(روزنامه اطلاعات ـ 1395/11/27 ـ شماره 26659 ـ صفحه 12)
** دو کشور ايران و چين در دو منطقه از شرق و غرب آسيا، از لحاظ ژئوپلتيکي و روابط تاريخي- فرهنگي اهميت زيادي دارند و در سالهاي اخير در بسياري از زمينههاي سياسي اقتصادي روابط رو به توسعه اي را دنبال کردند. بهطوري که امروز مي توان گفت روابط ايران و چين به شکلي استراتژيک تعريف مي شود و در همه زمينهها، فعاليت دو جانبه رو به گسترش است. از طرف ديگر اينکه در بسياري از مواضع بين المللي مواضع مشترک بين دو طرف وجود دارد و اين موضوع مي تواند به نزديک شدن دو دولت و افزايش همکاريها کمک کند. نگاه ديگري که تاثير گذار است اين است که منطقه غرب آسيا بويژه خليج فارس تامين کننده بخشي از انرژي چين بوده و بازار گسترده چين محسوب مي شود که نفوذ ايران و حضور آن در اين منطقه از اهميت بالايي در سياست خارجي دولت چين برخوردار است .
از اين رو ايران در اين منطقه براي چين از اهميت ويژه اي برخوردار است. ضمن اينکه ظرفيت همکاري با ايران در تمامي زمينهها وجود دارد طبعا اين مسئله باعث مي شود که دو طرف براي هماهنگي و پيگيري کارها، ارتباطات منظمي در سطح بالا داشته باشند. در يک سال گذشته سفرهاي متعددي از چين به ايران و از ايران به چين صورت گرفته و در زمينه اجرايي کردن بسياري از طرحها و نهايي کردن بعضي از تصميمات پيشرفته بخصوص تبادل نظر در زمينه مسئله برجام رفت و آمدها و گفت و گوهايي وجود دارد که در اين برهه بخصوص اهميت خاصي به اين سفر داده مي شود.
* روابط آمريکا با چين در آينده با آمدن ترامپ دچار چه تغيير و تحولاتي مي تواند قرار بگيرد؟
** آمريکاييها در مورد روابطشان با چين دچار يک تضاد يا پارادوکس هستند که براحتي نمي توانند از اين تضاد خارج شوند. سياستها و رفتارهاي حساب شده و روبه استحکام چين براي دولت آمريکا ايجاد نگراني زيادي کرده و از طرفي توسعه نفوذ چين در بازارهاي جهاني بويژه در شرق آسيا به صورت طبيعي براي امريکاييها قابل قبول نيست. از اين رو به اين دليل است که شاهد مواضع خاص و گاه تنش زا از سوي ترامپ هستيم. رئيس جمهوري منتخب آمريکا از حضور کالاهاي چيني در بازار آمريکا و حضور سرمايه گذاران آمريکايي در چين نگراني خاصي دارد و البته سياستهاي کلي آمريکا نيز در اين رابطه قابل تحليل است. به طريق اولي اين نگراني در شرق آسيا بيشتر است و به اين دليل است که براي آمريکا روابط با چين پيچيدگيهاي فوق العادهاي دارد. از اين رو نمي توان يه شکل جدي روي سخنان ترامپ حساب کرد که چه سياستي را در پيش رو دارد. به اين دليل که بعد از استقرار در محل کار خود به شکل طبيعي با واقعيتهاي ديگري مواجه خواهد شد که ممکن است در مواضع و نظرياتش در رابطه با چين تغييراتي دهد.
* اين تغيير رويکرد در تفاوت نگاه جمهوريخواهان به چين با رويکرد دموکراتها است؟
** به طور معمول در 35 سال گذشته جمهوريخواهان به شکل خاص تري روابط بهتري با چين داشتند و سعي کردند به چين به عنوان شريک خود در صحنه بين المللي نگاه کنند. اما اين دموکراتها بودند که به چين به عنوان يک رقيب خود نگاه مي کردند. از اين رو به نظر مي رسد روابط چين و آمريکا ممکن است در آينده يک تنشهاي بيشتري را پيش رو داشته باشد.
* تنش يا دوستي بين چين و آمريکا چه تاثيري مي تواند روي ايران داشته باشد؟ روابط چين با ايران تحت شعاع رابطه آن با آمريکا است يا مي توان بين اين دو رابطه تفکيک قائل شد؟
** روابط چين با آمريکا بسيار گسترده است و به اين دليل نمي توان به شکل مشخصي گفت که اين روابط مستقيما به روابط با ايران ارتباط پيدا کند. ضمن اينکه به هر حال دولت چين هم در معادلات بينالمللي خود به گونه اي رفتار مي کند که آمريکاييها به راحتي نتوانند در مورد چين تعيين تکليف کنند يا تصميم گيري ويژه اي به زيان اين کشور بگيرند. نکته ديگر اينکه به هر حال هر دولتي در آمريکا روي کار بيايد واقعيت موجود چين را نمي تواند ناديده بگيرد و هر سياستي را بدون در نظر گرفتن چين اتخاذ کند. به هر روي دولت چين از شرايط ضعف خود دور شده است و در حوزههاي مختلف قدرت بزرگي محسوب مي شود که آمريکا نمي تواند در موردش هر تصميمي بگيرد.
* به نظرتان مواضع چين در مورد برجام در آينده چگونه خواهد بود؟ ايران مي تواند روي چين حساب ويژه اي باز کند که در آينده اگر قطعنامه اي عليه ايران صادر شود کنار تهران بماند؟
** به نظر مي رسد که با توجه به تحولات صورت گرفته در چند سال اخير در خاورميانه از يک طرف و افزايش تنش بين چين و آمريکا از طرف ديگر، دولت چين نسبت به رفتارهاي آمريکا نظر مثبتي و همگرايانه اي نخواهد داشت. حتي بعضي از کشورهاي اروپايي هم نسبت به رفتارهاي آمريکا نظر مثبتي ندارند، به دليل اينکه بعضي نظرات جديد ترامپ را مخصوصا در راستاي ثبات و امنيت اقتصادي سياسي خود و هم پيمانان خود نمي بينند. اروپاييها هم به هر حال انتظار دارند آمريکا معادلات و مناسبات اقتصادي که سالهاي سال آمريکا به آن پايبند بوده و روي آن حساب کرده اند به هم نزند. از اين رو چين هم با اينکه دوست و شريک آمريکا محسوب مي شود اما در مقابل رفتارهايي که منافع آن را دچار تنش کند مقاومت نشان خواهند داد و در موضوع برجام هم به هر حال چين بين کشورهاي پنج بعلاوه يک طرفدار حل سريعتر موضوع بوده است. چينيها به هر حال به موضوعات مختلف با ديد و نگرش اقتصادي مي نگرند و امنيت انرژي خود را حياتي مي دانند.
* آقاي ظريف بعد از چين به ژاپن رفتند. روابط ايران با ژاپن را چگونه مي بينيد؟ با اينکه اين دو کشور تعارض خاصي ندارند ولي روابط گستردهاي هم مشاهده نمي شود.
** به هر حال مناسبات ژاپن با ايران تحت تاثير آمريکا است و ژاپن از مناسباتي که بخواهد فاصله آن را با آمريکا کاهش دهد يا دچار صدمه کند فاصله مي گيرد. از اين رو با توجه به پا برجا بودن مشکلات بين آمريکا و ايران، چشم انداز خاصي هم براي گسترش روابط ژاپن و ايران به شکل خاصي مطرح نيست. البته گستره روابط ديپلماتيک بسيار زياد است و سفر آقاي ظريف مي تواند گشايشهايي را در روند معالات و مبادلات تجاري و اقتصادي بوجود آورد.
ترامپ و روابط چين و آمريکا
بي
شک روابط چين و آمريکا يکي از مهمترين روابط قرن حاضر براي جامعه جهاني و همچنين
هر دو کشور چين و آمريکا است. زيرا که اين روابط بر صحنه روابط بين الملل، منطقه
اي و کانونهاي گرم سياسي و امنيتي بويژه در حوزه شرق و جنوب آسيا و مهمتر از همه
بر اقتصاد و تجارت جهاني نيز تاثير گذار است. لذا همواره مورد توجه و بحثهاي
کانديداها در زمان انتخابات آمريکا نيز قرار مي گيرد. جليل اديبي در ايرنا
نوشت:واقعا انتخاب دونالد ترامپ چه تاثيري بر مناسبات فعلي چين و آمريکا خواهد
گذاشت؟ روابطي که فعلا نه خصمانه است و نه دوستانه، اما سردي روابط که متاثر از
تغيير جهت سياست آمريکا به شرق آسيا در دوران اخير صورت گرفته و تاثيرات مهمي که
اين سياست بر ملاحظات سياسي، اقتصادي و امنيتي پيرامون چين گذاشته، کاملا مشهود
است. آنچه که مسلم است ترامپ رئيس جمهوري است که کمترين تجربه را در سياست خارجي
آمريکا دارد. او اساساً سياستمدار نيست، همه او را يک تاجر و سرمايه دار مي
شناسند.
ترامپ از معدود روساي جمهوري است که پيش از اين نه سابقه حضور در کنگره و نه در کسوت فرمانداري و نه نقش دولتي داشته و از همه مهمتر خود را وامدار هيچ يک از دو حزب عمده آمريکا نمي داند.اين موارد بعلاوه شخصيت بحث برانگيز ترامپ موجب شده مواضع و سياستهاي او در حوزه سياست خارجي و روابط با بازيگران مهم جهاني به سختي پيش بيني شود. با تمامي اين ملاحظات، اين شخصيت غيرقابل پيش بيني، قرار است از روز 20 ژانويه سال آينده ميلادي به کاخ سفيد پا بگذارد و سکان بزرگترين قدرت و اقتصاد جهان را در دست بگيرد و اما روابط آمريکا و چين داراي ابعادي است که حتي ترامپ نيز نمي تواند حداقل به دليل منافع ناشي از روابط با چين آن را ناديده يا حتي کوچک به شمار آورد. اين دو کشور از وابستگي اقتصادي نسبتا عميقي به يکديگر برخوردارند، چنانچه منافع مشترک اين دو بيش از اختلافات، و همکاري اين دو بيش از درگيري آنهاست. حجم روابط تجاري اين دو کشور هم اکنون از رقم
500 ميليارد دلار فراتر رفته و هرگونه محدوديت و تهديد فراتر از آستانه تحمل مناسبات، براي هر دو کشور هزينه زا خواهد بود. چينيها (چه مردم و چه محافل آکادميک) قبل از پيروزي ترامپ معتقد بودند او براي مناسبات چين و آمريکا مي تواند از رقيبش مثبت تر باشد. آنها معتقدند که با يک تاجر در مقايسه با حزبي که با ايجاد مسائل سياسي، امنيت پيراموني، حقوق بشري و غيره تهديدات مضاعفي را براي چين ايجاد نموده، بهتر مي توان تعامل داشت. شايان ذکر است که ديدگاههاي ترامپ تا بحال مشخص کرده که نگاه او بيشتر معطوف به اقتصاد داخلي و رفاه شهروندان است و همين نکته احتمالا براي چينيها يعني دردسر کمتر. چينيها بخوبي واقفند که آمريکا قادر به ايجاد موانع بسيار مهم در مسير تحقق استراتژي توسعه اقتصادي چين است ولي تهديدات بيش از حد در زمينه امنيت داخلي و خارجي چين (همچون حقوق بشر، آزادي بيان، سياست مهار چين، تحريک مناقشات پيراموني نظير جزاير ديايو تاي، تايوان، درياي جنوبي و غيره)، با توجه به راهبري شين جين پينگ و ديدگاه مقتدرانه و متفاوت از اسلاف خود، چيزي نيست که چين آن را از سوي آمريکا برتابد. تجربه نشان داده است که چينيها در مسائل تجاري و اقتصادي با توجه به نگاه راهبردي به اين مسائل مي توان چانه زني و تعامل کرد ولي با مسائل سياسي و امنيتي نه.
آمريکا اميدوار است باگسترش روابط اقتصادي وتجاري با چين سود بيشتري حاصل کند به همين دليل مي خواهد در صنايعي که چين آن را در انحصار دولتي خود دارد مانندارتباطات ازراه دور ، زيرساختها، بيمه، خدمات مالي باز، حقوق مالکيت معنوي دربازارداخلي چين، واقعي کردن نرخ ارزRMB بتواند سهم بيشتري از بازار چين را صاحب شود و از انواع صادرات به چين از جمله فروش و صادرات خدمات به داخل چين منفعت کسب نمايد تا حداقل کسري تجاري آمريکا با چين را کاهش دهد. آقاي يانگ جيه مينگ رئيس سابق موسسه تحقيقات مسائل بين المللي شانگهاي و رئيس کميته آکادميک و از محققين برجسته چين در خصوص روابط چين و آمريکا در زمان ترامپ اظهار مي دارد: تاثيرات دونالد ترامپ بر روابط چين و آمريکا در سه محور ظهور خواهد داشت .
1-مسائل مشکل ساز روابط دو کشور تغيير خواهد کرد.اولين مسئله مشکل ساز بياعتمادي استراتژيک بين آمريکا و چين است. چين بزرگترين کشور در حال خيزش و آمريکا بزرگترين کشور قدرتمند جهان است. در همين راستا آمريکا سلطه و هژموني خود را در جهان بايد حفظ و کنترل کند. اين عدم اعتماد بين دو کشور در آينده همچنان استمرار خواهد داشت. آقاي ترامپ به عنوان نمايندهاي از نيروهاي مخالف جهاني شدن به منافع اقتصادي توجه بيشتري دارد، لذا پيش بيني مي شود که اين کشور از چين خواهد خواست در بعضي از بخشها منعطف و کوتاه بيايد. از سوي ديگر در برخي از موضوعاتي که هم اکنون بين چين و آمريکا همکاري وجود دارد مانند تغييرات جهاني آب و هوا، محتملا به اختلافات جديد تغيير شکل دهد.
2-کانونهاي مهم مورد توجه دو کشور در روابط چين و آمريکا احتمالا دستخوش تغيير خواهد شد. سابقا آمريکا در منطقه آسيا- پاسيفيک متحدان نظامي خود را براي مهار چين ايجاد کرده بود. اما اکنون اين وضعيت درحال تغيير است و آمريکا بايد مطابق با وضعيت فعلي تحولات کشورها مانند فيليپين، مالزي، ويتنام يکسري راهبردهاي جديد در توازن آسيا – پاسفيک،TPP و مانند آن را برنامه ريزي کند .
3-جدا از چالشها، چين و آمريکا با فرصتهاي جديدي نيز هم روبرو خواهند بود. به وجود آمدن موضوعات جديد مثبت در روابط چين و آمريکا را نمي توان انکار کرد. ترامپ بعنوان نماينده طبقه رهبران جديد آمريکا به تبادل منافع نسبت به گذشته توجه و تاکيد بيشتري دارد. مسائل استراتژيک و امنيتي همواره موضوعات سنتي مورد علاقه حزب جمهوريخواهان بوده، لذا ممکن است موجب شود که در وضعيت جديد با چين در مسائل جهاني استراتژيک تنظيمات جديد داشته باشند و البته تنش در مسائلي نظير حقوق بشر، دمکراسي و غيره مي تواند کاهش يابد. به طورکلي،چين در عملياتي کردن وضعيت جهاني برنامه دارد، بطوري که توانايي مشارکت اين کشور در تدوين نظم وقوانين بينالمللي در حال ارتقاء است و ابتکار عمل چين در مسائل بين المللي نيز در حال افزايش است. ''
نويسنده معتقد است ترامپ در آينده،در روابط با چين تغيير ايجاد خواهد کرد. اما با توجه به ابعاد مناسبات اين دو کشور، همکاري فعلي که داراي ماهيت منافع مشترک بسياري زياد براي اين دو است، به نظر نمي رسد به روابط خصمانه تبديل شود، بايد در انتظار يک چانه زني داغ جديد در عرصههاي مختلف از جمله تعديل حقوق و تعرفههاي تجاري باشيم. به طورکلي آمريکا با ترامپ در داخل و خارج چهره جديدي خواهد داشت و البته چين امروز با رهبري شي جين پينگ با يک دهه گذشته تفاوت دارد و مي توان حتي منتظر چالشهاي جدي هم باشيم.
البته اين را فراموش نبايد کرد چنانچه ترامپ سياستهاي حمايت تجاري به نفع آمريکا و گرايشهاي پشتيباني از صنايع داخلي و بسته تر کردن واردات به آمريکارا اتخاذ کند، چين تنها کشور متاثر اين صحنه نخواهد بود، بلکه کليه کشورهاي آسيايي که حدود 20 درصد از صادراتشان به آمريکاست نيز تحت تاثير قرار خواهند گرفت و اين مي تواند به معناي کاهش نفوذ آمريکا و تقويت موضع چين در شرق و جنوب آسيا باشد.
ش.د9504138