* آمریکاییها همه راهکارهای نظامی و توانمندیهای دیپلماتیک خود را به کار گرفتند. مجموعهای به نام «دوستان سوریه» تشکیل داده و همه همپیمانان خود را در منطقه برای سرنگونی نظام سوریه بسیج کردند؛ بااینحال سوریه با یک راهبرد مشخص در برابر همه تهدیدات ایستادگی کرده و راهبرد آمریکا را به چالش کشیده است. امروز اوباما کاخ سفید را ترک میکند؛ درحالیکه به اهداف تعیینشده در سوریه دست نیافته است. لطفا درباره ابعاد و ویژگی راهبرد سوریه برای مقابله با تهدیدات خارجی توضیح دهید.
** اولا موضع آمریکا بهویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مبتنی بر سلطه بر کشورهای جهان است. ظهور بازیگران جدید و تغییر توازن در قدرت جهانی، چیزی است که آمریکا با آن مخالف است. طبیعی است حمله به کشورهای مختلف این طرح، یکی از ابزارهای پروژه آمریکاست. این همان روشی است که از سال ٢٠٠٣ نسبت به پرونده هستهای ایران پیش گرفتند و امروز نیز درباره سوریه جریان دارد.
آنها علاوه بر ابزار تروریسم، ابزارهای عملیات روانی و اقتصادی و... نیز دارند. تصویری که در آغاز این جنگ روانی و رسانهای ارائه دادهاند، این بود که مشکل اصلی در سوریه، شخص رئیسجمهوری است و در نتیجه اعلام کردند که رئیسجمهوری یک فرد است و نمیتواند بیش از کشور اهمیت داشته باشد که البته این حرف درست است. آنها همچنین تلاش میکنند که دولت سوریه را دومین مشکل قلمداد کرده و بر ضرورت تغییر نظام سیاسی پافشاری کنند. این در حالی است که آنها در رویکردهای رسانهای خود، از هدف اصلی خود که ازبینبردن کشور است، سخنی به میان نمیآورند.
در نبرد با دشمن، اولین چیزی که به ما یاری میرساند، ایمان به خداست؛ ولی علاوهبرآن لازم است به ملت و توانمندیهای ملی نیز باور و اعتماد داشت. در مقابله با رویکرد تبلیغاتی دشمن، توجهی به سرفصلهای مطرحشده نکرده و در آن غرق نشدیم. میدانستیم که نبرد اصلی علیه کشور است؛ بنابراین بر انجام گفتوگو در داخل سوریه تمرکز کردیم تا آن عده از هموطنان که تصویر روشنی از رویارویی با دشمن نداشتند، به حقیقت مسئله آگاه شوند.
* مؤلفههای راهبرد سوریه برای هماوردی با دشمنان در این جبهه گسترده چیست؟
** اولین اصل در هر جنگی، آگاهی مردم است؛ بنابراین گفتوگوهای سوری- سوری را شروع کردیم. مسئله دوم که در همین سطح از اهمیت میتوان از آن نام برد، آگاهی و درک عمیق مردمی است که پشتوانه ارتش عربی سوریه به حساب میآید. البته مسئله دیگری نیز وجود دارد و آن اتکا به کشورهای دوست است که در پیشاپیش آنها ایران قرار دارد. ایران در پایداری سوریه نقش اساسی ایفا میکند و این برای همگان شناخته شده است.
* از روشنگری و آگاهیبخشیدن به مردم صحبت میکنید. شاخصهای مقبولیت نظام در بین مردم چیست؟ و به چه دلیل مردم با وجود مشکلات فراوان و پیامدهای زیانبار از این جنگ پشتیبانی میکنند؟
** یکی از دلایل این هوشیاری و آگاهی، به تجربه تاریخی ما در این منطقه برمیگردد. منطقه ما و شما، توطئه، اشغالگری و مقاومتهای فراوانی را تجربه کرده است؛ اما درباره شاخصهای رضایتمندی آمار دقیقی وجود ندارد؛ ولی چنانچه رضایتمندی مردمی از دولت، بهویژه از رویکرد ملی و سیاسی آن وجود نداشت، حتما دولت پنج سال دوام نمیآورد. مردم سوریه چگونه حمایت خود از دولت را به منصه ظهور رسانده است؟ اولا با پایداری اقتصادی. شاخص عینیتری نیز وجود دارد. درصد مشارکت مردم در انتخابات امسال مجلس و انتخابات ریاستجمهوری سال ٢٠١٤، از زمان استقلال در تاریخ سوریه بیسابقه بوده است.
* آیا میتوان ادعا کرد که مواضع ضد سوریه آمریکا به رویکردهای سیاست خارجی سوریه مربوط است و ارتباطی با نارساییهای داخلی سوریه نداشته است؟
** اگر مشکل آنها مسائل داخلی و حقوق ملتها بود، چرا مثلا ضد سعودیها موجآفرینی نمیکنند؟ ما در هیچ زمینهای اعم از سابقه تمدنی، فضای سیاسی و برخورداری از دموکراسی با عربستان مقایسهکردنی نیستیم؛ درحالیکه ایران از مهمترین کشورها در خاورمیانه در زمینه برخورداری از آزادی و دموکراسی است. چرا آمریکا در برابر آن مواضع خصمانه دارد و بقیه کشورها را رها کرده است. این یک مسئله سیاسی است. خواستههای غرب در سوریه متفاوت است. میخواهند این حکومت برود و حکومتی دستنشانده سر کار بیاید تا سوریه را مانند لقمه چربی تقدیم غرب کند.
در آخرین مرحله (بهویژه در فاصله سالهای ٢٠٠٨ تا ٢٠١١) مطالبه آنها از سوریه (که از طریق سارکوزی، رئیسجمهوری وقت فرانسه که از طرف جورج بوش مأموریت داشت، مطرح شد) این بود که رهبری ایران را برای موافقت با طرح غرب متقاعد کند تا ایران همه ذخایر اورانیوم غنیسازیشده خود را بدون هیچگونه ضمانتی تحویل غربیها دهد. این درخواست آنان بود که ما درخواست آنان را رد کردیم، چراکه مطالبهای غیرمنطقی است. در مراحل قبلی نیز درخواستهایی مطرح میکردند. برای مثال، در سال ٢٠٠٢ از ما خواستند با طرح اولیه ملک فهد موافقت کنیم. زمانی که وی صلح در برابر عادیسازی روابط را بدون هیچ مابازایی مطرح کرد اما بهطور مشخص قبل از شروع بحران، مشکل اساسی غرب، ایران بود و اساسا از سوریه خواسته شده بود بهعنوان نزدیکترین کشور به ایران، رهبران آن را به موافقت با مطالبات غرب متقاعد کند.
* آیا میتوانیم بگوییم چالشهایی که امروز سوریه با آن مواجه است، بهای مواضع این کشور در برابر غرب و آمریکاست؟
** همینطور است؛ چراکه امروز آمریکا در حال عقبگرد است. واقعگرایی آمریکا دستکم از زمان بحران اقتصادی در سال ٢٠٠٨، در حال کاهش است. درحالیکه به جای آن بلوکهای جدیدی در حال اوجگیری و پیشرفت هستند و این سرآغاز موازنه قوای جدید است. بنابراین اگر آمریکا بخواهد موازنه جدید را برهم زند، چارهای ندارد جز اینکه به کشورهای مستقلی مانند ایران، سوریه، کرهشمالی و هر کشور دیگری که به آمریکا نه بگوید، ضربه وارد کند.
* به نظر شما پیچیدگی و اهمیت سوریه در چیست که نگاهها را به خود معطوف کرده و باعث شده تا قدرتهای جهانی منافع خود را در این کشور جستوجو کنند؟
** با اینکه سوریه در مقایسه با سایر کشورهای عربی، کوچک به شمار میرود و از لحاظ اقتصادی بزرگ و ثروتمند نیست، به دلایل تاریخی، سیاسی و اجتماعی این نقش مهم را ایفا کرده است. سوریه نقطه تماس گسلهای زلزله در جهان عرب به شمار میآید زیرا بیش از هر کشور دیگر عربی، از تنوع فرقهای، دینی و مذهبی برخوردار است. بنابراین بروز هرگونه خللی در این گسلها، زمینلرزهای پدید خواهد آورد که نتایج و بازتابها و پسلرزههای آن به سایر کشورهای منطقه سرایت خواهد کرد. این یک بُعد قضیه است. بُعد دیگر آن، این است که سوریه در بیش از چهار یا پنج دهه گذشته با موضعگیریهای مستقل خود، متمایز از سایر کشورها نقشآفرینی کرده است؛ درحالیکه اکثر کشورهای عربی با سیاستهای غرب همراه شده و در برابر آنان تسلیم هستند. از سوی دیگر، همانطور که گفتم، هدف ایالات متحده آمریکا تغییر حکومت در سوریه بهمنظور سرکارآوردن دولتی دستنشانده است.
* بسیار شنیده میشود که جنگ جاری در منطقه و سوریه یک جنگ طایفهای است، با این سخن موافق هستید؟
** این سخن با واقعیتها کاملا منافات دارد؛ زیرا اگر این جنگ یک جنگ طایفهای بود، باید از زمان ظهور طوایف در ١٤ قرن پیش آغاز میشد و نه امروز. جنگ طایفهای در منطقه ما چه زمانی پدید آمد؟ این تقابل همزمان با پیروزی انقلاب ایران بهوجود آمد. جریان وهابیت که از سوی عربستان سعودی مدیریت میشود، پس از پیروزی انقلاب ایران مأموریت داشت با آن مقابله کند. انقلابی که کانون توجه و آرمانهای انقلابی مردم منطقه به حساب میآمد. کشورهای غربی بهویژه ایالات متحده آمریکا از توجه ملتها به انقلاب ایران و الگوگیری از آن احساس هراس کردند. بنابراین به عربستان سعودی دستور دادند در چارچوب رقابتهای مذهبی و فرقهای گام بردارد. بنابراین موضوع تقابل مذهبی کاملا با پیروزی انقلاب ایران ارتباط دارد و در همین چارچوب به آن دامن زدند و بهعنوان یک ابزار در کنار ابزارهای دیگر در سوریه به کار گرفته شد. امروز وضعیت همگرایی میان طوایف در سوریه بهتر از آنچه قبل از بحران -و نهتنها در آغاز بحران- وجود داشت، است. این بحران هوشیاری و آگاهی بیشتری را بهوجود آورده است.
* به نظر شما امکان ممانعت از دستیابی آمریکا و رژیم صهیونیستی به اهدافشان از رهگذر دامنزدن به بحران در منطقه وجود دارد؟
** آری؛ وقتی اهمیت پذیرش یکدیگر را بدانیم و آماده باشیم؛ در عین اختلاف، یکدیگر را به رسمیت بشناسیم.
* عربستان سعودی به بهانههایی هرچند نادرست تجاوز به خاک یمن را آغاز کرده و تاکنون به اهداف اعلامشدهاش دست نیافته است. این کشور در کنار جنگ با یمن، در برابر اراده مردم بحرین نیز ایستاده است. همچنین بر ضد ایران فضاسازی کرده و وارد روند عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی شده است. به نظر شما این رفتارهای عربستان چه تأثیری بر مناسبات جهان اسلام و کشورهای عربی خواهد داشت؟
** تأثیر چندانی ندارد. زیرا این تغییر واقعی نیست و یک تغییر ظاهری است. روابط عربستان با رژیم صهیونیستی فقط از صورت پنهان خارج شده و به شکل علنی و آشکار درآمده است.
* به نظر شما به لحاظ راهبردی مداخله نظامی ترکیه چه تأثیری بر وضعیت و آینده سوریه خواهد داشت؟
** از عربستان و ترکیه صحبت میکنیم، آنها کشورهایی وابسته به آمریکا هستند. آمریکا به آنها دستور میدهد و آنها اجرا میکنند. اما درباره ترکیه، سالهاست که اردوغان خواهان دخالت در سوریه است، اما به او اجازه این کار را نمیدادند. درحالحاضر چون به او اجازه دادند، وارد جرابلس شد.
* چرا به او اجازه دادند؟
** زیرا آمریکاییها همواره سعی در پیچیدهکردن اوضاع دارند، چراکه هرچه شرایط پیچیدهتر شود، آنها بیشتر میتوانند روی تضادهای موجود مانور بدهند. افزایش تضاد میان ترکیه و کردها باعث شکایتبردن ترکیه به آمریکا علیه کردها خواهد شد. کردها نیز بهمنظور برخورداری حمایت به سمت آمریکا خواهند رفت و از ترکها شکایت خواهند کرد. اگر اختلافی میان کردها و عربها نیز وجود داشته باشد، هر دو نزد آمریکا خواهند رفت. منطق آمریکا بر اصل اختلافانداختن و حکومتکردن، استوار است. هرچهبیشتر به اختلاف میان مردم دامن بزنند، بهتر میتوانند روی تضادها سرمایهگذاری کنند، این همان چیزی است که در منطقه ما پیگیری میکنند.
* سالهاست که جنابعالی و سوریه همپیمان ایران هستید؛ آیا این همپیمانی از تفکر راهبردی شخص شما سرچشمه میگیرد یا میراثی است که از سوی مرحوم حافظ اسد، رئیسجمهوری فقید ،سوریه برای شما به ارث گذاشته شده است؟
** تردیدی نیست انسان چیزهایی را از پدرش میآموزد و حتی در دوران بزرگی تشخیص اینکه چه چیزی را از پدر آموختهای، کار دشواری است. لزومی ندارد چیزی که فراگرفتهاید، ایده خاصی باشد. چهبسا روش اندیشیدن را از او فراگرفته باشید. ما در منزل پدری درباره مسائل سیاسی صحبت نمیکردیم. من حتی برای یکبار هم از پدرم درباره مواضعش در خصوص ایران (دهه ٨٠ میلادی در کنار ایران ایستاده بودیم) سؤال نکردم. بنابراین اگر منظور از اثرگذاری، تأثیر در نحوه اندیشیدن و نگاههای راهبردی کلان باشد، بر این باورم که این امری بدیهی است. البته نمیتوانم همه ابعاد آن را به دقت ترسیم کنم، ولی قدر مسلم آن است که چنین تأثیری وجود داشته است، اما جنبه دیگری هم وجود دارد که مرتبط با دیدگاههای راهبردی من درباره وضعیت سوریه است. نمـیتوان درباره وضعیت سیاست در سوریه بدون توجه به تحولات پیرامونی سخن گفت.
بهویژه کشورهایی که دارای بیشترین تأثیر در سوریه هستند. آیا ایران بر وضعیت سوریه اثرگذار است یا خیر؟ هنگامی که درباره مسئله فلسطین، لبنان و رابطه با غرب سخن میگوییم و درحالیکه سوریه از سوی غرب مورد هدف واقع شده است، آیا ایران بهعنوان یک کشور میتواند بر تمامی این پروندهها اثرگذار باشد؟ برایناساس ما در سوریه به روابط با ایران در سطح راهبردی نیازمندیم. اینکه این رابطه چگونه و تا چه سطحی باشد، اینها مربوط به جزئیات است. اما درمجموع میتوان گفت ایران کشوری تأثیرگذار است؛ و بنابراین ما نیازمند رابطه با آن هستیم.
* با توجه به رویکردهای جمهوری اسلامی ایران، شاهد آن هستیم که مقام معظم رهبری نظر و محبت ویژهای نسبت به شخص جنابعالی دارند، این نظر را چگونه تفسیر میکنید و نظر شما نسبت به مقام معظم رهبری چیست؟
** بهلحاظ شخصی ارادت و محبت بزرگی میان من و ایشان وجود دارد. این ارادت هیچ ارتباطی به مسائل سیاسی ندارد، بلکه ریشه در سرشت و منش شخصیتی ایشان دارد. تواضع، فروتنی و احترامی که از آن برخوردارند، باعث میشود که نسبت به ایشان علاقه پیدا کرده و با او روابط شخصی برقرار کنید، حتی اگر این رابطه خارج از چارچوب سیاست باشد. از سوی دیگر در چارچوب معادلات سیاسی، ایشان شخصیتی وفادار هستند. ایشان وفاداری ایران نسبت به مواضع سوریه را به نمایش گذاشتهاند. سوریه از معدود کشورهایی است که در سالهای دهه ٨٠ میلادی در کنار ایران ایستاده است. مردم ایران وفادارند و حضرت امام خامنهای مستقیما در موارد عدیدهای این وفاداری را ابراز داشتهاند.
بحرانهای جاری نیز باعث استحکام و افزایش همبستگی و این نگاه راهبردی شده است. زیرا در مشکلات، وفاداریها جلوه میکنند. از طرف دیگر ایشان یک شخصیت راهبردی بزرگ است. این بحران ثابت کرد که ایشان از آغاز مسائل را همانگونه که بود، میدیدند، (من نیز با همان دقت میدیدم) با اینکه من در داخل سوریه زندگی میکنم و ایشان در جایی دیگر، ایشان دادهها و اطلاعات خود را از ارگانهای دولت به دست میآورد و من اینجا در میان شهروندان زندگی میکنم. نمیخواهم درباره ایشان مدیحهسرایی کنم زیرا روحیه ستایشگری ندارم، اما باید واقعیتها را بگوییم تا در تاریخ ثبت شود، ایشان حوادث را اینگونه بهروشنی میدید، از نظر شخصی و از منظر راهبردی، ایشان جایگاه بزرگی در سطح تاریخ منطقه برای خود احراز کردهاند.
* در صورتی که پیامی برای نخبگان و جامعه ایرانی داشته باشید، از آن استقبال میکنیم.
** برای من مهم است که در درجه اول مراتب درود و تشکر خود را به مردم ایران ابراز دارم. چراکه هر تصمیم سیاسیای که رهبری یا دولت ایران، رئیسجمهور، جناب آقای روحانی و پیش از آن، رئیسجمهور احمدینژاد، در آغاز بحران اتخاذ کردهاند یا هر اقدامی را انجام دادهاند، اعم از موضعگیری سیاسی یا اقدام اقتصادی یا حمایت نظامی به هر نحو که باشد؛ برایند توافق و اراده مردم ایران مبنیبر حمایت از سوریه است. مسئله دیگر، مشارکت مستقیم تمامی شهروندان ایران اعم از فقیر، متوسط و ثروتمند است که با امکانات خود به حمایت از سوریه در برابر تروریسم پرداختهاند.
http://www.sharghdaily.ir/News/106984
ش.د9503884