(روزنامه بهار ـ 1395/10/02 ـ شماره 84 ـ صفحه 3)
* در آستانه انتخابات قرار داریم، استراتژی فتح سنگر به سنگ که اخیرا از سوی برخی فعالان اصلاحطلب مطرح شده، آیا به معنای تمرکز اصلاح طلبان بر انتخابات شورای شهر است؟ و اینکه آیا باید شاهد لیست ائتلافی در انتخابات شورای شهر از سوی این جریان باشیم؟
** ببینید من اساسا با این تعبیر فتح سنگر به سنگر مخالف هستم چرا که سیاست عرصه نبرد نیست. سیاست نسبی و بر اساس اقتضای زمان و موقعیت است. ما همه تلاش میکنیم که در یک رقابت سازنده عرصه مدیریت کشور را به ریل صحیح خود برسانیم. استفاده از تعبیر فتح سنگر به سنگر را بنده نمیپسندم. اصلاحطلبان در خصوص وحدت رویه و یک صداییشان حساس هستند اما این به معنای عدم تضارب آرا در درون جریان نیست. قرار بود ما پس از انتخابات مجلس شورای اسلامی نقدی از وضعیت عملکرد کل جریان در انتخابات داشته باشیم تا بفهمیم که چقدر موفق بوده ایم.
* این نقد انجام شد؟
** بله اما نیمه تمام باقی ماند. متاسفانه شورای هماهنگی این نقد را کامل نکرد و بلافاصله فکر کردند که زمان در حال از دست رفتن است و خیلی سریع رای گیری شد تا همانند شورای سیاست گذاری در انتخابات پیش رو نیز عمل شود. ما کماکان شاهد یک نوع درس نگرفتن از هشت سال فعالیت اصلاح طلبان هستیم. جریان اصلاحات چند ویژگی دارد. یکی اینکه تصمیم از پایین شکل میگیرد و قرار نیست کسی از بالا کلیددار آن باشد. این جریان از دوره مشروطیت فعال است و یک جریان مردمی است. دلیل آنکه این جریان با این قدمت نتوانسته، درون خود را اصلاح کند این است که به نقدها توجه نشده است. از سال 78 تا کنون هر زمان سخن از اصلاح شرایط و توجه به نقدها به میان میآید، میگویند انشالله بعدا. مسائل ما روی هم انبار شده است. متاسفانه به خود اجازه نمیدهیم که صندوقهای تجربه را باز کنیم و از آن بهره ببریم. امروزه متاسفانه جریان اصلاحات را تبدیل کردهایم به یک جریان تجاری و هزینه-فایدهای. اینها خلاف مشی اصلاحطلبی است. در اصلاحات اصلا بده بستانی نمیتوان عملکرد اما عدهای به این باور رسیدهاند که این مشی درست است و آنها باید به جای همه تصمیم بگیرند.
* همین مشی در انتخابات مجلس شکل گرفت و سبب شد تا افرادی نظیر بهروز نعمتی و کاظم جلالی در داخل لیست اصلاح طلبان به مجلس راه یابند اما در نهایت در انتخابات ریاست مجلس به فرد دیگری رای دهند؟
** بله، این نقدها وارد است. البته خیلی باید دقت شود که این نقدها باعث انشقاق در درون جریان نشود. چون عدهای هستند که اگر پیروزی برای جریان حاصل شود، میگویند ما پیروز شدیم اما اگر شکست خوردند میگویند کسانی که این حرفها را زدند، باعث شدند که شکست بخوریم. اما ببینید قرار بود تا شهریور عملکرد کل جریان اصلاحات در انتخابات مجلس، در تهران و شهرستانها مورد ارزیابی قرار گیرد. نظر ما و برخی دیگر از دوستان اصلاحطلب این بود که این شیوه جواب نداد. مسئول امور استانها گزارش داده که 164 نفر با لیست امید رای آوردهاند و با کمی تمهید این لیست 10 نفر افزایش مییابد، سوال این است که این مساله چه شد؟ آیا با سوال تفرقه ایجاد میکند؟ بسیار مهم است که ببینیم چه اتفاقی افتاده است.
شورای هماهنگی محور تصمیمگیریهای آتی است
* مسالهای که در انتخابات مجلس رخ داد این بود که برخی از نزدیکان جریان اصلاحطلب قبل از انتخابات، اعلام کردند که علی رغم سرلیستی آقای عارف، گزینه ریاست از دید آنها آقای لاریجانی است؟ این یک اقدام پشت پرده نبود؟
** یک شاخصه اصلاح طلبان شفافیت و پاسخگویی است. اصلاحات شخصمحور نیست و تصمیمات، جمعی گرفته میشود. نمیتوان گفت شورای هماهنگی به دلیل اینکه دو حزب در شورای هماهنگی قرار ندارند، نباید گفت کار حزبی جواب نمیدهد. سوال من این است که حزب اراده ملت ایران به عنوان یک حزب اصلاحطلب نقدی بر عملکرد اصلاحطلبان در انتخابات مجلس به صورت مکتوب به همه اعضای شورای هماهنگی ارایه کردیم اما کسی حتی نگفت که این نقد را خوانده و الا این نقد وارد است یا نه. فقط خیلی سریع یک موضع را به رای گذاشتند و گفتند که درون همان ساختار قبلی شورای سیاستگذاری فعالیت کنیم و هر کس که نیاید تفرقه ایجاد کرده است. آیا این یک رفتار مدنی است؟ نمیتوان گفت که عدهای کلید دار اصلاحات هستند و دید از بالا به پایین داشت. نمیخواهند از گذشته تجربه کسب کنند و از تجربه 84 درس بگیرند. الان افرادی مثل آقای هادی خامنهای و یا آقای منتجبنیا و یا آقای رهامی باید اصلاح طلب بودن خود را ثابت کنند؟ باید در جمعهای اصلاحطلبی مشکلات در این خصوص حل و فصل شود. بخش جوان بدنه حزب اصلاحات ناراحت است چرا که برخی افراد برای خود امتیاز ویژه در نظر دارند. از طرفی نباید، هیچکس خود را پشت سر آقای خاتمی پنهان کند و هر کسی با آنها مخالفت کرد را مخالف خاتمی بنامند.
معادله خیلی پیجیدهای نیست. ما میگوییم ساز و کار اشخاص جوابگو نبود و نمونه آن را در انتخابات مجلس دیدیم. در مقابل ساز و کار احزاب در انتخابات شورای چهارم به خوبی جواب داده است. ما اقلیت شورای شهر هستیم اما سه کمیسیون در اختیار ما است و نفوذمان در تصمیمگیریها کاملا محسوس است. سازوکار اشخاص هنوز مجلس شورای اسلامی دهم کار خود را آغاز نکرده بود ازهم پاشید؛ من الان سوالی در این خصوص داشته باشم نمیتوانم از کسی بپرسم چون متولی ندارد. وقتی خانم راستگو یک رفتار غیر تشکیلاتی انجام داد بلافاصله گفتیم بیاید در حزب پاسخگو باشد. این ساختار ساده است باید اشخاص درون احزاب قرار گیرند نه بر عکس.
* حتی رهبران اصلاحات؟
** بله، خود رییسجمهور اسبق تعریف میکردند که سیاست مداران میهمان تاریخ هستند و شخصیتهای فرهنگی میزبان تاریخ محسوب میشوند؛ میگفت من هشت سالی از میزبانی به میهمانی آمدم اما اکنون به جای خودم بر میگردم. سپس بنیاد باران را تشکیل دادند تا فعالیت فرهنگی انجام دهد اما چرا عدهای نگذاشتند که این اتفاق بیافتد؟
* انتخابات شورای شهر با کدام ساختار قرار است اجرایی شود؟
** ما شورای هماهنگی را قبول داریم و این به قوت خود باقی است. هر کسی از این ساختار خارج شده، باید بازگردد. این سازوکار 25 سال است که جواب داده و باید ادامه یابد. از دل همین شورای هماهنگی در سال 76 دولت آقای خاتمی بیرون آمد. ما باید یکبار بنشینیم و دراین باره از موضع برابر سخن بگوییم و مشکلات را حل کنیم. ما با کمال میل آمادهایم که این بحثها در شورای هماهنگی مورد بررسی قرار گیرد. در انتخابات شوراها پایه رای لیست در تهران 20 درصد است چرا که ذاتا یک انتخابات غیر سیاسی و اجتماعی است، بنابراین الان بهترین زمان است که این مسائل به بحث و گفت و گو گذاشته شده و مشکلات درون حزبی حل شود.
نخبگان ما خود شیفتگی دارند
* بعد از 25 سال ما هنوز در درون اصلاحات مشکلات ساختاری میبینیم. این وضعیت در جناح اصولگرا نیز به وضوح قابل مشاهده است و افراد هستند که جریانها را هدایت میکنند. چرا احزاب در ایران قدرتمند نمیشوند؟
** این یک مشکل تاریخی است که ریشه در چهار مساله دارد؛ «مطلق گرایی، فردگرایی، قهرمان گرایی و ناشکیبایی» . کار جمعی در ایران شکل نمیگیرد زیرا در سطح تودهها مطلقگرا هستیم یعین یا خوب یا بد و حد وسط نداریم. از طرف دیگر فردگرا هستیم که ریشه این رفتار ما به دوران قحطی بزرگ بر میگردد که هر کسی تامین مایحتاج خود و خانواده خود را اولویت قرار داد. نکته دیگر قهرمانگرایی در فرهنگ ما است که همیشه نیازمند «رستمی» در میان میدان هستیم. مساله دیگر ناشکیبایی است که میخواهیم ره صد ساله را یکشبه طی کنیم. ما احساس میکنیم، همه جا باید رییس باشیم. ما تنزهطلبیم به این معنا که همه رفتارهای ما درست است در حالی که انسان مطلق نیست. اینها نیز بیماریهای نخبگان ما است. خود من نیز مستثنی نیستم. اینها عواملی است که سبب میشود تا نه توده مردم و نه نخبگان کشور، نمیتوانند در فعالیتهای گروهی و حزبی قرار گیرند. این است که کشورهای با قدمت 50 یا 100 سال در دنیا، مسیر خود را پیدا کردهاند اما ایران با قدمت بالای هزار سال هنوز در دوره گذار است.
نتیجه انتخابات مجلس، شانس لیستها را کم کرد
* گفتید که لیستها در انتخابات شوراها 20 درصد اثرگذار هستند، با این تفسیر فکر میکنید در شورای پنجم اکثریت با اصلاحطلبان باشد؟
** مردم تهران از رای لیستی دادن مقداری خاطره تلخ دارند وگرنه شانس لیست بالاتر از این بود. در انتخابات شوراها این افراد هستند که به لیست وزن میدهند نه لیست به افراد. افراد باید پایه رایی در میان مردم داشته باشند تا در لیستها نیز اثر گذار باشند.
* فکر میکنید چهرههای با سابقه به میدان بیایند؟
** باید بیایند اما لیست باید تلفیقی باشد به این معنا که با تجربهها بیایند اما برای افراد جوانتر نیز فضا فراهم شود.
* شورای هماهنگی در زمینه تعیین لیست انتخاباتی فعالیتی کرده است؟
** بله ما یک جلسه با آقای نجفی داشتیم و در خصوص سازوکار انتخاباتی صحبت کردیم و قرار شد 3 نفر از شورای شهر نیز حضور داشته باشند تا از تجربیات آنها استفاده شود اما هنوز جلسات بعدی برگزار نشده است.
قالیباف وزن تشکیل یک قطب را ندارد
* به عنوان آخرین سوال فکر میکنید در انتخابات ریاست جمهوری دو قطبی روحانی- قالیباف شکل میگیرد؟
** نه، قالیباف وزن تشکیل یک قطب را ندارد. به نظر من یک نفر نباید چندین بار شانس خود را آزمایش کند. به هر حال آقای قالیباف قبلا تلاش خود را انجام داده و رای لازم را کسب نکرده است.
بنابراین بهتر است ایشان تمرکز خود را بر روی مساله شهرداری و مشکلات شهری بگذارد و اگر میخواهند بار دیگر فعالیت انتخاباتی آغاز کنند، خوب بهتر است استعفا بدهند چرا که مسائل شهری همین الان هم نیازمند وقت و دقت بیشتری است که یک کاندیدای ریاست جمهوری قطعا از آن برخوردار نخواهد بود.
http://www.baharnews.ir/article/122213
ش.د9503238