(روزنامه كيهان ـ 1396/05/10 ـ شماره 21685 ـ صفحه 8)
بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی در مغرب زمین که به تولد مدرنیته و تغییر بنیادین سبک زندگی و نگرش بشر به حیات منجر شد،کلیه ابعاد زندگی انسان متاثر از فضای نوین به وجود آمده، دگرگون شد. از جمله مهمترین مفاهیم دگرگون شده در سبک زندگی جدید بشر غربی؛ خانواده، ازدواج، روابط جنسی و الگوی فرزندآوری است که در مطالعات اجتماعی با عناوینی مثل؛ انقلاب خانوادگی (family revolution) و انقلاب جنسی (sexual revolution) از آنها یاد میشود.
در حالیکه علیالظاهر به واسطه کاهش نرخ مرگ و میر و افزایش سطح بهداشت عمومی، باید نرخ رشد جمعیت و نرخ باروری در جوامع غربی افزایش مییافت، اما این انقلابهای اجتماعی و سبک زندگی اومانیستی به وجود آمده، مانع تکثیر نسل و فرزندآوری شد و غرب با کاهش شدید نرخ باروری (TFR) و نرخ رشد جمعیت مواجه شد که البته این تغییرات در کشورهای مختلف در سطوح مختلفی نمایان گشت.
به دنبال رسیدن امواج مدرنیته و مولفههای سبک زندگی جدید انسان غربی به جوامع دیگر جهان، سیر تغییرات الگوی فرزندآوری انسان شرقی نیز آغاز شد که در ادامه با اجرای ابرپروژههای مهندسی اجتماعی جهان و طرحهای نظام سلطه برای کنترل جمعیت جهان و خصوصا تمدن رقیب غرب در شرق عالم، این تحولات جمعیتی در جوامع شرقی سرعت و عمق بیشتری یافت.
در اینجا لازم است برخی دیدگاهها و اظهارات سران و حاکمان نظام بینالمللی سلطه در باب لزوم مدیریت جمعیت جهان را مرور و بازخوانی کنیم؛
«تئودور روزولت» رئیسجمهور اسبق آمریکا در 3 ژانویۀ 1913 طی نامهای به «چارلز داونپورت» از بیولوژیستهای برجستۀ آمریکایی و طرفدار ایدئولوژی اصلاح نژادی انسانها مینویسد: «من شدیداً دوست دارم که انسانهای نادرست به طور کامل از زادوولد منع شوند. این کار باید هنگامی که ماهیت شیطانی این افراد به اندازۀ کافی آشکار شد، انجام شود. جنایتکاران و افراد کمعقل باید عقیم شوند تا نتوانند فرزندی از خود به جای بگذارند. باید روی زادوولد افراد مطلوب تمرکز کرد.»
«برتراند راسل »فیلسوف مشهور انگلیسی در کتاب تأثیر علم در جامعه (1953) مینویسد: «من وانمود نمیکنم که کنترل بارداری تنها راه جلوگیری از افزایش جمعیت است. جنگ تا کنون در این رابطه ناامیدکننده ظاهر شده است، اما شاید جنگ باکتریایی مؤثرتر باشد. اگر بتوان در هر نسل، یک بار مرگ سیاه (اپیدمی طاعون در قرن 14 که منجر به مرگ 75 تا 200 میلیون انسان شد) را در سراسر جهان گسترش داد، بازماندگان میتوانند آزادانه و بدون اینکه جهان، بیش از حد پر شود، تولیدمثل کنند. سه راه برای ثبات جمعیت یک جامعه هست: کنترل بارداری، کشتن نوزادان یا جنگهای بسیار مخرب، و یا بدبخت کردن عموم مردم، به استثنای یک اقلیت قدرتمند.»
اساس تغییرات نگرش انسان شرقی و خصوصا مسلمان و دگرگونی الگوی فرزندآوری در جهان اسلام به کنفرانس بینالمللی جمعیت و توسعه قاهره در 1994 باز میگردد که در آن برخی کشورهای اسلامی با سیاستهای جهانی کنترل جمعیت مقابله و مخالفت نمودند و در مقابل تعدادی دیگر متاثر از فضای پروپاگاند رسانهای غرب، فریب طراحان این نشست را خورده و متعهد شدند که جمعیت کشورشان را کنترل نموده و کاهش دهند.
ایران از نخستین کشورهای مجری سیاستهای کنترل جمعیت بود و از همان سال 1989 که روز 11 جولای به عنوان روز جهانی جمعیت نامگذاری شد، اولین اقدامات ملی خود درباره کاهش جمعیت را آغاز نمود. آنچه بدیهی است اینکه سیر کاهش نرخ رشد جمعیت و نرخ باروری در جهان طی نیم قرن گذشته وجود داشته است، ولی میزان و سرعت این سیر کاهشی است که بسیار مهم و تعیینکننده است و منشاء بسیاری از تحولات مدیریت نشده اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و خانوادگی شده است.
در کمال تاسف و براساس آمارهای موجود، ایران سریعترین سیر کاهش نرخ باروری را در جهان به خود اختصاص داده و فقط در یک بازه زمانی بیست ساله، بیش از هفتاد درصد از نرخ باروری خود را از دست داده و کاهش داده است.
پروفسور نیکولاس ابراشتات از محققان برجسته انستیتو اینترپرایز آمریکا و یکی از چندین پژوهشگر بینالمللی است که بر روی تحولات جمعیت در جهان اسلام و ایران مطالعه نموده و گزارشی را منتشر کرده است.
وی در پژوهش خود تحت عنوان «کاهش باروری در جهان اسلام؛ تغییری فاحش که در کمال تعجب کسی متوجه آن نشده است»
با استفاده از دادههای به دست آمده از 49 کشور اسلامی و محدودههای جغرافیایی دارای اکثریت مسلمان دریافت که به طور میانگین نرخ باروری در سالهای 1975 تا 1980 و 2005 تا 2010 ، حداقل 44 درصد کاهش یافته است، حال آنکه کاهش نرخ باروری در کل جهان 32 درصد بوده است. متأسفانه بیشترین کاهش باروری که در سه دهه گذشته کاهش 70 درصدی باروری را شامل میشود، در ایران به وقوع پیوسته است. ابرشتات در قسمت دیگری از این مقاله میگوید: «کاهش نرخ باروری در ایران طی سی سال گذشته حیرت انگیز و معادل 70درصد بوده است. این میزان یکی از سریعترین و چشمگیرترین آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشریت بوده است.»
پروفسور «مایکل کوک» نیز با پروژهای با عنوان «بحران جمعیت در ایران» (Iran’sdemographiccrisis) تحولات ساختارهای هرم سنی جمعیت در کشورمان را بررسی نموده و در نهایت اظهار میدارد: «تا اواسط این قرن، این جوانان، سالمند خواهند شد و جمعیت در سن کارِ نسبتا کمی برای حمایت از آنها در جامعهای با روابط شدیدا تضعیف شده خانوادگی، وجود خواهد داشت. در واقع در بلندمدت، آینده جمعیتی ایران، بسیار تاریک به نظر میرسد. اگر کنترل جمعیت به همین ترتیب پیش برود، در یک دوره 40 ساله بیش از 20 درصد جمعیت ایران سالمند خواهد شد و این در حالی است که جمعیت کنونی سالمندان این کشور قریب به 8درصد است.»
همچنین دکتر «مایکل لیپکا» از مرکز پژوهشهای «پیو» در بریتانیا به دنبال پژوهشی با هدف بررسی چرایی رشد بالای جمعیت مسلمانان در جهان، در مقاله تحلیلی خود تحت عنوان «چرا مسلمانان سریعترین نرخ رشد را در جهان دارند» مینویسد: «در بین ادیان و فرق موجود در جهان، اسلام و مسلمانان بالاترین نرخ رشد جمعیت را دارا هستند که در دهههای آینده نسبت جمعیتی در بسیاری از کشورهای جهان را دگرگون خواهد کرد.
البته این قاعده یک استثنای بزرگ دارد که ایران نام دارد. ایران علی رغم اینکه جزو کشورهای اسلامی است اما از الگوی رایج نرخ باروری در کشورهای اسلامی تبعیت نکرده و با وجود مشکلات اجتماعی و اقتصادی متعدد، در تحولات ساختارهای جمعیتی کاملا همانند کشورهای توسعه یافته دچار افت شدید نرخ باروری شده و در آستانه سالمندی جمعیت قرار دارد.»
با نگاهی گذرا به آمارها و پژوهشهای ملی و بینالمللی منتشر شده درباره سیر تحولات ساختارهای جمعیتی ایران روشن میشود که نرخ باروری ایران اسلامی یک سقوط آزاد بینظیر را تجربه نموده است که سرعت این سیر کاهشی در طول تاریخ بشریت بیسابقه بوده است.
با توجه به آنچه ذکر شد، توجه و عزم جدی مسئولین نظام، نمایندگان مجلس و گروههای نخبگانی جامعه ایرانی در اصلاح سیاستهای تحدید نسل و طراحی اقدامات لازم برای تحقق اهداف تکثیر نسل را بسیار ضروری مینمایاند که امید است این فهم ملی و عزم همگانی در تصویب حداکثری «طرح تعالی جمعیت و خانواده» در مجلس شورای اسلامی متبلور شود.
http://kayhan.ir/fa/news/110093
ش.د9601770