(روزنامه جوان – 1396/04/19 – شماره 5133 – صفحه 5)
1 - سپاه پاسداران يكي از شاهرگهاي حياتي نظام مقدس جمهوري اسلامي است. با فشار آوردن روي اين شاهرگ و تضعيف آن بخش بزرگ و تعيينكنندهاي از نظام با چالش مواجه خواهد شد. سپاه را نميتوان و نبايد يك ارگان صرفاً نظامي دانست، در حقيقت سپاه يك نهاد چندبعدي نظامي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي است كه در دو حيطه سختافزاري و نرمافزاري فعاليت تعيينكنندهاي دارد. جبهه خصم با هدف گرفتن سپاه درصدد است تا منافع متعددي را در هريك از ميادين فوق نصيب خود كند.
2 - سپاه از زمان شكلگيري تا كنون با يك روند صعودي در زمينه اقتدارافزايي روبهرو بوده است. اين تجميع قدرت محصور به داخل مرزهاي ايران نبوده و به يك عنصر منطقهاي مبدل شده است، به گونهاي كه ميتوان در حال حاضر سپاه را مؤثرترين نهاد برقراري امنيت، نظم و ثبات منطقهاي دانست. بدون شك اين موضوع و قدرتگيري هرچه بيشتر سپاه مورد رضايت دولتهايي كه خواهان تسلط برمنطقه هستند، نبوده و از اين رو تمام توان خود را براي عقب راندن اين اهرم قدرت به كار گرفتهاند و با معرفي سپاه به عنوان عامل خشونتگرايي و بينظمي در منطقه به دنبال تحقق اهداف خود - در منطقه و در داخل كشور- هستند.
3 - سپاه در داخل خاك ايران نيز تنها به عنوان يك سازمان يا ارگان نظامي شناخته نميشود بلكه در حقيقت به عنوان معبري ميان مردم و نظام نگريسته ميشود. سپاه به رغم اينكه يك جريان كاملاً مردمي است اما از آن جهت كه توسط مقام معظم رهبري فرماندهي ميشود، مهمترين پل ساختاري ميان مردم و نظام –به ويژه مهمترين ركن نظام يعني ولايت فقيه- به شمار ميآيد، بنابراين دشمنان جمهوري اسلامي تلاش ميكنند با حربههاي مختلف، سپاه را تضعيف و به حاشيه برانند؛ گاه با نقشه تقابل سپاه با ساير ارگانها و گاه با ترويج شائبه محوريت سپاه در خشونتگرايي و برنامههايي از اين دست.
4 - عامل مهم ديگري كه موجب ميشود خصم براي ضربه زدن به نظام و انقلاب با كمك جريان غربگراي داخل به تخريب سپاه بپردازد، نقش سپاه در سازندگي و بازسازي و محروميتزدايي در كشور است. كشوري كه قادر باشد خود مسير آباداني و پيشرفت را طي كند، ديگر حاضر نخواهد بود گردن به زير يوغ اغيار و استكبار دهد. سپاه از زمان اتمام جنگ تحميلي تا كنون يكي از بازوهاي قدرتمند در عرصه سازندگي، توليد علم و فن، سدسازي، راهسازي، كشاورزي، طرح آبرساني و گازرساني، احداث واحدهاي مسكوني و ... بوده است. با تضعيف سپاه عملا بخش مهمي از قدرت سازندگي، دفاعي و فرهنگي در كشور با اضمحلال روبهرو خواهد شد و اين ضعف معبري براي احساس نياز مجدد به غرب باز خواهد كرد، در حالي كه گفتمان انقلاب اسلامي پيشرفت و ارتباط با جهان به زير بيرق خودباوري و خودكفايي بوده است و نه وابستگي و ضعف.
5 - سپاه پاسداران مهمترين ركن مبارزه با جريانهاي ضدانقلاب در داخل كشور به شمار ميرود. در حالي كه غرب براي ورود مجدد به مرزهاي فكري و فرهنگي و جغرافيايي در ايران نياز به بقاي ضدانقلاب در داخل خاك كشور دارد، چراكه اساساً هيچ قدرت خارجي بدون مهره داخلي قادر نخواهد بود، اهداف خود را –چه مثبت يا منفي- در رابطه با كشور پيادهسازي كند. در همين راستا قدرتگيري و آمدن ضد انقلاب در مركز قدرت در جمهوري اسلامي يكي از اهداف آنان است. مهمترين مانع در عرضاندام جريان ضدانقلاب در داخل ايران، سپاه پاسداران است. از اين رو تلاش ميشود تا اين مانع يا برداشته شود يا به ضعف و انفعال كشيده شود.
موج تخريب عليه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در حقيقت نوعي «تقابل نيابتي» با نظام است. خصم براي رسيدن به نظام و براندازي آن طرق گوناگوني را آزموده كه از مبارزه مسلحانه تا انقلابهاي رنگي و مبارزه فرهنگي و ... گسترده است و در هيچ يك از اين ميادين قادر به پيروزي و فتح چشمگيري نبوده است، از همين رو دشمنان نظام و انقلاب برنامههاي جديدي براي هدف ديرپاي خود در سر ميپرورانند. پروژه تخريب سپاه نيز يكي از برنامههاي طولانيمدت دشمنان براي ضربه زدن به نظام و انقلاب اسلامي است. جمله تاريخي امام خميني (ره) گواه اين حقيقت است كه فرمودند:(اگر سپاه نبود،كشور هم نبود!). رسالت هر يك از افراد جامعه كه در مقابل كشور و انقلاب احساس وظيفه ميكند، اين است كه با حربه «روشنگري» اين بمبهاي تخريبي را خنثي كنند تا مانند هميشه باغيرت و حميت ملي و ديني خود بدخواهان اسلام و ايران اسلامي را در تله فكري خود گرفتار كنند.
ش.د9601175