(روزنامه وقايع اتفاقيه – 1396/04/20 – شماره 449 – صفحه 9)
مقامات ارشد روسیه ادعای دولت اوباما را مردود دانستهاند. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در مصاحبهای با سیانان ادعای دخالت در انتخابات آمریکا را «مضحک» خواند؛ اما اضافه کرد که «مایه افتخار است» که واشنگتن انگشت اتهام را به سمت مسکو دراز کرده است.
در دورانی که خاورمیانه و دیگر نقاط جهان در اوج تنش قرار دارند، مقامات کرملین و همتایان آمریکاییشان با بیزاری به جدال با یکدیگر میپردازند؛ اما باید بدانیم که پیشزمینه هیاهوی امروز چیست. دولت روسیه حتی اگر در انتخابات ۲۰۱۶ دخالتی نداشته باشد نمیتواند انکار کند که از تخریب روند دموکراتیک آمریکا استقبال میکند. این دو کشور در سالهای اخیر بابت دخالت آمریکا در سیاست کشورهای هممرز با روسیه، از همه مهمتر اوکراین، درگیر شدهاند.
ایالات متحده تاریخچه مستندی از مداخله و حتی تخریب روند دموکراسی در دیگر کشورها را در کارنامه خود جای داده است. آمریکا در اشغال و مداخله نظامی در بسیاری از کشورهای حوزه کارائیب و آمریکای لاتین دست داشته و کودتا علیه رهبران منتخب مردم را که با روشهای دموکراتیک برگزیده شدهاند، ترتیب داده است. از همه این کودتاها بدنامتر، اقدام علیه نخستوزیر ایران، محمد مصدق، در سال ۱۹۵۳ است؛ کسی که دولتش را با حکومت سلطنتی مدافع منافع واشنگتن جایگزین ساختند. همچنین برکناری و ترور رهبر کنگو، پاتریس لومومبا، در سال ۱۹۶۱، برکناری خشونتآمیز رئیسجمهور سوسیالیست شیلی، سالوادور آلنده که دولتش توسط کودتای نظامی سال ۱۹۷۳ به رهبری دیکتاتور نظامی ژنرال آگوستو پینوشه سقوط کرد.
برای چندین دهه متمادی این اعمال از ملزومات جنگ سرد و بخشی از چالش جهانی برای مقابله با گسترش شوروی و پیشروی دیگر نمایندگان چپگرای این کشور محسوب میشدند. جان فاستر دالس و هنری کیسینجر از بازیکنان کلیدی این جریان بودند. این دو نفر مقابله سلطهجویانه و سیاستهای مخفیانه برای ممانعت از گسترش کمونیسم را در دستور کار قرار میدادند. برخی اوقات این سیاستها به طور واضح با منافع تجاری آمریکا همگرا بود؛ در سال ۱۹۵۴ واشنگتن رئیسجمهور چپگرای گواتمالا - یاکوبو آربنز - را برکنار کرد زیرا با تهور و شجاعت قوانین کشاورزی را به سود مزرعهداران گواتمالایی تصویب کرده بود که به ضرر شرکت آمریکایی یونایتدفروت کمپانی تمام میشد. سیا تا جایی پیش رفت که یک مجموعه از دیکتاتوریهای راستگرا را بر سر کار نشاند که قریب به نیم قرن ملت فقیر گواتمالا را تحت ظلم و ستم نگاه داشتند. چهگوارای جوان که در همان زمان در سال ۱۹۵۴ در گواتمالا مشغول به سفر بود بسیار تحت تأثیر سرنگونی آربنز قرار گرفت. او بعدها در نامهای به مادرش نوشت که این حوادث باعث شدند تا او «روش عقلانی» را کنار گذاشته و نیاز به انقلاب رادیکال را بر اصلاحات تدریجی سیاسی برگزیند.
علاوه بر اقدام برای کودتا و پشتیبانی از احزاب راستگرا، واشنگتن روشهای مخفیانهتری نیز برای مداخله انتخاباتی در گوشه و کنار جهان به کار گرفت. مسکو نیز به همین ترتیب عمل میکرد. داو لِوین اندیشمند علوم سیاسی محاسبه کرده است که «این دو قدرت جهانی در فاصله سالهای ۱۹۴۶ تا ۲۰۰۰ در ۱۱۷ انتخابات - یعنی چیزی حدود یک نهم - رقابت انتخاباتی در گوشه و کنار جهان مداخله کردهاند.»
در اواخر دهه ۱۹۴۰، سازمان تازه تأسیس سیا، در اروپای غربی به تجربهاندوزی پرداخت و برخی از مهمترین احزاب چپگرا و اتحادیههای کارگری در این قاره را به عقب راند. در سال ۱۹۴۸، ایالات متحده از دموکرات مسیحیان میانهرو در ایتالیا حمایت کرد تا علیه ائتلاف چپ با پشتیبانی یکی از قدرتمندترین احزاب کمونیست اروپا، در انتخابات پیروز شوند. مأمورین سیا میلیونها دلار به متحدین ایتالیاییشان پرداخت کردند و به آنها کمک کردند تا یکی از بیسابقهترین پروپاگانداهای انتخاباتی را به راه بیندازند: جعل اسناد برای بدنامسازی رهبران کمونیست و به راهاندازی جنجالهای جنسی دروغین، برگزاری یک کارزار عظیم برای نوشتن نامه توسط ایتالیایی – آمریکاییها به هموطنانشان و گسترش این شایعه که اگر روسها قدرت را در دست بگیرند کلیسای کاتولیک را از بین خواهند برد.
اِف مارک وایت، مأمور سیا، این عملیات را بر عهده داشت و بعدها نیز به مدت دو و نیم دهه به صورت مستقیم از دموکرات مسیحیان حمایت کرده است. او میگوید: «ما کیسههای پر از پول را به سیاستمداران مورد نظرمان میرساندیم تا مخارج سیاسی - انتخاباتی، پوستر و بروشورهایشان را تأمین کنند.» همین روش در دیگر نقاط نیز به کار گرفته شد: ادوارد جی لندسدیل، مأمور سیا، که به دلیل تلاشهایش برای سرنگون ساختن دولت ویتنام شمالی به بدنامی مشهور است، کارزار انتخاباتی رئیسجمهور فیلیپین، رامون مگ سیسی، را با موفقیت به انجام رساند.
حزب میانه راست لیبرال ژاپن با حمایت مخفیانه آمریکا در طول دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بودجهاش را تأمین میکرد. دولت ایالات متحده و شرکتهای نفتی آمریکا با کیفهای پر از پول به احزاب مسیحی لبنان کمک کردند تا در انتخابات حیاتی ۱۹۵۷ پیروز شوند.
ایالات متحده مانع از آن شد که آلنده در انتخابات سال ۱۹۶۴ شیلی پیروز شود. تحقیقات مجلس سنا در اواخر دهه ۱۹۷۰ به راه افتاد تا نقش سیا در انتخابات فرامرزی را بررسی کند. در این گزارشها آمده است: «نزدیک به چهار میلیون دلار خرج پانزده عملیات مخفیانه شده است: از سازماندهی کوخنشینان حاشیه شهر گرفته تا تأمین بودجه احزاب سیاسی.» زمانی که آمریکا نتوانست مانع پیروزی آلنده در انتخابات سال ۱۹۷۰ شود، تصمیم گرفت تا او را به هر روش ممکن سرنگون سازد. از کیسینجر نقل قول میکنند که به کنایه گفته است: «نمیفهمم چرا باید یک گوشه بایستیم و تماشا کنیم که چگونه یک کشور به خاطر بیمسئولیتی مردمش به قعر کمونیسم فرو برود.» رژیم پینوشه طی سالیان متمادی که قدرت را در دست داشت به شکنجه، آدمربایی و ترور دست میزد. (آریل دورفمن نویسنده شیلیایی - آمریکایی اخیراً در مقالهای از هیلاری کلینتون خواسته بود تا در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از هنری کیسینجر دوری کند.)
پس از پایان جنگ سرد، ایالات متحده بیشتر عملیاتی که پیشتر مخفیانه انجام میشدند را به صورت علنی آغاز کرد و سازمانهایی به راه انداخت تا مؤسسات دموکراتیک و جوامع مدنی در اقصی نقاط جهان را با اعطای بودجه و امکانات، مورد حمایت قرار دهند. منتقدین هنوز معتقدند که آمریکا در انتخابات اخیر کشورهای مختلف از هندوراس گرفته تا ونزوئلا و اوکراین، دخالت داشته است.
از سوی دیگر ترس از مداخله کشورهای دیگر در انتخابات آمریکا به روسیه محدود نمیشود. در اواخر دهه ۱۹۹۰ گمانهزنی درباره سرمایهگذاری مخفیانه چین در حمایت از حزب دموکرات باعث نگرانی شد؛ اما برخی از ناظران هشدار دادند که نباید آزرده و خشمگین شد؛ پیتر کورنبلو، مدیر آرشیو امنیت ملی آمریکا که با دانشگاه جورج واشنگتن همکاری میکند در سال ۱۹۹۷ در مصاحبهای با نیویورکتایمز گفت: «اگر واقعیت داشته باشد که چینیها قصد مداخله در انتخابات ما را دارند... ایالات متحده فقط کمی از زهری را میچشد که خود برای دیگران تجویز کرده است. چین در حال تقلید از الگوهای همیشگی آمریکا در مداخله، رشوهپردازی و انجام عملیات مخفیانه برای دخالت در روند سیاسی تعداد بیشماری از کشورهای جهان است.»
منبع: واشنگتنپست
ش.د9601156