(روزنامه صبح نو – 1395/12/09 – شماره 194 – صفحه 2)
آقای دکتر حسن روحانی روز گذشته در نخستین مجمع ملی سلامت سخنانی را علیه منتقدان مطرح کرد و این بیان به قدری تند بود که حاضران را برای سلامت آقای رییس جمهور نگران کرد.
دکتر روحانی در قسمتی از سخنان خود تاکید کرد: «متأسفانه برخی از تعامل با جهان بدشان میآید و از تقابل استقبال میکنند که البته این تقابل برای برخی نان داشته است؛ هنگامی که تعامل با جهان وجود نداشته و دچار تحریم هستیم.»
رئیس جمهور در ادامه اما پا را فراتر گذاشته و اعلام کرد:«برخی تصور میکنند، هر چه قفلهای دروازه کشور بیشتر باشد، امنیت و سلامت بیشتر خواهد بود، اما اینطور نیست، چرا که ما ملتی بزرگ و با فرهنگ داریم.»
این را باید به آقای رئیس جمهور یادآور شویم که بر اساس اسناد، این حامیان و بستگان آقای روحانی بودند که در اوج تحریم صرافی زدند و از موقعیت آن زمان بازار، یعنی تحریمها بهره بردند.از سویی دیگر، رهبری دست دولت را تا آنجا باز گذاشتند که با آمریکا هم قدم زدند و برجام را نهایی کردند تا بتوانند با جهان تعامل کنند، تعاملی که یک شبه نابود شد.
اما آیا نام واگذاری امتیاز نقد و دریافت مبالغی وعده نسیه و گشودن دروازههای واردات ولو به قیمت بیچاره کردن تولید کننده و کارگر داخلی، تعامل با جهان است؟ آیا امضا کردن قرارداد در پارتی سفیر کشورهای خارجی تعامل با جهان است؟ دعوت از وزیر کشوری که علیه ایران در خلیج فارس رزمایش بهپا کرده و بیشترین سنگ اندازی ها را در زمان مذاکرات برجام داشته، تعامل با جهان است؟ فرش قرمز پهن کردن برای وزیری که صدراعظم اش برای آوردن سرمایه به ایران خط و نشان میکشد و میگوید اول ایران باید رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد، تعامل با جهان است؟ افزایش صادرات 200 درصدی کشور همسایهای که این روزها ایران هراسی را از بحرین تا یمن، در دستور کار خود قرار داده، تعامل با جهان است؟
روحانی که همواره به نقدهای تند و آتشین معروف است، گریزی به دولت نهم و دهم زد و اظهار داشت: «زمانی که دولت قبل بر سر کار بود، وقتی میخواستیم انتقاد کنیم میگفتند، دولت را تضعیف نکنید و امروز هم که میخواهیم از اقدامات دولت قبل انتقاد کنیم، میگویند، کاری به گذشته نداشته باشید و اقدامات دولت خود را بگویید.»
اما وقتی دولتمردان یازدهم که شب واریز یارانههای نقدی برای مردم را مصیبت عظمای دولت مینامند، اما حقوق و پاداش 300 - 200 میلیونی برای مدیران خود واریز میکنند، دیگر شاه کلید کشف شده در دولت یعنی «تقصیر دولت قبلی بود»کارایی نخواهد داشت.
رئیس جمهور همچنین تاکید کرد: «برخی دچار آلزایمر سیاسی هستند و یادشان میرود که وضع درمان، قیمت دارو و تجهیزات پزشکی چه وضعی در کشور داشت و برخی داروها و تجهیزات پزشکی به سختی تهیه میشد.»
#آلزایمر_سیاسی چیز غریبی نیست؛ آقای روحانی وعدههای 100 روزه برای اقتصاد و اشتغال داده بود و چند روز پیش هم با صراحت تاکید کرد که به وعدههای خود عمل کرده و شرمنده مردم نیست.به نظر میرسد که رئیس جمهور خود به این عارضه دچار شده است که این چنین تاکیدی بر آن دارد. از این گذشته، دولت یازدهم در ماههای پایانی خود قرار دارد و در حال پیوستن به صفحات تاریخ است اما سردمدار دولت تدبیر و امید همچنان به فکر نقد قبلیهاست البته یادمان نرود که آقای روحانی آنچنان که باید و شاید از گفتن حرفهایش خودداری نمیکند و نمیگذارد موضوعی بر دلش بماند.
این را هم یادمان نمیرود که آقای روحانی در رقابتهای انتخاباتی سال 92 خود را مشورت پذیر، مسوولیتپذیر و پاسخگو معرفی کرده بود اما این آلزایمر سیاسی باعث شده است که یادش نیاید! وعدههای صد روزه اقتصادی روحانی از ذهن هیچ کس پاک نمیشود. شاید دولتمردان یازدهم که به عنوان مسنترین کابینه از آن یاد میشو،د فراموش کردهاند وعدهها را!
رییس جمهور همچنین گریزی هم به ذخایر صندوق توسعه ملی زد که برای استفاده در شرایط بحرانی و روز مباداست. او گفت: یک روزنامه و حتی یک ثانیه از برنامههای صدا و سیما به این موضوع انتقاد نکردند که چرا دولت نمیتواند در روز مبادایی که به واسطه کاهش درآمد نفتی بوجود آمد از ذخایر این صندوق استفاده کند، اما ملت ایران بداند که ما در سال 93 و 94، 20درصد از درآمد نفتی را به صندوق توسعه ملی ریختیم و براساس مصوبه مجلس باید 30 درصد دیگر هم پرداخت کنیم.دولت در سالهای گذشته شرایط آسانی نداشته و با سختی کشور را اداره کرده، البته توفیقات دولت نیز قابل توجه بوده و با کمک خداوند از مشکلات عبور خواهیم کرد. صندوق ذخیره درست کردیم برای مبادا. حالا روز مبادا به ما میگویند پول بریزید!
اما این را نباید فراموش کرد که دولت یازدهم درآمدهای خود از هدفمندی یارانهها را به خزانه واریز نکرده است و سرنوشت 39 هزار میلیارد تومان درآمد خالص دولت از هدفمندیها به سرنوشت دکل نفتی گمشده دچار شده است و معلوم نیست کجاست، اما آقای روحانی از وظیفه قانونی بر عهده دولت گله گذاری میکند! این را هم باید به دولت یازدهم یادآوری کرد که دولت به دفعات و به بهانه تحریم و افت قیمت نفت، با مجوز رهبری نظام و مجلس شورای اسلامی از صندوق توسعه پول برداشت کرده و بارها روز مبادا در این دولت آمده است.
روحانی در جایی دیگر اظهار داشت: « ما دولتی هستیم که میگوییم باید از سرمایه خارجی، استفاده کرد و اگر بیمارستانی نیاز به تجهیزات جدید، ناوگان هوایی کشور نیاز به هواپیمای نو و ناوگان ریلی نیاز به تجهیزات جدید دارد، باید خریداری شود چرا که معتقدیم فناوری باید رشد کند و ارتباط با دنیا با حفظ اصول و اعتقادات کشور برقرار شود اما برخی کهنه مصرف کردن را افتخار میدانند.»
بر اساس خبرها و افشاگریهایی که نمایندگان در جلسه استیضاح کردند، ناوگان ریلی و قراردادهای آن در اختیار فامیلهای آقای آخوندی وزیر راه و شهرسازی است و تنها دغدغه دولت وارد کردن یک ایرباس جدید است که هر اتفاقی می افتد، منت آن را بر سر مردم میگذارد؛ ایرباسی که جشن و رقص و آواز ورودش به ایران مخصوص از ما بهتران بود و خرید بلیت آن هم که در بضاعت مردم عادی نیست.
از طرفی هم درست است که دولت یازدهم توجهی به افزایش تولید داخلی و دانش ایران ندارد اما جوری اعلام میکند چیزی میخواهیم وارد کنیم که گویا به شغل شریف دلالی مشغول هستند و به عنوان شغل دوم در پاستور فعالیت میکنند! پس اسمش را دولت نگذارید.
روحانی اما در پایان راهکار برون رفت از تمامی مشکلات را امید، نشاط و اعتماد در کشور میداند که میتواند کشور را از تمامی پیچ و خمها و مشکلات رهایی بخشد اما چطور؟ مگر برای رفع مشکلات نباید اشتغال و معیشت را بهبود بخشید؟ به نظر میرسد، رییس جمهور معتقد است که خوشحالی تنها برای مردم کافی است و نیازی به ایجاد شغل، رفع بیکاری و یا بهبود شرایط اقتصادی نیست.
اما سؤال اینجاست؛ آقای روحانی خود برای بهتر شدن وضع نشاط و امید جامعه چه کرده است؟! آیا رونق اقتصادی ایجاده شده، از رکود خارج شدهایم یا آنکه دستاوردهای برجام تحقق یافته است. روزی رئیس جمهور حتی رفع مشکلات آب و محیط زیست را هم به برجام گره میزد؛ اما امروز مردم حاضرند حتی همین مشکلات آب و هوا، که نیمی از کشور را درگیر کرده است رفع شود، مابقی پیش کش!
http://sobhe-no.ir/newspaper/194/2/7169
ش.د9504103