تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۴  ، 
شناسه خبر : ۳۰۴۷۸۸
گفتگو با عبدالله ناصری درباره ادعاهای قالیباف
مقدمه: انتخابـــات ریاست جمهوری 96 تنها یک برنده داشت، حسن روحانی. او در چند روز آینده مراسم تنفیذ و تحلیف خود را نیز پشت سر می‌گذارد و مشخص خواهد شد که چه میزان از مطالبات حامیان خود را پاسخ خواهد داد. در جریان این انتخابات ضلع حاشیه‌ساز چندضلعی اصولگرایان در انتخابات، محمدباقر قالیباف بود که به نفع رئیسی کناره‌‌گیری کرد.حال او با گذشت بیش از دو ماه از انتخابات، با مطرح کردن موضوعات جدید، به زعم خودش سعی در روشن کردن اذهان دارد. قالیباف که چند روز مانده به انتخابات و به ادعای طرفدارانش علی‌رغم اقبال گسترده مردمی، با هدف کنار زدن دولت ناکارآمد، با رئیسی متحد شده و برای افزایش شانس پیروزی کناره‌گیری کرد، اکنون ادعا می‌کند به دلیل نگاه و انتظار دیگران کناره‌گیری کرده و در صورتی که در عرصه باقی می‌ماند، انتخابات یا به دور دوم می‌رفت و یا اصولگرایان با اختلاف اندکی، بازنده این کارزار می‌شدند. اینکه چطور ممکن است فردی که پیش از این دو بار در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده و با اختلافاتی نه چندان ناچیز بازنده شده است، اکنون با حضور سوم خود و با وجود عملکردش در شهرداری که برای عموم مردم قابل دفاع نبوده، یک‌تنه در برابر رییس‌جمهور مستقر بایستد یک مساله است. اما این تنها مساله پیرامون قالیباف نیست و او با اظهارات این چندمدت اخیرش از جمله موضوع نواصولگرایی واکنش‌های فراوانی را برانگیخته است. با عبدالله ناصری به گفت‌وگو نشستیم تا اظهارات قالیباف درباره اصولگرایی و نواصولگرایی و اظهارات اخیر وی در یک برنامه تلویزیونی و ادعای وی مبنی بر نپذیرفتن شکست در انتخابات را مورد بررسی قرار دهیم. این عضو شورای مشورتی اصلاح طلبان، با بیان اینکه اصولگرایی، مخصوصا با شکافی که احمدی‌نژاد با هشت سال مدیریت خود در میان آنها ایجاد کرده است باید عقبه خود را بازسازی کند، معتقد است قالیباف حتی درون جبهه اصولگرایی هم دیگر ویژگی و چهره‌ای برای عرض اندام سیاسی ندارد و نمی‌تواند در آینده سیاسی جبهه اصولگرایی نقشی بازی کند، بنابراین باید حداقل سال‌ها به بازسازی و بازپروری خود بپردازد تا بتواند دوباره در فرصتی مناسب اعلام حضور کند. این فعال سیاسی اصلاح طلب همچنین می‌گوید نواصولگرایی در کالبد اصولگرایان معتدلی که در سال‌های اخیر به حمایت از روحانی پرداختند، ظهور کرده است. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:
پایگاه بصیرت / فائزه طاهری

(روزنامه بهار – 1396/05/11 – شماره 244 – صفحه 3)

* اظهارات قالیباف درباره نواصولگرایی را چطور تفسیر می‌کنید؟ به نظر می‌رسد در حال حاضر خود اصولگرایان هم به نوعی به شکست خود در کارزارهای اخیر معترف هستند و اشاره می‌کنند که اصولگرایی باید روش خود را تغییر دهد. نظر شما در این باره چیست؟

** سالهاست که بسیاری از جمله آقای ناطق نوری و دیگران این موضوع را مطرح کردند که جبهه اصولگرایی باید یک خانه‌تکانی جدی انجام دهد و یک بازنگری کلی در رفتارها و کنش‌های خود داشته باشد. به همین دلیل اصولگرایان در سال‌های اخیر شاهد تحولاتی بودند و طیف وسیعی به نام اصولگرایان معتدل را تشکیل دادند و در راستای درک منافع ملی از آقای روحانی حمایت کردند، چه در انتخابات سال 92 و چه در سال 96. واژه نواصولگرایی که قالیباف آن را به کار می‌برد، قبلا در جبهه اصلاحات هم برخی تحت عنوان نواصلاحات به کار بردند اما هیچ کاربرد و تعریف مشخصی نداشت، و این واژه نیز از همان جنس است.

کاربرد این واژه جدید بیشتر برای طرح سیاست‌های خود قالیباف است که شاید از این طریق بتواند رهبری جبهه اصولگرایی را به دست بگیرد. زیرا واقعیت این است که جبهه اصولگرایی با یک تشتت و پراکندگی و عدم فرماندهی جدی روبه‌رو شده است و اصولگرایانی که خارج از دایره اصولگرایی معتدل هستند، با این موضوع مواجه‌اند. اصولگرایانی که تحت عنوان جمنا تشکیل جبهه دادند هم دقیقا برای انتخابات یک کار تشکیلاتی کردند که شکست سنگینی هم خوردند و از انتخابات بیرون آمدند. بعد از انتخابات هم تمام تشکیلاتشان عملا از هم پاشیده شد و دچار تفرقه جدی شدند.

اینکه قالیباف می‌گوید روش اصولگرایان باید تغییر کند، یک روند مثبت در آینده این جبهه خواهد داشت و یا او با این حرف‌ها سعی می‌کند خود را از شکستی که به اصولگرایان تحمیل شده است جدا کند؟

آقای قالیباف هنوز معتقد است که اگر در ائتلاف با آقای رئیسی کنار نمی‌رفت و به جای او قرار می‌گرفت، انتخابات حتما به شکست روحانی منجر می‌شد و یا حداقل به دور دوم کشیده می‌شد. این موضوع یک توهم است که او به طور جدی به آن باور دارد و تیم ایشان هرچند وقت یک بار به تکرار آن می‌پردازند. بنابراین قالیباف از آنجایی که خود را برنده مقدر می‌دانست، اما در نهایت تدبیری اتخاذ شده که او را از صحنه جدا کرده است، اتفاقی که مشابه آن در سال 84 رخ داده بود، او می‌خواهد با طرح مسائل این چنینی در عرصه سیاست باقی بماند.

* بنابراین تصور می‌کنید قالیباف بتواند با به راه انداختن تشکل نواصولگرایی، نقشی در آینده سیاسی این جریان ایفا کند؟

** به طور جدی‌تردید دارم که قالیباف بتواند در آینده سیاسی جبهه اصولگرایی نقشی بازی کند و معتقدم چنین اتفاقی خیلی بعید است رخ دهد. با توجه به تجربه سه بار شکست و 12 سال عملکرد در شهرداری تهران و حتی در پلیس تهران، قالیباف حتی درون جبهه اصولگرایی هم دیگر ویژگی و چهره‌ای برای عرض اندام سیاسی ندارد و سرنوشت محسن رضایی را در این جبهه پیدا کرده است. او باید حداقل سال‌ها به بازسازی و بازپروری خود بپردازد تا بتواند دوباره در فرصتی مناسب اعلام حضور کند.

* بالاخره جبهه اصولگرایی باید به سمتی برود که در راستای پاسخ به مطالبات مردم برآید. با توجه به اینکه آنها در چند سال گذشته و کارزارهای انتخاباتی اخیر با شکست مواجه بوده‌اند، اگر نخواهند به سمت نواصولگرایی قالیباف بروند، چه روندی را باید پیش بگیرد؟

** در حال حاضر بخش قابل توجهی از جبهه اصولگرایی ضمن حفظ هویت اصولگرایی خود، به واقع‌بینی نزدیک شدند و حتی می‌توان گفت در بسیاری از موارد تحت تاثیر گفتمان اصلاح‌طلبی، گفتمان اصولگرایی خود را نو کردند. بنابراین وقتی قالیباف از نواصولگرایی سخن می‌گوید می‌توان گفت تا حدود زیادی قبلا هم در جبهه اصولگرایان شاهد این نوگرایی بودیم. اگر چنین اتفاقی رخ نداده بود، اصولگرایان معتدلی شکل نمی‌گرفتند و در کنار آقای روحانی نمی‌آمدند و در انتخابات سال 94 مجلس شورای اسلامی، جبهه فراگیری را با اصلاح‌طلبان شکل نمی‌دادند. اینها امروز به منافع ملی و شرایط خطیر کشور و ضرورت توسعه همه‌جانبه پی بردند و به رسمیت شناختن جریان رقیب را کاملا پذیرفتند. البته اگر کسی قرار باشد سردمدار جریان نواصولگرایی باشد، امثال آقای ناطق نوری و علی لاریجانی هستند، نه آقای قالیباف.

* یعنی شما فکر می‌کنید اصولگرایی باید به عقبه خود برگردد؟

** دقیقا اصولگرایی باید عقبه خود را بازسازی کند. مخصوصا با شکافی که احمدی‌نژاد با هشت سال مدیریت خود در میان آنها ایجاد کرده است. آنها باید نقش فعال‌تری از لحاظ تشکیلاتی و گفتمانی پیدا کنند که بتوانند در آینده یک هویت گسترده را شکل دهند. وقتی صحبت از اصولگرایی می‌کنیم امروز دیگر نمادها و رهبران و شخصیت‌های مطرحشان معلوم هستند، اصولگرایی را دیگر در قالیباف و احمدی‌نژاد و محسن رضایی نمی‌توان تعریف کرد، اصولگرایی در ناطق نوری و لاریجانی و باهنر و امثال آنها تعریف می‌شود.

ش.د9602077