تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۶  ، 
شناسه خبر : ۲۹۸۲۶۷
چرا «نقض» از «برجام» بزرگتر شده است؟
پایگاه بصیرت / حسن محمدی

(روزنامه مردم‌سالاري ـ 1395/10/04 ـ شماره 4212 ـ صفحه 7)

از سوی برخی رسانه‌ها این روزها «نقض برجام» برجسته‌تر و بزرگتر از «برجام» شده است.«برجام» و «دستاوردهای برجام» زیر سایه واژگانی همچون «بدعهدیی آمریکا» و «نقض برجام» قرار گرفته است و تلاش‌های شبانه‌روزی فرزندان ملت طی 22ماه مذاکره سخت و پیچیده تیم فنی، سیاسی و اقتصادی برجام فراموش شده است.چرا «نقض» از «برجام»بزرگتر شده است. آنچه این روزها کمتر درخصوص آن سخن به میان می‌آید این است که اساسا چرا مذاکره کردیم؟ چرا ساختار فکری و تصمیم‌سازان در نظام جمهوری اسلامی‌ایران از اواخر دولت احمدی‌نژاد تصمیم گرفتند در خصوص حل چالش هسته‌ای به گفت‌و‌گوی مستقیم با ایالات متحده آمریکا روی آورند؟ مشابه تصمیمی‌که اواخر دولت اصلاحات گرفته شد و رویکرد تهاجمی‌تر به روند فعالیت‌های هسته‌ای داده شد، رویکردی که اگر با سوءمدیریت و ناپختگی همراه نمی‌شد امروز آثار بهتری از برجام بر روی میز به جا می‌ماند.هر دو تصمیم از یک منشا و با یک هدف اتخاذ شده بود، تامین منافع ملی کشور.

چرا مذاکره کردیم؟

افزایش تنش‌ها میان جمهوری اسلامی‌ایران و ایالات متحده آمریکا که منجر به تحریم‌های گسترده و ظالمانه شد به مرحله‌ای رسید که طرف مقابل رسما اقدامات غیرانسانی را در دستور کار قرار داده بود. آنها مقابل سوخت‌رسانی هواپیمای مسافربری ایران آن هم در میانه مسیر، ایستادند، یا اینکه داروهای حیاتی بیماران کشورمان قابل تامین نبود، دیگر سخن از تامین تجهیزات هسته‌ای و نفتی و غیره نبود بلکه جان مردم به خطر افتاده بود و طرف مقابل هیچ ابایی نداشت از اقدامات غیرانسانی. جمهوری اسلامی‌ایران نیز با تمام توان، خارج از مرزهای خود آمریکا و اقدامات‌اش را در خاورمیانه به چالش می‌کشید تا آمریکا پاسخ تحریم‌های‌اش را گرفته باشد.

صاحبنظران دو طرف البته معتقد بودند که نباید طناب اقدامات (غیرانسانی) آمریکا و اقدامات منطقه‌ای ایران، رها شود، پس نیازمند تدبیر بود تا این گره قبل از محکمتر شدن باز شود، چرا که غرب به این نتیجه رسیده بود که تحریم‌ها، برنامه هسته‌ای ایران را متوقف نکرده بلکه باعث تسریع و پیشرفت بیشتر آن نیز شده است. البته شکل‌گیری این تدابیر دلایل مختلف دیگری نیز داشت.

صاحبنظران دو طرف البته معتقد بودند که نباید طناب اقدامات (غیرانسانی) آمریکا و اقدامات منطقه‌ای ایران، رها شود، پس نیازمند تدبیر بود تا این گره قبل از محکم‌تر شدن باز شود.

اول اینکه؛ خاورمیانه همچون سابق، دستاوردهای سیاسی _ اقتصادی لازم را برای آمریکا ندارد و با آغاز دومینوی بهارعربی که بسیاری از هم پیمانان آمریکا را از دور خارج کرد، هزینه‌های اقتصادی _ سیاسی گسترده‌ای بر دوش این قدرت نظامی‌جهان گذاشت که مضرات اش بسیار بیشتر از منافع اش بود. ضمن آنکه شکست حامیان آمریکا و تلاش کشورهایی همچون عربستان برای جلوگیری از چنین رخدادهایی در داخل، موقعیت جمهوری اسلامی‌ایران را در منطقه تقویت کرد و قدرت منطقه‌ای ایران افزایش یافت.

به همین دلیل ایالات متحده آمریکا علاقمند بود در همه حوزه‌های مورد چالش، با جمهوری اسلامی‌ایران مذاکره نماید اما تیم مذاکره کننده ایران فقط اجازه داشت در خصوص مسائل هسته‌ای گفت‌وگو کند.

دوم اینکه؛ تصمیم‌گیران در ایالات متحده آمریکا معتقدند، نباید برای خروج از خاورمیانه تعجیل کرده و منطقه را به حال خود رها و به سمت جنوب شرق آسیا کوچ نماییم چرا که خاورمیانه هر لحظه با کوچکترین جرقه‌ای آماده ناامنی است و دود این ناامنی به چشم آنها نیز می‌رود. سوم اینکه؛ قدرت‌یابی روز افزون چین و ژاپن علاوه بر اینکه برای یک قدرت جهانی همچون آمریکا خطرناک است حضور فعالانه در آن منطقه می‌تواند دستاوردهای اقتصادی مهمتری بوجود آورد که منافع آمریکا را تضمین نماید، پس باید خاورمیانه را سر و سامان داد تا در آن منطقه با فراغ بال بیشتری به منافع خود بپردازیم.

دلایل فوق که هم راستا با تغییر رویکرد ایالات متحده آمریکا در سیاست‌های منطقه‌ای طی سال‌های اخیر نیز شد از یک سو و علاقمندی باراک اوباما به حضور فعالانه در جنوب شرق آسیا از سوی دیگر و البته نقش آفرینی فعالانه ایران در منطقه خاورمیانه مسیر جدیدی برای تغییر رویکرد آمریکا بوجود آورد و شرایط را برای ایران و آمریکا به سویی پیش برد که حاضر به گفت‌و‌گوی مستقیم با یکدیگر شدند.

پیش‌شرط ایران چه بود؟ جمهوری اسلامی‌ایران در مذاکرات ابتدایی و محرمانه عمان که زیر نظر علی اکبر صالحی وزیرخارجه وقت انجام می‌شد خواستار اعلام علنی پذیرش حق غنی‌سازی جمهوری اسلامی‌ایران توسط آمریکا شد، اگرچه غنی‌سازی حق همه کشورهای جهان است و این حق را کسی نه می‌تواند بدهد و نه می‌تواند بگیرد اما اقرار آمریکا به عنوان دولتی که خواستار ممنوع شدن تحصیل و تدریس رشته فیزیک هسته‌ای در دانشگاه‌های ایران شده بود به این حق، دستاورد بزرگتری برای ایران حاصل می‌کرد و مسیر مذاکره را به سمت و سویی که ایران می‌خواست پیش می‌برد.

چرا نقض از برجام بزرگتر شده است؟

با توجه به مسائل فوق،جمهوری اسلامی‌ایران از همان آغاز مذاکرات عملا به اهداف خود رسیده است به همین خاطر نباید هدف از مذاکره را فراموش کنیم.

چرا این روزها با وجود آگاهی منتقدان برجام از فحوای آن، کوچکترین اقدام طرف مقابل با واکنش تند و تیز آن هم نه نسبت به طرف مقابل بلکه نسبت به تیم مذاکره کننده مواجه می‌شود؟ چرا نقض برجام از خود برجام بزرگتر شده است؟

مهمترین دلیل نقض برجام که این روزها بیان می‌شود موضوع تمدید تحریم‌های ایسا (ISA) توسط آمریکاست که بدون امضای اوباما قانون شد و توسط جان کری - که از سوی رئیس جمهور به او تفویض شده است- متوقف(waive) شد.

رهبر انقلاب، سوم آذرماه در دیدار بسیجیان کشور با اشاره به تمدید قانون تحریم‌های ده ساله در کنگره امریکا، بیان کردند:«اگر این تمدید، اجرایی و عملیاتی شود، قطعاً نقض برجام است و بدانند جمهوری اسلامی‌ایران حتماً در مقابل آن واکنش نشان خواهد داد.»

تاکید ایشان به اجرایی و عملیاتی شدن اشاره به همان ویو(waive) دارد که توسط رئیس جمهور آمریکا برای یک دوره 120 روزه انجام شد و هر 120 روز بر‌اساس برجام این ویو(waive)صورت می‌گیردچرا که اگر هر دولتی آن را ویو نکند رسما نقض تعهدات برجام کرده است و راه برای اقدامات جدی ایران باز می‌شود. اتفاقا نقطه قوت برجام که نگارش آن با دقت و وسواس بسیار زیادی نگارش شده است این است که همه جزئیات برجام به گونه‌ای نوشته شده است که کشوری که نقض کند به طور مشخص، هزینه می‌پردازد و ایالات متحده آمریکا – حتی تندروهای آنها- حاضر نیستند وارد بازی از پیش شکست خورده شوند پس مجبور به ادامه همین روند و ویو(waive) ایسا در سال‌های آتی خواهند بود.

پس از سخنان رهبری، حسن روحانی رئیس جمهوری، چهاردهم آذرماه در صحن علنی مجلس شورای اسلامی‌گفت: «... آنچه مهم می‌باشد خود انجام قانونگذاری است که نقض برجام می‌باشد و این که در مرحله اجرا چه اتفاقی می‌افتد، مهم نمی‌باشد.»

سوالات کلیدی در این میان مطرح است؛

1- آمریکا نقض برجام انجام داده است یا خیر؟

2- با تمدید قانون ایسا آمریکا کدام بخش برجام را نقض کرده است؟

3- آیا می‌توان به استناد هر نقض برجامی‌این قرارداد چندجانبه و بین‌المللی را پاره کرد؟

4- پاره کردن برجام بازی در زمین تندروهای آمریکاست یا تدبیر است؟

پاسخ به سوالات سوم و چهارم در خود سوال نهفته است. قطعا به استناد هر نقضی نمی‌توان آن را پاره کرد چرا که راهکارهای مناسب در متن برجام برای آنها در نظر گرفته شده است. ضمن آنکه تدبیر در رفتار عقلانی نهفته است و آن روزها که ترامپ در اوج کارزار انتخاباتی سخنان تندی علیه برجام به زبان می‌آورد همه مقامات مسوول در کشورهای عضو 1+5 او را تندرو و گاهی دیوانه خطاب می‌کردند، پس پاره کردن برجام راه چاره نیست.

پاسخ به سوال اول مثبت است، آمریکا رسما نقض برجام کرده است اما کدام بخش را نقض کرده است؟ در بند 28 برجام آمده است: گروه 1+5 و ایران متعهد هستند که این برجام را با حسن نیت و در فضایی سازنده، برمبنای احترام متقابل اجرا نمایند و از هرگونه اقدام مغایر با نص، روح و هدف این برجام که اجرای موفقیت آمیز آن را مختل سازد، خودداری کنند. مقامات ارشد دولتی در گروه 1+5 و ایران تمام تلاش خود را برای حمایت از اجرای موفقیت‌آمیز این برجام، ازجمله در بیانات عمومی‌خود به کار خواهند بست...» در بند 29 نیز آمده است:«اتحادیه اروپا و دولت‌های عضو و همچنین ایالات متحده، منطبق با قوانین خود از هرگونه سیاست با هدف خاص تاثیرگذاری منفی و مستقیم برعادی سازی تجارت و روابط اقتصادی با ایرن، در تعارض با تعهداتشان مبنی بر عدم اخلال در اجرای موفقیت آمیز این برجام خودداری خواهند کرد.»

روزی که جمهوری اسلامی‌ایران آزمایش موشکی خود را بلافاصله پس از برجام انجام داد برخی مخالفان برجام در آمریکا و حامیان رژیم صهیونیستی که فریاد نقض برجام سر می‌دادند به استناد همین دو ماده فریاد می‌کشیدند اما 1+5 آن را نقض برجام ندانست و اقدامی‌علیه ایران انجام نداد. درواقع این دو ماده دو ماده بسیط است که اگر بهانه قرار گیرد نقض‌های برجام متعدد می‌شود ولی باید به خاطر این دو ماده که بیشتر جنبه توصیه‌ای دارد برجام را پاره کرد؟ کنگره آمریکا بند 28 و 29 را که یک بند توصیه‌ای است و با کلماتی همچون؛ «فضایی سازنده»،«احترام متقابل»،«حسن نیت»،«اجرای موفقیت‌آمیز»و «عادی‌سازی تجارت» نگارش شده است را نقض کرده است. درواقع رئیس جمهور درست می‌گوید، آنها بدون امضای اوباما هم نقض برجام کرده‌اند اما«فضایی سازنده»، «احترام متقابل» و... را نقض کرده اند که ایران هم متناسب با این نوع نقض که برخی آن را نقض خفیف می‌نامند، واکنش نشان داد و دستور ساخت پیشران هسته‌ای صادر شد، پیشرانی که در صورت لزوم سوخت اگر 90درصد نیاز داشته باشد می‌توانیم وارد تولید آن بشویم. یک دیپلمات ایرانی به نگارنده گفت که پاسخ ایران بسیار محکم‌تر و جسورانه‌تر از نقض آنها بود.

روزی که جمهوری اسلامی‌ایران آزمایش موشکی خود را بلافاصله پس از برجام انجام داد برخی مخالفان برجام در آمریکا و حامیان رژیم صهیونیستی که فریاد نقض برجام سر می‌دادند به استناد همین دو ماده فریاد می‌کشیدند اما 1+5 آن را نقض برجام ندانست و اقدامی‌علیه ایران انجام نداد. درواقع این دو ماده دو ماده بسیط است که اگر بهانه قرار گیرد نقض‌های برجام متعدد می‌شود ولی باید به خاطر این دو ماده که بیشتر جنبه توصیه‌ای دارد برجام را پاره کرد؟

هنوز دیوار بی‌اعتمادی ما با آمریکا بلند است و هنوز قدرت ما نه فقط هسته‌ای بلکه، شهدای ما هستند، قدرت ما جوانان متخصصی هستند که سانتریفیوژ می‌سازند، قدرت ما دانشگاهیانی هستند که آب سنگین با کیفیت تولید و به مصارف پزشکی می‌رسانند، قدرت ما نیروی نظامی‌و موشکی ماست. به همین خاطر برخی ناظران سیاسی در داخل می‌گویند نباید بر طبل «نقض برجام»کوفت بلکه باید با حمایت از دولت که دستاوردهایی همچون «دیپلماسی نفتی» را درر دروه پسابرجام رقم زد، به منافع ملی کشور کمک کنیم و «برجام» و «دستاوردهای برجام» را بزرگتر از «نقض برجام» ببینیم و نشان دهیم.

http://mardomsalari.com/4212/page/7/4385

ش.د9503240