(روزنامه اعتماد ـ 1395/07/05 ـ شماره 3634 ـ صفحه 11)
سالهاي ٩٢ و ٩٣ حسن روحاني در حالي به مجمع عمومي سازمان ملل رفت كه نظام جمهوري اسلامي ايران تصميم خود را براي مذاكره با ١+٥ در راستاي فعاليتهاي هستهاي ايران و بستن اين پرونده گرفته و به جهان اعلام كرده بود. جرقههاي نخستين گفتوگوهاي هستهاي ميان تيم جديد مذاكراتي ايران و ١+٥ در حاشيه همين مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال ٩٢ زده شد. از همين تريبون مجمع عمومي بود كه حسن روحاني با گفتماني متفاوت از ايراني گفت كه به دنبال حذف نيست و در تاريخ سياسي خود سابقه حمله به كشوري را ندارد. ايراني كه بمب اتمي را وسيلهاي براي حاشيه امنسازي براي خود نميداند و نميتواند و نميخواهد از حق خود براي برخورداري از انرژي صلح آميز هستهاي بگذرد. روحاني در همان سال در حالي كه جهان هنوز متوجه ابعاد پنهان بحرانهاي رو به رشد در خاورميانه نبود مانند ايراني كه براي نخستينبار از گفتوگوهاي تمدنها سخن گفته و سرها را به سمت خود بازگردانده بود از جهان عاري از خشونت گفت. از خشونتي كه مرز نميشناسد و اين پيش بيني رييسجمهور ايران كمتر از دو سال بعد در سطح بينالمللي به وقوع پيوست. هيولايي از خاكستر بحران در سوريه و عراق سربلند كرد و امنيت عمومي عابران در به اصطلاح امنترين پايتختهاي اروپايي را تحتالشعاع قرار داد. نخستين حضور روحاني در نيويورك مساوي بود با تماس تلفني كه براي نخستينبار ميان روساي جمهور ايران و امريكا برقرار شد. تماس تلفني كه در آن دو طرف بر لزوم حل و فصل پرونده هستهاي تاكيد داشتند.
روحاني به عنوان نماينده جمهوري اسلامي ايران به نيويورك رفته بود اما هنوز پاي رييسجمهور به خاك ايران نرسيده بود كه حاشيهسازيها از اين تماس تلفني آغاز شد. قصهاي كه دولت به شفافيت در خصوص چند و چون آن سخن گفته بود ماهها سوژهاي بود براي تخريب دولت يازدهم آن هم در روزهايي كه مذاكرهكنندگان تلاش ميكردند با تكيه بر اجماع در داخل در صحنه بينالمللي مذاكرات با شش قدرت شوراي امنيت را پيش ببرند. آن تماس تلفني و جزيياتي كه مخالفان دولت در خصوص آن ساختند و در رسانههاي خود به آن پرداختند سال بعد نيز تكرار شد. حاشيهسازيهاي بيشمار و داستانسراييهايي كه در تمامي آنها گويا رييسجمهور ايران، مردي است كه چند و چون رابطه با امريكا را نميداند، الفباي امنيت ملي را از حفظ نيست و به دنبال فرصتي است كه در پشت پرده ديداري مخفيانه يا گفتوگويي پنهاني را پيش ببرد. در سال ٩٣ سوژه داستانسراييها تغيير كرد و ديدار حسن روحاني با نخست وزير انگليس، ديويد كامرون و نطق ضدايراني سياستمدار انگليسي در مجمع عمومي داستان جديدي شد. اينبار رسانههاي منتقد دولت از الفاظي نامانوس در عالم ادب سياسي مانند لگد روباه استفاده كردند تا رييس دولت يازدهم را به باد انتقاد بگيرند. همچنان تا مدتها پيش و پس از اين سفر در خصوص اما و اگرهاي ديدارهاي روحاني در نيويورك سخن به ميان ميآمد.
حضور روحاني در سال ٩٤ همزمان شد با حادثه دردناك منا براي قريب به ٧٠٠ زاير ايراني كه در نتيجه بيتوجهي و سهل انگاري دولت عربستان سعودي جان خود را از دست دادند. در حالي كه تريبون سازمان ملل بهترين مكان براي به گوش جهان رساندن سهل انگاريهاي سعودي بود باز هم عدهاي در داخل فرياد وااسفا سردادند كه رييس دولت يازدهم بايد بازگردد. درست در روزهايي كه ايران سوگوار بود و جهان بايد صداي واحدي از ايران ميشنيد عدهاي در داخل با حاشيهسازي تلاش كردند رييس دولت را به سهل انگاري در برابر رفتارهاي سعودي متهم كنند. آخرين حضور حسن روحاني در مجمع عمومي سازمان ملل درحالي كه نخستين حضور وي در روزهاي پسابرجام بود نيز همزمان با حضور وي در تهران با حاشيههاي بيشمار روبهرو شده است. از سخنان رييس دولت يازدهم در مجمع عمومي كه به صراحت و با زبان رسا به جهان گفت اين ايران است كه به تعهدات خود عمل كرده است و در طرف مقابل اين امريكا است كه هر روز در مسير اجراي صحيح توافق سنگاندازي ميكند، در داخل تعبير ديگري شد تا همين سخنان را به تير به خودي ايرانيها به يكديگر بدل كند. تير به خودي آن هم در روزهايي كه ايران پس از چندين سال بذرهاي بياعتمادي كه دولتها و رسانههاي غربي دست در دست هم عليه آن كاشتهاند به جلب اعتماد جهاني و به سخن گفتن با زباني متفاوت با جهان نياز دارد.
حسن روحاني در سازمان ملل به صراحت تمامي شعارهاي انتخاباتي نامزدهاي دموكرات و جمهوريخواه در رقابتهاي رياستجمهوري امريكا در خصوص پاره كردن توافق هستهاي يا تحت الشعاع قرار دادن آن را زير سوال برد و به افكار عمومي دنيا يادآوري كرد كه ما توافقي دوجانبه را با امريكا امضا نكردهايم كه به كرشمه رييسجمهور جديد قابل تغيير باشد بلكه برجام، توافقي است چندجانبه كه به انضمام قطعنامه ٢٢٣١ درآمده و مشروعيت آن از كانالهاي كنگره امريكا و دالانهاي كاخ سفيد نميگذرد كه نتيجه سه سال رايزني مداوم، نفسگير و فشرده شش كشور است كه با تمام قوا تلاش كردند به جهان بفهمانند كه هنوز با ديپلماسي ميتوان به جاي جنگ گرهها را باز كرد. سخنان حسن روحاني در خصوص بدعهديهاي امريكا چه از تريبون مجمع عمومي و چه در قالب ديپلماسي عمومي حضور در جمع خبرنگاران و اهالي رسانهها همه و همه رنگوبوي به تصوير كشيدن ايراني را داشت كه برخلاف تبليغهاي صهيونيستها و جريانهاي سعودي امن است و ميتواند ميزبان سرمايهگذاريهاي خارجي و محل رجوع بانكهاي اروپايي باشد. رسانههاي غربي در پوشش حضور حسن روحاني و تيم همراه نوشتند كه رييسجمهور ايران به راحتي به نيويورك ميآيد، در خاك امريكا قدم ميزند و از تريبون سازمان ملل امريكا را متهم به بدعهدي ميكند و البته پيام صلح دوستي ايرانيان را به جهان ميرساند كه دولت ايران با جامعه تجاري امريكا با عامه مردم در امريكا مشكلي ندارد و خط قرمز دولتي است كه به گواه اسناد بيشمار تاكنون بارها و بارها به اعتماد ايرانيها «نه» گفته است.
وزير امور خارجه ايران پس از ترك نيويورك توسط رييس دولت كشورش در شوراي روابط خارجي امريكا مقابل يكي از ناسيوناليستترين خبرنگاران امريكايي مينشيند و با وجود آنكه از «هيچ»سازيهاي مخالفانش در داخل از سخنان خود آگاهي دارد منافع ملي را پيش رو قرار ميدهد و بيتعارف، بيرودربايستي، بيتلاش براي مخفي كاري ميگويد كه هشت ماه گذشته اما هيچ بانك بزرگ اروپايي به ايران نيامده است. ظريف اين نكته نغز را ميداند كه سخنانش پيش از آنكه گوش امريكاييها را بنوازد در داخل به تيتر بزرگي عليه او و تيم مذاكرهكننده بدل ميشود اما ترجيح ميدهد توافق هستهاي را به نگاههاي جناحي گره نزند، تامين امنيت ملي را در اولويت قرار دهد و در جامه وزير امور خارجه كشورش ظاهر شود و نه رييس اين دسته يا مافوق آن جناح سياسي. زماني كه از ظريف سوال ميشود آيا شما در داخل محبوبيت خود را از دست دادهايد؟ ميگويد كه توافق هستهاي هنوز هواداراني دارد اما اطمينان مردم به امريكا كمتر از روزهاي پيش از تحريم شده است. مجري برنامه وحدت ملي و اجماع داخلي در خصوص تصميمي كه تصميم نظام بود را زير سوال ميبرد و به محمدجواد ظريف ميگويد كه شما در داخل كنترل كاملي بر دولت نداريد و عدهاي در ايران تلاش ميكنند شما را شرمسار كنند و اين بزرگترين ضعف دولت شما است، وزير امور خارجه ايران همين سوال را به تير به خودي بدل ميكند و اقدامهاي كنگره امريكا در تضاد با نظرات كاخ سفيد را به مجري يادآوري ميكند.
درك گفتماني كه روحاني و تيم سياست خارجي او در چهار سال گذشته براي دور كردن سايه ايران هراسي از آسمان ايران به كار بردهاند و درك شان زماني اين تعامل و تلاش براي بازگرداندن اطمينان افكار عمومي جهان به ايراني كه تا سه سال پيش در تمامي غولهاي رسانهاي از آن با عنوان خطري هستهاي نام برده ميشد براي گفتماني كه در داخل نيز تنشزايي را بر تنشزدايي، تفرقه افكني را بر اتحادآفريني ترجيح ميدهد و به دنبال آن است كه به اسم نقد، تيشه به ريشه منافع ملي بزند چندان آسان نيست. براي تفكري كه متن را نميبيند و با داستانهاي تخيلي حاشيهسازي ميكند تحليل شرايط جهاني سختتر از نگارش داستانهاي تخيلي در خصوص هواپيماي حسن روحاني است كه از نيويورك به فرودگاهي در واشنگتن ميرود و به شيوه فيلمهاي هاليوودي پلكانهاي آن به فرش قرمزي بدل ميشود كه مقام امريكايي ناشناسي را در مه به مسافر ايراني مجهولالهويه در فرودگاه ميرساند تا مذاكراتي محرمانه را پيش ببرند.
تلاش براي تخريب چهرههايي كه عاليترين مقامهاي نظام از آنها با عناوين شجاع، غيور و خدوم نام بردهاند در حالي صورت ميگيرد كه تيم محمد جواد ظريف به گواه آمار و ارقام موجود بيش از هر تيم هستهاي ديگري در سيزده سال گذشته به مردم از مذاكرات هستهاي، فرصتهاي توافق و تهديدهاي آن گفتهاند. ايران امروز بيش از آنكه به شايعه نزديك شدن دو مقام ايراني و امريكايي در مه در فرودگاهي در واشنگتن نياز داشته باشد به كنار رفتن پردهها از مقابل چشمان كساني نياز دارد كه از جيب منافع و امنيت ملي حاشيهسازي ميكنند تا شايد در انتخابات ديگري بخت از دست رفته خود را بازيابند.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=55552
ش.د9502337