تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۶  ، 
شناسه خبر : ۳۰۰۳۹۸
پایگاه بصیرت / محمد صرفی

(روزنامه كيهان ـ 1395/01/26 ـ شماره 21319 ـ صفحه 2)

«بیایید فرض کنیم توافق جامع هسته‌ای منعقد می‌شود. چند روزی روزنامه‌های زنجیره‌ای پر می‏شوند از تیترهای پرطمطراق که فتح‌الفتوح و شق‌القمر و... شد! اما نباید فراموش کرد این توافق در خوشبینانه‌ترین حالت چیزی بیش از یک دهه به طول خواهد انجامید و با توجه به اخبار منتشر شده، بسیار بعید است که پس از طی این دوره برخورد با فعالیت‌های هسته‌ای ایران عادی شده و براساس ان.پی.تی باشد...چه تضمینی وجود دارد که آمریکایی‌ها به توافق صورت‌گرفته پایبند می‌مانند و عهدشکنی نمی‌کنند؟ و اگر کردند نحوه برخورد با آن باید چگونه باشد؟ شاید ذوق‌زدگان بگویند تضمین این توافق قطعنامه شورای امنیت خواهد بود. چنین تضمینی بیشتر یک تعارف حقوقی است تا عاملی مقوّم و اجرایی. در میان حقوقدانان مسائل و روابط بین‌الملل مثلی رایج است که قوانین بین‌المللی تار عنکبوت‌هایی هستند که برای پشه‌ها ساخته شده‌اند. خرمگس‏ها تار عنکبوت را پاره می‌کنند و به راه خودشان می‌روند!»

آنچه خواندید بخشی از یادداشت نگارنده است که سال گذشته و کمتر از یک ماه مانده به توافق هسته‌ای ایران و1+5 در همین ستون، تحت عنوان «قاتل زنجیره‌ای توافقات» منتشر و در آن با ذکر چند نمونه تاریخی نسبت به عهدشکنی آمریکایی‌ها در توافقات مشابه، هشدار داده شد. پاسخ دولتمردان و حامیان آنها به این‌گونه هشدارها و اعلام خطرها، چیزی جز برچسب زدن به منتقدان و دمیدن در تنور وعده‌ها نبود. دولت پس از دستیابی به برجام با سرعتی فوق‌العاده - که برای غربی‌ها نیز غیرمنتظره بود- به تعهدات خود عمل کرد. سه ماه از پایان این مرحله و رفع تحریم‌ها می‌گذرد اما نشانه‌ای از تحقق وعده‌هایی که سقف فلک را می‌شکافت، دیده نمی‌شود.

دولت اوباما در مورد تعهدات خود در برجام، بر سر یک دو راهی پیچیده قرار دارد. یک راه عمل به تعهدات و باز کردن گره تحریم‌هاست و راه دیگر اعلام ظاهری رفع تحریم‌ها و اقدام عملی برای کارشکنی در این قضیه است. راه دوم برای آمریکایی‌ها چند مخاطره در پیش دارد؛

1- اولین و مهم‌ترین خطر در این راه، خروج ایران از توافق هسته‌ای است. همان طور که مقامات ارشد کشورمان بارها اعلام کرده‌اند، بدون رفع تحریم‌ها، توافق هسته‌ای موضوعیتی ندارد و ادامه این مسیر و پایبندی به تعهدات و محدودیت‌های فرا ان.پی.تی و حتی فرا پروتکلی، تنها افزودن به خسارتهایی مانند از دست دادن ذخیره اورانیوم 20 درصد و حدود 10 تن اورانیوم کمتر غنی شده، برچیدن 13 هزار سانتریفیوژ، خداحافظی با راکتور آب سنگین اراک و... است. اگرچه دولت یازدهم همچنان سینه‌چاک برجام است اما آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند این توافقی با جمهوری اسلامی است و نه با دولت. از این رو تلاش برای حفظ زیرساخت تحریم‌ها در واقع تیشه به ریشه توافق زدن است.

2- مسئله بعدی آینده تحریم، به عنوان اصلی‌ترین ابزار آمریکا در سیاست بین‌المللی است. چندی پیش روزنامه واشنگتن پست درباره این ابزار نوشت؛ «تحریم‌های اقتصادی به یک امتیاز در سیاست خارجی آمریکا در طول دهه گذشته تبدیل شده‌اند زیرا ارزان‌ترند و بیشتر از قدرت نظامی سنتی برای قانع کردن دشمنان موثرند.» نحوه برخورد آمریکا با توافق هسته‌ای و ایران، تا حد زیادی آینده این ابزار را تعیین می‌کند. عمل نکردن آمریکا به تعهدات خود و عدم رفع تحریم‌ها، اثری معکوس خواهد داشت. کشورهای تحت تحریم با درس‌گیری از این ماجرا، از خود خواهند پرسید وقتی قرار نیست تحریمی رفع شود، چرا باید پای میز مذاکره بروند و با آمریکا توافق کنند؟!

این خطر چنان جدی است که «جک لو» وزیر خزانه‌داری - بخوانید وزیر جنگ اقتصادی آمریکا- طی سخنانی در بنیاد کارنگی در مورد «خطر استفاده بیش از حد از تحریم‌ها» هشدار داده است که می‌تواند سلاح تحریم‌ها را خنثی کند و به آمریکا آسیب بزند. واشنگتن پست درباره این خطر بالقوه می‌نویسد؛ «پزشکان می‌دانند که حتی موثر‌ترین داروها را نمی‌توان به شکل افراطی استفاده کرد و در نهایت این داروها بی‌اثر می‌شوند. این موضوع قطعا در مورد استفاده از آنتی بیوتیک در بیماری‌های عفونی مصداق دارد. همین وضع در مورد تحریمها نیز وجود دارد. پزشکان یاد گرفته‌اند بیش از حد دارو تجویز نکنند. دست‌اندرکاران سیاست خارجی نیز باید در مورد اعمال تحریم‌ها این موضوع را یاد بگیرند.»

3- تحریم‌های اعمال شده علیه جمهوری اسلامی ایران، به اعتراف آمریکایی‌ها شدیدترین تحریم‌های طول تاریخ هستند. این تحریم‌ها اگرچه متاسفانه دولتمردان کشورمان را چندان هوشیار و بیدار نکرد اما زنگ خطری جدی را برای کشورهایی که با سیاست‌های آمریکا - در سطوح مختلف- دچار چالش هستند، به صدا در آورده و آنها را به حرکت واداشت. اقدامات پیشگیرانه و دوراندیشی پکن و مسکو، دو مثال قابل مطالعه در این زمینه است. این دو کشور در حال کاهش وابستگی خود به دلار آمریکا هستند. گلوگاه‌های اقتصاد و تجارت جهانی - مانند شبکه سوئیفت- را شناسایی کرده و درصدد طراحی راه‌های موازی برای روزی هستند که واشنگتن قصد کند با بستن این راه‌ها، سیاست‌های خود را به آنها تحمیل کند. دو سال پیش بانک‌های مرکزی دو کشور چین و روسیه موافقت کردند تمام مبادلات تجاری خود را بدون استفاده از دلار با ارزهای کشور خود، یعنی «یوان» و «روبل»، انجام دهند. همان ایام یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای از قول یک اقتصاددان لیبرال تیتر زد؛ «هزینه حذف دلار زیاد است»! گویا از منظر این جماعت تنها راه بی‌هزینه و راحت، امتیازدهی یک طرفه است.

پافشاری آمریکایی‌ها بر تنگ نگاه داشتن عرصه بر ایران، این روند را گسترش داده و به آن شتاب خواهد بخشید. تنوع بخشی به ارزهای بین‌المللی، ایجاد شبکه‌های جدید مبادلات مالی، حذف دلار از تجارت‌های دوجانبه و جایگزین کردن پول ملی از جمله این اقدامات است که می‌تواند طی چند سال، مزیت و توانمندی‌های واشنگتن در جنگ‌های اقتصادی را به شدت کاهش دهد.

4- نکته بعدی و بسیار مهم، موضوع چتر حمایتی آمریکا بر سر یک جریان خاص در کشور است. این جریان به شدت در اقلیت قرار داشته و بدون تنفس مصنوعی و دوپینگ خارجی، قادر به ادامه حیات نیست. آمریکایی‌ها مزورانه این جریان را «میانه‏رو» می‌نامند. به فرموده رهبر معظم انقلاب، میانه‏رو از منظر آنان «کسانی هستند که در مقابل بیگانگان، تسلیم و سازش‌پذیرتر هستند.»

نسبت عمل نکردن آمریکایی‌ها به تعهدات خود با جریان به اصلاح «میانه‏رو» مانند بستن شیر اکسیژن بیماری بدحال روی تخت بیمارستان است. آمریکا به شدت به این جریان علاقه داشته و به آن امید بسته است. یکی از دفاعیات و آرزوهای باراک اوباما درباره برجام، همیشه ابراز امیدواری نسبت به تقویت و گسترش این جریان در حد به دست گرفتن سرنوشت کشور بوده است.

علی‌رغم مخاطرات چهارگانه فوق، شواهد و قرائن نشان می‌دهد آمریکایی‌ها همین راه یعنی حفظ زیرساخت تحریم‌ها را انتخاب کرده‌اند. چرایی این انتخاب موضوعی دیگر و قابل تحلیل و بررسی است. اجمالاً می‌توان گفت طعم برجام در کام آمریکایی‌ها چنان شیرین بوده که آنها را برای پخت نسخه‌های بعدی به طمع انداخته است. اینکه رئیس جمهور آمریکا می‌گوید ایران برای بهره‌مندی از مواهب اقتصادی توافق هسته‌ای به روح برجام نیز عمل کند و روح برجام را تضعیف بنیه دفاعی ایران و عدم حمایت از مقاومت در منطقه معرفی می‌کند، یکی از نشانه‌های روشن این طمع خام آمریکایی است.

http://kayhan.ir/fa/news/72396

ش.د9504155