تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۹  ، 
شناسه خبر : ۳۰۳۸۸۶
تعامل‌گرایی و مدیریت شهری تهران در گفت‌وگوی «مردم سالاری» با یاشار سلطانی:
مقدمه: در آستانه آغاز به کار شورای پنجم پایتخت مسائل و چالش‌های بسیاری توسط کارشناسان و صاحبنظران مطرح می‌شوند که بسیاری از آن‌ها در ارتباط با چگونگی علبه بر بحران در مدیریت کلانشهر تهران هستند.با اعلام رسمی‌هفت گزینه توسط منتخبان شورای پنجم و در راس آن‌ها نام محمدعلی نجفی و محسن مهرعلیزاده، مولفه‌های مدیریت شهری تهران در برنامه کاری آن‌ها مورد بحث و بررسی کارشناسان قرار می‌گیرد.یاشار سلطانی سردبیر سایت معماری نیوز و صاحبنظر مسائل مدیریت شهری معتقد است «تعامل با نهادهای رسمی‌و ارگان‌های نظام» شرط اصلی موفقیت شهردار جدید تهران در تحقق مدیریت درآمدهای پایدار و تحکیم عدالت اجتماعی در کلانشهر تهران است.گفتگوی مردم سالاری با یاشار سلطانی را در ادامه می‌خوانید:
پایگاه بصیرت / احمد عسگری

(روزنامه مردم سالاري – 1396/05/10 – شماره 4377 – صفحه 10)

‌* آقای سلطانی با لحاظ وضعیت بحرانی حاکم بر زندگی در کلانشهر تهران و از جمله تضعیف عدالت اجتماعی و گسترش فقر و آسیب‌ها، شما اولویت‌های مدیریت شهری تهران در دوره جدید را شامل چه مواردی می‌دانید؟

‌** یکی از مسایلی که طی سالهای اخیر در مدیریت کلان و همین‌طور در مدیریت شهری ما مفقود بوده، مبحث عدالت اجتماعی است و ذیل این مبحث ما باید بسیاری مسایل را ببینیم و بررسی کنیم.از جمله مسایلی که باید ذیل بحث عدالت اجتماعی به آن‌ها بپردازیم این است که کودکان کار را ببینیم، زنان خیابانی را ببینیم، وضعیت معتادان را ببینیم و این‌ها همه حکایت از این دارند که توزیع ثروت و بازتوزیع ثروت به صورت عادلانه در شهر انجام نشده است.

توزیع امکانات به صورت عادلانه انجام نشده است.طی سالهای اخیر با توجه به اینکه رویکرد شهرداری تهران رویکرد « رئیس جمهور محور» بوده است و هر فعالیتی که صورت گرفته به این سمت بوده که پروژه‌ها روی زمین باشند و به جای اینکه خدمات اجتماعی در دستور برنامه کاری قرار بگیرند صرفاً تمرکز روی پروژه‌های عمرانی بوده است و پروژه‌های عمرانی که نه تنها اصولی بر آنها حاکم نبود و توجیه کارشناسی و منطقی نداشتند بلکه بعضی از آنها کاملا اشتباه بوده است. به طور مثال پروژه بزرگراه صدر را می‌توانیم اشاره کنیم که الان دیگر صدای همه را درآورده است.

از سوی دیگر به جای توسعه حمل و نقل عمومی‌با اتوبوس و مترو که به نفع اقشار کم درآمد بود تصمیم گرفته شد که بزرگراهها را گسترش بدهیم که از این گسترش شبکه بزرگراهها بیشتر افراد توانمند و کسانی که خودروهای شخصی و گران قیمت دارند بهره مند می‌شوند.الان در همه جای دنیا تمرکز بر این هست که حمل و نقل عمومی‌به سود مردم گسترش پیدا کند اما در هدف گذاری مدیریت شهری تهران بیشتر به اقشار مرفه توجه شد.در نتیجه این رویکردها اعتدال و حقوق مستضعفان در بازتوزیع ثروت رعایت نشد و در همین کلانشهر تهران شاهد اجحاف و فشار بر اقشار کم درآمد هستیم.

در عین حال این مساله طی سالهای اخیر همواره مطرح بوده است که چه کارهای مهمی‌برای کودکان کار می‌شد انجام داد و می‌گفتند که بودجه ای نداریم تا از این‌ها حمایت کنیم در حالی که بودجه ای که می‌توانست صرف حمایت از این‌ بخش از جامعه بشود صرف مسایلی مثل پروژه صدر شد و چهره فقر و آسیب‌های اجتماعی ناشی از این تصمیمات در تخصیص منابع را امروز در تهران به وضوح می‌بینیم.

در کنار این‌ها می‌توانیم به مساله مسکن اشاره کنیم و این را من به دفعات در گفتگو با مسئولین مطرح کرده‌ام که همین مساله و پرونده املاک نجومی‌اگر این واگذاری‌ها به این طیف خاص از مدیران صورت نمی‌گرفت و این امکان صرف بازسازی بافت‌های فرسوده می‌شد به گونه‌ای که از فشار بهای مسکن بر دوش اقشار کم درآمد کاسته بشود چه اتفاقی می‌افتاد؟ ما به جای این کار واگذاری‌ها به یک طیف خاص که واقعاً نیازمند هم نبودند را در پیش گرفتیم حالا یا قانونی یا غیرقانونی اما به هرصورت مردم و به ویژه اقشار کم درآمد از این واگذاری‌ها و تصمیمات متضرر شدند.

به نظر می‌رسد که ما و مدیریت شهری ما عادلانه عمل نکرده‌ایم و درایت لازم را نداشته‌ایم که در نتیجه این بی درایتی فشار بر مردم تشدید شده است.

ممکن است گفته شود که عدالت اجتماعی فقط منحصر به مدیریت شهری نیست و به دولت هم مرتبط است که این سخن درستی است اما مطمئناً در تحقق و تحکیم عدالت اجتماعی شهرداری و مدیریت شهری هم نقش دارند و رویکرد مدیریت کلانشهرهایی مثل تهران انعکاس و تبعات گسترده ای بر تحکیم یا تضعیف عدالت اجتماعی دارد که نباید و نمی‌توانیم از آن غفلت کنیم.به ویژه به یاد داشته باشیم تهران پایتخت است و بسیاری مظاهر بی‌عدالتی، تبعیض و آسیب‌های اجتماعی در شان پایتخت بودن تهران نیست!

‌* البته مدیریت شهری تهران طی سالهای گذشته همواره از کمبود منابع در ازای تعهدات خود گلایه داشته و در حال حاضر بسیاری کارشناسان معتقدند شهردار آینده تهران باید بیش از مدیر خرج تلاش کند تا «مدیر درآمد» باشد.شما لوازم تحقق مدیریت درآمدهای پایدار در دوره جدید مدیریت شهری تهران را چه می‌دانید؟!

** اجازه بدهید پاسخ به سؤال شما را با یک ضرب‌المثل شروع کنم که اتفاقاً بسیار معروف است و می‌گوید « قانون بد بسیار بهتر از بی قانونی است».به طور فرض اگر بپذیریم که بودجه ریزی که انجام شده است بودجه‌ریزی استاندارد و مناسبی نبوده است، اما شما بیایید و بررسی کنید که بر‌اساس گزارش‌های مکتوب و مستند دستگاه‌های نظارتی و از جمله سازمان بازرسی کل کشور چقدر انحراف از بودجه داشته‌ایم؟! این درست است که میزان درآمدها و بودجه شهرداری تهران با حجم وظایف و مسئولیت‌های آن متناسب نیست اما حقیقت این است که همین بودجه موجود هم به درستی استفاده نشده است!

خدمات اجتماعی در دستور کار شهرداری تهران نبوده است اما در مورد پروژه‌های عمرانی با تخلفات عظیم مواجه شدیم.ما تا زمانی که بحث درآمد پایدار شهرها را در گرو فروش تراکم ببینیم همیشه معضل داریم اما اگر بر‌اساس مالیاتی که مردم دارند می‌پردازند طرح ریزی بشود هم مردم با حساسیت بیشتری مسائل را دنبال می‌کنند و هم اینکه «شهر فروشی» اتفاق نمی‌افتد و می‌توانیم به یک الگوی مدیریت عادلانه برسیم.شما وقتی پول بادآورده داشته باشید هزینه‌ها بر اساس آن شکل می‌گیرند اما وقتی شما از طریق یکایک شهروندان در قالب مالیات، عوارض هدفمند شهری و مشارکت‌های مسئولانه درآمدهای مدیریت شهری را بدست بیاورید ناگزیر می‌شوید معقول رفتار کنید.بودجه ای که الان برای شهرداری تهران لحاظ می‌شود خیلی بیشتر از حداقل‌های رفع و حل و فصل مسائل سالانه واقعی در شهرداری تهران است اما مساله اینجاست که بودجه در شهرداری تهران حساب و کتاب ندارد و شما می‌توانید هر چیزی را می‌خواهید بفروشید و هر چقدر که دوست داشته باشید خرج بکنید.

دکتر حسین راغفر چند روز قبل بحث مدیریت شهری سائوپائولو را مطرح کرده‌ بودند و من فکر می‌کنم که نسبت به الگوهای دیگر خیلی منطقی‌تر و معقول تر بود و اگر شهردار آینده تهران کسی باشد که بتواند این برنامه و رویکرد را اجرائی کند به نقطه خوبی می‌رسیم.البته می‌دانیم که شهرداری تهران بیش از بیست هزار میلیارد تومان بدهی دارد و بیش از این‌ها هم تعهدات به پیمانکاران پروژه‌های عمرانی شهرداری تهران وجود دارد و پیمانکاران پروژه‌های شهرداری تهران واقعاً نیاز به بودجه و تعهدات شهرداری تهران دارند.بخاطر همین باید توجه داشته باشیم که مهم‌تر از شکل بودجه ریزی و مساله مدیریت خرج یا مدیریت درآمد عبور از بحرانی است که الان شهرداری تهران با آن درگیر هست.

هر شهردار دیگری با هر نگرش و هر طرز تفکری بیاید، باید در نظر داشته باشد که مردم دیگر تحمل تراکم فروشی غیراصولی و شهرفروشی را ندارند و در نتیجه به یک بحران عجیب و غریبی دچار می‌شویم که تسویه همین بدهی‌ها و تعهدات امروز شهرداری تهران خودش سالها به طول می‌انجامد! بر‌اساس همین بودجه ریزی اشتباه و ولخرجی‌های اخیر ما در حال حاضر چند هزار نفر نیروی مازاد در شهرداری تهران داریم و مبالغی سنگین را باید ماهانه برای حقوق این نیروها لحاظ کنیم که حقوق این‌ها تأمین بشود.این‌ها براساس همان ولخرجی‌هایی ست که مدیریت قبلی چون یلخی پول به دست می‌آورد یلخی هم خرج می‌کرد و به این شکل غیرمنطقی عمل شد.همه این‌ها عوارض نگاه از بالا به پایین است و امیدواریم شهردار جدید تهران یک مدیر واقعی باشد و صرف نظر از گرایش سیاسی که اصولگرا یا اصلاح‌طلب اصلاً مهم نیست باید در نظر بگیریم مهم این است که یک شهردار توانمند و عاقل انتخاب بشودکه بتواند تهران را از این بحران فعلی نجات بدهد!

* تحقق این الگوی مدیریت تا چه میزان نیازمند تعامل با دستگاههای نظارتی و نهادهای نظام است؟

‌** این یک ضرورت هست که شهردار جدید تهران هرکسی باشد با تمام ارگان‌ها، نهادها و تشکل‌ها تعامل کند.شهردار جدید تهران باید بتواند از متن جامعه مدنی تا نهادهای نظامی‌و امنیتی یک تعامل منطقی را برای حل و فصل مشکلات شهروندان در پیش بگیرد و در تمام سطوح این تعامل هست که می‌تواند رسیدن به مدیریت درآمد و یک الگوی پایدار در مدیریت شهری دوره جدید را تضمین بکند.ما نمی‌توانیم بگوییم اگر یک اصلاح طلب بیاید باید با سپاه قطع رابطه بکند که این واقعاً اشتباه است! شهردار تهران حتماً باید با سپاه تعامل داشته باشد و هر کسی بیاید باید با همه دستگاههای نظام و حاکمیت تعامل سازنده داشته باشد.

ممکن است ما انحصار پیمانکاری پروژه‌های بزرگ برای برخی نهادها را مطلوب ندانیم اما باید به صورت منطقی این را بپذیریم که شرکت‌های پیمانکاری ما بخاطر وضعیت اقتصادی کشور دچار بحران شده‌اند و یک شهردار اصلاح طلب هم برای تأمین منافع مردم باید با این دوستان کار بکند.اگر سپاه و قرارگاه خاتم الانبیا نباشند چه کسی قرار است پروژه‌های عمرانی را جمع کند و به نتیجه برساند؟ باید قبول کنیم که پیمانکاران بخش خصوصی ما قدرت و توان لازم برای انجام پروژه‌های بزرگ را ندارند و بر اثر شرایط اقتصادی کمر آن‌ها خم شده است!

شما با لحاظ شرایط واقعی امروز به کدامیک از شرکت‌های بخش خصوصی می‌توانید بگویید اعتبار لازم و امکانات برای اجرای پروژه خطوط مترو را فراهم کند؟ مسلم است که نمی‌توانند در شرایط امروز کاری بکنند! پس باید یک تعامل کاملاً منطقی را در پیش بگیریم منتهی نه به شکلی که در دوره اخیر عمل شد که اول قرارداد ببندیم و بعد بخواهیم برای آن پروژه تعریف کنیم، بلکه شهردار جدید براساس مصالح و نیازهای شهروندان و با تأکید بر شفافیت باید با این نهادها تعامل و همکاری داشته باشد. در کنار این‌ها باید به یاد داشته باشیم که اصلاح طلبان بعد از ۱۵ سال مدیریت اصولگرایان قرار است مدیریت شهری پایتخت را به دست بگیرند و باید با اصولگرایان هم تعامل کرد چرا که آن‌ها هم تجربه به دست آورده‌اند و هم بالاخره مدیریت شهری در اختیار این‌ها هست و شما نمی‌توانید این‌ها را حذف کنید.در نتیجه من معتقدم شهردار جدید تهران باید یک تعامل سازنده و منطقی با تمام نهادها داشته باشد تا بتواند از حقوق مردم دفاع کند.

‌* با توجه به مطرح شدن هفت نام بعنوان گزینه‌های شهرداری تهران و به ویژه نام دکتر نجفی و مهندس مهرعلیزاده شما چه ارزیابی از رویکرد گزینه‌های پیشنهادی دارید؟

‌** البته فارغ از اینکه در بین گزینه‌های پیشنهادی و مطرح شده و به ویژه دو گزینه اصلی یعنی آقایان دکتر نجفی و مهندس مهرعلیزاده به هر دو بزرگوار ارادت داریم اما مشخصاً اینکه حضور دکتر حسین راغفر را به عنوان یک اقتصاددان عالم در کنار آقای مهرعلیزاده می‌بینیم با توجه به طیف برنامه‌های کارشناسی و رویکردهای علمی‌ایشان می‌توانیم تصویر مثبتی از آینده کلانشهر تهران داشته باشیم.

بالاخره همه ما و همین‌طور دو گزینه اصلی دغدغه رفع فقر، رفع آسیب‌های اجتماعی، دغدغه حقوق شهروندی و تحکیم عدالت اجتماعی را داریم اما مساله این است که تهران را چگونه باید اداره کرد؟ چه کسی برای حل و فصل مسایل تهران برنامه بهتر و کارآمدتری دارد؟ اگر بنا باشد که تراکم بفروشیم و مدیریت کنیم این کار آسانی است اما اگر بخواهیم تراکم فروشی و شهرفروشی را متوقف کنیم و چنین بودجه گسترده‌ای را برای مدیریت شهری تمهید کنیم و انواع بدهی‌ها و تعهدات پیش‌رو را تعریف و اجرایی کنیم، مدیریت تهران کار آسانی نخواهد بود!

باید برنامه‌ها را دید، حقیقت این است که من خیلی می‌ترسم و بسیار نگران تهران و شهردار جدید تهران هستم. به یک معنا واقعاً سیستم مدیریت شهری الان فشل هست و ما باید قدرتمندترین مدیر و جامع‌ترین برنامه را انتخاب کنیم!

http://www.mardomsalari.net/4377/page/10/18647

ش.د9601593