(روزنامه اطلاعات ـ 1395/10/06 ـ شماره 26616 ـ صفحه 12)
این بیانیه قبل از عزیمت ترزا می نخست وزیر انگلیس به بحرین برای شرکت در نشست سران شورای همکاری تأکید کرد که منطقه خلیج فارس بزرگترین سرمایه گذار در انگلیس و دومین وارد کننده غیراروپایی صادرات انگلیس است، این موضوع باعث میشود که دو طرف به فکر توسعه مناسبات اقتصادی و تجاری فیمابین باشند.
این بیانیه تأکید دارد که لندن طی ماههای آینده مجموعه ای از پیشنهادها و دیدارها را در کشورهای خلیج فارس انجام خواهد داد تا زمینه مناسب برای پیشبرد مناسبات اقتصادی به بالاترین سطوح را فراهم کند. در نتیجه این تلاشها شرکتهای بریتانیایی فرصت سرمایهگذاریهای مهم در کشورهای حاشیه خلیج فارس شامل ۱۵ بخش مختلف با ارزش بالغ بر ۳۰ میلیارد پوند را طی ۵ سال آینده خواهند داشت. پیش از انجام این دیدار نیز بوریس جانسون وزیر خارجه انگلیس در اظهاراتی مضحک جهت راضی کردن سعودیها مدعی شد که ریاض در جنگ یمن از خطوط قرمز عبور نکرده است و کشورش اعتقاد ندارد که حملات جنگندههای سعودی به یمن نقض حقوق بشر در این کشور به شمار رود. وی بر تعهد انگلیس به حمایت از عربستان تأکید کرد. این در حالی بود که فیلیپ هاموند همتای سابق وی بارها عربستان را به نقض حقوق بشر و قوانین بینالملل و هدف قراردادن غیرنظامیان در یمن متهم کرده بود.شاخصهای همگرایی بین انگلیس و کشورهای عضو شورای همکاری به این میزان منحصر نمی شود و ترزا می بعد از ورود به بحرین برای دیدار با نظامیان انگلیسی به پایگاه بندری خلیفه بن سلمان رفت و برای آنها از اقدامات گسترده این کشور برای حفظ امنیت خلیج فارس سخن گفت و امنیت این منطقه را امنیت انگلیس دانست. وی تأکید کرد که حضور وی در نشست سران کشورهای شورای همکاری در چارچوب تأکید بر مشارکت دوجانبه و دیدگاههای جهانی انگلیس است.وی همچنین به این نکته اشاره کرد که منطقه خلیج فارس حاوی یک سوم نفت جهان و ۱۵ درصد از صادرات گاز است و حمایت از شاخصهای تجاری منطقه از طریق دریا برای ثبات بازارهای انرژی جهان بسیار حائز اهمیت است.
در نشست اخیر نیز ترزا می، اظهارات ضدایرانی را مهمترین شاخص همگرایی و اعلام همبستگی خود با اعضای شورای همکاری تشخیص داد و از آمادگی انگلیس برای همکاری مشترک جهت تقابل با ایران در سوریه و یمن و سایر کشورهای خلیج فارس و تخصیص میلیاردها دلار برای تقویت امنیت در منطقه خبر داد.اجلاسی که اخیرا برگزار شد، سی و هفتمین اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس بود که به موازات آن ۱۴۱ نشست وزراتی برای مقدمه سازی اجلاس های سران برگزار شده است. حاضران در این اجلاس معمولاً به دنبال رسیدن به یک اتحادیه با پول واحد هستند، اما در اجلاس سال گذشته که با حضور فرانسوا اولاند رئیسجمهوری فرانسه برگزار شد، موضوع مقابله با چالشهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت. نشست اخیر شورای همکاری نیز که از سوی روزنامههای سعودی و بحرینی بی سابقه توصیف شد، مجموعه ای از عبارات و اصطلاحات را در بیانیه پایانی خود داشت که نشان دهنده بحران در گزینههای جنگی عربستان سعودی در یمن و سوریه و جنگهای نیابتی دیگر این کشور است. بیانیه پایانی این اجلاس در واقع در نتیجه بحران موجود در این جنگها شکل گرفت که با هدف تضعیف ایران و مهار آن در داخل مرزهایش تدارک دیده شده بود. عبدالباری عطوان اخیرا در مقاله ای با اشاره به بیانیه پایانی نشست سران شورای همکاری خلیج فارس نوشت: ما بر این باور نیستیم که بیانیه پایانی نشست سران شورای همکاری خلیجفارس در بحرین، بازتابدهنده رایزنیهایی باشد که در دیدارهای دوجانبه یا دستهجمعی و پشت درهای بسته مطرح شد یا دربردارنده مسائل مهمی باشد که بازتابدهنده نگرانی کشورهای منطقه و دغدغه آنهاست.
درست است این بیانیه مشوش و غرق در کلیگویی بود و بر ضرورت تغییر سیاستهای ایران در منطقه تاکید کرده است، ولی به شکل تفصیلی به جنگهایی که خود کشورهای عضو در یمن، سوریه و عراق به راه انداختهاند و نیز به گزینههای استراتژیک این کشورها در آینده در سایه شکستهای پیشبینیشدهشان در این جنگها نپرداخته است. همه کشورهای شورای همکاری خلیجفارس به استثنای سلطنت عمان از ۲۰ ماه پیش تاکنون در جنگ یمن به لحاظ نظامی و سیاسی مشارکت میکنند و تا این لحظه موفق نشدهاند سرنوشت این جنگ را به نفع خود و همپیمانانشان رقم بزنند.
همین کشورها همچنین از معارضان مسلح در سوریه حمایت مالی و تسلیحاتی میکنند و براندازی نظام سوریه را در صدر اولویتهای خود قرار دادهاند و امروز دقیقا عملیات ارتش سوریه برای بازپسگیری کامل شهر حلب، به تنها مساله مهم تبدیل شده است و ملاحظه میشود که بیانیه پایانی درباره این دو مساله کاملا انشایی بود و هیچگونه موضعگیریهای مشخصی از خود یا نقشه راه سیاسی برای آینده را دربر نمیگیرد. نشست منامه و مشاوران آن و اصحاب رسانه حاضر در این نشست هرگز به این سوال نپرداختند که شاید بهتر باشد در گزینههای سیاسی و محاسبات خونین اعضای این شورا که تاکنون به در بسته خورد و و هیچ نتیجهای غیر از قتل و کشتار و خونریزی در میان مردم نداشته است، تجدید نظر صورت گیرد. به همین علت بود که متن موجود در بیانیه کنونی نیز تفاوتی با بیانیه های گذشته نداشت و به مجموعه ای از کلیات مبهم اشاره داشت تا بتواند نگرانی طرف های حاضر در این نشست در رابطه با مسائل و پروندههای منطقهای و متغیرات موجود در نتیجه جنگهای یمن ، موصل و حلب را مخفی نگه دارد. عربستان در استمرار گزینههای خود برای تقابل با ایران و شرکت در جنگ یمن و سایر جنگهای نیابتی در منطقه به حمایت و پشتیبانی واشنگتن امید بسته بود، اما با دلسردی و عقبنشینی باراک اوباما رئیسجمهوری آمریکا و روابط تیره دونالد ترامپ جانشین آینده وی، دست به دامان ترزا می شده تا شابد بتواند از این بحران خارج شود. ریاض میخواهد با دادن امتیازات مالی و سیاسی همچنان کشورهای غربی و اروپایی از ماجراجویی های این کشور در یمن حمایت کنند و شاهزادگان سعودی برای تقویت گزینههای خود در منطقه همچنان بتوانند بدون در نظر گرفتن فشار افکار عمومی بر طبل جنگ بکوبند.
انگیزههای انگلیس از بازگشت به خاورمیانه
کارشناسان مسائل بینالمللی شور و اشتیاق انگلیسیها برای حفظ امنیت خلیج فارس را در چارچوب استراتژی جدید این کشور برای بازگشت قویتر به نقش بینالمللی خود میدانند و معتقدند که انگلیس میخواهد از کشورهای حاشیه خلیج فارس به عنوان گذرگاهی برای بازگشت به دوره استعماری خود استفاده کند. بازگشت انگلیس به دوره استعماری با دو رویکرد راهبردی و اقتصادی دنبال می شود.
انگیزههای راهبردی
انگلیس با بهرهبرداری از سیاست قدیمی ایرانهراسی و به بهانه مقابله با آنچه مداخله ایران در امور داخلی کشورهای منطقه! خوانده است ، به دنبال توسعه حضور نظامی خود در منطقه و تقویت نیروهای دریایی خود در بحرین با استفاده از تسهیلات مالی دولت این کشور شده و سعی دارد هزینههای سنگین مالی توسعه طلبی نظامی خود در منطقه را به دوش کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بیندازد.در این رابطه میتوان به توافق انگلیس با بحرین برای احداث پایگاه نظامی دایمی این کشور در بحرین اشاره کرد که در سال ۲۰۱۴ به عنوان اولین پایگاه انگلیس در خاورمیانه در ۳۵ سال گذشته تاکنون تاسیس شده و ترزا می نیز چند روز پیش از آن دیدار کرد. انتظار میرود پایگاه الجفیر مرکز اساسی حضور نیروی دریایی انگلیس در منطقه خاورمیانه بوده و پایگاه المنهاد در دبی نیز نیروهای هوایی انگلیس را پذیرا باشد. براساس برخی اطلاعات حضور نیروهای زمینی انگلیس در خاورمیانه نیز سهم سلطنت عمان خواهد بود. این برنامههای بلند مدت در شرایطی است که انگلیسیها از آغاز سال جاری هزینههای نظامی خود را افزایش دادهاند.
انگلستان همچنین بعد از خروج از اتحادیه اروپا نیازمند دستیابی به منافذ راهبردی تجاری است تا بتواند در دوره عبور از اتحادیه اروپا، اهمیت و وزنه جهانی خود را از دست ندهد. نشریه انگلیسی تایمز نیز چند روز پیش اعلام کرد که نیروی دریایی سلطنتی انگلیس برای اولین بار فرماندهی عملیات در منطقه خلیج فارس را از آمریکاییها گرفته است. این روزنامه میافزاید که ناوشکن دریایی اچ ام اس اوشان انگلیس برای اولین بار به جای ناوشکن آمریکایی یو اس ای آیزنهاور که منطقه را ترک کرده است، فرماندهی عملیات دریایی در منطقه خلیج فارس را بر عهده گرفته است.
به این ترتیب این ناوشکن انگلیسی مرکز فرماندهی ۷ قطعه دریایی در منطقه شامل تجهیزات آمریکایی و فرانسوی به شمار میرود که مساحت عملیات آنها نزدیک به ۲٫۵ میلیون مایل دریایی است. در همین راستا وزارت جنگ انگلیس در سپتامبر گذشته از اعزام ناوشکن دارینگ به خلیجفارس برای کمک به ناوهای هواپیمابر آمریکایی برای انجام عملیات بر ضد داعش در عراق و سوریه خبر داد.
در رابطه با علل گرایش انگلیس به منطقه خلیج فارس مسائل زیادی گفته شده که از جمله آنها عدم تمایل نسبی آمریکا برای ایفای نقش و ادامه حضور در منطقه خاورمیانه است. مقامات کاخ سفید مهمترین علت این دلسردی از خاورمیانه را اولویت دادن به تهدیدات چین در شرق آسیا اعلام می کنند. به این ترتیب به نظر میرسد انگلیس به دنبال این است که خلأ ناشی از خروج تدریجی آمریکا از منطقه را پر کند. در سایه روابط پرتنش عربستان سعودی و آمریکا در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما و دوران دونالد ترامپ که به نظر تحلیلگران باعث رنجش بیشتر ریاض خواهد شد، به نظر میرسد مقامات آل سعود از این تغییر و تحول در منطقه چندان ناراضی نیستند.
آنها امیدوارند انگلیس به متحدی تبدیل شود که امکان اعتماد کردن به آن وجود داشته باشد.این همان نکتهای است که توبیاس الوود وزیر امور خاورمیانه انگلیس چند ماه پیش در اظهاراتی تلویزیونی مطرح کرده و به اهمیت تضمین منافع رژیم های پادشاهی در خلیج فارس از سوی انگلیس تاکید کرد.
ش.د9503249