(روزنامه وقايع اتفاقيه ـ 1396/04/25 ـ شماره 453 ـ صفحه 5)
آنچه حزبالله در اين سطح انجام ميدهد، پيش دستي در جنگ سوريه و تلاش براي رسيدن به توافقي سياسي در آن است، بهويژه بعد از آن که روسيه از يک سال و چند ماه قبل دخالت مستقيم نظامي و طرح ناگهاني مطرح کرد مثل طرح فدراليسم براي حل بحران در سوريه، يا مثل قبول شرايطي با هدف آغاز روند انتقالي يا قبول راهحلي به حساب رئيسجمهوري اسد و حکومت او. يا مثل مطالبه روسيه از حزبالله براي عقبنشيني نيروهاي آن از جبهه جنوبي در سوريه. اطلاعات دقيق و مهمي وجود دارد که ثابت ميکند چنين مطالبهاي واقعا وجود دارد. اما موافقت متحدان سهگانه اسد و رهبران ايران و حزبالله را به دست نياورده است البته روسيه اصراري بر آن ندارد بلکه ميخواهد حزبالله و متحدانش را در تنگنايي قرار دهد که در آينده اين مطالبه بهعنوان بخشي از راهحل و سپس آخرين گزينه براي راهحل مطرح شود و البته اين که اسد هم نميتواند چنين چيزي را بپذيرد يا حتي درباره آن بحث کند در صورتي که متحدش، ايران، اين موضوع را رد کند. مورد آخر البته تاکنون مطرح نشده است و الا ايران ميتواند تا اندازه بسياري در صورتي که بر چيزي اصرار کند، امور را به تعطيلي بکشاند، بهويژه که از رابطه خوب روسيه و اسرائيل به خوبي آگاه است و ميداند که روسيه براي حفظ آرامش درصدد رفع نگرانيهاي رژيم صهيونيستي است و نميخواهد حزبالله و متحدانش جبههاي نظامي را عليه آن در آن مناطق بگشايند. بارزترين نمونهاي که براي آن ميآورند، چيزي است که براي تهران در عراق اتفاق افتاد. از يک سو مقتدا صدر موضعی سياسي،ملي گرايانه و نگرانکننده براي ايران اتخاذ کرد و ازسويديگر، چند روز بعد وزير امورخارجه عربستانسعودي براي نخستين بار بعد از سالهاي زياد به عراق سفر کرد و نخستين گفتوگوهايش را با مقامات عالي رتبه عراقي بدون اطلاع ايران انجام داد، ايران واکنش خود را چند روز بعد از طريق نمايندگان عراقياش نشان داد.
آيا اين به آن معناست که حزبالله بهويژه در لبنان در آينده نزديک کاری انجام نخواهد داد؟ يا آيا به اين معناست که حزبالله خود را در وضعيت مناسبي براي جنگ با اسرائيل در صورتي که به آن حمله کند، ميبيند اما اقدام به تحريک رژيم صهيونيستي نميکند؟
همان کساني که اين دو موضوع را پيگيري ميکنند، ميگويند که سؤال دوم در خودش جواب را دارد، آنها به سخنرانيهاي رهبران حزبالله استناد ميکنند. اما سؤالي که مطرح ميکنند، اين است که آيا حزبالله ميخواهد وارد جنگي شود که اسرائيل ميخواهد؟ پاسخ خير است. اطلاعات و تحليلهاي گوناگوني که در اختيارشان است نشان ميدهد که دشمنان اسرائيل در جهان عرب بهدليل جنگي که در درونشان رخ داده است خيلي ضعيف شدهاند، تروريسمي که آنها را هدف قرار داده و همچنين ترس از ايران که بر همه آنها بهويژه بر کشورهاي عربي حاشيه خليجفارس مستولي شده آنها را از جنگ با اسرائيل باز ميدارد. چنين چيزي 10 سال پيش نبود. اما تنها دشمني که ميتواند به اسرائيليها آزار نظامي برساند و مشروعيت منطقهاي دارد، حزبالله است، با وجود اين که حضور نظامي در سوريه و جاهاي ديگر دارد و با وجود اين که بهدليل جنگ سوريه آسيبهاي زيربنايي جدي ديده است. با همه اينها با توجه به جايگاه مردمياي که دارد تا آنجا که همه لبنانيها حاضرند از آن در برابر ترامپ و همدستانش دفاع کنند، همچنين روابط خوبي که با کشورهاي عربي دارد با وجود اين که بعضي از آنها به فکر منافعشان هستند و برخي ديگر همچنان با آن دشمني رسمي دارند اما باوجوداين حزبالله تنها قدرتي است که ميتواند در برابر اسرائيل بايستد و با آن بجنگد. براي همين تأمين تسهيلات نظامي براي آن را ديگر به حساب نميآورند. اگر حزبالله از جولان سوريه به اسرائيل حمله کند اسرائيل آن را حمله از جانب لبنان قلمداد ميکند و آن را حملهاي «هوشمندانه» برداشت خواهد کرد البته اسرائيليها اين را هم ميدانند که حزبالله و به همراه آن ايران، جولان سوريه و جنوب لبنان را جبهه واحدي ميدانند.
http://vaghayedaily.ir/fa/News/76504
ش.د9601102