تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۳  ، 
شناسه خبر : ۳۰۴۳۲۶
اصلاحات نیازمند نقد و اصولگرایی نیازمند بازاندیشی است
پایگاه بصیرت / احسان اسقایی

(روزنامه آرمان ـ 1396/05/03 ـ شماره 3375 ـ صفحه 3)

نقد و پذیرش انتقاد در معنی واقعی آن درجوامعی صورت می‌گیرد که گروه‌های سیاسی با عبور از مراحل مختلف به ادبیاتی مشترک دست یافته و فعالان سیاسی به منظور رسیدن به منفعت عمومی، به کنش ‌سیاسی می‌پردازند. هرچند جامعه ایران هنوز در دوران گذار‌های پرپیچ و خم قرار دارد اما بخش قابل توجهی از مردم ایران به لحاظ شاخصه‌های انسانی، توسعه‌یافته هستند. در چنین جوامعی اگر نسیم اعتدال طنین انداز شود و گروهای سیاسی از سطح برخورد، به تعاملات فراجناحی بر سر منافع ملی برسند، آنگاه امکان نقد فراهم می‌شود. از سوی دیگر گاهی انتقادات هزینه‌افزا، انگیزه ‌کنش سیاسی را از بین می‌برد و فعالان سیاسی به علت عدم پاسخ مثبت از سوی مسئولان به گوشه‌نشینی تحریک می‌شوند. جوامع پویا باید با موانع موجود در مسیر پیشرفت تعامل کرده و به سوی توسعه سیاسی حرکت کنند. برای رسیدن به پیشرفت سیاسی باید گفتمانی بین جناح‌های مختلف بر سرهنجار‌های مشترک به وجود بیاید.

بازاندیشی

اصولگرایان که روزگاری با نمایندگانی چون ناطق نوری، آیت‌ا... مصباح یزدی و دکترتوکلی شناخته می‌شدند و تاثیرات عمیقی بر فضای سیاسی می‌گذاشتند، امروز نیازمند بازنگری هستند. آنها با فشار از بالا و سکوت در مقابل حکم بر وحدت درون جناحی بود که به «جمنا» رسیدند و برای رسیدن به رأی مردم به جای ایجاد تغییرات عمیق به تغییرات فوق‌العاده سطحی فرهنگی تن دادند، طوری که آن صف شناخته شده با قدرت فکری تاثیر‌گذار را به عناصر نامتجانس فرهنگی سپردند که ماجرای امیرحسین مقصودلو که با نام تتلو شناخته می‌شود از آن جمله است. آنها مدت‌هاست تئوری پردازی‌های خود را به فلیسوفی نام‌آشنا، به حسن رحیم‌پور ازغدی فردی سپرده‌اند که نام مکاتب سیاسی را خوب ادا می‌کند. از این منظر تا زمانی که این جبهه سیاسی به تغییرات آشکار در نگرش به مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تن ندهد نه تنها مورد تایید مردم قرار نخواهد گرفت، بلکه روز به‌روز از تعداد هواداران این مجموعه سیاسی کاسته خواهد شد. از این رو نقد درون جریانی اصولگرایان در سطح افرادی که بیشترین مفاهمه را با یکدیگر دارند، می‌تواند آغازگر مسیر نواصولگرایی باشد.

جریانی نو

با اوج‌گیری نظریات مختلف در مورد نواصولگرایی محمدرضا تاجیک تئوریسین برجسته اصلاحات و محقق و مدرس اندیشه‌های سیاسی در مورد اصولگرایان اظهار داشت: «احساس من این است که جریانی از بطن و متن اصولگرایی خواهد جوشید و تلاش می‌کند که این گفتمان را در معرض خوانش‌های متفاوت قراردهد و این گفتمان را نو کند و تفسیری متفاوت از آن ارائه دهد. پیش‌بینی من این است که جریان نقادانه‌ای از درون این گفتمان خواهد جوشید؛ فاصله انتقادی خود را حفظ خواهد کرد و تلاش می‌کند که با یک رویکرد انتقادی برای خود روشن کند که چرا نتوانسته به حقایقی که فرضش این بوده است که در دست اوست و تنها فهم و بصیرت او می‌تواند به عمق و بطن و متن حقایق نفوذ کند، دست یابد و چرا نتوانسته با عصر و نسل خود رابطه برقرار کند. حتما این فاصله انتقادی ایجاد خواهد شد. من امیدوارم نقدی که در فضای اصولگرایی شروع می‌شود، نقد واساختگی باشد نه نوعی بی‌قراری رادیکال یا ازجاکندگی رادیکال. من معتقدم حضور یک جریان و گفتمان اصولگرای توفنده و شاداب و شکوفا ضرورت جامعه ماست.»

نقد درون‌جریانی

جریان اصلاحات در مقابل جریان رقیب خود تعریف نمی‌شود. این جریان سابقه‌ای صد‌ساله دارد که در این مدت توانسته تحولات عمیقی را در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران ایجاد کند. اصلاح‌طلبان تنها با یک اشتباه تاکتیکی و شکست آرا در انتخابات84 از صحنه قدرت کنار رفتند. این جریان هر بار که تمایل به حضور در عرصه سیاسی داشته است، مردم قدرتمندانه از آنها حمایت کرده‌اند. از این رو اصلاح‌طلبان به لحاظ توسعه سیاسی چند دهه توسعه‌یافته‌تر از رقبای خود هستند. حضور شورای عالی سیاستگذاری و توجه تمامی احزاب تاثیر‌گذار با گرایش‌های فکری مختلف به این شورا نمادی از توسعه یافتگی این جریان سیاسی است. هرچند اصلاح‌طلبان در برخی تعامل‌های خود دچار مشکل بودند وگاه ممکن است برخی چهره‌های اصلاح‌طلب نسبت به تصمیمات گروهی نقدهایی را وارد بدانند و صحبت هایی را مطرح کنند، اما شنیده شدن صدایی واحد از درون این جریان باعث شده از اصرار بر عنصر نامطلوب پنداشتن جناح اصلاح‌طلب کاسته شود. البته نقد‌های فراوانی به جریان اصلاحات، شورای عالی و روند تصمیم‌گیری این شورا وارد است؛ نقدهایی از جمله افزایش بیشتر نقش احزاب سیاسی و لزوم گسترش دامنه احزاب عضو شورای عالی سیاستگذاری و پذیرش نقد منتقدانی که دل درگرو جریان اصلاحات دارند. اتحاد به وجود آمده پیرامون شورای عالی سیاستگذاری را باید پاس داشت و از رسانه‌ای شدن انتقادات به منظور تخریب این شورا جلوگیری کرد. در مقابل با اعلان علنی سازوکارهای پیشنهادی از سوی منتقدان، می‌توان به جایگاه شورای عالی و اثرگذاری آن افزود.

اصلاحات سال‌ها قائم به شخص بوده است؛ نکته‌ای که آفت اصلاحات است و جایگاه به وجود آمدن برای شورای عالی در نزد افکار عمومی و بدنه اجتماعی اصلاحات می‌تواند، درمانی بر قهرمان محوری جریان اصلاحات باشد. از سوی دیگر پذیرش گفتمان‌های مختلف در زیر چتر شورای عالی سیاستگذاری اقدام مثبتی است که می‌تواند به تعمیق اندیشه اصلاح‌طلبی در جامعه منجر شود. به نظر می‌رسد گام‌های خوبی برای اصلاح ‌ساختار شورای عالی برداشته شده است اما باید توجه کرد که دیگر زمان آزمون و خطا نیست و تنها با نقد درون‌جناحی می‌توان جلو تکرار اشتباهات را گرفت و آینده‌ای روشن را پیش روی جریان اصلاحات ایجاد کرد. شورای عالی می‌تواند همگرایی بیشتری در بین اصلاح‌طلبان ایجاد کند تا تفاوت‌های جزئی در روش تاثیرگذار نباشد.

http://www.armandaily.ir/fa/news/main/192279

ش.د9601747