(روزنامه صبح نو – 1396/02/27 – شماره 238 – صفحه 13)
ساختار انتخابات در ایران بهگونهای است که رأی یک آیتاللهالعظمی یا یک فرد با مدرک پست دکترا با رأی یک جوان روستایی برابر است. عدهای این ساختار را پوپولیستی میدانند و خواستار ضریب بالاتری برای رأی نخبگان و خواص هستند؛ اما بنیانگذاران و رهبران نظام جمهوری اسلامی از آنجا که اعتقاد راسخی به شعور عمومی و فطرت مردم دارند، همواره بر این نکته تأکید کردهاند که حتی رأی خودشان هم با آحاد مردم هیچ تفاوتی ندارد. موضوعی که ذهن برخی روشنفکران و اشراف فکری و سیاسی و اقتصادی جامعه با آن همخوانی ندارد.
با این حال خواص جامعه از آنجا که بین مردم احیاناً طرفدارانی دارند، رأی شان میتواند جریانسازتر و خطدهندهتر باشد. اصحاب اندیشه و علوم انسانی در ایران در انتخابات معمولاً از گفتمان خاصی حمایت میکنند و دلایل خود را با ادبیات نظری مخصوص به خود ارائه میدهند.
حال بیایید نگاهی بیندازیم به اظهارات و گرایش سیاسی چند تن از اساتید و اندیشمندانی که در انتخابات اخیر شرکت کرده و از نامزدی خاص حمایت کردهاند. ابتدا برخی از چهرههایی را که از حجتالاسلام دکتر رییسی حمایت کردهاند مرور میکنیم و در شماره بعد سبد رأی حجت الاسلام روحانی در میان نخبگان متمایل به او را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
یکی از این چهرهها آیتالله میرباقری، رییس فرهنگستان علوم اسلامی قم است. او بارها از سیاستهای دولت یازدهم انتقاد کرده و معتقد است این دولت اقتصاد ایران را به نفع برجامهای 2و 3 گروگان گرفته است. میرباقری معتقد است برای بسط و گسترش قدرت جهانی اسلام و سنگین شدن موازنه جهانی به نفع جبهه مؤمنان، باید رییس جمهوری بر مسند بنشیند که به جای اقتصاد نئولیبرالیستی جهانی، تولید داخلی و مقاومسازی درونی اقتصاد را در دستور کار قرار دهد. او میگوید دولت یازدهم اعتقادی به اقتصاد مقاومتی ندارد و از این جهت آقای رییسی را به دلیل اعتقاد به اقتصاد درونزا گزینه مناسبی برای نجات اقتصاد کشور میشناسد.
دکتر حسین کچویان، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران هم با انتقاد از دولت یازدهم، حجتالاسلام رییسی را گزینه مناسبتری برای ریاست جمهوری میداند. او معتقد است که دولت یازدهم نسبت به بسیاری از چارچوبها و اصول انقلاب «پَرتِ پَرت» است: «ما به نقطهای رسیدهایم که تمام آنچه جزو اصول و چارچوبهای انقلاب اسلامی بوده، الان به عنوان اتهامات انقلاب اسلامی از سوی ایشان مطرح میشود. مثلاً یکی از شعارهای انقلاب، استقلال و مبارزه با قدرتهای سلطهطلب بوده که به عنوان بخش ثابت سیاستهای تمام این سالها بوده. ایشان الان این مسأله را تحت عنوان نزاع با دنیا، جنگطلبی، ناآرامی و مقولاتی نظیر این مطرح میکند.»
او با این نقد، نظر خود را درباره مفهوم و مصداق گزینه مطلوب ریاست جمهوری در شرایط فعلی، این گونه بیان میکند: «سیاستمدارانی که به طور جدی به نیازها، ضرورتها و الزامات حرکت بزرگ انقلاب توجه داشته باشند. مثلاً واقعاً در شعارهای آقای رییسی و حتی قبل از آن در شعارهای آقایجلیلی، برنامه و کار جدی دیده میشود.» بنابراین کچویان، انقلاب ایران را پدیدهای جهانی میداند که رییسجمهور موظف است از اصول آن حفاظت کند و آن را به پیش ببرد. دکتر شهریار زرشناس هم که یکی از همراهان شهید آوینی و منتقدان دولت یازدهم است، به نظر میرسد از آقای رییسی حمایت کرده است. او از کسانی است که پروژه لیبرالیزاسیون ایران توسط دولتهای آقایان هاشمی، خاتمی و روحانی را نقد کرده است. او در اظهاراتش به پیوند روشنفکری شبه مدرن و اقتصاد و سیاست نئولیبرال اشاره داشته و معتقد است این دولت ساختارهای اساسی جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار داده است.
حجتالاسلام دکتر داوود مهدوی زادگان نیز ابتدا دولت روحانی را نفی و سپس ویژگیهای رییسی را مبنای انتخاب خود قرار میدهد. او در پستی که در کانال تلگرامش منتشر کرده، نوشته است: «وقتی می گوییم چرا به روحانی رأی نمیدهیم، نصف راه را رفتهایم؛ اما این اراده با انتخاب فردی صالح برای مقام ریاست جمهوری تکمیل میشود... جناب سید ابراهیم رییسی را صالح میدانم، چون اهل تقوی و خدا ترسی و جوانمردی است. دستگاه اجرایی مملکت با دو مسأله مهم فساد مالی و قانون گریزی درگیر است و شخصیت قضایی نسبت به این دو مسأله به شدت حساس است. از این رو، انتظار میرود با انتخاب جنابرییسی ، بیتالمال مسلمین در مسیر صحیح خود هزینه شود و روح قانون گرایی به خصوص در مدیریت ارشد دولتی نهادینه شود.» همانطور که پیداست، مسأله «اخلاق و تقوا» و همچنین «مبارزه قانونمند با فساد» دو مفهوم کلیدی و معیار اصلی او برای رأی دادن به رییسی و نه گفتن به روحانی است.
دکتر سعید زیباکلام که در مدت استقرار دولت یازدهم انتقادات فراوانی را به این دولت انجام داده و حتی تا مرز پخش تراکت تبلیغاتی علیه برجام پیش رفته و دادگاهی هم شده است، با یادداشتی در کانال خود، از رییسی حمایت کرده است. او در چند سال اخیر در دو جبهه جنگیده است؛ یکی در جبهه استکبارستیزی و نقد سیاستهای موسوم به تنشزدایی و دیگری مبارزه با ویژهخواران و غارتگران بیتالمال. او با وضع مفهومی به نام «انحلال در نظام استکباری» و نوشتن کتابی با همین عنوان، سعی کرده است نشان دهد که چگونه جریانهای قدرت و ثروت داخلی و رانت خواران، در پیوند با نظام استکباری جهان قرار گرفته و انقلاب اسلامی را منتفی میکنند. نوک پیکان حملات اصلی او به دولت یازدهم است، اما به جریان اصولگرایی نیز نقدهایی وارد کرده و آنها را به دلیل مماشات مورد ملامت قرار داده؛ اما در نهایت نوشته است که به دلایلی از رییسی حمایت خواهد کرد: «در حالی که در مورد نامزد اول این ویژگیها جای تردید ندارد و برایم چون روز روشن است که در صورت انتخاب، ابعاد مختلف استقلال ایران چقدر فاجعهبارتر صدمات جدی خواهد خورد و اختلافات عمده طبقاتی و رانتخواریها افزایش چشمگیر خواهد یافت.
در مورد نامزد دوم به همین میزان در هر زمینه نگران نیستم؛ اما چرا... بیپرده بگویم: حمایت دکتر سعید جلیلی، دکتر پرویز داوودی و دکتر مسعود میرکاظمی و امثال آنها برایم بسیار مهمتر و تعیینکنندهتر از همه اظهارات نحیف و غیر قاطعی است که این نامزد درباره مبارزه با مفسدان و مفاسد اقتصادی گفته است.» علاوه بر اینها، شنیده میشود که استاد محمدرضا حکیمی که کتاب «الحیات» او ترسیم عدالت در جامعه اسلامی است، به آقای رییسی رأی داده است. موضوعی که نشان میدهد عدالتخواهان نیز با وجود آرمانگراییشان و شدت برخوردشان با وضعیت ناگوار عدالت در جامعه امروز، با نگاهی واقعبینانه، گزینهای را که به معیار عدالت کمی نزدیکتر است، برگزیدهاند.
در این میان اسامی دیگری مانند آیتالله رشاد، آیتالله مصباح یزدی، آیتالله تحریری، دکتر مسعود درخشان، آیتالله حائری شیرازی، دکتر حسین سوزنچی، 275 نفر از اساتید عرفان و فلسفه و اعلام حمایت کانون دانشگاهیان ایران اسلامی در میان نخبگان دانشگاهی، حامی آقای رییسی به چشم میخورد. اسامی دیگری مانند دکتر علی ذوعلم، دکتر ابراهیم فیاض، حجتالاسلام پیروزمند و... وجود دارند که به نظر میرسد با اینکه حمایت رسمی از آقای رییسی نکردهاند، اما به علت انتقادات تندی که علیه لیبرالیسم فرهنگی و اقتصادی دولت یازدهم کردهاند، به آلترناتیو او رأی دهند. در میان متفکران و اساتید جبهه انقلاب اسلامی به موازات سیاسیون و طبقات اجتماعی دلبسته انقلاب، اجماعی فراگیر در نقد سیاستهای دولت یازدهم و رأی به آقای رییسی پدید آمده است. اجماعی که در سال 92 بیشتر در سبد رأی آقای جلیلی دیده میشد. اما صحنه واقعی لزوماً از ذهن نخبگان پیروی نمیکند. به ویژه اینکه در گفتمان رقیب نیز گفتمانهای نخبگی وجود دارد که گاهی سرریز معرفتی و ادبیات تولید آنها تفوق مییابد. گفتمان رقیب و اصحاب اندیشهای که از آقای روحانی حمایت کردهاند، موضوع گزارش بعدی ما خواهد بود.
http://sobhe-no.ir/newspaper/239/13/8995
ش.د9600243