تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۲  ، 
شناسه خبر : ۲۹۸۴۶۸
«ایران» بررسی می‌کند
پایگاه بصیرت / فرناز حسنعلی‌زاده

(روزنامه ايران – 1395/10/19 – شماره 6402– صفحه 3)

آیا محمدباقر قالیباف برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، نامزد خواهد شد؟ آن گونه که از ظواهر امر برمی‌آید، خود شهردار تهران هم فعلاً جواب این سؤال را نمی‌داند.

هرچند که برخی محافل سیاسی و رسانه‌ای معتقدند تغییر آرایش ویترین رسانه‌های منتسب به قالیباف، شکل و شمایل «انتخاباتی» به خود گرفته است. دلمشغولی برخی رسانه‌ها به جلد نشریه «همشهری ماه» که داستان نخ‌نما شده «شاه و گدا» را در قاب تصویر دست بیرون آمده از خودروی بنزی که سرنشین آن از دیدگاه مخاطبان آیت‌الله ‌هاشمی رفسنجانی تعبیر شد و کودک گلفروش نشان می‌دهد، در کنار انتقادهای تند و تیز شهردار تهران از حسن روحانی و دولت متبوعش، شاهد مدعای محافل یادشده است.

بر همین اساس بود که دیروز خبرنگارانی که در حاشیه آیین بهره‌برداری از پروژه‌های عمرانی پایتخت با قالیباف رو‌به‌رو شدند، از وی خواستند به گمانه‌زنی‌ها درباره کاندیداتوری‌اش خاتمه بدهد. قالیباف نیز با این جمله کوتاه که «وظیفه من کار و خدمت به مردم است و جایگاه آن اهمیتی ندارد» فعلاً از دادن پاسخ صریح طفره رفت؛ اما آیا براستی آن گونه که برخی سایت‌ها تیتر زدند، جواب شهردار تهران آمیزه‌ای از «ترفند» و «کلیشه» است، یا قالیباف با وجود تمایل 11 ساله‌اش برای ریاست جمهوری، هنوز نمی‌داند در انتخابات آتی نام‌نویسی کند یا نه؟ چه او بیش از هر اصولگرایی می‌داند بازکردن در کاخ ریاست جمهوری به روی خود چقدر دشوار است؛ آن هم در حالی که سومین شکست برای او، می‌تواند به منزله باختن قافیه، برای همیشه باشد.

شاید از همین رواست که شهردار تهران می‌کوشد از چالش‌هایی که در گذشته شانس پیروزی‌اش را گرفت، دوری کند و بر همین اساس است که قبل از تصمیم‌گیری، توپ را به زمین جامعه اصولگرایی انداخته و حضورش را به عدم حضور دیگر اصولگرایان منوط کرده است. شرط و شروطی که نشان می‌دهد قالیباف نخستین عامل ناکامی‌اش را، تکروی‌ها و انشقاق‌ها می‌داند. او پیش از این یک بار در انتخابات ریاست جمهوری نهم و بار دیگر در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری، نامزد شد. سال 84 علاوه بر او،

3 کاندیدای غیر اصلاح‌طلب نیز در آوردگاه رقابت حضور داشتند. اگرچه نظرسنجی‌ها تا هفته پایانی از پیشتازی قالیباف نسبت به دیگر نامزدهای اصولگرا حکایت می‌کرد، اما این محمود احمدی‌نژاد بود که گوی سبقت را از او ربود. سال 92 نیز علاوه بر او علی اکبر ولایتی، حداد عادل، سعید جلیلی و محسن رضایی از اردوگاه اصولگرایان وارد میدان شدند و دست آخر نتیجه را به حسن روحانی واگذار کردند. در آن ایام نیز شانس وی بین دیگر نامزدهای اصولگرا، بیشتر ارزیابی می‌شد و نتیجه انتخابات نیز مؤید این گزاره بود. چه او بعد از حسن روحانی، بالاترین رأی را به دست آورد؛ هر چند با تفاضل 12 میلیون رأی.

بر مبنای این پیشینه است که وی شرط گذاشته تنها در صورتی تن بهکارزار دوباره می‌دهد که اصولگرایان یکصدا و یکپارچه، از او حمایت کنند. با این همه سؤال اینجاست در صورتی که جامعه اصولگرایی

رهصدشبه را یک‌شبه طی کنند و ظرف همین مدت باقی مانده تا انتخابات، بر تعدد و تفاوت‌شان مستولی و بر پشتیبانی از شهردار تهران متفق شوند، قالیباف می‌تواند بالاخره رؤیای ریاست جمهوری را محقق ببیند؟ اصلاح‌طلبان به این سؤال مکرر و مؤکد جواب منفی داده‌اند و قبل از همه این گونه عنوان می‌کنند که وی یارای رقابت با حسن روحانی را ندارد؛ اما به نظر می‌آید فارغ از بودن یا نبودن روحانی در صحنه، قالیباف با چالش‌هایی در جذب آرا روبه‌رواست. گذاره‌ای که با مرور بر سبد آرای وی در دو انتخابات 84 و 92 خودنمایی می‌کند.

قالیباف در سال 84، سرداری بود که از سپاه وارد نیروی انتظامی شده بود و اندکی بیش از 4 میلیون رأی آورد؛ اما در انتخابات سال 92 که شهرداری نام آشنا بود، توانست 2 میلیون رأی به سبد خود اضافه کند.

تحلیلی بر آرای قالیباف در تهران

در انتخابات سال 84 از بین 5 میلیون و 241 هزار تهرانی که پای صندوق رأی آمدند، ۶۱۴ هزار و ۳۸۱ نفر به او رأی دادند. در انتخابات سال 92 و بعد از هشت سال شهرداری تهران، سبد رأی وی در پایتخت تنها دو برابر شد و روی عدد یک میلیون و 266 هزار رأی ایستاد. در حالی که حسن روحانی توانست در شهری که قلمرو قالیباف محسوب می‌شد، 2 میلیون و 385 هزار رأی یعنی دو برابر شهردار تهران رأی بیاورد.

این در شرایطی بود که محمود احمدی‌نژاد بعد از اتمام دوران شهرداری‌اش در تهران و حضور در رقابت‌های سال 84، رأی اول تهران را به دست آورد. چه احمدی‌نژاد در دور اول انتخابات ریاست جمهوری نهم در تهران یک میلیون و 500 هزار رأی جذب کرد. آماری که نشان می‌دهد آرای قالیباف در تهران سال 92، از آرای احمدی نژاد در تهران سال 84 نیز پایین‌تر است و شهردار پایتخت در شهری که می‌توانست اصلی‌ترین اردوگاه رأی او باشد، چندان محبوب نیست ولو این که به عنوان هشتمین شهردار برتر دنیا معرفی شده باشد. نکته قابل تأمل این است که در این سال‌ها تحلیلگران متعددی از زوایای مختلف به این موضوع نگریسته‌اند و عدم موفقیت قالیباف در جذب آرا را بیش از هر چیز در پارادوکس‌هایی که بر سر راه او سبز شد، می‌دانند.

به اعتقاد این طیف، شمار زیادی از منتخبان مردم در انتخابات‌ گوناگون، از پایگاه‌های نظامی و انتظامی آمده‌اند و در نهایت رخت سیاست به تن کردند؛ اما قالیباف همواره بین نظامی‌گری و سیاست‌پیشگی در رفت و آمد بوده و روی هیچ کدام از این نقاط ثابت نمانده است تا رأی آن اردوگاه را کسب کند. هر چند که طیفی از رسانه‌های منتسب به اصولگرایان از جمله سایت‌ها، خبرگزاری و روزنامه شهرداری، قالیباف را مدیری تکنوکرات معرفی میکنند نه سردار. شاید بر همین اساس بود که در جریان مناظره های انتخاباتی سال 92، حسن روحانی کلید واژه ای چون «حملات گازانبری» وجمله ای مبنی بر اینکه «من سرهنگ نیستم،حقوقدانم» را وارد فرهنگ سیاسی ایران کرد.

به اعتقاد ناظران، قالیباف کمتر توانسته است بین دو مسئولیت پیشینی و امروزی‌اش جایگاه باثباتی بیابد یا به گونه‌ای آنها را تلفیق کند. نتیجه نیز این می‌شود که روزی بنر «صداقت امریکایی» و «آشنایی با یزید زمان» شهر را می‌پوشاند و روز دیگر تصاویر مشهور نقاشان اروپا و امریکا یا روزی در ثنا و روزی در رثای «برجام» سخن بگوید.

این در حالی است که حسن روحانی رقیب او در میدان 92، توانست بین گذشتهاش در نهادهایی چون شورای عالی امنیت ملی، مذاکرات اتمی و نقش مدیریتی اش برای دستگاه اجرایی کشور، تلفیق ایجاد کند.تلفیقی که در تعابیری چون «شیخ دیپلمات» خودنمایی می کند. از سوی دیگر شهردار تهران در دوره سوم مسئولیتش که از سال 92 به بعد شروع شد، افت و خیزهای متعددی را تجربه کرده است و هر چه پیش‌تر می‌رود، با چالش‌های بیشتری روبه‌رو می‌شود. اگر در سال 92 و پیش از انتخابات، اصلاح‌طلبان منتقد قالیباف جایگاهی در ساختار و نهادهای حکومتی نداشتند، امروز هم در دولت و هم مجلس چهره‌هایی حضور دارند که مدیریت شهردار تهران را مورد تردید جدی قرار داده‌اند.

ماجرای واگذاری املاک نجومی، تحقیق و تفحص از شهرداری تهران در مجلس شورای اسلامی، آلودگی هوا و انتقاد شهردار از منتقدان آنچه که او «ترافیک مصنوعی» خواند، بخشی از معضلات نوظهور قالیباف هستند که باید قبل از ثبت‌نام برای انتخابات ریاست جمهوری فکری به حال آنها کند. در این میان اگرچه قالیباف با طرح انتقادهایی علیه رئیس جمهوری و دولت تلاش می‌کند اندکی از این فشارها بکاهد، اما دانش آموخته جغرافیای سیاسی خود بهتر از همه می‌داند رقابت سال 96، مختصات متفاوتی با سال 92 دارد. مختصاتی که فعلاً قالیباف را بر سر «بودن» یا «نبودن» مردد ساخته است.

http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6402/3/165892/0

ش.د9503362