تاریخ انتشار : ۲۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۴  ، 
شناسه خبر : ۲۹۸۵۲۳
پایگاه بصیرت / صادق ملکي/ کارشناس و تحليلگر ارشد سياسي

(روزنامه وقايع اتفاقيه ـ 1395/10/14 ـ شماره 310 ـ صفحه 1)

در معادلات منطقه‌اي و جهاني به‌واسطه نوع نظام سياسي، دست‌هاي تهران در انتخاب دوست و متحد چندان باز نيست. در ميان اين گزينه‌هاي محدود، روس‌ها براي ايران يک انتخاب بوده‌اند اما ارزيابي عملکرد آنها در سال‌هاي گذشته نشان داده است که در روابط تهران- مسکو، روس‌ها کمتر قابل اعتماد بوده و گام‌هاي برداشته شده با آنان هميشه با ترديد و در سايه‌اي از ابهام همراه بوده است. همکاري ايران و روسيه در فتح حلب، بخشي از اين ابهام را زدود اما هنوز تا پايان بحران سوريه، راه درازي در پيش است تا سايه ترديد، جاي خود را به اعتماد استوار، قابل اتکا و البته متقابل بدهد. هماهنگي مسکو با آنکارا، بيش از تهران و قبل از دمشق، دعوت از رياض براي مشارکت در پروسه صلح و... از فرداي فتح حلب، علائم ارسالي ماندگاري ترديد‌ها بود. باوجوداين، بايد صبر کرد و با توجه به عملکرد روس‌ها و نتايج نهايي بحران سوريه، به ارزيابي درباره مسکو رسيد. با پايان جنگ سرد و فروپاشي شوروي، صحنه سياست در عرصه بين‌المللي و منطقه‌اي، صحنه يکه‌تازي آمريکا شد اما روسيه به سرنوشت مرد بيمار اروپا دچار نشد و با ظهور پوتين، در روندي آرام به اقتدار گذشته نزديک شد. مسکو در برابر حمله آمريکا به عراق منفعل بود اما سرانجام با بحران سوريه به خاورميانه بازگشت. بازگشت مسکو به منطقه، در کنار تأثيري که بر محاسبات واشنگتن گذاشت، بر هر يک از کشورهاي خاورميانه نيز تأثيرات خاص خود را داشته و دارد.

بارز‌ترين نمود و تأثيرگذار حضور روس‌ها در خاورميانه، در ميدان سوريه خود را نشان داده است. با ورود روسيه به بحران سوريه در يک‌سال گذشته، صحنه ميداني نبرد، به‌نفع دمشق و متحدان آن تغيير يافت. در‌اين‌راستا، در اقدامي قابل تعمق که پذيرش آن در داخل ايران و در سطح بين‌المللي همراه با شوک بود، روس‌ها توانستند مجوز پرواز از پايگاه نوژه همدان را کسب و مواضع تروريست‌ها را مورد هدف قرار دهند. مي‌توان گفت استفاده از پايگاه نوژه، به‌تنهايي و فارغ از بحران سوريه، تحول و رويدادي بسيار مهم و درعين‌حال قابل تعمق بود. همکاري در اين سطح، کوتاه بود اما نشان از تغييرات راهبردي در سطح منطقه داشت. از‌سوي‌ديگر، 6 سال مقاومت دمشق، ضمن اينکه رؤياي سقوط دوماهه اسد براي آنکارا را بر باد داد، ناامني موجود در سوريه را به داخل ترکيه کشانده و صدماتی جدي بر اين کشور وارد کرد. با وجود اين تحولات، با توجه به گذشته تاريخي روس‌ها و ابهام‌هاي رفتاري مسکو، بسياري در تهران به همکاري روس‌ها با ديده ترديد مي‌نگرند و سؤالاتي در اذهان موجود است که نياز به پاسخ‌هایی شفاف دارند. به‌راستي روس‌ها در منطقه خاورميانه به‌دنبال چه هدفي بوده و هستند؟ آيا آنها در بحران‌هاي جدي، قابل اطمينان و اتکا هستند؟ آيا ملاحظات بين‌المللي روس‌ها در آينده سبب پشت‌کردن به متحدان منطقه‌اي آنان خواهد شد؟ و... سؤالاتي از اين قبيل که پاسخ به آنان چندان ساده نبوده و نيست.

آنچه مسلم است محاسبات ورود مسکو به خاورميانه، بسيار پيچيده، چندوجهي و از جنس محاسبات تهران نبوده و نيست. اگر روس‌ها، توجهي به منطقه می‌کنند، اين توجه با مدنظر قراردادن ملاحظات بين‌المللي مسکو است. لازم نيست به عقبه تاريخي روس‌ها در ايران اشاره شود. از منظر افکار عمومي و از ديد بسياري از اهل نظر، روس‌ها در روابط خود با ايران داراي کارنامه قابل قبولي نیستند.با وجود اين ديدگاه، طرفداران رابطه با روسيه در ايران اعتقاد دارند روس‌ها تغيير کرده و نبايد ذهنيت گذشته تاريخي، محل قضاوت و عامل ارزيابي رفتار سياسي امروز آنان باشد؛ البته اين سخني بوده که هنوز در بوته آزمايش جدي قرار نگرفته است. سخن‌گفتن از گلستان، ترکمانچاي، به‌توپ‌بستن مجلس، اشغال آذربايجان و حتي تحويل‌ندادن طلا به دولت ملي مصدق، اشاره به دور بوده و موجب رنجش تئوريسين‌هاي روابط استراتژيک تهران و مسکو می‌شود اما ما با تلخي‌هاي تاريخی نزديک چه کنيم؟! روس‌ها در تکميل و تحويل نيروگاه هسته‌اي بوشهر نه تعلل بلکه بدعهدي آشکار کردند. در فروش موشک‌هاي اس-۳۰۰ کار به شکايت ايران از روسيه کشيد.

از همه مهم‌تر، روس‌ها در تصويب قطعنامه‌هاي هسته‌اي عليه ايران و تحريم‌ها با آمريکا همراهي کردند و مهم آنکه بخش مهمي از اين تحولات در دوره پوتين رخ داده است. روس‌ها در سوريه هستند اما چگونگي اين حضور محل سؤال بوده و مشخص نيست ما با آنان هستیم يا آنان با ما، يا هر دو براي حمايت از هم در آنجا حضور داريم. ابهام در رفتار و سياست روس‌ها نسبت به آينده همچنان مهم‌ترين نگراني است. نوع نگرش روس‌ها به سوريه و مقاومت، بيش از آنکه حاصل نگاه راهبردي باشد، برخاسته از نگاه تاکتيکي گذرايي است که مي‌تواند با توجه به شرايط تغيير کند. روس‌ها با ترکيه روابط نزديک داشته و نسبت به رياض نيز ملاحظات خاص دارند.

دعوت از عربستان براي پيوستن به گفت‌وگوي‌هاي سوريه فارغ از اينکه حاصل مدنظر قراردادن ملاحظات کلان منطقه‌اي مسکو بوده، به‌تنهايي تحولي است که مي‌تواند در صورت مشارکت سعودي‌ها در نشست‌هاي سوريه، موازنه را به زيان ايران و جبهه مقاومت بکند. تعلل و کوتاهي در همزماني تخليه محاصره‌شدگان شرق حلب همراه با فوعه و کفريا، مي‌تواند نشانه‌هاي بارز سياست‌هاي احتمالي آينده به زيان تهران در سوريه باشند. واقعيت امر آن است که ايران در نظام بين‌المللي يک استثنا‌ست اما اين موقعيت نمي‌تواند به تنهايي عامل تنظيم‌کننده معادلات منطقه و به‌طور مشخص معادلات سوريه باشد؛ حتي جايگاه خاص ايدئولوژيک ايران، در بخش‌هايي براي روس‌ها نه‌تنها مطلوب نيست بلکه مشکل‌ساز نيز هست. سيستم روس‌ها، غيرايدئولوژيک و در چارچوب سکولاريسم عمل مي‌کند. روس‌ها داراي روابطي ويژه با اسرائيل هستند که از منظر تهران، نظامي غيرمشروع است. ترکيه براي مسکو، شريکي مهم است که فارغ از حجم بالاي روابط تجاري و اقتصادي، در عرصه استراتژي انرژي روس‌ها، جايگاهی خاص دارد. در همين زمينه، ايران و روس‌ها رقيب يکديگر هستند.

در کنار اين موضوع، ۹۰ درصد مسلمانان روس، اهل تسنن بوده و اين جماعت، داراي روابط و علايق ويژه‌ای با ترکيه و همچنين عربستان هستند. مدنظر قراردادن و اولويت‌دادن به ملاحظات اهل سنت روسيه، سياست کلان مسکو است. از سويي، رعايت حساسيت‌هاي رياض، آنکارا و مسلمانان روس از سوي مسکو، عامل کنترل افراط‌گرايي و اعمال مديريت در رفع يا کاهش خطرات ناشي از اقوامي چون چچن‌ها و اينگوش‌ها براي امنيت ملي روس‌هاست. در کنار اين موضوع، روس‌ها برخلاف تهران، به آمريکا به‌عنوان يک خصم دائمي نمي‌نگرند و اگر امکان معامله فراهم شود، در انجام آن ترديد نخواهند کرد. روسيه سال‌هاست با ضعفی جدي در سطح تکنولوژي و منابع مالي مواجه بوده و براي حل آن به‌دنبال جذب تکنولوژي و سرمايه‌هاي غربي است. بحران کريمه و اوکراين اگرچه سبب وقفه در روابط غرب و روسيه شده است اما قابليت عمل‌گرايي و معامله‌گري روس‌ها مي‌تواند شرايط را تغيير بدهد. برخي اعتقاد دارند سوريه مي‌تواند موضوع معامله باشد. نکته آنکه تئوريسين‌هاي طرفدار روابط راهبردي تهران و مسکو در تنظيم روابط به‌جاي مدنظر قراردادن شرايط عادي، به شرايط جنگي نظر دارند. در عرصه و صحنه سياست بين‌الملل نمي‌توان سياست‌هاي جاري را با توجه به گزينه‌هاي آخر تنظيم کرد.شايد در شرايط جنگي اگر بحراني در ابعاد وسيع و با مشارکت بازيگران بين‌المللي در منطقه روي دهد، تهران و مسکو در کنار هم و رياض و آنکارا در کنار آمريکا باشند.

با وجود اين، در جهان معاصر، سياست‌هاي راهبردي کشور‌ها بيش از آنکه تحت شرايط جنگي تنظيم شود، با مدنظر قراردادن شرايط عادي تنظيم می‌شود که در آن صورت، تهران يکي از مهره‌هايي است که روسيه با توجه به شرايط مي‌تواند با آن بازي کند. با مدنظر قراردادن اين نکات، مدافعان روابط راهبردي تهران و مسکو بايد پاسخ دهند که با تکيه بر چه اصولي اعتقاد دارند روابط ايران و روسيه، قابليت ارتقا به سطح استراتژيک داشته و بحران سوريه صحنه اثبات اين قابليت است. به‌نظر مي‌رسد رسيدن روابط کشور‌ها به سطوح استراتژيک الزامات خاص خود را دارد که اين قابليت هنوز در روابط تهران و مسکو وجود ندارد. سخن آخر آنکه، ضرورت‌هاي ناشي از جغرافيا و تاريخ و حوادث تاريخ معاصر ايران به گونه‌اي است که حفظ موازنه در روابط خود با همه کشورهاي جهان، بدون ورود به قطب‌بندي تضمين‌کننده امنيت آن بوده و در محدويت‌هاي مانوري ايران، بهترين گزينه است. اگر ترکيه، عضو ناتو و روسيه متحد يا همراه ايران در سوريه، مي‌توانند در بحران سوريه کنار هم قرار گرفته و مبتکر قطعنامه سازمان ملل درباره برقراري آتش‌بس شوند، به‌نظر مي‌رسد ما نيز مي‌توانيم با توجه به تجربيات ارزشمندي که در افغانستان و عراق داشته‌ايم، در نگاهي عمل‌گرايانه و متکي بر واقعيت، با اتخاذ سياست چندوجهي در مسير حفظ موازنه و منافع خود گام برداريم. ضروري است باز هم تأکيد کنم، محاسبات روس‌ها در بحران سوريه، محاسبات جهاني بوده و دغدغه آنها از نوع و جنس دغدغه‌هاي ايراني نبوده و نيست.

http://vaghayedaily.ir/fa/News/50433

ش.د9503309