تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۷  ، 
شناسه خبر : ۲۹۸۸۵۰
(روزنامه جمهوري اسلامي - 1395/11/04 - شماره 10791 - صفحه 10)

درحال حاضر مهم‌ترین مسئله پاکستان، هماهنگی دولت با نظامیان است و با اینکه تصور می‌شد بعد از انتخاب فرمانده جدید ارتش این مشکل حل می‌شود اما به نظر می‌رسد، اختلافات همچنان پابرجاست.

سید سباس عسکری نقوی کارشناس مسائل پاکستان در یادداشتی به بررسی اوضاع دولت و ارتش پاکستان پس از انتصاب فرمانده جدید ارتش پرداخت.

در این یادداشت که در خبرگزاری فارس منتشر شده، آمده است: برخی از مردم و احزاب سیاسی خواستار ابقای "راحیل شریف" فرمانده سابق ارتش بودند زیرا معتقدند بودند وی در مبارزه با تروریسم بسیار خوب وارد عمل شده است. بدون شک مردم و احزاب سیاسی انتظارات زیادی از "قمر جاوید باجواه" فرمانده جدید ارتش دارند و در پاکستان که نظامیان قدرت زیادی دارند این موضوع نباید عجیب به نظر برسد.

در پاکستان که فرمانده ارتش، قدرتمند‌ترین فرد محسوب می‌شود انتخاب وی بر تحولات سیاسی نیز اثر گذار است. در داخل پاکستان، این انتظار وجود دارد که تنش موجود بین دولت و ارتش که در دوران فعالیت 3 ساله ژنرال «راحیل شریف» به اوج خود رسید، تا حدودی کم شود.

دوره فعالیت فرمانده سابق ارتش پاکستان حکم یک رابطه جدید را برای برخی گروه‌های خاص جامعه داشت. نخبگان نوظهور، طبقه متوسط رو به بالا و مرکز قدرت سیاسی جدید، جایگاه خاصی در اندیشه مردی داشتند که گمان می‌رفت قرار است بازی قدرت سیاسی در کشور را تغییر دهد و مرکز این قدرت را از بازیگران قدیمی چون «نواز شریف» و «آصف علی زرداری» به افراد جدیدی چون «عمران خان» منتقل نماید.

در واقع، ژنرال «راحیل شریف» تلاش کرد خود را به عنوان یک قهرمان معرفی کند؛ فردی که با اعلام علنی این موضوع که بدون هیچ تبعیضی با برخی افسران خاطی خود مقابله می‌کند به جنگ با فساد رفت و یا اینکه تروریسم و فساد را دو موضوع مرتبط با هم دانست.

مثل سایر نقاط آسیای جنوبی، این پیام توانست توجه مردم عادی پاکستان را به خود جلب کند. اما حقیقت این بود که نه جامعه آماده آن بود که ارتش کنترل کشور را در دست گیرد و نه ارتش آمادگی چنین کاری را داشت، و لذا این یکی از دلایل عدم کودتا در پاکستان بود.

هدف نخست‌وزیر پاکستان از انتخاب فرمانده جدید ارتش

نخست وزیر پاکستان شخصیتی را به عنوان فرمانده ارتش انتخاب کرد که تصور نمی‌شد امتیازات لازم برای رسیدن به این پست مهم را داشته باشد. انتخاب ژنرال "باجواه" براساس مصالح سیاسی بود و نوازشریف تلاش کرد که با این انتخاب وی را مدیون خود کند.

در گذشته هم نواز شریف شخصیتی را برای فرماندهی ارتش انتخاب می‌کرد که همیشه لطف وی را فراموش نکند اما با این وجود ژنرال‌های ارتش بعد از تثبیت قدرت خود دست به کودتا می‌زدند. شاید دلیل مهم انتخاب ژنرال باجواه به عنوان فرمانده ارتش این است که وی علاقه‌ای به امور سیاسی ندارد و از این جهت بیشتر با دولت هماهنگ خواهد شد. اما برخی از اعضای حزب حاکم و سایر احزاب سیاسی اصرار داشتند که راحیل شریف در پست خود باقی بماند زیرا معلوم نیست فرمانده جدید با سیاستمداران کنار بیاید.

اختلاف بین نظامیان و دولت پاکستان برای همه روشن است و با اینکه تغییر فرمانده ارتش ممکن است بر این روند تاثیرگذار باشد اما تجربه نشان می‌دهد که ارتش نهادی است که سرانجام برای اینکه حرف آخر را در پاکستان بزند به نحوی سیاستمداران را کنترل می‌کند و فرمانده ارتش نمی‌تواند در این زمینه نقش نداشته باشد.

در چنین شرایطی، انتخاب «قمر جاوید باجواه» به عنوان فرمانده جدید ارتش از اهمیت برخوردار است. به گفته برخی منابع، ژنرال «باجواه» دومین انتخاب نواز شریف برای تصدی این پست بود.

فرمانده جدید نیز که مقام خود را مدیون این انتخاب نخست‌وزیر است، عنوان کرده که ارتش را به طور کامل غیر سیاسی می‌کند. شاید دولت از فرمانده جدید انتظار دارد تا در جریان انتخابات عمومی سال 2018(97ش) بی‌طرف باقی بماند. طی 3 سال گذشته و در دوران ژنرال «راحیل» شاهد آن بودیم که حزب سیاسی «عمران خان» (کریکت بازی که تبدیل به سیاستمدار شد) ناگهان قدرتمند شد و به صحنه آمد.

از لحاظ سیاسی، حزب «مسلم لیگ نواز» تصمیم گرفته تا به جای حرکت‌ها و پرش‌های ناگهانی، قدم به قدم جلو رود. این بدان معنا است که دولت «شریف» در تعریف دوباره سیاست خارجی خود نیز رفتار جاه طلبانه‌ای نخواهد داشت.

ژنرال «شریف» تلاش کرد تمایل «نواز شریف» برای تغییر سیاست پاکستان در قبال هند را به نحوی به چالش بکشد که هرگونه تغییر قابل توجه در این زمینه را عملا غیرممکن نماید. گرچه یک سرتیپ سابق ارتش به نام «فیروز خان» اخیرا در مصاحبه‌ای مدعی شده که ژنرال «باجواه» احساسات شدید ضد هندی ندارد اما اثبات این موضوع در گرو تغییر واقعی این سیاست است؛ تغییری که لزوما در قالب ترک خصومت در «خط کنترل» نیست و باید به شکل تمایل برای آغاز دور دوم مذاکرات صلح و یا تلاش برای آغاز مذاکره بین مشاوران امنیت ملی دو کشور، نمود پیدا کند.

البته لازم به ذکر است که ارتش پاکستان، هم یک نهاد نظامی و هم یک بازیگر سیاسی است، و مولفه‌های سیاست‌گذاری آن بدون در نظر گرفتن اینکه چه کسی در راس فرماندهی‌اش قرار گرفته است، تعیین و اجرا می‌شود. این سازمان، نظم جهانی درحال تغییر و «بازی بزرگ»، که به نظر رو به تضعیف نهاده است، را تحت نظر دارد.

نواز شریف همیشه با ارتش دچار اختلاف بود و حتی مجبور شد که بر اثر کودتای نظامی از قدرت کناره‌گیری و به عربستان برود. ارتش همیشه بر سیاست خارجی و امنیت ملی پاکستان مسلط است و به محض عبور سیاستمداران از خطوط قرمز و دخالت در این امور واکنش نشان می‌دهد که برخی اوقات به ساقط شدن نظام سیاسی می‌انجامد.

ظرف 3 سال گذشته دولت همیشه احساس می‌کرد که شمشیر ارتش از نیام بیرون آمده و بر سر نواز شریف قرار دارد و فقط یک جرقه می‌تواند به همه چیز پایان دهد.

به ظاهر ژنرال باجواه علاقه‌ای به امور سیاسی ندارد اما به هر حال یک نظامی می‌باشد و این بسیار ساده‌اندیشی است که ما تصور کنیم که فقط با تعیین فرمانده جدید تمام اختلافات ارتش و دولت حل خواهد شد. اگر سیاستمداران پاکستانی بخواهند به صورت مستقل عمل کنند باید اقدامات زیادی انجام دهند و توانایی زیادی داشته باشند تا اهرم‌های قدرت همچنین نبض اقتصادی کشور را به دست بگیرند.

ارتش پاکستان دولتی درون دولت

سناتور رضاربانی رئیس مجلس سنای پاکستان در این زمینه گفت: بزرگترین مشکل برای حفظ نظام دموکراسی در کشور حل اختلاف بین ارتش و دولت است. وی معتقد است که مقر ارتش در راولپندی باید به اسلام‌‌آباد منتقل شود و منظورش این است که نظامیان دولتی در درون دولت تشکیل داده‌اند و با سیاستمداران هماهنگ نیستند.

ربانی بر این باور است که ارتش باید توسط دولت به ویژه مجلس سنا و پارلمان هدایت شود و درباره همه مسائل به صورت مستقل تصمیم‌گیری نکند.

روشن است که بدون مهار ارتش، اجرای دموکراسی در پاکستان فقط یک شعار سیاسی است که تمام احزاب برای حفظ منافع خود از آن استفاده می‌کنند. با اینکه سیاستمداران در دولت‌های اخیر قدرت بیشتری به دست آورده‌اند اما هنوز ارتش خط مش سیاسی را تعیین می‌کند و چنانچه نظامیان با موضوعی مخالفت کنند دولت اسلام‌آباد جرات مخالفت با آن را ندارد.

نقش ارتش در تامین امنیت ملی در کشوری مانند پاکستان که از تروریسم رنج می‌برد سبب شده نظامیان قدرت زیادی برای دخالت در امور سیاسی به دست آورند.

نحوه اجرای طرح ملی مبارزه با تروریسم یکی از مواردی بود که ارتش و دولت نتوانستند در این زمینه به توافق برسند. هیچ اثری از این مطلب دیده نمی‌شود که نشان دهد ارتش در مبارزه با تروریسم از دولت پیروی می‌کند. اعدام تروریست‌ها بعد از صدور حکم در دادگاه نظامی و تلاش برای سرکوبی مخالفان ارتش و آنهایی که در حمله به مقرهای نظامی دست داشته‌اند نشانه عملکرد مستقل ارتش برای اجرای طرح ملی مبارزه با تروریسم است.

دولت امیدوار بود که با اجرای کریدور اقتصادی چین بتواند تا حدی مستقل شود اما حفاظت از بندر گوادر و مسیر کریدور توسط ارتش سبب شد باز هم نظامیان ابتکار عمل را در دست داشته باشند. بیش از 80 درصد فعالیت اقتصادی پاکستان در اختیار نظامیان است و آنها در پروژه بندر گوادر نیز تسلط پیدا کرده‌اند.

هر بازرگان یا شخصی که بخواهد از راه واردات و صادرات همچنین بقیه موارد کسب درآمد کند باید سهم ارتش را پرداخت نماید در غیر این صورت نمی‌تواند کار خود را پیش ببرد.

ارتش وارد یک جنگ فرسایشی و طولانی مدت در وزیرستان شده که نمی‌تواند به سرعت آن را به پایان برساند. گروه‌های تروریستی به طور کامل نابود نشده‌اند بلکه از ترس حمله نظامیان محل فعالیت خود را مدام تغییر می‌دهند این درحالی است که برخی قبایل نیز حاضر نیستند حاکمیت ارتش را بپذیرند.

بازگشت آوارگان جنگ به مناطق قبایلی و بازسازی این مناطق، کار ارتش است. حفظ امنیت مناطق قبایلی و اداره آن نیز کاری است که نظامیان از پس آن برمی‌آیند بنابراین دولت در این زمینه نقش چندانی ندارد و باز چشم امید همه به ارتش می‌باشد.

اهمیت جغرافیایی و استراتژیک، همچنین جنگ در مرزهای هند و افغانستان سبب شده پاکستان تبدیل به یک کشور امنیتی شود که این موضوع به خودی خود نقش ارتش را برجسته کرد و نمی‌توان از جولان نظامیان برای سلطه برتمام امور از جمله امور سیاسی جلوگیری کرد.

با اینکه در دنیای امروز اقتصاد و اشتغال‌زایی، خوراک و تامین امنیت داخل شهرهای بزرگ به امنیت ملی مربوط می‌شود اما ارتش هدف خود را برتر از آن می‌داند که به این مسائل توجه کند به عبارت دیگری سرکوبی هند و سلطه بر افغانستان برای نظامیان مهمتر از مسائل دیگر است.

تلاش دولت برای صلح با هند و افغانستان بی‌فایده است زیرا درباره این دو کشور فقط ارتش تصمیم می‌گیرد که شرایط خاص خود را برای کنار آمدن با این کشورها دارد. عملکرد ضعیف سیاستمداران در سیاست خارجی سبب شد راحیل شریف فرمانده ارتش با سفر به کشورهای مختلف این اوضاع را سر و سامان دهد. درحال حاضر ممکن است لازم نباشد ژنرال باجواه به کشورهای مختلف سفر کند اما به هر حال مشکل ضعف در سیاست خارجی به دست ارتش حل می‌شود.

اختلافات همچنان باقی است

ممکن است دولت نواز شریف بعد از انتخاب فرمانده جدید ارتش برای مدت کوتاهی نفس راحت بکشد اما این موضوع بدان معنی نیست که اختلافات دولت و ارتش حل شده است.

نظامیان دخالت مستقیم در امور سیاسی را کنار گذاشته‌اند اما هنوز هم آنها هستند که در پشت پرده سیاست داخلی و خارجی پاکستان را هدایت می‌کنند. با اینکه برخی سیاستمداران مانند نواز شریف تلاش کردند با زیرکی خود را از نفوذ ارتش در امور سیاسی نجات دهند اما سرانجام در این زمینه انعطاف نشان داده و تسلیم شدند.

ارتش از یک سیاست از پیش تعیین شده پیروی می‌کند و حتی فرمانده ارتش نمی‌تواند خطوط قرمز را نادیده بگیرد اما به هر حال نظرات وی بر امور سیاسی موثر است.

http://jomhourieslami.net/?newsid=122151

ش.د9503544