(روزنامه كيهان – 1395/11/07 – شماره 21546 – صفحه 6)
شیعه بودن و شیعه ماندن در جهان امروز سخت است، به خصوص در جهان اسلام، جایی که آتش فتنه سلفی- تکفیری با پول آل سعود و اسلحه جنگ سالاران غربی به شدت شعلهور شده، است. شیعیان در کشورهای اسلامی به دلیل در اقلیت قرار گرفتن و به خصوص در کشورهایی که تحت نفوذ حکام سعودی قرار دارند، زیر شدیدترین فشارها و آزارها به سر میبرند. یکی از این کشورها پاکستان است. براساس اطلاعاتی که سازمان سیا درباره برخی کشورها منتشر کرده جمعیت پاکستان نزدیک به 202 میلیون نفر است که بین 10 تا 15 درصد آن را شیعیان تشکیل میدهند.شیعه بزرگترین اقلیت مذهبی پاکستان بوده و البته آمار دقیقی از شمار شیعیان این کشور وجود ندارد.
بر خلاف بسیاری از کشورهای اسلامی که شیعیان تمرکز جغرافیایی دارند، شیعیان این کشور در تمام شهرها و شهرستانها پراکندهاند و این پراکندگی حتی در سطح روستاها نیز به چشم میخورد. مهمترین شهرهایی که شیعیان در آنها سکونت دارند، عبارتند از: کراچی، لاهور، ملتان، راولپندی، اسلام آباد، جنگ، سیالکوت، حیدرآباد، پیشاور، پاراچنار، کوهات، اسکردو و کویته شمار زیادی از شیعیان ساکن کشمیر پاکستان اصالتی ایرانی دارند. نامهایی همچون همدانی، سمنانی، کاشانی، کرمانی، گیلانی، مازندرانی، شیرازی، اراکی، اصفهانی، قزوینی در کشمیر از نامهای رایج هستند، و این به تنهایی حاکی از پناه آوردن شیعیان ایرانی به کشمیر است.
همین پراکندگی جمعیت شیعه در پاکستان، باعث عدم انسجام و افزایش فشار جریانهای وهابی بر آنها شده و شیعیان به همین دلیل، مذهب خود را علنی نمیکنند. بر همین اساس جمعیت شیعیان پاکستان را برخی کارشناسان تا 25 درصد نیز ذکر کردهاند. به همین دلیل تخمین زده میشود پاکستان بین30 تا 40 میلیون شیعه داشته باشد.
همه چیز علیه شیعیان
به دلایل عدیده شیعیان مظلوم پاکستان زیر شدیدترین فشارها و تهدیدات قرار دارند از یک سو دولت پاکستان یک دولت ورشکسته و ضعیف است که قادر نیست امنیت و ثبات را در سراسر قلمرو خود تامین کرده و حاکمیت واقعی داشته باشد، و این خود دلیلی شده است که در پاکستان و به خصوص مناطق مرزی و قبیلهای هر کس به فکر تامین امنیت خود بیفتد. علاوه بر آن، دولت، ارتش و سازمان اطلاعاتی این کشور بیطرف نیستند و گرایش های شدید قبیلهای و مذهبی بر جهتگیری آنها سایه افکنده. یک جست و جوی ساده در رسانهها، اخبار، گزارشها و تحلیلها متعددی که در پاکستان صورت میگیرد، به راحتی میتوان فهمید که رسانهها ارتش و سازمان اطلاعاتی پاکستان زیر نفوذ رژیم آلسعود از یک سو و گروههای سلفی- تکفیری قرار دارند و لذا در منازعات جدای از اینکه بیطرف نیستند بلکه تعمدی نیز دارند که امنیت مناطق شیعه نشین پاکستان را تامین نکنند بارها گروهها و جمعیتهای شیعه پاکستان ارتش و دولت را متهم کردهاند که به عمد از تامین امنیت شیعیان خودداری میکنند.
از سوی دیگر، پاکستان بهشت گروههای سلفی تکفیری و ناصبی با گرایشات شدیدا ضد شیعی است. رژیم عربستان طی یک صده گذشته و بخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و به خاطر ترس گسترش افکار انقلابی در پاکستان و سایر کشورهای منطقه، با دلارهای نفتی، صدها مدرسه مذهبی در مناطق مختلف پاکستان ایجاد کرد. این مدارس مسئولیت ترویج ایدئولوژی وهابی را بر عهده داشته و هنوز هم دارند. گروههای تروریستی طالبان، القاعده ،لشکر جهنگوی، سپاه صحابه، لشکر طیبه، تحریک طالبان پاکستانو... کانون اصلی سربازگیری خود را این مدارس قرار دادهاند. بسیاری از تحلیلگران جهان با توجه به این موضوع، از پاکستان به عنوان بزرگترین صادرکننده تروریسم و خطرناکترین مکان جهان نام میبرند در این مدارس تنها چیزی که به طلاب آموزش داده میشود این است که اولا شیعیان مسلمان نیستند،ثانیا آنها کافر و نجس هستند و ثالثا ریختن خونشان نه تنها مباح بلکه واجب است. همه این عوامل دست به دست هم داده و بر مظلومیت شیعیان پاکستان افزوده است. طبق یک تقسیمبندی نانوشته، گروههایی مثل سپاه صحابه و طیبه و لشکر جهنگوی، شیعیان را در شهرهای پرجمعیت جنوبی، مرکزی و غربی پاکستان شکار و ترور میکنند و مناطق نوار قبایلی شمال غرب این کشور هم به طالبان محلی اختصاص دارد. هر چند ماجرای انفجار در پاراچنار که در نوار قبایلی قرار دارد و توسط لشکر جهنگوی صورت گرفته، یک استثناء است.
این گروههای تروریستی هزاران عضو متعصب و مسلح دارند و آماده کشتار شیعیان هستند. فقر شدید مردم، بیکاری و پولهای کلانی که آل سعود به این مدارس تروریستپرور تزریق میکند، باعث شده شمار زیادی از جوانان جذب این مدارس شوند و همین مسئله نیز عرصه را در پاکستان بر علیه شیعیان تنگتر و تنگتر کرده است تا جایی که کمتر زمانی است که اخبار حاصل از انفجارهای متعدد اعم از مینگذاری، انتحاری، خمپارهای و اعدامهای شیعیان در سطح جامعه پاکستان منعکس نشود.طی ماههای اخیر گروه تروریستی داعش نیز در این کشور سازماندهی خود را به پایان رسانده و بسیاری از گروههای تروریستی از جمله لشکر جهنگوی را در خود جذب کرده است و بیش از 12 هزار نفر از تروریستها در مناطق قبیله نشین و مجاور مناطق شیعه نشین به این گروه تروریستی پیوستهاند.
در شرایط فقدان دولت مرکزی مقتدر که امنیت را تامین کند، دولت اسلامآباد حتی به شیعیان فشار میآورد آن مقدار سلاحی را هم که برای دفاع از خود دارند تحویل دهند! و در مقابل، پول و اسلحه در اختیار گروههای ضدشیعی قرار میگیرد. به همین خاطر است که ما شاهد کشتار روزانه شیعیان در پاکستان هستیم و اعتراضات، اعتصابات و تحصنها علیه این روند ظالمانه نیز تا کنون به جایی نرسیده است.
پاراچنار، منطقه فراموش شده
اما در درون اقلیت مظلوم شیعه پاکستان، جمعیتی از شیعیان قرار دارند که میتوان آنها را شیعیان فراموش شده نامید و نام منطقه آنها هر چند وقت یکبار تنها با کشتاری که صورت میگیرد در رسانهها اعلام میشود؛ آن منطقه «پاراچنار» است. شنبه گذشته (دوم بهمن) بر اثر یک انفجار تروریستی در میدان ترهبار منطقه شیعه نشین پاراچنار 25 تن شهید و دست کم 50 نفر نیز زخمی شدهاند. طی سالهای گذشته هم این شهر بارها هدف انفجار قرار گرفته، بدون اینکه حساسیتی برانگیزد.
شهر پاراچنار در شمال غرب پاكستان و در ناحيهای كوهستاني و قبيلهنشين قرار دارد. 95 درصد سكنه اين منطقه را شيعيان تشكيل ميدهند. در منطقه پاراچنار حسينیهها و مزارهاي متبرك وجود دارد، كه معروفترين آن مزار «سيد ابوالحسن» است. اهالي منطقه معتقدند كه امام عليابنموسيالرضا(ع) خرقهاي را كه بر روي آن 30 جزء كلامالله مكتوب بوده، به همین «سيد ابوالحسن» اعطا كرده است. در 14 كيلومتري پاراچنار نیز جايي مشهور به «كف علي(ع)» زيارتگاه شيعيان اين ناحيه است، و مردم در مناسبتهايی كه با امام «علي» در ارتباط باشد، در مكان ياد شده جمع میشوند. بعضي از اين شيعيان از ديرباز از راههاي كوهستاني به مشهد رفت و آمد ميكردهاند و هنوز رسم است در ايام محرم و صفر روضهخوانهاي ايراني از مشهد به آن نواحي ميروند.
«پاراچنار» مرکز منطقهای خودمختار بوده و در محاصره چهار استان «پکتیا»، «خوست»، «ننگرهار» و «لوگر» در کشور همسایه (افغانستان) و در پاکستان هم در مجاورت ایالت وزیرستان (از مراکز اصلی فعالیت طالبان در پاکستان) قرار دارد. علاوه بر آن، پاراچنار با مناطق تکفیری و سلفینشین ایالت «سرحد» به مرکزیت «پیشاور» همسایه است. به همین جهت شیعیان پاراچنار تقریبا در محاصره کامل تکفیریها قرار دارند. تنها جاده ارتباطی این منطقه نیز دست ارتش قرار دارد. امنیت منطقه پاراچنار بر عهده ارتش است و ایست و بازرسیهای بسیار گستردهای در ورودی و خروجیهای این منطقه برقرار است با وجود این، به دلایلی که گفته شد، ارتش هیچ علاقهای در تامین امنیت شیعیان این منطقه از خود نشان نمیدهد و گروههای تروریستی بارها با حمایت ارتش پاکستان، شیعیان پاراچنار را به خاک و خون کشیدهاند.
«سهیل کریمی» مستندساز ایرانی که چند سال قبل به منطقه پاراچنار سفر کرده بود، گوشهای از مظلومیت و دلبستگی شیعیان پاراچنار به انقلاب اسلامی را این گونه روایت میکند: «دولت به اینها برقی داده است... که تازه این هم در شبانه روز فقط ده، دوازده ساعت(وصل) است. دولت البته تلفن هم به منطقه داده برای اینکه مردم را کنترل کند. یک پادگان ارتش هم هست که نمایشی است. پاراچنار در محاصره عجیبی قرار دارد اصلا زمانی نیست که صدای خمپاره و انفجار آن جا شنیده نشود. در تشییع جنازههایشان لباس بسیجی میپوشند و سربند یازهرا میبندند. یک عکس حضرت امام را برداشته و با مراسم خاصی آن قاب عکس را بر سر پیکر شهید میگذارند بیش از ۱۳۰۰ نفر در سه سال گذشته در این منطقه شهید شدهاند. و در سه چهار سال اخیر به خاطر بیماری و نبودن درمانگاه و... ۵۰۰ نفر زن و کودک از بین رفتهاند. در هر کوچه دو سه شهید را به صورت پراکنده دفن کردهاند. بر سر مزار شهدا هم یا پرچم جمهوری اسلامی نصب است، یا پرچم قرمز رنگ یا حسین. کمتر مغازهای در پاراچنار است که عکس امام و آقا (روی دیوارش نصب) نباشد. همه چیز از شهید عارف الحسینی (رهبر شیعیان پاکستان) نشأت میگیرد منشأ انقلابی شدن مردم منطقه شهید عارف الحسینی است. اینها اکثرا طایفه« طوری» یا «بنگش» هستند و فامیلی ندارند.»
این مستندساز میافزاید :«در خیابانها آنجا بیشتر از تبلیغات، عکس امام و آقا نصب شده است. اول هر شهر، یک تابلو زدهاند و یک علم بزرگ که رویش نوشته یا حضرت علمدار (عناصر) طالبان هم هرجا را که میگیرند اولین چیزی را که به محض ورود تخریب میکنند، همین علم است. در چندین روستا، کل خانوادهها را کشتهاند، اسیر شدههایشان گفته بودند، تنها بچه گهوارهای مانده بود گفته بودند در رگهای این نوزاد هم خون شیعه جریان دارد و بعد سر نیزه را در گلویش فشرده بودند. یا در روستای دیگر یک دیوانه پیدا کرده بودند، او را هم به این بهانه که در طول عمرش یک بار یا علی گفته، پس ریختن خونش حلال است به شهادت رسانده بودند.»
پاراچنار در طول چهار دهه گذشته از سوی دولت و ارتش پاکستان تحت محاصره اعلام نشدهای قرار داشته است. روی کار آمدن حکومت طالبان در افغانستان و قدرتگیری روز افزون تروریستها و تندروها در جامعه پاکستان، در کنار انفعال و ناکارآمدی ارتش در ایجاد امنیت بر میزان شیعهستیزی و کشتار این اقلیت مظلوم افزوده است. از سال 2007 نیز سلفیهای تکفیری جنگ تمام عیاری را در این منطقه آغاز کردهاند و محاصره پاراچنار از سوی گروههای تکفیری تکمیل شده است. تا سال 2012 که پاراچنار در محاصره کامل قرار داشته گزارشها و تصاویر بسیار تکاندهندهای از وحشیگریها علیه شیعیان این منطقه به صورت کاملا محدود در رسانهها منتشر میشد که نشان از عمق فاجعه و محاصره اعمال شده داشت.
در سال 2012 محاصره کامل از منطقه پاراچنار برداشته شد، اما طی پنج سال گذشته که جادههای مواصلاتی این منطقه در دست ارتش بوده صدها نفر از شیعیان توسط تکفیریها از اتوبوسها در راه سفر زیارتی به ایران و عراق، بیرون کشیده و به رگبار بسته شدهاند، به طوری که تنها بین ژانویه ۲۰۱۲ تا ژانویه ۲۰۱۳ و براثر ۷۷ حمله تروریستی، ۶۳۵ شیعه به شهادت رسیده و صدها نفر نیز زخمی شدهاند.در گزارشی که یک شهروند اهل سنت در مورد حملات وحشیانه علیه شیعیان پاراچنار منتشر کرده آمده است: «من در مسیر کویته به طرف مرز ایران رانندگی میکردم. به مجردی که ما وارد منطقه مستونگ شدیم، مردان مسلح به سرعت به طرف ما آمده و ما را متوقف کردند. یادم نیست که چند نفر بودند. ولی تمام آنان مسلح به کلاشنیکوف و راکت انداز بودند. آنها به ما دستور دادند تا از ماشین خارج شویم. آنها پرسیدند که کیها سنی هستند، نامهای هر یک را جداگانه پرسیدند. بعدا به سنیها گفتند که از محل فرار کنند. ما از جای خویش بلند شده و برای نجات زندگی خویش پا به فرار گذاشتیم. همگی خیلی ترسیده بودیم... بعضی به یک طرف و بعضی به طرف دیگر فرار کردند. درحالی که آنان به سنیها اجازه دادند تا از محل فرار کنند، شیعهها را در داخل ماشین نگه داشتند. بعدا آنها را از ماشین پیاده کرده و به آنان تیراندازی کردند. من این صحنه را... تماشا کردم.»
نکته دیگری که مظلومیت شیعیان پاراچنار را مضاعف میکند سانسور و محاصره رسانهای آنها است، به طوری که کوچکترین خبری از وضعیت پاراچنار به بیرون مخابره نمیشود و بسیاری از مردم و حتی شیعیان از وضعیت اسفبار و ظلمی که شیعیان به این منطقه میشود، خبر ندارند. شاید اغراق نباشد ظلمی که در پاراچنار بر مردم این منطقه میرود برابری میکند با جنایاتی که رژیم صهونیستی در غزه مرتکب میشود با این تفاوت که در غزه رسانهها فعال هستند و از سوی دیگر ماهیت دشمن نیز مشخص است اما در پاراچنار دولت، ارتش، سازمانهای اطلاعاتی و گروههای سلفی تکفیری همه در یک جبهه قرار دارند و رسانهای نیست که این جنایات را پوشش دهد.
طی ماههای گذشته حملات تکفیریها علیه منطقه شیعهنشین پاراچنار افزایش پیدا کرده است. اتحاد گروههای تروریستی پاکستان با داعش باعث شده که گروههای تروریستی مثل «لشکر جهنگوی» انتقام شکست داعش در سوریه و عراق را از شیعیان مظلوم پاکستان بگیرند. تشدید عملیات تروریستی علیه شیعیان پاراچنار و اتحاد گروههای تروریستی در افزایش حملات علیه پاراچنار در حالی صورت میگیرد که همزمان ارتش پاکستان برای خلع سلاح شیعیان منطقه پاراچنار فشار وارد میکند. با توجه به این شرایط، این سؤال پیش میآید که چرا رسانههای پاکستان جنایت تروریستها در پاراچنار را پوشش نمیدهند؟ و چرا دولت پاکستان در حمایت از مردم پاراچنار، اقدامی نمیکند؟
http://kayhan.ir/fa/news/96175
ش.د9503619