل سعود علیه کشورمان از ابتدای نظام نوپای اسلامی تا به امروز که ایران بر قله ثبات و اقتدار منطقه‌ای سالاری می‌کند، نگاهی اجمالی بیندازیم:

حمایت مالی و اطلاعاتی تمام عیار عربستان از صدام در تجاوز به ایران؛ سیاست‌های ضد ایرانی عربستان در بازار نفت با هدف کاهش سهم بازار و درآمدهای ایران؛ همراهی با سیاست‌های امنیتی ضد ایرانی امریکا در منطقه خلیج فارس؛ دامن زدن به اختلاف‌های مذاهب شیعه و سنی و تخریب جایگاه اعتقادی و آرمانی ایران اسلامی؛ سردمداری عربستان در ضدیت همه جانبه با ایران در مجامع بین‌المللی، اتحادیه عرب و شورای همکاری بویژه در ارتباط با جزایر سه گانه ایرانی و تغییر نام خلیج فارس؛ حمایت از حضور نظامی بیگانگان در خلیج فارس؛ تشدید طرح نفاق انگیز هلال شیعی و مبارزه با دولت‌ها و گروه‌های حامی ایران؛ تحریک و تشویق امریکا به تحریم و حمله نظامی به ایران؛ مخالفت علنی و سنگ‌اندازی عربستان بر سر راه مذاکرات هسته‌ای ایران با گروه 1+5؛ ائتلاف علنی سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی با رژیم صهیونیستی در مقابله با نفوذ منطقه‌ای ایران؛ حمایت از گروهک تروریستی منافقین و تشکیل اجلاس مشترک توسعه روابط در پاریس با هدف به اصطلاح سرنگونی نظام اسلامی ایران؛ هتک و بی‌احترامی همیشگی به حجاج ایرانی و کشتار دستجمعی حجاج ایران در دو نوبت بویژه نشان دادن قساوت فوق‌العاده در کشتار حجاج ایرانی و غیرایرانی در حادثه غمبار منا و...

حکام نوخاسته، کم تجربه، وابسته و در عین حال متکبر سعودی در مسیر مقابله با ایران هرجا سخن از ایران و ایرانی است بی‌محابا دست به تحریک و تخریب می‌زنند و بسی فراتر از توش و توان به تحلیل رفته خود ماجراجویی و خطر می‌کنند.

براستی چرا حکام جدید سعودی در ریاض به چنین حال و روزی افتاده‌اند، چرا هر روز بیشتر به ورطه سیاست‌های محاسبه نشده و مخاطره‌آمیز می‌افتند، نسبت به تخفیف تنش‌ها و ایجاد آرامش و تفاهم از خود اکراه و یکدندگی نشان می‌دهند و بر سینه خیرجویی و مسالمت آفرینی حتی ممالک عربی و منطقه‌ای که نگران عواقب سهمگین چنین ماجراجویی‌هایی هستند دست رد می‌زنند؟ آن هم در زمانه‌ای و در منطقه‌ای که از جنگ، ترور، تفرقه، کشتار و قحطی کارد به استخوانش رسیده است؟ شکی نیست که منازعات ظاهری مذهبی در مناسبات ایران و عربستان از کمترین اصالت برخوردار نیست و این تعارضات اساساً ناشی از مواضع سیاسی است. مشکل عربستان با ایران به دلیل شیعی بودن ایران نیست و این تنها بهانه‌ای برای تشدید و تحریک منازعات، به نفع ممالک غربی و استعماری است. مشکل عربستان به دلیل قدرتمند بودن و آرمانی بودن پیام‌ها و رسالت انقلاب اسلامی در فرآیند محتوم استقلال خواهی و عزت طلبی امت مسلمان است.

بواقع مشکل وهابیون سعودی با مسلمانان شیعه و سنی از آنجا نشأت گرفت که محمد بن سعود برای تأسیس حکومت خود با محمد بن عبدالوهاب مؤسس فرقه منحرف و تکفیری وهابی عقد اخوت و همکاری بست، بنای تکفیر سایر مذاهب را نهاد و تخم تفرقه و عداوت را کاشت، آنچه که امروزه توسط حکام تازه به قدرت رسیده سعودی در میان ممالک و شعوب اسلامی به حد اعلا دامن زده می‌شود. باید افزود که وهابی‌ها فقط به بخشی از آموزه‌های مذهب حنبلی اعتقاد دارند. تازه مذهب حنبلی خود فقط حدود ٢٥ درصد جمعیت عربستان را تشکیل می‌دهد که با سایر مذاهب اهل تسنن نیز مشکل دارند. مسلمانان سایر ممالک اسلامی و از جمله حتی عربستان سعودی متشکل از امتدادی از فِرق و مذاهب مختلف سنی و شیعه است که سالیان و قرن‌های متمادی در کنار یکدیگر زندگی کرده‌اند و اینک به آتش نفاق افکنی و تکفیر وهابیون سعودی، گرفتار جنگ و بحران و تفرقه شده‌اند.

آنچه از بمب و ترور و تفرقه و تکفیر که این روزها در لبنان، سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان، بحرین و یمن به پشتوانه دلارهای نفتی حکام وابسته و تحمیلی وهابی در جزیرة العرب و به دلشادی قدرت‌های استعماری دامن زده می‌شود نزاع دینی و مذهبی نیست، نزاع امت مسلمان ِاستقلال طلب وعزت خواه با هرآنچه ترور و تکفیر و سرسپردگی سعودی‌هاست. وگرنه کیست که نداند حکومت عراق مستقل است و قانون اساسی که مستند‌ترین سند ملی این کشور است اساساً غیرمذهبی است و هیچ اشاره‌ای به مذهب رسمی اکثریت شیعه عراق در آن نشده است.

در لبنان ده‌ها دین وآیین و مذهب از دیربازِ تاریخ در جوار یکدیگر وجود داشته و دارند، در سوریه حکومت غیرمذهبی و غیرشیعی حاکمیت دارد، در یمن مردم فقیر و در محاصره که از کمترین ارتباط بیرونی هم برخوردارنیستند منازعات تاریخی با همسایه وهابی ِ خود داشته و دارند که اینک به بهانه حمایت معنوی ایران اسلامی از این مردم فقیر که در طبیعت انقلابی و اسلامی انقلاب ایران نهفته است، در آتش خشم و تکفیر و بمب‌های خوشه‌ای وهابیون سعودی می‌سوزند و می‌سازند. تازه عثمانی‌ها که چند مرتبه در گذر تاریخ کمر به قلع و قمع و نابودی فتنه سیاسی وهابیون سرسپرده غرب در جزیرة العرب بستند مگر خود سنی‌های متعصب و دوآتشه‌ای نبودند؟ و بالاخره به ایران بنگریم که با آیین و ادیان مختلف اعم از سنی و شیعه و ارمنی و آشوری و زرتشتی و کلیمی همه کنار هم با مسالمت و تفاهم و برخورداری از حقوق مدنی و سیاسی روزگار می‌گذرانند: زرتشتی در شهر شیعی و سنتاً مذهبی یزد آتشکده خود را روشن نگه می‌دارد، صدای ناقوس کلیساهای ارمنی و آشوری و کلدانی در اصفهان و تهران و ارومیه بلند است و در کنیسه یهودیان در تهران و اقصی نقاط ایران شعائر و مناسک آیین کلیمی برپاست و شیعه و سنی در کنارهم در بلوچستان و کردستان و خوزستان و... به صحت و امان روزگار می‌گذرانند.

براستی کدام ملت و کشور در عنفوان جنبش بیداری اسلامی و بهار عربی که ملت‌های عرب و مسلمان از شمال آفریقا تا خاورمیانه و خلیج فارس امیدوارانه در تکاپوی دستیابی به حقوق مدنی و دموکراسی و رهایی از مستبدان و دیکتاتورهای وابسته و سرکوبگر به حرکت درآمدند، از این حرکت استقلال طلبانه جوانان عرب حمایت معنوی کرد و کدام حکومت مستبد سلطنتی از پشت به آنان خنجر زد، به ننگ پناه دادن به دیکتاتورهای متواری هم بسنده نکرد و کمر به نابودی جنبش نوپای آزادیخواهان و جوانان عرب بست، تا توانست پول خرج کرد و به ضدانقلابیون و ضد ملیون عرب عِده و عُده داد؟ پس آنگاه به نفرت پراکنی و مردم کشی در شامات و یمن و بحرین و... مشغول شد؟ کدام سیستم وابسته و ضد مردمی منطقه غیر از وهابیون سعودی و برخی شیوخ متحد او بودند که در کمتر از دو دهه منطقه خلیج فارس را جولانگاه نظامیان امریکایی و قشون قدرت‌های استعماری و مملو از ناو و طیاره و تانک کردند، جزیرة العرب و اماکن مقدسه و شریفه را تاختگاه افسران زن و مرد امریکایی کردند و جان و مال و ناموس مسلمین را به امیال و اغراض ناپاک آنان سپردند؟

وهابیون سعودی ظرف دو سه دهه گذشته به ساماندهی و حمایت از مخوف‌ترین گروه‌های تروریستی امثال طالبان و القاعده و داعش و شاخه‌های ریز و درشت آنها در سراسر دنیا پرداختند و آنها را به کمک و مستشاری پشتیبانان غربی خود با پول و سلاح و نفر و آموزش چاق و فربه کردند و با عقاید و آموزه‌های تکفیری و ضد بشری مفتیان و مدرسان وهابی مجهز ساختند. این گروه‌های بیرحم و قسی القلب در زمانه مثلاً مدرن هزاره سوم تا توانستند به کشتار مسلمان و غیر مسلمان اعم از مسیحی و یهودی و ایزدی و شیعه و سنی پرداختند و با سربریدن‌های فجیع و هولناک تا توانستند هراس در دل‌های مردمان عالم انداختند و با اتکا به حمایت اربابان وهابی خود چنان آبرویی از اسلام عزیز، این آیین الهی رئوف و رحمانی و پیشرو در دنیا بردند که همه این روزها می‌بینند و می‌شنوند.

بی مناسبت نیست در خاتمه سخنی کوتاه با حامیان غربی وهابیون سعودی هم داشته باشیم و به آنها اندرز دهیم که دست از حمایت این طایفه فتنه انگیز بردارند که منطقه و دنیا دیگر توش و توان این همه بحران آفرینی و خشونت و ناامنی را ندارد. تا چند بار باید با حمایت از امثال شاه و صدام و سعودی و داعش و امثالهم، بومرنگ پرتاب کنید و نتایج آن را به جان بخرید؟ جوانان و خردورزان و مصلحان غربی و اروپایی تا ابد به شما سیاستمداران و دولتمردان اجازه نخواهند داد تا تمدن و کیان آنان را به بهای چند مشت دلار و چند بشکه نفت سیاه بازیچه سازید و تا همیشه دست وهابیون را در فتنه انگیزی و بحران پراکنی باز بگذارید، آری باد بکارید و به هزینه مردم غرب و اروپا طوفان درو کنید.

http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6327/10/153247/0

ش.د9502034