تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۹  ، 
شناسه خبر : ۲۹۷۱۸۳

(روزنامه اطلاعات – 1395/08/20 – شماره 26582 – صفحه 12)

چگونه «ميشل عون» توانست رئيس‌جمهوري لبنان شود؟

مجلس لبنان سرانجام بعد از آن‌که دو سال و نیم این کشور بدون رئیس‌جمهور بود، به ریاست‌جمهوری میشل عون رأی داد. این چهل و ششمین مرتبه بود که مجلس لبنان تلاش می‌کرد رئیس‌جمهوری این کشور را انتخاب کند. میشل عون در نهایت با ۸۳رأی از مجموع ۱۲۷رأی رئیس‌جمهور لبنان شد. اما معنای این انتخاب برای عرصه سیاسی داخلی لبنان و همچنین عرصه منطقه ای چیست؟

به گزارش «تابناک»، جریان المستقبل، حزب نزدیک به عربستان سعودی، مخالف ریاست جمهوری عون بود. این موضوع لبنان را با یک بن‌بست سیاسی مواجه کرده بود،اما اوایل ماه میلادی جاری ورق برگشت و سعد حریری در رأس جریان المستقبل با ریاست‌جمهوری عون موافقت کرد. ظاهراً انتظار گروه‌های مخالف این است که سعد حریری هم در آینده نزدیک به نخست‌وزیری برسد. «بی بی سی» معتقد است دو هدفی که سعد حریری در حمایت از میشل عون به دنبال آن است، یکی تلاش برای بی‌طرف کردن لبنان در مناقشه سوریه و در واقع مجبور کردن حزب‌الله به کنار کشیدن از جنگ در سوریه است و دیگری، بهبود شرایط جریان ۱۴مارس در انتخابات پارلمانی پیش رو. ائتلاف ۱۴مارس که سعد حریری از سران آن است، ائتلافی از احزاب سنی است که مواضع ضد سوریه دارند.

تأثیرات داخلی و منطقه‌ای

اما «المانیتور» در تحلیلی که در این زمینه منتشر کرده، به شکلی عمیق تر به ماجرا می‌‌پردازد. به نوشته این سایت، آرایش جدید نوید حاکمیتی قویتر در لبنان را می‌دهد و علی رغم آشنا بودن همه چهره‌ها، نشان دهنده تغییراتی در صحنه سیاست لبنان است. در رابطه با مسائل منطقه‌ای، توافق بین حریری و عون پیروزی برای ایران و حزب الله و شکست برای عربستان سعودی محسوب می‌شود.در همین راستا، تصمیم حریری جنجال زیادی میان پیروان و جناح سیاسی‌اش ایجاد کرد و باعث شد بسیاری از نمایندگان پارلمان عضو حزب او به صورت علنی با تصمیم رهبرشان مخالفت کنند و اعلام کنند که به عون رای نخواهند داد.عبدالله الشماری، دیپلمات پیشین سعودی در گفت‌و‌گو با المانیتور گفت: این نشانه تغییر در روابط با عربستان سعودی است. این تغییر مشخصاً در رابطه با دولت جدید که تلاش می‌کند با لبنان منطقی برخورد کند و نه احساسی مشهود است. شاید این برای حریری خوب باشد. زمانش فرا رسیده که او خود تصمیم گیری کند. بعد از سال‌ها اعتیاد به پول سعودی و اقامت در قصرش در ریاض، زمان آن فرا رسیده که او قدرت بگیرد و به پایگاه مردمی‌اش اتکا کند.

دیپلمات پیشین سعودی به بحران مالی که حریری با آن روبروست و تلاش او برای متقاعد کردن خاندان سعودی برای نجات دادن او از این بحران، اشاره می‌کند. سعودی اوجیه، شرکت اصلی سعد حریری، ماه‌هاست که نتوانسته حقوق کارکنانش را پرداخت کند. بحران مالی این شرکت به خاطر شرایط اقتصادی عربستان سعودی و روابط شخصی متزلزل بین سعد حریری و ولیعهد عربستان محمد بن نایف، به وجود آمده است.در واقع،وی بر سر دوراهی قرار داشت. او یا باید در قماری سیاسی هرآنچه داشت را ریسک یا وضعیت موجود را حفظ می‌کرد تا شرایط منطقه‌ای تغییر کند. حریری پس از چند تغییر جدی - از جمله انتخابات شهرداری در ماه مه- متوجه دشواری شرایط شد.

نتایج انتخابات، مشخصاً در شهر طرابلس، نشان داد که حریری در رقابت با جریان‌های دیگر در درون حزب خودش در حال از دست دادن محبوبیتش است.اشرف ریفی، وزیر مستعفی دادگستری -که خود را پیرو حریریسم می‌داند نه پیرو سعد حریری- کسی بود که توانست با لیستش در طرابلس همه جریان‌های سیاسی دیگر را مغلوب کند. اگر حریری به عنوان نخست وزیر به حکومت باز نگردد و پیوند‌هایش با ریشه‌های مردمی جریانش را دوباره برقرار نکند، آینده سیاسی‌اش ناروشن بود. به همین خاطر نیاز بود شوکی وارد شود. اینکه شوک مثبت باشد یا منفی، آنچنان اهمیتی نداشت. مهمترین چیز این بود که وضعیت موجود تغییر کند و دوره‌ای جدید آغاز شود. این دوره‌ای است که رقبای حریری در داخل حزبش از آغاز آن ناخشنود هستند و این جدا از آثار سیاسی انتخاب عون است.

نگرانی تل آویو

مطبوعات اسرائیلی به طور گسترده به موضوع ریاست‌جمهوری عون پرداخته و تحلیل‌هایی را در این زمینه منتشر کرده‌اند. تحلیل‌هایی که حکایت از نگرانی آن‌ها نسبت به پیامدهای انتخاب عون به عنوان رئیس‌جمهور جدید لبنان دارد.در همین راستا، «یدیوت آهارونوت» در یادداشتی به بررسی اجماع چند حزبی در لبنان برای انتخاب ژنرال میشل عون به ریاست جمهوری این کشور پس از چند سال بحران پرداخته و عون را «خبری بد» برای اسرائیل توصیف کرد. به نوشته این روزنامه، با انتخاب شدن میشل عون به ریاست جمهوری لبنان، سطح حالت هشدار اسرائیل نسبت به لبنان، به درجه بالاتری خواهد رفت.

روزنامه «اسرائیل هایوم» نیز انتخاب میشل عون به ریاست جمهوری لبنان را به معنای پیروزی بی‌چون و چرای حزب‌الله و ایران در این کشور ارزیابی کرد. به اعتقاد این روزنامه، انتخاب رئیس جمهوری و حتی انتخاب نخست وزیر در لبنان اهمیت چندانی ندارد و آنچه حائز اهمیت است، این است که سعد الحریری، رئیس جریان المستقبل و متحد عربستان سعودی در لبنان در برابر حزب‌الله سرفرود آورد و به آنچه دبیرکل این حزب دیکته کرده بود، تن داد.این روزنامه می افزاید:عون از قدرت سیاسی خود برای تشکیل ائتلاف راهبردی بلند مدت با نصرالله استفاده کرد و این تحولی مهم در گزینه‌های روی میز مارونی‌های لبنان است که پیش‌تر آمریکا و فرانسه و چه بسا در آینده اسرائیل را همپیمان خود می‌دیدند؛ در حالی‌که عون و مارونی‌ها اکنون سرنوشت خود را به نصرالله و ایران گره زده‌اند.

دومین پیروزی بزرگ لبنانی‌ها

در نخستین پیروزی که در جولای سال 2006 به دست توانمند حزب‌الله علیه رژیم اشغالگر قدس حاصل شد لبنانی ها دست متجاوز خارجی را کوتاه کردند و در پیروزی دوم به مداخله گران غربی - عربی در عرصه سیاسی این کشور پاسخی کوبنده دادند.

سعیدرضا دل شکیب در گروه بین الملل خبرگزاری فارس نوشت،پس از نزدیک به 29 ماه (از 25 ماه می 2014) بن بست سیاسی بر سر انتخاب رئیس جمهوری لبنان، میشل عون رئیس فراکسیون تغییر و اصلاح لبنان با 84 رای از مجموع 127 رای پارلمان این کشور به عنوان سیزدهمین رئیس جمهوری لبنان انتخاب شد و به 29 ماه بن بست سیاسی بر سر تعیین جانشین میشل سلیمان رئیس جمهوری قبلی پایان داد .در خصوص خلاء 29 ماهه پست رئیس جمهوری در لبنان ذکر نکاتی چند ضروری است:

نخست؛ اگرچه بن بست سیاسی بر سر تعیین سیزدهمین رئیس جمهوری لبنان طولانی مدت ترین دوره بن بست سیاسی بر سر تعیین رئیس جمهور این کشور به حساب می اید اما نخستین بن بست از این دست نبوده است. نخستین بار در اواخر سال 2007 پس از پایان دوره ریاست جمهوری امیل لحود اختلافات بر سر جانشین او بالا گرفت تا جاییکه این کشور نزدیک به هفت ماه با چالش انتخاب رئیس جمهوری مواجه بود و سرانجام در 25 می 2008 با انتخاب میشل سلیمان به هفت ماه بن بست سیاسی پایان داده شد.

دوم؛ حل معضل سیاسی انتخاب رئیس جمهوری لبنان نشان داد که احزاب و طوایف لبنانی به سطحی قابل قبول از بلوغ سیاسی مطلوب دست یافته اند. سوم؛ این انتخاب، پیروزی بزرگی برای همه ملت و گروه‌های سیاسی و شکست غیر قابل انکاری برای آن‌دسته از جریانات خارجی است که روند عادی انتخابات ریاست جمهوری لبنان را به بحرانی بزرگ برای لبنانی ها تبدیل کرده بودند.

چهارم؛ انتخاب رئیس جمهوری جدید در لبنان پس از 29 ماه بن بست سیاسی که با کارشکنی و مداخلات خارجی آغاز شد در واقع دومین پیروزی بزرگ ملت لبنان در یک دهه اخیر محسوب می شود. این پیروزی که در عرصه سیاسی محقق شده است دومین پیروزی پس از پیروزی نظامی ملت لبنان در جنگ 33 روزه است. در نخستین پیروزی (جنگ 33روزه)که در جولای سال 2006 به دست توانمند رزمندگان جنبش مقاومت اسلامی لبنان علیه رژیم اشغالگر قدس حاصل شد لبنانی ها دست متجاوز خارجی را از خاک لبنان کوتاه کردند و در پیروزی دوم، مردم و جریانات سیاسی به مداخله گران خارجی غربی - عربی در عرصه سیاسی پاسخی کوبنده دادند.

شایسته است این دو پیروزی بزرگ در عرصه نظامی و سیاسی را به ملت فهیم و مقاوم لبنان تبریک گفت و اذعان کرد که این موفقیت ها از لبنان عامل اثر گذاری ساخته است که می‌تواند بر تحولات محیط پیرامونی اش بویژه یمن،سوریه و عراق اثرات بزرگی بگذارد. این پیروزی نشان داد حزب الله لبنان برخلاف ادعای رسانه های مرتجع عربی تمرکز بالایی در عرصه سیاسی لبنان به رغم حضورش در جنگ مبارزه با تروریسم در سوریه دارد .انتخابات ریاست جمهوری لبنان با همه اما و اگرها به پایان رسید لیکن این کشور بواسطه حضور در جغرافیای حساس آسیای باختری بی شک مورد طمع و احیانا دخالت کشورهای غربی و عربی واقع خواهد بود.

بازنده‌های انتخاب عون به عنوان رئیس‌جمهوري لبنان

سردبیر روزنامه الاخبار لبنان به بررسی معادله‌های برد و باخت در انتخاب رئیس جمهور جدید لبنان پرداخت.ابراهیم امین تحلیلگر مسائل منطقه‌ای و سردبیر روزنامه الاخبار لبنان در مقاله‌ای با اشاره به انتخاب میشل عون به عنوان رئیس‌جمهوری لبنان نوشت که بسیاری از جریان‌های سیاسی مشغول بررسی سازش الزامی برای انتخاب رئیس‌جمهوری خواهند برد تا بتوانند هزینه سود و زیان موجود را شناسایی کنند.این ‌سازش خسارت بسیار سختی برای برخی گروه‌ها بوده و برای برخی دیگر از گروه ها خسارت قابل تحمل به شمار می‌رفت، اما برای بخش سوم خسارات غیرقابل جبران بود. بازیگران اصلی فضای سیاسی در لبنان که نمایندگی سیاسی و طایفه ای از سوی بخش عمده‌ای از مردم را دارند عبارتند از: فراکسیون شیعیان به رهبری جنبش امل، این در شرایطی است که حزب‌الله همچنان سعی دارد خود را تا حدی از تحولات سیاسی لبنان دور نگه دارد.

آرای انفرادی شیعیان در لبنان هنوز به جایی نرسیده که بتوان آن را به عرصه سیاسی لبنان ملحق کرد. همچنین یک فراکسیون سنی بزرگ وجود دارد که ریاست آن را جریان المستقبل بر عهده دارد، رقیب این فراکسیون جریان‌های انفرادی هستند که بیش ‌از این که بتوانند تغییری را در آن ایجاد کنند، به اهرم فشار بر این فراکسیون تبدیل‌ شده اند. در میان جریان مسیحیت نیز همین اتفاق افتاده است به گونه‌ای که حزب نیروهای لبنانی به میراث خوار نامشروع حزب الکتایب تبدیل شده است که در عملیات شبیه‌سازی سلول های بی‌جان خود وارد شده است. در این میان شخصیت‌ها و جریان‌های کوچک در سایه اختلافات جریان‌های بزرگ به دنبال دستاوردی برای خود هستند.

فراکسیون دروزی ها همچنان شاهد قوی‌ترین و تأثیرگذارترین رهبری یعنی ولید جنبلاط است. در این میان نبیه بری در معرض یک عملیات بزرگ فریب قرار گرفته است، اطلاعاتی که در اختیار وی قرار داده می‌شود او را از درک دیدگاه‌های مشخص و واضح منع می کند. برگه سفید وی به انتخاب میشل عون بیشتر شبیه یک اعتراض بود ، اما نتوانست تصمیم بزرگ برای انتخاب عون را متوقف کند. وی در حالی که می ‌داند جریان‌های داخلی هستند که جلوتر از هر عنصر خارجی عملیات انتخاب رئیس‌جمهوری را به پیش بردند ، اما همچنان اصرار دارد که یک سازش خارجی باعث انتخاب رئیس‌جمهوری شده است. وی این دیدگاه را رد می‌کند که جریان‌های داخلی بتوانند مشکلات را حل کرده و قادر به ایجاد واقعیت جدید شوند.

این منطق باعث می‌شود که بری در مرحله تشکیل دولت سرسختی بیشتری از خود نشان دهد. وی در این جریان بر روی توانمندی‌های نامعلوم در جهت رسیدن به دستاوردهای خود حساب نخواهد کرد ، بلکه به صورت انحصاری بر روی هم پیمان قوی خود یعنی حزب‌الله حساب می کند تا بتواند تعهد به حقوق خود را بگیرد.از سوی دیگر،مشخص نیست عربستان چه موقعی قید و بندهای اعمال شده بر پای سعد حریری را کنار خواهد گذاشت. هنگامی که وی سعی کرد به کاروان ریاست جمهوری عون ملحق شود ، از دفتر دستورات عربستان سعودی تنها عبارات و بیانیه هایی را برداشت که متمرکز بر نقد حزب‌الله لبنان گفت. حریری می‌داند که امروز فرصت حمایت شدن از سوی اکثریت مردم لبنان از جمله حزب الله و عون و سایر جریان ها را دارد، اما شرط این اتفاق این است که وی در جایگاهی قرار گیرد که عاری از سربارهای دوره گذشته باشد.

مشکل بزرگی که فراروی ولید جنبلاط و تیم نیروهای لبنانی قرار دارد ، این است که طی سه دهه گذشته از مزایای زیادی در لبنان برخوردار شده اند، اما جنبلاط بیشتر اعتبار خود را برای در دست نگه داشتن «تخم طلا» در معادلات لبنان از دست داده است. تلاش وی برای ایجاد مسافت واحد نسبت به تمامی گروه‌ها و تردد در میان جریان‌های مختلف این موقعیت را برای جنبلاط ایجاد می‌کرد، اما الان این رویکرد به پایان راه رسیده است.امروز جنبلاط به این موضوع فکر نمی‌کند که جایگاهی که در دولت لبنان دارد به عنوان رهبر بیشتر دروزی های لبنان هرگز بر اساس مبانی عددی دروزی‌ها نبوده است، چرا که دروزی‌ها هرگز به اندازه ای زیاد نبودند که بتوانند دیگران را تهدید کند.

اما در شرایط کنونی این اتفاق به پایان رسیده و وی به رهبر جریانی تبدیل شده که تاثیر سرنوشت‌سازی در اقتصاد و پول و ابعاد نظامی کشور ندارد، تمام چیزی که جنبلاط الان در اختیار دارد این است که گاهی به این جریان و گاهی به جریان مقابل پناهنده شود.در این میان سمیر جعجع نیز سعی دارد خود را فردی نشان دهد که تاثیری سرنوشت‌ساز در رساندن عون به کاخ ریاست جمهوری داشته است، وی این جرئت را ندارد که شکست خود را بپذیرد، اما واقعیت این است که شکست وی هنگامی روشن شد که متحدانش در میان مسلمانان در لبنان و کشورهای منطقه و دنیا به این نتیجه رسیدند که رئیس‌جمهوری به ناگزیر باید از تیم مقابل وی باشد و نقش وی در این میان تنها برای ایجاد هیاهو و جنجال بر ضد عون بوده است.

به این ترتیب او مجبور شد که بین دو رقیب خود یعنی سلیمان فرنجیه و میشل عون یکی را انتخاب کند، این ‌شکست کمی نیست. وی حتی حاشیه مانور زیادی برای جلوگیری از این شکست نداشت ، به گونه‌ای که حتی تأیید کاندیداتوری میشل عون نیز برخلاف ادعای جعجع ما به ازای قابل توجهی برای او نداشت. چرا که نه عون رویکرد سیاسی و ائتلاف های اصلی خود را تغییر داد، نه تغییر رویکرد جعجع باعث تغییرات اساسی در قواعد بازی شد. تنها اتفاقی که افتاد این بود که حریری به جایگاهی بازگشت که از دو سال و نیم پیش در مورد آن فکر می کرد.

یعنی زمانی که به دنبال رسیدن به تفاهم با عون بود. حتی علت بازگشت حریری نیز این نبود که جعجع مواضع خود را تغییر داد، بلکه به این علت بود که می‌دانست فرصتی برای ریاست جمهوری فردی غیر از عون وجود ندارد.توهم دیگری که جعجع با آن دست‌به‌گریبان است این است که تصور می‌کند وارث طبیعی جریان مردمی میشل عون است، این در حالی است که فراموش کرده که افکار عمومی حامی عون مشکل اساسی با خود جعجع دارند. این مردم آرمان‌ها و مبانی خاص خود را دارد که هرگز با آرمان‌ها و مبانی جعجع و جریان متبوع وی جور در نمی آید.

مقاومت حزب‌الله به ثمر نشست؛ تکیه رئیس جریان نارنجی بر کرسی بعبدا

سرانجام پس از حدود دو سال و نیم کشمکش در لبنان در سایه بحران خلأ ریاست جمهوری، «میشل عون» نامزد مورد حمایت حزب الله لبنان توسط پارلمان این کشور به عنوان رئیس جمهوری جدید برگزیده شد.از ماه مِی سال ۲۰۱۴و پس از پایان مهلت ریاست جمهوری «میشل سلیمان» در لبنان، این کشور با بحران خلأ ریاست جمهوری مواجه بود. از آن زمان تاکنون پارلمان لبنان حدود ۵۰جلسه برای انتخاب رئیس جمهوری جدید برگزار کرد اما تمامی آنها به دلیل نرسیدن تعداد نمایندگان حاضر در جلسه به حد نصاب با ناکامی مواجه شد، مسئله ای که بیش از هر چیز ناشی از اختلاف نظر گروه های سیاسی بود.

ماجرا اما از آنجا آغاز شد که پس از اتمام دوره قانونی ریاست جمهوری میشل سلیمان در ماه مِی سال ۲۰۱۴، جریان ۱۴مارس به رهبری جریان المستقبل و سعدالدین حریری، «سمیر جعجع» و جریان ۸مارس به رهبری حزب الله و سیدحسن نصرالله، «میشل عون» را به عنوان نامزد مورد حمایت خود برای تصدی پست ریاست جمهوری معرفی کردند.اختلافات سیاسی در لبنان زمانی بالا گرفت که نامزدهای هر دو جریان از اولویت های خود در صورت تکیه زدن بر کرسی ریاست جمهوری سخن گفتنداختلافات سیاسی در لبنان زمانی بالا گرفت که نامزدهای هر دو جریان از اولویت های خود در صورت تکیه زدن بر کرسی ریاست جمهوری سخن گفتند.

در یک سوی میدان، جعجع قرار داشت که به صراحت از حضور نیروهای حزب الله لبنان در سوریه به عنوان یکی از عوامل ناامنی در مرزهای دو کشور یاد می‌کرد و صراحتا خواستار توقف آن بود و در آن سوی میدان نیز، میشل عون قرار داشت که در اظهارات خود اقدامات محور آمریکایی ـ صهیونیستی در منطقه و تبعات و پیامدهای آن بر ملت‌ها را محکوم می کرد. سلسله گفتگوها و رایزنی‌های غیر مستقیم که توسط برخی طرف‌های به اصطلاح میانجی در لبنان میان دو طرف (جریان ۸مارس و ۱۴مارس) صورت گرفت، برای حل بحران خلأ ریاست جمهوری کارگر نیفتاد و هیچ یک از دو جریان حاضر به پذیرش نامزد مورد حمایت طرف مقابل نشد.

در این میان، آنچه که بیش از پیش بحران خلأ ریاست جمهوری در لبنان را تحت تأثیر قرار داد، دخالت های رژیم سعودی و همچنین ایالات متحده آمریکا بود؛ سعودی ها که رابطه خوبی با جریان المستقبل و سعد الحریری دارند، همواره بر لزوم پافشاری جریان ۱۴مارس بر حمایت از جعجع تأکید می کردند و همین مسأله موجب شد تا وابستگی‌های عمیق این جریان به مقامات ریاض، مانع از انعطاف پذیری آنها در این زمینه شود.پس از آنکه رایزنی‌های غیرمستقیم میان دو طرف بی نتیجه ماند، سلسله جلسات پارلمان لبنان برای پایان دادن به بحران خلأ ریاست جمهوری در این کشور آغاز شد.

این جلسات، یکی پس از دیگری به دلیل عدم تکمیل حد نصاب به روز دیگری موکول می شد. در طول دوره بحران خلأ ریاست جمهوری در لبنان، پارلمان این کشور چیزی حدود ۵۰جلسه بدون نتیجه برگزار کرد که تمامی آنها با عدم حضور تعمدی برخی نمایندگان ـ در سایه اختلافات موجود میان دو جریان اصلی کشور ـ با شکست در تعیین رئیس جمهوری جدید مواجه شدند.پس از شکست های متوالی در تعیین رئیس جمهوری جدید لبنان که عمدتا با کارشکنی های احزاب وابسته به جریان ۱۴مارس صورت گرفت، رایزنی‌های حزب الله و المستقبل برای حل بحران آغاز شد.

طرف‌های شرکت کننده در این رایزنی‌ها در دوره‌های ابتدایی آغاز مذاکرات و گفتگوها به توافق‌های کلی دست یافتند که از جمله آنها می توان به «لزوم تعیین رئیس جمهوری جدید در اسرع وقت و پایان هرچه سریعتر بحران خلأ ریاست جمهوری» اشاره کرد.با این وجود، جریان المستقبل نه تنها هیچ تلاشی برای عملیاتی کردن نتایج اولیه مذاکرات و رایزنی‌ها از خود نشان نداد، که همواره در راستای سیاست های همپیمان منطقه‌ای خود یعنی رژیم سعودی، بارها انگشت اتهام را به سمت حزب الله لبنان نشانه رفت و ضمن غبارآلود کردن فضای مذاکرات، این گروه را مسئول اصلی بحران خلاء ریاست جمهوری معرفی کرد.به دلیل همین کارشکنی‌ها و سنگ‌اندازی‌های جریان المستقبل بود که مذاکرات و گفتگوهای دوجانبه آن با حزب الله لبنان برای مدتی به حالت تعلیق درآمد. پس از مدتی مذاکرات میان دو طرف بار دیگر از سر گرفته شد. با این حال، هیچگاه شاهد ظهور و بروز یک اتفاق نظر سیاسی جامع و کامل برای برون رفت از بحران خلأ ریاست جمهوری در لبنان نبودیم.

پس از این رخدادها اما؛ سعد حریری در اقدامی غیر منتظره، ضمن پس گرفتن حمایت خود از سمیر جعجع، رسما از «سلیمان فرنجیه» رئیس حزب «المرده» ـ عضو جریان ۸مارس ـ اعلام حمایت کرد. در واقع سعد الحریری زمانی دست به این اقدام زد که پایبندی دائمی حزب الله لبنان به حمایت از «میشل عون» به عنوان نامزد اصلی تصدی پست ریاست جمهوری، کاملا برای وی مسجل شده بود. الحریری که از به زانو درآوردن جریان مقابل خود کاملا ناامید شده بود، با حمایت از «سلیمان فرنجیه» تلاش کرد در صفوف جریان ۸مارس انشقاق ایجاد کند.به ویژه اینکه «نبیه بری» رئیس پارلمان لبنان و همچنین رئیس جنبش «أمل» در این کشور، همواره مخالفت خود با ریاست جمهوری ژنرال میشل عون را رسما اعلام کرده بود.با این حال، این حیله سعد حریری هم کارگر نیفتاد و «سید حسن نصرالله» دبیرکل حزب الله لبنان اعلام کرد که تحت هیچ شرایطی از نامزدی میشل عون دست نخواهد کشید.

وی در سخنانی در این باره اظهار داشت: جدای از مسائل سیاسی که در لبنان وجود دارد، حمایت ما از میشل عون، یک حمایت اخلاقی نیز محسوب می شود و تا زمانی که وی قصد عقب نشینی از نامزدی تصدی پست ریاست جمهوری را نداشته باشد، حزب الله پشت او را خالی نخواهد کرد.اظهارات صریح «سید حسن نصرالله» دبیرکل حزب الله لبنان تمامی معادلات را تغییر داد و موجب شد تا تیر سعد حریری برای ایجاد انشقاق در صفوف جریان ۸مارس به سنگ بخورد. در واقع، اقدام حریری نه تنها موجب ایجاد انشقاق ۸مارسی ها نشد، که اختلافاتی را نیز در جریان ۱۴مارس به دنبال داشت، چرا که سمیر جعجع رئیس حزب «نیروهای لبنانی» در اقدامی کاملا غیرمنتظره و غیرقابل پیش بینی در جریان یک نشست مطبوعاتی حمایت خود از میشل عون رئیس جریان «تغییر و اصلاح» برای تصدی پست ریاست جمهوری لبنان را اعلام کرد .

در همین ارتباط، وی تصریح کرد: بحران خلأ ریاست جمهوری در لبنان بسیار طولانی و نهادهای دولتی تقریبا تعطیل شده اند، از طرفی در شرایطی که منطقه آبستن حوادث مختلف است بحران ریاست جمهوری، لبنان را به شدت تهدید می کند.وی در بخش دیگری از سخنان خود در بیان علت حمایت از میشل عون اظهار داشت: لبنان در حال حاضر به لبه پرتگاه رسیده است، باید برای نجات آن کاری انجام شود؛ کاری که شاید کسی جرأت انجام دادن آن را نداشته باشد. بر همین اساس، پس از سلسله بررسی ها و رایزنی ها با اعضای حزب نیروهای لبنانی تصمیم به حمایت از آقای عون گرفتیم تا شاید شرایط کشور ثبات بیشتری پیدا کند.

https://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2016\11\11-09\19-45-58.htm&storytitle=%8D%90%E6%E4%E5%20%AB%E3%ED%D4%E1%20%DA%E6%E4%BB%20%CA%E6%C7%E4%D3%CA%20%D1%C6%ED%D3%9D%CC%E3%E5%E6%D1%AED%20%E1%C8%E4%C7%E4%20%D4%E6%CF%BF

ش.د9502548