کشورهای عربی و تاثیرگذاری آنان بر روابط ایران و انگلیس را باید در چند سطح مورد بررسی قرار داد.
برخی کشورهای عربی مانند کشورهای شمال آفریقا و کشورهای غرب آسیا هیچکدام تاثیرگذاری چندان بر روابط ایران و انگلیس ندارند. اما کشورهای عربی حوزه خلیجفارس و اعضای شورای همکاری خلیجفارس تاثیرات مهمی را در دوری و نزدیکی روابط میان ایران و انگلیس داشتهاند. عمده این کشورها بویژه عربستان منافع فراوانی در روابط با انگلیس دارند. منافع و مراودات آنان با بریتانیا بسیار زیاد است و ناخواسته هر پیشرفتی که در روابط ایران و انگلیس پیش میآید، در سایه حجم روابط گسترده و مراودات امنیتی، سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک این کشورها با انگلیس قرار دارد. انگلیس به دنبال احیای نقش منطقهای خود است. جالب اینکه همین کشورهای عربی مخصوصا عربستان که از هر فضا و فرصتی برای فشار به ایران استفاده میکنند از افزایش حضور و نقش انگلیس و هر کشور ابرقدرتی که مخالف ایران باشد در منطقه استقبال میکنند.
ریاض، عامل نفوذ انگلیس در جهان اسلام
کشورهای مورد توجه اعضای شورای همکاری خلیجفارس باید این توانایی را داشته باشند که بر سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در منطقه تاثیر منفی بگذارند. چنین کشورهایی البته مورد استفاده عربستان و همراهان سیاسی آن قرار میگیرند. از همین رو در گسترش روابط بههیچوجه از ارزشها، اصول اخلاقی، سیاسی و دیپلماسی پیروی نمیکنند. آنها بدون ابا و بدون هیچ تردیدی اسباب این نفوذ مجدد بریتانیا را فراهم میکنند.
لازم به یادآوری نیست که روابط میان بریتانیا و این کشورها دیرینه بوده و محدود به یک یا دو دهه نیست، بلکه سابقهای 150ساله دارد. باعث تاسف است که این کشورها با وجود اینکه میدانند استعمارگر نوین بریتانیا درصدد نفوذ بیش از پیش در منطقه است و حتی در قرن 21 از سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن استفاده میکند، اما حجم دشمنی کشورهای عربی با ایران چنان زیاد است که مجالی برای تعقل سیاسی برای سران این کشورها نگذاشته است. بنابراین مبنای روابط میان این بخش از کشورهای عربی با انگلیس از این قاعده کلی پیروی میکند.
اتحاد با انگلیس به جای نزدیکی به آمریکا
از زوایه دیگری هم این روابط را میتوان بررسی کرد. در دوره دوم ریاست جمهوری باراک اوباما مشکلاتی در روابط میان کشورهای شورای همکاری خلیجفارس با ایالات متحده آمریکا پدید آمد و مسائلی باعث ایجاد کدورت میان این کشورها و آمریکا شد. باراک اوباما پیرامون وضعیت کلی دموکراسی در این کشورها انتقاداتی را مطرح کرد که نارضایتی کشورهای حاشیه خلیجفارس را در پی داشت. بعد از ماجرا، کشورهای عربی در پی فرصتی بودند تا فضایی برای تنفس برایشان فراهم شود. از همین رو، آنها دنبال نزدیکی با انگلیس برآمدند. طبیعتا با توجه به اینکه نظامهای سیاسی این کشورها مشروع، مردمی و قانونی نیست و از سویی دیگر در یکی دو سال اخیر، وضعیت حاکم بر فضای سیاسی این کشورها اعتراض آمریکا را نیز برانگیخته بود، بنابراین چارهای جز تقویت و استحکام روابط با قدرت دیگری که به آن اتکا کنند، نداشتند.
از مدتها پیش ایالات متحده آمریکا که در پی استفاده ابزاری از این کشورها در منطقه بود و با توجه به اتمام تاریخ مصرف این حکومتها، آمریکا در حال خروج از منطقه است که این امر هم بر کسی پوشیده نیست. به نظر میرسد آمریکا در طول این سالها به منافع و مقاصدی از گسترش روابط با این کشورها داشت دست یافته است. با توجه به شرایط سیاسی و وضعیت فعلی منطقه روشن است که این کشورها برای حفظ و بقای قدرت خود باید به یک کشور خارجی متکی باشند. این مساله هم ناشی از عدم مشروعیت و مقبولیت زمامداران حاکم بر این کشورها است. بنابراین اتکا به نیروهای خارجی از دید آنان ضروری به نظر میرسد. در غیر این صورت بدون تردید به وسیله ملتهای خودشان سقوط میکنند.
چشم لندن به دلارهای عربی
ملاحظات اقتصادی نیز در روابط میان کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس و انگلیس از اهمیت فراوانی برخوردار است. بحث فروش سلاح به کشورهای عربی شاید از محوریترین دلایل اتخاذ مواضع ضدایرانی انگلیسیها در ماهها و سالهای اخیر است. انبارهای پر از سلاحی که این کشورها در طول چند دهه اخیر فراهم کردند این شرایط را برای کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس مهیا کرد که هم از در جنگ یمن به پشتیبانی مخالفان گروه حوثیها بپردازند و هم به حمایت از شورشیان و تروریستها در سوریه و یمن بپردازند.
با توجه به هزینههای زیادی که از بابت تامین سلاحهای تروریستها، کشورهای عربی متحمل شدند میزان سلاحهای انبار شده آنها رو به کاهش نهاده است. از سویی دیگر دشواریهای اقتصادی انگلیس که بعد از خروج از اتحادیه اروپا برای این کشور بهوجود آمد، زمینه را برای افزایش توجه بریتانیا به سمت کشورهای منطقه و اعضای شورای همکاری خلیجفارس فراهم آورد. در حال حاضر با توجه به وضعیت پیش آمده برای انگلیس، کشورهای حاشیه خلیجفارس به عنوان منبعی اقتصادی جهت خرید سلاحهای نظامی مورد توجه سیاسیون انگلیسی قرار گرفتند. لذا طبیعی است افزایش فروش تسلیحات به کشورهای عربی منطقه جایگزین خوبی برای جبران بحران اقتصادی انگلیس باشد.
چنین سیاستی را آمریکا هم در دهههای اخیر در روابط خود با کشورهای حوزه خلیجفارس اتخاذ کرده بود. شاهد بودیم آمریکا هم برای ایجاد نگرانی در میان کشورهای عربی، ایرانهراسی را ترویج میکرد و با استفاده از این شیوه، قراردادهای هنگفتی را با بسیاری از کشورهای عربی منعقد کرد. البته این رویکرد انگلیس و افزایش مراودات نظامی و تسلیحاتی این کشور با اعضای شورای همکاری خلیجفارس با اعتراضاتی از سوی جوامع اروپایی همراه بوده است بویژه اینکه تامین سلاح عربستان برای جنگ یمن از سوی انگلیس با انتقادات فراوانی هم روبهرو شده بود.
کما اینکه تامین سلاح عربستان برای جنگ یمن از سوی ملت انگلیس نیز با انتقادات فراوانی روبهرو شده بود. اما با وجود این اعتراضات و انتقادات، حجم روابط اقتصادی و نظامی انگلیس از کشورهای حوزه خلیجفارس به قدری است که انگلیس با وجود تمام انتقادهایی که در اروپا علیه این کشور میشود و حتی تامین سلاح عربستان در جنگ یمن از سوی انگلیس هم با انتقادات مجامع حقوق بشری مواجه شد، اما این واکنشها باعث نشد انگلیس دست از کمک تسلیحاتی و امنیتی عربستان بردارد. بنابراین میتوان دریافت که این حجم از مراودات اقتصادی چه بهره و منافع تجاری برای انگلیس در پی دارد.
بازگشت به منطقه پرآشوب
براساس شواهد تاریخی، انگلیس از سال 1970 بهطور کامل از این منطقه خارج شد، اما چنانچه در خبرها آمده بود، انگلیسیها دو سال پیش پایگاه سلمان را در بحرین تاسیس کردند. این مساله نشان میدهد این کشور با وجود گذشت چهار دهه، باز هم به فکر بازگشت به منطقه است. وزیر خارجه بحرین علنا در مصاحبه با یکی از رسانههای اروپایی تصریح کرد که یکی از اهداف استقرار پایگاه نظامی انگلیس در بحرین مقابله با ایران است. گرچه این سخن بعدها از سوی وی تکذیب شد، اما این مواضع به صورت رسمی در رسانهها منتشر شد.
در مجموع میتوان گفت عربستان محرک اصلی اختلافافکنی میان انگلیس و ایران است. با توجه به حجم بالای مراودات اقتصادی و نظامی میان انگلیس و عربستان و منافعی که انگلیس از این روابط دارد طبعا هرگونه تنش که باعث ایجاد اختلال در این روابط شود نگرانیهایی را برای انگلیس در پی دارد. نمونه روشن آن رویکرد پارلمان انگلیس و توصیه به دولت وقت این کشور برای کاهش روابط نظامی با عربستان بود. این اقدام البته واکنش قهرآمیز سفیر عربستان در لندن و خروج اعتراضی وی از انگلیس را در پی داشت. جالب اینجاست که شخص دیوید کامرون، نخستوزیر وقت انگلیس برای جبران این قضیه وارد عمل شد و اقدام به نامهنگاریهایی با سران عربستان کرد. این مساله نشان میدهد مراودات اقتصادی و نظامی با عربستان چه منافعی برای انگلیسیها در پی دارد که حتی حاضر به ایجاد تنش در این زمینه نیستند.
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/2670152348832278624
ش.د9503089