تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۵  ، 
شناسه خبر : ۳۰۳۸۱۷

(روزنامه شرق – 1396/05/15 – شماره 2929 – صفحه 19)

غلامرضا مصباحي‌مقدم سخنگوي جامعه روحانيت مبارز گفت: جريان اصولگرا هيچ‌گاه و هرگز دنبال يک ليدر نبوده است، بلکه همواره دنبال تشکل‌هايي بوده است که نقش‌آفريني کنند. او درباره نواصولگرايي هم گفت: اگر منظور از اين بازخواني اين باشد که شيوه‌اي به‌کار گرفته شود تا جاذبه بيشتري ايجاد شود، به نظرم ضرورت دارد اين بازخواني صورت بگيرد تا اينکه صرفا از روش‌هاي سنتي استفاده شود، از روش‌هايي استفاده شود که جامعه جوان امروز از آن استقبال مي‌کند. ببينيد مثلا بحث شبکه مجازي فضايي است که مردم ما و جوانان به‌شدت در آن فعال هستند؛ بنابراین استفاده از اين شبکه‌ها بسيار مؤثر است؛ هم در يارگيري و هم در تبليغات انتخاباتي. اين يک مثال است اما استفاده از ابزار نبايد با آن اصولي که قبلا پذيرفته‌‌شده در تضاد باشد.

غلامرضا مصباحي‌مقدم افزود: اصولگرايان اساسا معتدل هستند، دراين‌ميان اندکي غيرمعتدل هم هستند. درواقع جريان اصلاح‌طلب به‌خوبي توانسته است از نظر مفاهيم سياسي رقيبش را با تندروها مساوي کند و طبقه‌بندي جناح‌ها از نظر اصلاح‌طلبان اين‌گونه است: اصولگرايان، اصلاح‌طلبان و معتدلين؛ اين يعني اصولگرايان معتدل نيستند؛ درحالي‌که اصل اعتدال مال اصولگرايان است و اصل افراط‌گرايي و تندروي در جريان اصلاح‌طلبي است.

در مورد احمدي‌نژاد، بله تندروي باعث شد مردم به روحاني رأي دهند، اما در مورد مجلس و شوراي شهر اين قدرت و ابتکار اصلاح‌طلبان بود که توانست نوعي همزادپنداري را براي احمدي‌نژاد و جريان اصولگرا به مردم القا کند و موفق شد در اين جنگ رواني مردم را تحت تأثير قرار دهد و همان تصوري را که از احمدي‌نژاد داشتند، بر کل جريان اصولگرايي غلبه داد و اين شد که مجلس را از دست يک عده معتدل، مدير و توانا خالي کرد و افرادي را آورد که مردم از آنها شناخت ندارند و توانايي زيادي هم ندارند و نمي‌توانند بحق مردم را نمايندگي کنند و اين اثر تبليغات و جنگ رواني است.

او درباره انتخاب رئيسي به‌عنوان نامزد نهايي جمنا هم گفت: مسئله را در جريان انتخابات کاملا دقيق بررسي کرديم و ديديم بخشي از آراي آقاي رئيسي به‌طور يقيني به سبد آقاي قاليباف نخواهد رفت و ارزيابي‌ها نشان مي‌داد اگر هر دو بمانند هيچ‌کدام نمي‌توانند اکثريت نسبي را به دست بياورند، پيش‌بيني ما اين بود که حتي انتخابات به دور دوم هم نمي‌رود و در دور اول اين موضوع به نتيجه مي‌رسد. اين انتظار و اميد بود که با کناررفتن آقاي قاليباف بخش قابل‌توجهي از آراي او به سبد رئيسي برود و البته پيش‌بيني مي‌شد که بخشي از آرا نيز متوجه رقيب شود اما آن‌قدر نبود که بخواهد تعيين‌کننده باشد؛ در واقع بدون آن آرا هم روحاني برنده انتخابات مي‌شد، بنابراین به قاليباف توصيه شد کنار برويد، ٦٠ درصد آرای شما به آراي آقاي رئيسي اضافه خواهد شد و همين اتفاق نيز رخ داد.

٩٦ دست‌گرمي بود

او افزود: جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي يا جمنا چند ماه مانده به انتخابات شروع به کار کرد و فرض آنها اين بود که ما براي يک کار بلندمدت آمده‌ايم و انتخابات سال ٩٦ يک‌ دست‌گرمي بود و انتظار پيروزي صددرصدي نداشتند. طبعا تلاش خوبي کردند و توانستند نيروهاي مردمي را از کل کشور جمع کنند و نشست‌هاي خوبي را برگزار کردند. ما از سال ١٣٧٦ تا ١٣٩٦ هيچ‌گاه شاهد رسيدن به فرد واحد نبوده‌ايم اما اين دفعه به دليل فعاليت جمنا اصولگرايان توانستند به يک فرد واحد برسند؛ پس اين يک اقدام موفق بوده است و مجموعه افرادي که در سال ٧٦ به آقاي ناطق‌نوري کانديداي جناح اصولگرا رأي دادند، هفت ميليون نفر بودند اما امروز کانديداي جبهه اصولگرا ١٦ ميليون رأي مي‌آورد.

اين رشد بسيار خوبي است؛ بنابراین به نظر مي‌رسد ايراد جدي متوجه آن نباشد. البته نمي‌توان گفت هيچ ايرادي ندارد، قطعا نواقصي وجود دارد که در حال بررسي است تا در انتخابات آينده مرتفع شود. ازجمله ايرادات جمنا اين بود که از ظرفيت احزاب استفاده نکردند و تنها به ظرفيت افراد خاص اتکا کردند و نوعي عدم به‌بازي‌گرفتن احزاب در دستور کار بود. احزاب هم يک ظرفيت داشتند و چه‌بسا اگر از ظرفيت آنها استفاده مي‌شد، نتيجه بهتري مي‌گرفتند.

اما محمدباقر قاليباف نظري خلاف صحبت‌هاي مصباحي‌مقدم دارد. او نهم مرداد در مصاحبه خود با برنامه تلويزيوني جهان‌آرا، تلويحا گفته بود که رأي من بيشتر از رئيسي بود و اگر به‌جاي او من مانده بودم، با فاصله کمتري رقابت را به حريف واگذار مي‌کرديم. طرفداران و اعضای ستاد او نيز چنين اعتقاد دارند که نظرسنجي‌ها همه به‌ نفع قاليباف بوده؛ اما قاليباف براي اينکه وحدت را در اصولگرايي مخدوش نکند، ايثار کرده و کنار رفته است.

قاليباف درباره دلايل آمدنش هم گفته است: «من تا يک روز مانده به فرصت ثبت‌نام، قصد حضور در انتخابات را نداشتم؛ منتها همه دوستاني که در يک اردوگاه هستيم، بالاتفاق به من گفتند حتما در انتخابات حضور داشته باش. نبايد نام کناره‌گيري من را فشار گذاشت. دوستان مي‌دانند من تحت فشار تصميم نمي‌گيرم. دوستان دلايلي آوردند که البته من آنها را قبول نداشتم؛ اما تحليلي هم خودم داشتم که تجميع اينها من را به اين تصميم رساند که همان‌طور که تکليف داشتم بيايم، حالا تکليف به رفتن دارم».

http://www.sharghdaily.ir/News/137824

ش.د9601628