تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۲  ، 
شناسه خبر : ۲۹۸۵۸۸
پایگاه بصیرت / جعفر بلوری

(روزنامه كيهان ـ 1395/10/16 ـ شماره 21529 ـ صفحه 2)

«رجز‌خوانی» در لغت به معنای «فخرفروشی» و «تعریف از شجاعت و شرافت خود» آمده است. برخی نیز رجز‌خوانی را نوعی «سرود حماسی» خوانده‌اند که از قضا در تاریخ عرب هم، ریشه‌ای دیرینه داشته و در جنگ‌های اسلامی از آن استفاده شده و مورد تأیید پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ قرار گرفته است. هدف از رجز‌خوانی اما غالبا، خالی کردن دل دشمن و روحیه بخشی به نیروهای خودی بوده است. دشمن وقتی با روحیه و توانمندی‌های بالای جبهه مقابل رو‌به‌رو شود، اگر در مذاکره باشد امتیاز بیشتری خواهد داد، و اگر در میدان جنگ باشد، احتمال شکستش بالاتر خواهد رفت. آگاه کردن حریف از آنچه در چنته داریم، و به هم ریختن محاسبات دشمن، از جمله دیگر کارکردهای رجزخوانی است.

اگر در روزگاران قدیم، فرمانده لشکر سوار بر اسب، شمشیر و پرچم به دست، جلوتر از لشکریانش «رو به دشمن» رجز می‌خوانده، امروزه نیز کشورها به اشکال گوناگون «رو به دشمن» رجز می‌خوانند. مانورهای نظامی را که کشورها هرازچندگاهی برگزار کرده و تصاویر آن را با آب و تاب فراوان به همراه موسیقی‌های حماسی رسانه‌ای می‌کنند، هم شاید، بتوان نوعی رجز‌خوانی خواند.

در این بین ممکن است کشور یا فرد رجز‌خوان در تعریف از شجاعت و توانمندی‌های خود اغراق هم بکند اما هرگز توانمندی‌ها و شجاعت‌های خود را کمتر از آنچه که هست، بیان نمی‌دارد چرا که خوب می‌داند اگر چنین خبطی کند، خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب دشمن ریخته و آن را «جری‌تر» خواهد کرد. همین دیروز خبر رسید، فرمانده نیروی زمینی هند پس از آزمایش جدیدترین موشک قاره پیمای خود، وقتی با اعتراض چین و پاکستان رو به رو شد، اینگونه «رو به حریف» رجز خواند که «هند قادر است به طور همزمان، با چین و روسیه وارد میدان جنگ شده و...»

شاید باورکردنی نباشد اما، طی 3 سال و نیم گذشته ما هم برای دشمن رجز‌خوانی کرده‌ایم اما رو به خودمان نه دشمن... بخوانید:

1-«آمریکا می‌تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ایران را از کار بیاندازد.»

2- «اگر برجام نبود...حداکثر می‌توانستیم حقوق کارمندهایمان را بدهیم و کار دیگری نمی‌توانستیم انجام دهیم.»

3- «مثل فوتبال که مربی خارجی وارد می‌کنیم، باید برای توسعه بازارهای صادراتی هم از خارج مدیر وارد کنیم.»

4- «بگذارید با خود روراست باشیم ما به جز پخت آبگوشت بزباش و قورمه‌سبزی در هیچ تکنولوژی صنعتی نسبت به جهان برتری نداریم.»

5-«خزانه کشور خالی است.»

6-«نامه محرمانه به امام نوشتم که بدون رابطه با آمریکا نمی‌شود ادامه داد.»

7 - «باید توافق انجام شود تا مشکل رکود و اشتغال و تولید و آلودگی هوا و آب خوردن حل شود.»

8- «ما باید همراه شویم؛ نمی‌توانیم در برابر قدرت‌های بزرگ بایستیم؛ با شعارهایی که گاهی هم توخالی است.»

9- ...

برخی از این «رجزخوانی‌های رو به خودی» پیش از مذاکرات هسته ای، برخی در بحبوحه مذاکرات و برخی نیز پس از مذاکرات و حین بدعهدی‌های پی‌در‌پی دشمن و اعمال تحریم‌های تازه علیه کشورمان، خوانده شده‌اند. یعنی در پیش و حین و پس از مذاکرات علیه خودمان رجز‌خوانی کرده‌ایم!

«جی سولومن»، خبرنگار شناخته شده نشریه وال استریت ژورنال پس از این که شنید، رئیس‌جمهور محترم کشورمان پس از این همه عهد‌شکنی آمریکایی‌ها باز هم از برجام دفاع می‌کند و در توضیح چرایی دفاعیاتش هم می‌گوید: « اگر برجام نبود...حداکثر می‌توانستیم حقوق کارمندهایمان را بدهیم و کار دیگری نمی‌توانستیم انجام دهیم.» توییت کرد: «واضح است که تیم مذاکره‌کننده اوباما نمی‌دانسته چه اهرم‌های دیگری در اختیار داشته است.»(!)

رادیو فرانسه هم 19 مهر 1392 پس از مشاهده چنین مواضعی بود که نتیجه گرفت «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی می‌بیند. برپایه این جمع‌بندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر می‌کند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد.»

اما دلیل این اقدام ناپسند چیست؟ عده‌ای شاید تصور کنند، اتخاذ چنین مواضعی، برای تشریح شرایط واقعی و در نتیجه انتخاب نوع مناسب دیپلماسی و روش مذاکره لازم بوده و برای رسیدن به این مقصود، باید به اصطلاح «حقایق را آن طور که هست» بیان می‌کردند؛ که باید گفت، اولا توانمندی‌های کشور در حوزه‌های مختلف، بسیار فراتر از چیزی است که تا‌کنون گفته شده و بسیاری از این اظهارات صحیح نیستند. ثانیا بر فرض محال، توانمندی‌های کشورمان در حد درست کردن آبگوشت بزباش است، آیا باید آن را رسانه‌ای کرد آن هم در آن شرایط حساس و سرنوشت‌ساز مذاکرات؟!

آزاد‌سازی حلب آن هم در شرایطی که به گفته دوست و دشمن، بیش از 85 کشور دنیا به اشکال مختلف، برای جدا کردن آن از سوریه شبانه‌روز تلاش می‌کردند، یک نمونه از توانمندی‌های جمهوری اسلامی ایران در حوزه نظامی است. ایران به کمک چند متحد خود یعنی روسیه، سوریه و حزب‌الله لبنان توانست بزرگترین ضربه را طی 5 سال گذشته به جبهه عربی، عبری، غربی، تروریستی وارد کند. ضربه‌ای که هنوز با گذشت چند هفته از آن، درباره‌اش تحلیل و گزارش می‌نویسند. به قول تحلیلگر روزنامه انگلیسی فایننشال‌تایمز (به نوشته ویکی لیکس؛ یکی از قدیمی‌ترین، مهم‌ترین و پرنفوذترین روزنامه‌های اقتصادی - سیاسی در جهان) موازنه جدید در منطقه با محوریت ایران، شیعه و روسیه شکل گرفته است. داشته‌های خارق‌العاده هسته‌ای کشورمان که به ثمن بخس فروخته شد، نمونه دیگری از این توانمندی‌هاست. ظرفیت‌های عظیم اقتصادی بر زمین مانده، و... جای خود دارد.

عدم آگاهی از ارزش واقعی داشته‌ها و توانمندی‌ها نیز می‌تواند دلیل چنین رجزهای عجیبی باشد. وقتی دانشمندان هسته‌ای کشورمان را ترور می‌کنند، وقتی با بسیج همه توانمندی‌های سایبری خود، ویروس استاکس‌نت را به داخل تشکیلات سایبری کشورمان نفوذ می‌دهند تا به قول آقا «با این جنایت تمام تشکیلات [هسته‌ای‌] ما را از بین ببرند» وقتی تمام قدرت‌های دنیا برای مهار توان هسته‌ای کشورمان پشت میز مذاکره بر‌می‌گردند، یعنی توانمندی‌های هسته‌ای‌مان، هم بسیار با‌ارزش است هم در سطح بالایی قرار دارد.

وقتی رئیس‌جمهور محترم اوایل آذرماه و در جلسه شورای اداری استان خراسان‌رضوی بودجه جاری سال آینده را 320 هزار میلیارد تومان اعلام می‌کند؛ یعنی سه برابر بودجه جاری دولت قبل و 204 هزار میلیارد تومان بیش از بودجه جاری سال قبل همین دولت، یعنی خزانه کشور خالی نیست. وجود حقایقی مثل حقوق‌های نجومی و فسادهای نجومی نیز دلایل خوبی هستند برای اثبات این که، خزانه کشور اگر هم خالی است، چگونه خالی شده است!

همانطور که اشاره شد، «آگاهی کافی نداشتن از میزان توانمندی‌های داخلی یا ندانستن ارزش آنچه داریم»، می‌تواند یکی از فرضیه‌های مطرح، در پاسخ به سؤال فوق باشد.

فرضیه دیگر «خوش‌بینی مفرط» به حریف دغلکار است. حریف وعده‌های زیادی داد اما با فریبکاری، تقریبا به هیچ یک از وعده‌های خود عمل نکرد. آقای رئیس‌جمهور چند روز پیش گفت: «همه آنچه در زمینه برجام می‌خواستیم، چه در موضوع انرژی هسته‌ای و چه در سایر موضوعات عملیاتی شده است و فقط در بخش بانکی است که همچنان مواردی وجود دارد.» نکته مهمی در این جمله نهفته است. اگر همه آنچه از برجام می‌خواستیم هم عملیاتی شده باشد، تا وقتی تحریم‌های بانکی برداشته نشده باشند، باز می‌گردیم به اول خط. تصور کنید، وارد اتاقی شده و از بدهکار طلبتان را تمام و کمال مطالبه می‌کنید. بدهکار نیز پول نقد را شمرده در اختیار شما قرار می‌دهد اما، درب خروجی را شش قفله کرده و کلید آن را به شما نمی‌دهد، بنابراین شما نمی‌توانید پول را از آن اتاق خارج کنید. برداشته نشدن تحریم‌های بانکی یعنی ما در چنین شرایطی قرار داریم. پول‌های بلوکه شده آزاد شده اند، فروش نفت افزایش یافته اما به دلیل تحریم‌های بانکی نمی‌توان پول‌ها را وارد کشور کرد! این یعنی خوش‌بینی مفرط ما و دغلکاری حریف.

فرضیه دیگر برای فهم علت این «رجزخوانی‌های برعکس» را می‌توان به «ناکامی‌ها» مرتبط دانست. وقتی نتوانیم به آنچه وعده داده‌ایم عمل کرده و شرمنده مردم می‌شویم، «سیاه‌نمایی» کارکرد پیدا می‌کند. انداختن تمام تقصیرها به گردن دیگران می‌تواند تا حدودی موثر واقع شده و بخشی از مردم را سرگرم نگاه دارد.

جمله «هرچه تلاش می‌کنیم نمی‌توانیم خرابکاری آقایان راجبران کنیم. کشور را به ته دره بردند و ما آن را چند پله از ته دره بالا آورده‌ایم اما هنوز در دره است.‌»(!) نمونه‌هایی از رجزخوانی‌های آنچنانی برای سرگرم کردن مردم و توجیه ناکامی‌هاست. در جریان مبارزات انتخاباتی سال 92 درباره معجزات مذاکره با آمریکا و نتایج اقتصادی درخشان حاصل از آن، وعده‌هایی داده و حرف‌هایی زده شد که امروز جز روی کاغذ تحقق نیافته‌اند.

آن به جای شرمندگی، باعث حمله شعاردهندگان به دولت قبل و انداختن تقصیر‌ها به گردن این و آن شده است: «من به نامزدهای گوناگون عرض می‌کنم جوری حرف بزنید که اگر در خرداد سال آینده نوار امروز شما را جلوی خودتان گذاشتند یا پخش کردند، شرمنده نشوید؛ جوری وعده بدهید که اگر چنانچه آن وعده را بعداً به رخ شما کشیدند، مجبور نباشید تقصیر را گردن این و آن بگذارید که نگذاشتند، نشد. کاری را که می‌توانید انجام دهید، وعده بدهید.» (رهبر انقلاب ۱۴ خرداد 92 در حرم امام‌(ره)‌)

اینگونه رجز‌‌خواندن شاید منافع سیاسی کوتاه مدت برای جریان خاصی داشته باشد اما در مجموع به منافع ملی کشور ضربه می‌زند. چه بسا حتی «شاخ» شدن کشور 800 هزار نفری جیبوتی برای کشورمان هم، حاصل چنین رجزخوانی‌هایی باشد. آقایان، لطفا دیگر اینگونه رجز‌خوانی نکنید.

http://kayhan.ir/fa/news/94520

ش.د9503289