تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۷  ، 
شناسه خبر : ۲۹۹۱۷۹

(روزنامه شرق ـ 1395/11/12 ـ شماره 2765 ـ صفحه 9)

عملکرد دولت آنکارا پس از كودتاي نافرجام ١٥ جولاي بیش از اینکه ناشی از یک استراتژی منسجم و «کنش» در چارچوب منطق سیاسی باشد، بیشتر تابعی از یک «سیاست واکنشی» بوده است که اجزای مختلف آن در عرصه داخلی و خارجی چندان با هم در انطباق قرار نمی‌گیرند. هم‌اکنون دو سیاست و رویه در عرصه جهانی درباره وقایع مهم و ژئوپليتیکی دنبال می‌شود که به صورت ساده استراتژی سیاسی با محوریت آمریکاست و درمقابل استراتژی متفاوت با محوریت روسیه که بعضا هم در عرصه جهانی و منطقه‌ای تعاریف و رویه تا حدود زیادی متناقض را نمایندگی می‌کنند اما دراین‌میان ترکیه که امروز یک پایش در ائتلاف آمریکایی است و یک پایش را هم جدیدا در محور به رهبری روسیه قرار داده است، از وضعیت کاملا ویژه‌اي تأثیر می‌پذیرد که در شرایط قوام و استحکام موقعیت داخلی و خارجی می‌توانست نقطه قوت تلقی شود، اما هم‌اینک در وضعیت آنارشی داخلی و تضعیف جایگاه خارجی، این کشور وارد یک فضای خاکستری شده است.

نیرو‌های ارتش ترکیه هم‌اکنون در شمال سوریه هم‌زمان با نیروهای کُرد در قالب واحدهای رزمی «یگان‌های مدافع خلق» و گروه «داعش» در منطقه «منبج» و «الباب» درگیر هستند و از قبل نیز اعلان کرده‌اند که تحت هیچ شرایطی اجازه تشکیل یک دولت خودمختار کُردی را نخواهند داد. ورود نظامیان ترک به شمال سوریه صرفا به بهانه مبارزه با یگان‌های کُردی که هم‌اکنون رابطه نزدیکی با نیروهای آمریکایی حاضر در عرصه عملیاتی بحران سوریه دارند، بنا بر شرایط جهانی و منطقه‌اي نمی‌توانست به‌راحتی انجام گیرد و به یک بهانه قابل‌قبول‌تر نیاز بود. در اینجا دولت اردوغان این بهانه را در چارچوب مبارزه با حضور گروه تروریستی داعش در مناطق مرزی خود توجیه کرد و با حمله به «جرابلس» و تسخیر بدون‌مقاومت این شهرک، نیروهای نظامی خود و متحدان سوری عضو ارتش آزاد سوریه را به سمت منبج و الباب روانه کرد. از همان ابتدا این حضور نظامی و جنگی ارتش ترکیه با استقبال هیچ قدرت جهانی و منطقه‌اي و به‌خصوص دولت قانونی دمشق روبه‌رو نشد و تحرکات نظامی ترکیه به‌عنوان یک دخالت نظامی خودسرانه تلقی شد.

در ادامه این وضعیت ویژه که موجب انزوای عملیاتی ارتش ترکیه و عدم پوشش نیروهای پشتیبانی‌کننده هردو ائتلاف روسی- آمریکایی از نیروهای ترک شد، به‌نوعی بار عملیات کاملا بر دوش آنکارا سنگینی می‌کرد. به موازات این عملیات نظامی، آقای اردوغان که از محور غربی تا حدودی نومید شده بود، تصمیم گرفت با نزدیکی به روسیه و ایران وارد یک اتحاد سه‌جانبه در بحران سوریه شود. این اتحاد سه‌جانبه از همان ابتدا با ناخرسندی محور آمریکایی مواجه و تا حدود زیادی دهن‌کجی به متحدان سنتی تلقی شد و از طرف دیگر به دلیل نقش پاندولی ترکیه در برخورد با تحولات منطقه‌اي برای محور مقابل نیز تا به امروز در چارچوب یک اتحاد تاکتیکی به‌خصوص در جریان عملیات آزادسازی شرق حلب مورد توجه قرار گرفت. از آنجا که هردو محور موجود تابع یک سیاست ازپیش‌مدون‌شده و کاملا مشخص بوده و ترکیه نیز هنوز در وضعیت پارادوکسیکالی با برنامه‌های کلان آنان قرار دارد، هیچ‌کدام از دو ائتلاف هنوز آنکارا را به‌عنوان یک شریک قابل‌اعتماد به حساب نمی‌آورند، چراکه از یک طرف محور آمریکایی که روی نیروهای کُرد یگان‌های مدافع خلق حساب باز کرده، اردوغان را مخل استراتژی خود می‌داند و از طرف دیگر محور روسی به دلیل ‌شفافیت‌نداشتن دولت آنکارا در به رسمیت شناختن دولت «بشار اسد» قادر به همکاری نزدیک و بااعتماد درمورد اردوغان نخواهند بود.

روز دوشنبه دولت ترکیه از زبان «ابراهیم کالین»، سخنگوی دفتر ریاست‌جمهوری ترکیه، اعلان کرد «ائتلاف بین‌المللی باید به وظایف خود در زمینه حمایت هوایی در جنگی که ما در الباب به پیش می‌بریم، عمل کند». این درخواست در شرایطی عنوان می‌شود که در روزهای اخیر حملات ارتش ترکیه با حمایت عوامل سوری متحد خود به این شهر کوچک ٦٠ هزارنفری تقریبا با شکست روبه‌رو شد و در روز دوشنبه ٢٦ دسامبر حداقل ١٥ سرباز ترک کشته‌شده روی دست اردوغان گذاشت. نکته جالب دراین‌میان در اینجا بود که شهرک الباب چندین ماه در محاصره کامل ارتش ترکیه قرار داشت، این منطقه کوچک هم‌اكنون هیچ ارتباطی با مناطق تحت‌تصرف داعش و امکان کمک‌رسانی از سوی آنان را ندارد، فاصله الباب با مرزهای ترکیه تنها ٢٥ کیلومتر است و ارتش این کشور امکان تجهیز نیرو و استفاده از امکانات لجستیکی کامل را در اختیار دارد و شاید مهم‌تر از آن اینکه نیروهای داعش در این منطقه هم‌زمان با یگان‌های مدافع خلق هم درگیر هستند. در چنین شرایطی ارتشی که گفته می‌شود دومین ارتش بزرگ عضو ناتو است، تاکنون موفق به تسخیر این شهرک کوچک نشده است درحالی‌که روز جمعه ٢٣ دسامبر رجب طیب اردوغان عملیات ارتش ترکیه برای تصرف الباب را تقریبا پایان‌یافته اعلان کرده بود. بعد از ناکامی نظامیان ترک برای تصرف الباب، هواپیماهای جنگی ترکیه طی یک‌سری حملات کور به این منطقه بنا برگفته نهادهای حقوق‌بشری مورد تأیید محافل غربی، موجب قتل‌عام ٨٨ غیرنظامی از جمله ٢٤ کودک شدند.

درخواست پشتیبانی از ائتلاف به رهبری آمریکا و ناتو برای ایجاد چتر امنیتی و حمله به مواضع داعش در الباب در شرایطی عنوان می‌شود که دولت «باراک اوباما» از ماه‌ها پیش به دلیل تقابل آنکارا با سیاست‌های استراتژیک این کشور در بحران سوریه تقریبا این کشور را در یک انزوای سیاسی- نظامی قرار داده است. حتی در نشست سه‌جانبه بین وزرای خارجه روسیه، ایران و ترکیه که تنها یک روز بعد از ترور «آندري کارلوف»، سفیر روسیه در آنکارا، برگزار شد، هرچند که طرفین به یک‌سری تفاهمات حداقلی دست یافتند، ولی مسکو اجازه نداد که آنکارا گروه‌های کردی را در طبقه‌بندی گروه‌های تروریستی در سوریه بگنجاند و تنها از داعش، النصره و احرارالشام نام برده شد. با همه این شرایط و مواضع معین هردو ائتلاف آمریکایی- روسی به نظر می‌رسد که هنوز دولت اردوغان در تناقضاتی دست‌وپا می‌زند که به تعبیری «از اینجا مانده، از آنجا رانده» را تداعی می‌کند. در چنین وضعیتی اعتماد به نقش ترکیه در بحران سوریه بیش از همیشه کاهش یافته است و اردوغان دیگر نمی‌تواند همچنان بدون اخذ مواضع شفاف در بین شکاف‌های جهانی و منطقه‌اي اهداف خود را محقق کند.

http://www.sharghdaily.ir/News/111318

ش.د9503711