(روزنامه شرق ـ 1396/01/15 ـ شماره 2831 ـ صفحه 3)
برخلاف سابقه تاریخی که از انتخابات ریاستجمهوری در گذشته داشتهایم، بحث انتخابات ریاستجمهوری ٩٦ هنوز استارت جدی نخورده است. شکلگیری فضای انتخاباتی بد نیست و نباید نسبت به آن گارد داشت.
شکلگیری فضای انتخاباتی در ماههای پیش از انتخابات، مشارکت مردم را بالا میبرد و مردم نسبت به انتخاب خود آگاه میشوند. اما در این دوره، فوت آقای هاشمی و شکلنگرفتن فضای انتخاباتی در جامعه، شرایط ما را به سمتی برد که تاکنون به انتخابات فکر نکنیم.
بنا به صحبتهایی که آقای هاشمی قبل از فوت داشتند، ایشان فکر میکرد، برنامهای که آقای روحانی در دور اول آغاز کرد در دور دوم جهت تکمیل آن ادامه یابد. ایشان پیشبینی میکرد، مردم حمایت میکنند تا برنامه آقای روحانی به نتیجه برسد و فکر میکردند که این برنامهها در چهار سال دوم کامل میشود و مردم نتایج آن را میبینند.
آیتالله هاشمی امیدوار بود بعد از دولت نهم و دهم و آمدن آقای روحانی، کشور در حوزه اقتصادی و فرهنگی و شاخصهای فساد و تورم و... دوباره به ریل خود بازگردد. البته باید گفت که در دولت آقای روحانی هم شرایط آسان نبود و مردم هنوز بهطور کامل اقدامات آقای روحانی را لمس نکردند. این را هم آقای هاشمی میدید و از مشکلات مردم آگاه بود.
درباره بازگشت مهدی هاشمی به کشور در سال ٩١: من و فاطمه به دوبی رفتیم و از آنجا با مهدی به ایران برگشتیم. شبی هم که خواستیم حرکت کنیم مأموران به خانه فائزه رفتند و به نوعی به ما در این خصوص پیغام دادند که مهدی برنگردد، اما او مصمم بود و از چهار ماه پیش تصمیم گرفته بود به ایران بازگردد. یکسری از اتفاقات دست به دست هم داد که این بازگشت به تأخیر بیفتد. نه آنکه بترسد، بلکه نمیخواست فضای سیاسی کشور ملتهب شود.
نظر ما این بود كه فضای بررسی موضوع مهدی برای اینکه به انحراف نکشد، سیاسی نشود که متأسفانه این اتفاق افتاد. کیفرخواست پرونده که طبقهبندی اسناد محرمانه داشت، در برخی رسانههای خاص منتشر شد، اما دفاعیات مهدی در دادگاه که حق متهم است، اجازه انتشار نیافت، درهرحال، آقای هاشمی هم چون حکم دادگاه بود، همهچیز را قبول کرد.
اولین خواست مهدی علنیکردن جلسات دادگاه بود و من هم نمیدانم چرا با دادگاه علنی موافقت نشد. دومین خواست مهدی اعاده دادرسی و انتقال پرونده به دیوانعالی بود. البته این انتقال شش ماه طول کشید؛ متأسفانه به دلایل مختلف این اتفاق به تأخیر افتاد. در زمان حیات آقای هاشمی، بالاخره این اتفاق افتاد و روال قانونی آن طی شد.
در خاطرات ایشان است که برخی از بزرگان و مسئولان گزارشهای مثبتی در مورد رسیدگی مجدد به این پرونده به ایشان دادهاند و جمعبندی ایشان این بوده است که قضات دیوانعالی کشور، اعاده دادرسی مهدی را قبول کردهاند. این پیغامی بود که از طرف مسئولان دیوان رسیده بود. گویا گفته بودند که ما این پرونده را بررسی کردیم و مدارک مستندی علیه مهدی در پرونده وجود ندارد و عمدتا ادعا هست و ما این حکم را باید نقض کنیم و آقای هاشمی منتظر اعاده دادرسی و رسیدگی مجدد به پرونده بود.
نقض به این معناست که دیوان پرونده را مطالعه کرده و ادله درستنبودن حکم را قبول کرده است و پرونده به دادگاه همعرض میرود. ما این مسئله را به مهدی اطلاع دادیم و او هم منتظر بود پرونده نقض شود. تا فوت حاجآقا این موضوع همینطور ادامه داشت. ما امیدواریم که مسیر قانونی این پرونده که دیوان آن را بررسی میکند، طی شود. متأسفانه اعلام شده که دیوان، اعاده دادرسی را رد کرده است. هنوز هم نمیدانم این موضوع چقدر صحت دارد.
پلمب دفتر مشاوران آیتالله هم از کارهای نسنجیده و شتابزدهای بود که اتفاق افتاد. در جریان فوت حاجآقا همه محبت کردند و حتی اکثر مخالفان آقای هاشمی هم برخورد خوبی داشتند. حتی دفتر آقای هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام پلمب نشد، دفتر دانشگاه آزاد پلمب نشد، دفتر مشاوران در خود مجمع تشخیص پلمب نشده است و در آن دفتر رفتوآمد وجود دارد و مشاوران جلسات خود را برگزار میکنند؛ زیرا بعد از فوت حاجآقا موضوعات مهمی وجود داشت که باید مشاوران درباره آنها نظر بدهند و از این نظرات استفاده شود. اما یک کار نسنجیدهای در مجمع اتفاق افتاد و روز سوم فوت حاجآقا بدون هیچ دلیلی تمامی دفاتر آنجا را پلمب کردند و هر وقت ما جویا شدیم که دلیل این مسئله چه بوده است، اعلام کردند از بالا دستور رسیده است. از بالا و حتی دفتر مقام معظم رهبری را نیز ما بررسی کردیم و آنها هم گفتند که ما چنین دستوری ندادهایم. در آخر هم نفهمیدیم که این بالا چه چیز و چه کسی است!
هیچکس دلیل قانعکنندهای دراینخصوص به ما نداد و با این کار به مشاوران حاجآقا و بنده، بیاحترامی شد. در یک مقطعی آقای شمخانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی پیگیر ماجرا بود و خود ایشان به من اعلام کرد که این کار بدون مجوز ما بوده و کتبا اعلام کردهایم که پلمب باز شود، ولی تاکنون به نتیجه نرسیده است. در مجموع از کارهای حاشیهساز بعد از رحلت آقای هاشمی، این اتفاق بود و اگر هم قرار بود این کار انجام شود بهتر بود با مدیریت بهتر و منطقیتر اتفاق میافتاد.
در دیدار مقام معظم رهبری اتفاق محرمانهای نیفتاد. در دیدار خانوادگی با ایشان بههیچوجه درباره روند پرونده مهدی بحث نشد. یک فضای صمیمی بعد از فوت حاجآقا بود که ما هم برای تشکر رفتیم. ایشان بعد از درگذشت آیتالله هاشمیرفسنجانی هم بیانیه دادند، هم نماز خواندند و هم مراسم گرفتند. این جزء وظایف ما بود که از ایشان تشکر کنیم. دراینباره همان چیزی که برادرم محسن گفتهاند، اصل ماجرا بود. در مجموع چون ما ميهمان مقام معظم رهبری بودیم، انتشار خبرهای آنجا به عهده خود آنهاست و هرچه خودشان صلاح است؛ اعلام میکنند. بنابراين هرچه در خارج از آنجا گفته شده و میشود، دروغ است.
پانزده اسفند سال گذشته بود که محسن هاشمی، فرزند دیگر آیتالله هاشمی، از ملاقات خانوادگی آنها بعد از مراسم ارتحال آیتالله با مقام معظم رهبری خبر داده بود. او در گفتوگو با ایلنا به جزئیات این دیدار اشارهای نکرده؛ اما توضیحاتی را درباره کلیات آن گفته بود. محسن هاشمی گفته بود: پس از اربعین آیتالله هاشمیرفسنجانی، براي تشکر از مقام معظم رهبری برای اقامه نماز و برگزاری مراسم ختم، خدمت آیتالله خامنهای رسیدیم و با ایشان در فضایی پرمهر و عطوفت دیدار کردیم. این ملاقات در دو بخش انجام شد، ابتدا بنده به صورت خصوصی در جلسهای خدمت ایشان مواردی را مطرح کردم و سپس اعضای خانواده براي دیدار و تشکر از مقام معظم رهبری حضور یافتند. محسن هاشمی با تأکید بر اینکه مقام معظم رهبری در این دیدار با مهربانی جویای احوال خانواده شدند، گفت: همه شایعات و اخبار بیاساسی که در برخی از رسانههای افراطی براي اختلافافکنی نقل میشود، بیاساس است.
http://www.sharghdaily.ir/News/117986
ش.د9600186