تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۶  ، 
شناسه خبر : ۲۹۶۶۴۳
پایگاه بصیرت / عباس حاجي‌نجاري

(روزنامه جوان ـ 1395/08/04 ـ شماره 4941 ـ صفحه 2)

جهاد کبیر امامفهرست بلند جنايت‌هاي امريکا عليه مردم ايران از کودتاي امريکايي 28مرداد1332 تا پيروزي انقلاب اسلامي و پس از آن تاکنون اگرچه در اشکال مختلف ادامه يافته است، اما اين دو مقطع تاريخي تفاوت معناداري باهم دارد، چراکه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي به دليل ماهيت وابسته رژيم سلطنتي، حلقه وابستگي روز به روز تنگ‌تر و رژيم شاه وابسته‌تر مي‌شد، اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به‌رغم پيچيده‌تر شدن تهديدات و توطئه‌ها، اين انقلاب و نظام اسلامي بود که توانست روند‌ها را به مرور به نفع خود مديريت کرده و اکنون دشمنان نظام اسلامي مترصد اعلام مواضع ما نسبت به هر پديده هستند تا به تناسب آن راهبردهاي خود را با آن تنظيم کنند. در اين زمينه شايد سخنان اخير جان کري، وزير خارجه امريکا در مصاحبه‌ با نشريه فارين‌افرز در مورد توافق هسته‌اي با ايران را بتوان مورد استناد قرار داد که او درعين اينکه رفع کامل تحريم‌هاي ايران را به کوتاه آمدن ايران در مسائل منطقه‌اي و موشکي معطوف کند، اما در عين حال نمي‌تواند عجز امريکا در برابر صلابت و اقتدار رهبر معظم انقلاب را کتمان کند، آنگاه که مي‌گويد: «تصور مي‌کنم که متأسفانه رهبر ايران به شدت نسبت به غرب و ما بدبين است.»

منشأ اين بي‌اعتمادي و بدبيني ايران به کارنامه 63 ساله تعامل امريکايي‌ها و ايران بازمي‌گردد که ثقل آن را بايد در چرايي اعتراض امام راحل عظيم‌الشأن در اعتراض به قانون تحميلي کاپيتولاسيون در آبان‌ماه 1343 جست‌وجو کرد؛ اعتراضي که ريشه در آموزه قرآني «جهاد کبير» در 14 سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي داشت.

يکي از فراز‌هاي مهم و حساس تاريخ انقلاب، اقدام امريکا در تکميل سلطه و تحميل قانون کاپيتولاسيون بر رژيم پهلوي در سال 1343 بود. پهلوي دوم اگرچه به ظاهر موفق به سرکوب قيام پانزده خرداد 1342شده بود ولي به دليل ناتواني در اداره کشور، ايران را گام به گام به بيگانگان وابسته‌تر مي‌کرد. در تکميل حلقه وابستگي در تيرماه ۱۳۴۳ محمدرضا شاه به امريکا رفت و مورد استقبال گرم مقامات امريکايي قرار گرفت. در مسائلي که مورد بحث و تبادل‌نظر طرفين قرار گرفت اعطاي کمک‌هاي نظامي امريکا، منوط به وضع مقررات قضايي و مصونيت نظاميان امريکا شد. پس از بازگشت شاه از امريکا، لايحه مزبور در مجلس سنا طرح شد. در سوم مرداد 1343 مجلس سنا جلسه فوق‌العاده‌اي تشکيل داد تا به بررسي چند لايحه بپردازد. اين جلسه تا نيمه شب ادامه پيدا کرد و بعد از طرح لوايح مختلف، مقارن نيمه‌شب، لايحه کاپيتولاسيون که متن آن بدين قرار بود مطرح شد:

ماده واحده: با توجه به لايحه شماره ۱۸- ۲۲۹۱- ۲۱۵۷- 1342/1125 ش. دولت و ضمائم آن در تاريخ 42/11/21 به مجلس سنا تقديم شده به دولت اجازه داده مي‌شود که رئيس و اعضاي هيئت‌هاي مستشاري نظامي ايالات متحده امريکا در ايران که به موجب موافقت نامه مربوط در استخدام دولت شاهنشاهي باشند از مصونيت‌هايي که شامل کارمندان اداري و فني موصوف در بند (و) ماده اول قرارداد وين که در تاريخ هيجدهم آوريل ۱۹۶۱م. (29 فروردين 1340) به امضا رسيده است برخوردار نمايد. روز سه شنبه 1342/7/21 مجلس شوراي ملي بررسي لايحه مزبور را آغاز کرد كه سرانجام رأي‌گيري در ساعت پنج بعدازظهر انجام شد و از 136 نماينده حاضر در جلسه، لايحه مذکور با 74 رأي موافق در مقابل 61 رأي مخالف به تصويب رسيد.

رژيم پهلوي که از واکنش حضرت امام(ره) واعتراضات مردم در تصويب واجراي اين قانون که زمينه‌ساز تکميل حلقه وابستگي و سلطه بيگانگان برکشور نگران بود، سعي داشت اين فرآيند را پنهاني انجام دهد، اما وقتي گزارش آن به حضرت امام رسيد، ايشان تصميم تاريخي خود در اعتراض به اين قانون استعماري را اعلام کرد. بدون شک موضع‌گيري امام خميني(ره) در برابر مصوبه مجلس (کاپيتولاسيون) و در پي آن تبعيد ايشان، نقطه عطفي در تاريخ معاصر ايران است. رژيم شاهنشاهي که از سخنراني‌ها و افشاگري‌هاي معظم‌له مي‌هراسيد، نماينده‌اي به شهرستان قم اعزام کرد و اين پيام را براي امام فرستاد: «... امريکا به منظور کسب وجهه در ميان مردم ايران با تمام قدرت فعاليت مي‌کند، پول مي‌ريزد و از نظر قدرت در موقعيتي است که هرگونه حمله به آن، به مراتب خطرناک‌تر از حمله به شخص اول مملکت است. آيت‌الله خميني اگر بنا دارند نطقي ايراد کنند بايد خيلي مواظب باشند که به دولت امريکا برخوردي نداشته باشد که خيلي خطرناک است و با عکس‌العمل تند و شديد آنان مواجه خواهد شد، ديگر هرچه بگويند حتي حمله به شاه چندان مهم نيست.»

به‌رغم پيام مؤکدي که براي امام خميني(ره) ارسال شد ايشان نطقي تاريخي ايراد و پيام خود را در چهارم آبان 1343 ابلاغ كرد وطي آن با قرائت آيه استرجاع، قانون کاپيتولاسيون را «سند بردگي ملت ايران»، «اقرار به مستعمره بودن ايران» و«ننگين‌ترين و موهن‌ترين تصويب نامه غلط و دولت‌هاي بي‌حيثيت» ناميدند. افشاگري‌ها و سخنراني‌هاي امام خميني باعث شد رژيم ستمشاهي که از امريکا و ايادي آن دستور مي‌گرفت، ايشان را از ايران تبعيد نمايد. با وجود تبعيد امام خميني مبارزات در غياب ايشان ادامه يافت تا سرانجام موجب براندازي رژيم سلطنتي و پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي شد.

در انديشه امام استکبارستيزي بر چند مؤلفه اساسي استوار بود که «الهي بودن» مبارزه مهم‌ترين شاخصه آن بود. حضرت امام(ره) بارها در طول مبارزه با يادآوري اين نکته که «اين نزاع و مبارزه‌اي که الان بين کفر و اسلام است، اين منازعه بين ما و امريکا نيست، بين اسلام است و کفر»، تلاش نمود ماهيت اسلامي و الهي استکبارستيزي را به ملت ايران گوشزد کند تا بر اثر غفلت سطح مبارزه تا کسب منافع مادي و غيرالهي تنزل نيابد. «سازش‌ناپذيري» ويژگي ديگر آن بود. امام امکان هرگونه تلاش براي نزديکي و سازش و مصالحه با استکبار را نفي مي‌کرد و آن را نافي عزت مسلمين مي‌دانست. سومين اصل براي مبارزه با استکبار جهاني در نگاه حضرت امام خميني «تداوم مبارزه» بود. اين پيشواي بزرگ الهي مبارزه با کفر و شرک و نفاق را که جبهه متحد نظام استکباري دنيا را به وجود مي‌آورند، فصلي و مقطعي و محدود و محصور به عصر و زمان خاصي نمي‌دانست که در اين صورت هيچ تضمين و پشتوانه‌اي براي تأمين صلح جهاني و گسترش آرامش، امنيت، آزادي، عدالت و همزيستي مسالمت‌آميز بين ملل دنيا وجود نخواهد داشت و جهان هر لحظه آبستن حوادثي خواهد بود که توسط سران نظام‌هاي سياسي و حکومتي استکبار و مطابق با خواست و اراده و صلاحديد و مطامع و منافع ضدانساني آنها به وقوع خواهد پيوست. حضرت امام خميني در تعيين اين خط مشي اساسي و زيربنايي با قاطعيت و صراحت و صلابت اعلام مي‌نمود: «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستيم‏.» (صحيفه امام، ج‏21، ص 88)

تداوم و تشديد توطئه‌هاي نظام سلطه پس از امام(ره) سبب شد که امام خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي بر ضرورت مقوله استکبارستيزي، به عنوان يکي از اهداف و مباني بزرگ انقلاب تأکيد ويژه‌اي داشته، خطر استکبار و وابستگي را همواره گوشزد کنند. ايشان، اسلام خواهي، استکبارستيزي – حفظ استقلال کشور – کرامت بخشي به انسان، دفاع از مظلوم و پيشرفت و اعتلاي همه‌جانبه ايران را از اهداف اصلي انقلاب خواندند و همواره بر آن تأکيد و البته عمل مي‌نمايند. ايشان در توضيح «وضعيت مبارزه با استکبار پس از مذاکرات هسته‌اي» تأکيد کردند: «... علت اصلي دشمني زورگويان جهاني با ملت ايران، خودداري جمهوري اسلامي از پذيرش نظام مبتني بر سلطه‌گر و سلطه‌پذير است... مبارزه با استکبار و نظام سلطه، براساس مباني قرآني، هيچ‌گاه تعطيل‌پذير نيست...» (ديدار با دانشجويان و نمايندگان تشکل‌هاي دانشجويي 20 تير 1394)

رهبر معظم انقلاب همچنين در نشست نمايندگان مجلس خبرگان در 95/3/6، با برشمردن راهبرد سه‌گانه نظام سلطه عليه ايران اسلامي در 38 سال گذشته (جنگ سخت، جنگ نرم و نفوذ) هدف اصلي دشمنان را زمينه‌سازي براي تهي شدن نظام از عناصر قدرت دانسته و يادآور شدند: مي‌خواهند کاري کنند که نظام اسلامي از عناصري که در درون او است و مايه‌ اقتدار او است، تهي بشود و خالي بشود. وقتي ضعيف شد، وقتي عناصر قدرت در او نبود، وقتي اقتدار نبود، ديگر از بين بردنش و کشاندنش به اين سمت و به آن سمت، کار مشکلي براي ابرقدرت‌ها نخواهد بود، مي‌خواهند او را وادار کنند به تبعيت. اينجا جاي همان جهاد کبيري است که من چند روز قبل از اين مطرح کردم، ... جهاد کبير يعني اين؛ جهاد براي عدم تبعيت، براي عدم دنباله‌روي از دشمن.

http://javanonline.ir/fa/news/818701

ش.د9502416