تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۳  ، 
شناسه خبر : ۳۰۱۸۱۷
راهكارهاي پوپوليستي منتقدان پوپوليسم براي گرفتن رأي مردم
پایگاه بصیرت / كبري آسوپار
(روزنامه جوان - 1396/02/16 - شماره 5082 - صفحه 5)

يكي از محورهاي حملات حسن روحاني و اصلاح‌طلبان به دولت‌هاي نهم و دهم ادعاي پوپوليستي بودن آن دولت‌ها بود.

كمك به محرومان و رسيدگي به طبقات ضعيف جامعه و حضور در ميان توده‌هاي مردم را پوپوليستي تعريف كردند و با ادعاي نخبه‌گرايي و دولت راستگويان قدرت را در دست گرفتند اما در آستانه انتخابات رياست‌جمهوري رفتارهايي ديده مي‌شود كه نشان مي‌دهد دولت يازدهمي‌ها براي چهار سال بيشتر بر كرسي جمهوريت نظام نشستن، حاضرند همان روندي را در پيش بگيرند كه منتقد آن بودند، با اين تفاوت كه اعتقادي هم به آن ندارند و اين دولت با كابينه سرمايه‌دارهاي چند ده ميلياردي شايد فقط بتواند بازيگر خوبي به نظر برسد و رأي جمع كند.

توصيه‌هاي سياسيون اصلاح‌طلب هم نشان مي‌دهد آنها تصميم گرفته‌اند در هنگامه انتخابات به ميان مردم بروند و ابايي هم ندارند پوپوليست به نظر برسند. ما با پديده‌اي مواجه هستيم كه از همان مسيري مي‌رود كه پيش‌تر مخالف صد‌در‌صدي آن بوده است. حالا در آستانه انتخابات كه مردم عزيز دولت شده‌اند، مي‌توان يك بازخواني از نوع نگاه جريان اصلاح‌طلب به توده‌هاي مردم داشت.

توهين به توده‌ها در منش اصلاح‌طلبي

از جنجالي‌ترين توصيفات اصلاح‌طلبان از توده‌هاي مردم، لشكر قابلمه به دستاني بود كه حتي اگر مرگ موش بدهند، در صف مي‌ايستند. دو وصف از مردم ايران از دو اصلاح‌طلب؛ لشكر قابلمه به‌دست! و بعد هم كساني ه براي مرگ موش هم در صف مي‌ايستند.

همين طيف بود كه با همين ادبيات مبتذل توزيع يارانه را گداپروري ناميد. همين نگاه از بالا به پايين به توده‌هاي مردم باعث شد تا در دوره‌هاي مختلف چنين ادبياتي از سوي اصلاح‌طلبان بروز و ظهور يابد و نشان دهد پشت تمام شعارهاي شيك مردمسالارانه چگونه تفكري نسبت به اقشار مختلف مردم وجود دارد.

از صدر تا ذيل اصلاح‌طلبان در دوره‌هاي مختلف كوشيدند تا مخالفان خود را عامي و بي‌سواد و سطح پايين معرفي كنند و بروز آن تفكر در كف خيابان را سال 88 مي‌توانستيم ببينيم كه عملاً شعارهاي تجمعات انتخاباتي اصلاح‌طلبان از «هر چي كه بي‌سواده...» و «حموم نرفته...» شروع مي‌شد و حتي در ابتذالي عيني به شعر‌سازي در مورد قيافه كانديدا و تمسخر فاميلي هم مي‌رسيد. اين واكنش توده‌هاي اصلاح‌طلبان به مخالفاني كه سال 88 تعدادشان حداقل به 25 ميليون نفر آدم مي‌رسيد، بازتابي از تفكري بود كه مردم را لشكر قابلمه به دست و در صف مرگ موش و گدا و... لقب مي‌داد. طبيعي بود كه در چنين فضايي يك خبرنگار اصلاح‌طلب حضور مردم در سفرهاي استاني و در مراسم استقبال از رئيس‌جمهور را نشانه گرسنگي مردم بداند و آن را به رقص دلفين‌ها در مقابل كسي كه برايشان غذا مي‌اندازد، تشبيه كند! اين خبرنگار بعداً از ايران فرار كرد و قيد «وطن» را كلاً زد.

همان نماينده مجلس هم كه از صف مردم براي دريافت مرگ موش مي‌گفت، عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت بود و يك دهه بعد، پس از انتخابات سال 88 به بلژيك پناهنده شده و همكاري‌اش با مقر اتحاديه اروپا در بروكسل و آيپك (لابي صهيونيست‌ها) را آغاز كرد و گاه و بي‌گاه نيز در بي‌بي‌سي فارسي به عنوان تحليلگر مسائل ايران حاضر مي‌شود.

در دولت روحاني هم اتفاق جديدي نيفتاد جز تكرار همان تفكر و نگاه مبتذل كه در ادبياتي توهين‌آميز انعكاس مي‌يافت، مثلاً علي مطهري جارو را جايگزين مرگ موش كرد و گفت: «ما مردم خود را مي‌شناسيم اگر الان بگوييم كه فلان جا جارو توزيع مي‌شود همه مي‌آيند و صف مي‌بندند.» مطهري در ادامه نوع نگاهش به مردم ايران را با مقايسه‌اي تحقير‌آميز صراحتاً بيان كرد: «بايد با عنايت به شناختمان از مردم ايران برنامه‌ريزي كنيم. زماني ما براي مردم سوئيس برنامه‌ريزي مي‌كنيم كه طبيعتاً آن برنامه با برنامه‌ريزي براي مردم خودمان فرق دارد.»

حسن روحاني نيز گرچه مراقبت بيشتري دارد تا در ادبياتش اين نگاه عيان نباشد، اما طبيعي است كه با همه مراقبت‌ها باز هم گاهي از كوزه همان برون تراود كه در اوست! از همين روست كه او نيز گاهي عنان پرهيز از كف مي‌دهد و مردم منتقد خود را كم‌سواد، بي‌شناسنامه، تازه به دوران رسيده، تخريبگر، افراطي، عقب‌مانده، متوهم، بيكار، بزدل‌هايي كه بروند به جهنم، جيب‌بر، مستضعف فكري و... لقب داده است. در جريان نقد توافقنامه هسته‌اي ايران و غرب هم موج تحقيرها ادامه داشت و مشاور رئيس‌جمهور به انتقاد از سؤال در مورد پرونده هسته‌اي ايران از رانندگان تاكسي و لبوفروش‌ها پرداخت و حالا با چنين پيشينيه‌اي در مورد نگاه به مردم و در مورد ادعاي پوپوليست نبودن، به انتخابات نزديك شده‌اند و طبيعي است كه رأي مي‌خواهند.

بازگشت اصلاح‌طلبان به شيوه‌هاي پوپوليستي

جلايي‌پور يكي از اصلاح‌طلباني است كه براي چگونگي جلب رأي مردم پيشنهاداتي به همفكرانش ارائه مي‌دهد. او مي‌گويد بايد در مورد آنچه مدعي است خدمات دولت يازدهم به مردم است، اين روزها زياد تبليغ و گفت‌و‌گو كنند، همچون بيمه بيكاري، چند برابري يارانه سه دهك پايين جامعه، افزايش وام ازدواج، وام مسكن و...

آيا اين خدمات ادعايي براي مخاطب آشنا نيست؟! آيا اين موارد همان گزاره‌هايي نيست كه دولت سابق بر انجامش تأكيد داشت و كانديداهاي كنوني مخالف دولت نيز از همين‌ها مي‌گويند و همگي با هم توسط اصلاح‌طلبان و كانديداهاي دولتي متهم به عوام‌فريبي و اقدام پوپوليستي مي‌شوند؟!

دولتي‌ها و حاميان اصلاح‌طلبشان اين روزها سفر استاني مي‌روند، مردم را تكريم مي‌كنند، از حاشيه‌نشين‌ها و دهك‌هاي پايين جامعه و توده‌هاي مردمي حرف مي‌زنند تا رأي بياورند و بعد كه انتخابات تمام شد، موج توهين‌ها آغاز می‌شود. تكليف اصلاح‌طلبان و از جمله دولت يازدهمي‌ها با مردم مشخص نيست. اگر به مردم نياز داشته باشند و به قدرت رسيدنشان معطل رأي مردم باشد، مردم را تكريم مي‌كنند. اگر مردم به آنان رأي دهند و حامي آنان باشند، مردم را تكريم مي‌كنند و از تحقق توسعه سياسي در ايران حرف مي‌زنند اما امان از وقتي كه مردم مخالف شوند، اصلاً مردم ديگر مردم نيستند و نهايتاً توده‌هاي كم‌سواد و قابلمه به‌دستي مي‌شوند كه نظرشان مهم نيست.

http://www.javanonline.ir/fa/news/849902

ش.د9600313