تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۶  ، 
شناسه خبر : ۳۰۴۹۵۰
يلنا دانايوا، استاد دانشگاه روسيه در گفت‌وگوي اختصاصي با «اعتماد»:
مقدمه: براي بررسي روابط ميان ايران و روسيه، نياز است تا در دو وجه آن را مورد بررسي قرار داد. يكي از ديدگاه ايراني و ديگري از نگاه روسي به ايران. از همين رو گفت‌وگويي اختصاصي داشتيم با دكتر يلنا دانايوا، استاد دانشگاه دولتي مسكو و متخصص روابط ايران و روسيه تا بتوانيم روابط دو كشور را از ديدگاه روسي مورد بررسي قرار دهيم؛ روابطي كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي با فراز‌و‌نشيب‌هاي فراواني روبه‌رو بوده است كه تاكنون ادامه دارد. متن كامل اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد.
پایگاه بصیرت / ميثم سليماني
(روزنامه اعتماد - 1395/12/21 - شماره 3766 - صفحه 10)

* چرا شوروي به ايران در دوره جنگ ايران و عراق به صورت مستقيم تسليحات نداد. شوروي در آن دوره محدوديتي مثل قرارداد ١٩٧٢ با عراق را داشت، آيا تنها بهانه شوروي در آن دوره اين قرار داد بود يا ملاحظاتي ديگري را مدنظر داشت؟

** دوره جنگ ايران و عراق و نخستين سال‌هاي پس از انقلاب اسلامي يكي از دشوارترين و سردترين دوره روابط بين ايران و شوروي است چراكه سياست خارجي ايران دچار تحولات بسيار زيادي بود. اصول سياست خارجي ايران نه شرقي و نه غربي، صدور انقلاب اسلامي پشتيباني از ملت‌هاي محروم بود. از طرفي ديگر اتحاد جماهير شوروي يك رژيم كمونيستي و دولت بدون دين بود. از همين رو مجموع اين موضوعات باعث شد تا اختلافاتي بين دو كشور ايجاد شود. در اوايل جنبش انقلابي در ايران، اتحاد جماهير شوروي از اين جنبش پشتيباني كرد و حتي دبيركل حزب كمونيست اتحاد شوروي به امريكا هشدار داد كه اگر در امور داخلي ايران مداخله كند، شوروي واكنش سختي نشان خواهد داد زيرا در شوروي اين انقلاب را انقلابي ضد مونارشي، دموكراتيك، مردمي و ضداستعمار تلقي مي‌كردند؛ هرچند كه شوروي‌ها نتوانستند خصلت اسلامي اين انقلاب را بپذيرند و درك كنند. در اين راستا مشكلاتي به وجود آمد.

اما در طول جنگ تحميلي شوروي قرارداد مساعدت نظامي با عراق داشت و تسليحات نظامي خود به عراق را مطابق اين قرارداد ارسال مي‌كرد. اما در عين حال طرفدار اتمام جنگ بود. در نهادهاي بين‌الملل پيشنهادعادي شدن اوضاع در حوزه خليج فارس را ارايه كرد و در تدوين قطعنامه ٥٩٨ سهيم بود. بايد اشاره كنم كه با وجود برخورد غيردوستانه ايران از جمله تعطيلي مركز فرهنگي شوروي در ايران، بيمارستاني كه در اختيار صليب سرخ و هلال‌احمر شوروي قرار داشت را گرفت و شوروي را به عنوان شيطان كوچك ناميد. اما با اين وجود شوروي در سازمان ملل بررسي مساله وضع تحريم فروش تسليحات به ايران را به تاخير انداخت و بر حجم تجارت دو كشور افزود و با وجود محاصره غرب ترانزيت از خاك شوروي به ايران افزايش يافت.

اما در آن زمان ما مشكلات ديگري نيز با ايران داشتيم. مساله دخالت واحدهاي ارتش شوروي در افغانستان، قطع صدور گاز ايران به مناطق قفقاز شوروي كه در سال ١٩٨٠ زمستان بسيار سردي در منطقه به وجود آمد كه مشكلات جدي را در روابط دو كشور به همراه داشت. در طرف مقابل، از طرفي شوروي به‌شدت نگران بود كه ايران بتواند تاثيرخود را بر مناطق مسلمان‌نشين شوروي كه هم مرز با ايران بودند بگذارد و شوروي هم از گسترش تبليغات ديني ناراضي بود.

* در دوره گورباچف ديدگاه‌ها نسبت به ايران متفاوت شد و حتي مقام‌هاي ايران از جمله آقاي هاشمي به شوروي سفر كرد و يك قرار داد نظامي به امضا رسيد، چه نيازي در آن دوران از سمت شوروي احساس شد كه بخواهد با ايران روابط بهتري را برقرار كند؟

** چند علت وجود داشت. از يك طرف تحولاتي در سياست خارجي و رفتار ايران ايجاد شد كه پس از پايان جنگ قصد داشت كه محاصره اقتصادي و بين‌المللي را بشكند و روابط بهتري را با تمام جهان داشته باشد. از سوي ديگر اتحاد شوروي طي دهه اول انقلاب ديد كه ايران، نمي‌خواهد انقلاب خود را به مناطق مسلمان‌نشين شوروي صادر كند. البته بايد گفت كه تبليغاتي از سوي جمهوري اسلامي در مناطق مسلمان‌نشين صورت مي‌گرفت، اما اين تبليغات جنبه ضدحكومت شوروي نداشت. از همين رو از نگراني شوروي از تاثير انقلاب اسلامي بر مناطق مسلمان نشين خود كاسته شد. در آن دوره تحولات بسيار زيادي در حكومت شوروي شكل گرفت و با سركارآمدن گورباچف و آغاز اصلاحات اقتصادي، اجتماعي و سياسي، شوروي با كشورهاي غربي روابط گسترده‌تري ايجاد كرد. ايران هم قصد داشت تا با كشورهاي ديگر جهان ارتباط برقرار كند و اقتصاد خود را بهبود ببخشد و جايگاه خود را نيز در صحنه بين‌المللي تثبيت كند.

از همين رو به شوروي مراجعه كرد كه همسايه شمالي ايران محسوب مي‌شد و طول مرز دو كشور بيش از دو هزار كيلومتر بود و دو كشور تجربه همكاري موفقيت آميزي داشتند. نخستين نشانه رفتار دوستانه ايران، نامه آيت‌الله خميني(ره) به گورباچف بود. متاسفانه آن زمان نامه آيت‌الله خميني هيچ واكنشي در صحنه اجتماعي پيدا نكرد و به صورت محرمانه در كميته مركزي حزب و وزارت امورخارجه قرائت شد. ما مي‌دانيم كه از طرف گورباچف هم به اين نامه پاسخ داده شد و وزير خارجه شوروي به ايران آمد و با امام خميني ملاقات كرد. اين نامه دو طرف را به گسترش روابط تشويق كرد كه در نهايت بازديد آيت‌الله هاشمي از شوروي صورت گرفت و قراردادها و توافق‌هاي زيادي به امضا رسيد كه از جمله آن تقديم كمك نظامي به ايران بود. همچنين برنامه گسترش روابط فني و اقتصادي نيز براي دو كشور براي ده سال به امضا رسيد. ما مي‌توانيم بگوييم كه پروژه بازسازي روابط در آن دوران به نفع هر دو دولت آغاز شد.

* كودتاي ١٩٩١ در شوروي و سپس فروپاشي چه تاثيري بر روابط ميان تهران و مسكو گذاشت؟

** به نظرم اين كودتا بسيار تاثيرگذار بود چراكه تبديل به بهانه‌اي براي فروپاشي شوروي و پيدايش چند دولت مستقل در اطراف ايران شد. از طرفي شوروي به نوعي يك قدرت تاثيرگذار در صحنه بين‌المللي به نفع ايران به حساب مي‌آمد. ايران نيز هميشه از دولت واحد شوروي پشتيباني كرده است و حتي بعد از پيدايش جمهوري‌هاي مستقل و به رسميت شناختن آنها در قفقاز و آسياي مركزي، ايران هيچگاه مانعي بر سر راه سياست خارجي روسيه در اين منطقه نبود و همواره به گونه‌اي طرفداري خود را از سياست‌هاي روسيه ابراز كرده است.

* بعد از فروپاشي، آقاي يلتسين روي كار آمدند و ايشان چندان ديدگاه مثبتي نسبت به ايران نداشت، فكر مي‌كنيد دليل اين موضوع چه بود؟

** سياست دولت يلتسين متوازن نبود. در آن دوره وحدت لازم بين نخبگان سياسي، نظامي و اقتصادي روسيه حاكم نبود. برخي طرفدار اتحاد با غرب و غربگرا بودند. برخي ديگر از ارزش‌هاي شوروي سابق و وحدت با جمهوري‌هاي سابق شوروي طرفداري مي‌كردند. افرادي بودند كه در ايده‌هاي اوراسياگرايي روسيه، يعني پل بين شرق و غرب ابراز تمايل مي‌كردند. در اين شرايط مي‌توان چند جريان را بين نخبگان روسيه پيدا كرد. به اين جهت سياست خارجي و سياست داخلي روسيه در آن دوران يكسان و يكنواخت نبود. چنين روشي در سياست خارجي روسيه انعكاس داشت. خط اصلي دولت يلتسين غربگرا بوده و به اين جهت به كشورهاي شرقي از جمله ايران توجه زيادي نداشت. اما در بعضي از سال‌ها كه روابط ما با غرب آنچنان كه مي‌خواستيم، گسترش نيافت، نگاه‌مان به ايران بود و در سال‌هاي يلتسين از يك طرف ايده مشاركت راهبردي با ايران مطرح شد، اما از طرفي ديگر يادداشت تفاهم گور- چرنومردين بين امريكا و روسيه به امضا رسيد.

* آيا اين توافق، باعث يك بي‌اعتمادي از سمت ايران در قبال روسيه نشد؟ و روسيه هر زمان كه مي‌خواست براي نزديكي با امريكا، عليه ايران اقدام نمي‌كرد؟

** بله، موجب بي‌اعتمادي شد. بسياري از ايران‌شناسان روسي نيز معتقدند، اين موضوع حاصل هدف‌هاي نا معين و نا متوازن دولت آقاي يلتسين بود. فدراسيون روسيه دراوايل سال‌هاي دهه ٩٠ تلاش كرد جايگاه خود را در جهان بيابد و منافع سياست خارجي خود را مشخص كند. اما عدم ثبات در توسعه سياست داخلي، فقدان وحدت در ميان نخبگان افتراق منافع آنها و نيز بحران عميق اقتصادي بر اجراي خط‌مشي سياست خارجي تاثير گذاشتند.

* در سال ٢٠٠١ آقاي خاتمي سفري به روسيه داشتند، از ديدگاه روسي اين سفر چه اهميتي داشت؟

** با روي كار آمدن ولاديميرپوتين، روسيه نظريه سياست خارجي جديد خود را معرفي و رسما اعلام كرد كه با وجود منافع خود در غرب و در همكاري با كشورهاي امريكا و اتحاديه اروپا، به شرق نيز نيم نگاهي دارد و قصد دارد تا با كشورهاي مشرق زمين نيز روابط خود را گسترش دهد. بازديد آقاي خاتمي از روسيه و امضاي قرارداد اصول روابط و تدوين برنامه همكاري ميان دو كشوراز طرف سياسيون و متخصصين روسيه از ارزش بسيار بالايي برخوردار است. اين بازديد نشانه آن است كه گسترش روابط بين دو كشور به نفع هر دو است و دو كشور منافع خود را خوب مي‌فهمند و خوب درك مي‌كنند و آماده هستند روابط خوبي داشته باشند. روسيه نقش ايران را، مورد ارزيابي مجدد قرارداد و در روابط خود با جمهوري اسلامي ايران به تهديدات مشترك، همخواني منافع ژئوپولتيكي و منفعت اقتصادي تكيه مي‌كرد. در آن دوران همچنين به موازات بازديد آقاي خاتمي از مسكو، بازديد وزير دفاع ايران از مسكو نيز صورت گرفت و چند موافقتنامه نظامي هم به امضا رسيد.

اما به يك نكته‌اي در روابط ايران و روسيه مي‌خواهم اشاره كنم، ميان نخبگان روسي و ميان تحليلگران سياسي اعتقادي وجود دارد كه وقتي اصلاح‌طلبان در ايران حكومت اجرايي را برعهده دارند، به نفع روسيه نيست زيرا آنها بيشتر علاقه‌مند به توسعه روابط با غرب هستند و به نفع روسيه حفظ حكومت در دست اصولگرايان است به نظرم نتايج بازديد خاتمي و تعامل كنوني دو كشور بهترين نشانه آن است كه دو كشور در دوره اصلاح‌طلبان و اعتداليون بيشتر با يكديگر همراه شدند و به توافقات زيادي دست يافتند و روابط صميمي‌تري داشتند.

* موضوع چالش‌برانگيز آن دوران، بحث خزر بود و آقاي پوتين و خاتمي نيز بر سر اين موضوع ديدار كردند اما توافقي حاصل نشد چرا دو طرف نتوانستند در اين خصوص به نتيجه‌اي جدي دست پيدا كنند؟

** اين مساله يكي از موضوعات مهم در روابط دو كشور بوده كه تاكنون حل نشده است. هرچند در دوره سال‌هاي ٩٠ مواضع دو كشور به يكديگر نزديك بود، روسيه و ايران سابقه روابط طولاني و تعامل در درياي خزر دارند اما به دليل تمايل سه كشور استقلال يافته به تقسيم ذخاير نفت و همكاري آنها با كنسرسيوم شركت‌هاي نفتي روسيه موجب شده بر دولت فشار آورند و در اواخر سال‌هاي ٩٠ موضع روسيه نسبت به خزر تغيير كرد. از همين رو روسيه سياست خود را در خزر به سمت آذربايجان و قزاقستان نزديك كرد تا قسمت شمالي دريا را با استفاده از قانون خط ميانه دريا تقسيم‌بندي كنند. بنابراين اختلافاتي با ايران به وجود آمد چراكه ايران طرفدار دو تقسيم دريا به پنج بخش مساوي بود. به نظر من ديدگاه‌هاي مشتركي بين روسيه و ايران وجود دارد و نظرات آنها به يكديگر سال به سال نزديك‌تر مي‌شود و امكاني وجود دارد كه اين مساله را حل كند و حكومت هر دو كشور در اين راه مي‌كوشند و وزارت خارجه دو كشور به رايزني ادامه مي‌دهند.

نشست تهران در سال ٢٠٠٧ و نشست سران در باكو وآستاراخان و اعلاميه آنها نشانه اين است كه كشورها علاقه‌مند هستند رژيم حقوقي موثر تعيين كنند و مواضع آنها به يكديگر نزديك‌تر مي‌شود. شباهت ديدگاه در مورد امنيت منطقه، عدم دخالت نيروهاي ثالث و نياز تعامل در رشته‌هاي نظامي و مبارزه با چالش‌هاي مشترك وجود دارد. آنچه مربوط به ماهيگيري، كشتيراني و مسائل اكولوژيك منطقه خاص اقتصادي طرفين به توافق رسيدند. متخصصين مي‌گويند ٨٠ درصد كنوانسيون خزر تنظيم شده است و به توافق رسيدند. روسيه و ايران مرز مشترك ندارند و مي‌توانند مسائل خود را به صورت جداگانه با آذربايجان و تركمنستان حل كنند اما در هر صورت تقسيم‌بندي در سطح آب به نفع آنها نيست.

* در آن دوران و پس از افشاي برنامه اتمي ايران، آيا روسيه انتظار داشت كه از برنامه اتمي ايران با خبر باشد و اين مساله باعث كدورت ميان دو طرف شد؟

** مسكو در آن دوران شفافيت بيشتري از ايران مي‌خواست و نگران گسترش تكنولوژي اتمي بدون نظارت جدي آژانس بود و البته واكنش غرب و اسراييل كه مي‌توانست به بمباران ايران و بي‌ثباتي منطقه هم‌مرز روسيه منجر شود. روسيه نيز چند پيشنهاد به ايران داشت. يكي ايجاد يك مركز تحقيقات مشترك اتمي در خاك روسيه از جمله آنها بود كه ايران آن را رد كرد. اگرچه روسيه در وضع تحريم‌ها عليه ايران با جامعه جهاني همسو شد، اما همواره از برنامه صلح آميز اتمي ايران حمايت كرده است و به پشتيباني خود از حق ايران براي برخورداري از انرژي اتمي صلح‌آميز ادامه داد. اما رفتار ايران با آژانس اتمي بهانه‌اي شد تا روسيه از ايران انتقاد كند.

* آيا روسيه واقعا نگران برنامه اتمي ايران بود؟

** به نظر من روسيه چنين نظري نداشت كه ايران در مسير ساخت بمب اتمي است. اما با توجه به اينكه موضوع را نتوانست در جامعه بين‌المللي حل كند و با آژانس بين‌المللي اتمي آن گونه كه بايد همكاري نكرد تا آنها توجيه شوند، روسيه را نگران كرد.

* يعني روسيه بيشتر نگران يك جنگ در ايران بود؟

** بله اين موضوع كاملا درست است، چرا كه اين جنگ مي‌توانست بر منطقه وخود روسيه نيز تاثيرگذار باشد و تهديدي براي صلح جهاني به‌وجود بياورد.

* قطعنامه ١٩٢٩ تحريم‌هاي سنگيني را عليه ايران وضع كرد، آيا همراهي روسيه با امريكا عليه ايران، بيشتر براي نزديكي به غرب بود يا اهداف ديگري را دنبال مي‌كرد؟

** از يك طرف مي‌توان گفت كه اين اقدام نتيجه سياست خارجي مدودف بود كه ديدگاهي ليبرال داشت و سياست ليبرال‌تري را نيز نسبت به غرب و امريكا دنبال مي‌كرد. از سوي ديگر روسيه منافع خود را نيز دنبال مي‌كرد چرا كه بدون كمك تكنولوژي غرب نمي‌تواند اقتصاد خود را توسعه بدهد. اين اساسي‌ترين دليل غربگرايي سياست خارجي روسيه است. اما عوامل غربي همواره بر روابط ايران و روسيه تاثيرگذار است و در آينده نيز اين موضوع بر روابط تاثير خواهد گذاشت زيرا در هر حالت منافع روسيه بيشتر در غرب تعريف شده است. اما در اينجا نيز بايد سياست دولت ايران را در نظر داشته باشيم. مي‌توان گفت كه سياست تهاجمي احمدي‌نژاد، اظهارات مناقشه‌آميز وي و عدم تمايل براي دستيابي به توافق با جامعه جهاني منجر به آن شد كه روابط دو كشور گروگان پرونده هسته‌اي ايران شود. مي‌خواهم يادآوري كنم روسيه در راه سست كردن تحريم‌ها بسيار مي‌كوشيد.

* در دولت آقاي روحاني شاهد يك نوع بهبود روابط بين تهران و مسكو بوديم، اين سطح از روابط را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

** در حال حاضر روابط ميان ايران و روسيه به مرحله روابط راهبردي نزديك مي‌شود. البته فقط ما مي‌توانيم درخصوص يك نوع روابط راهبردي در حوزه سياسي و نظامي صحبت كنيم. موضوع روابط راهبردي را نيز مي‌توان اين‌گونه تعريف كرد كه هر دو كشور منافع و ديدگاه‌هاي مشترك دارند و تعامل خود را براي اجراي آنها گسترش مي‌دهند. اما زمينه اقتصادي و فرهنگي بسيار دور از اين نوع مشاركت است. متاسفانه هنوز دو كشور نتوانستند از پتانسيل يكديگر در اين دو حوزه استفاده كنند.

* روسيه از چه زماني تصميم گرفت كه با ايران بر سر بحران سوريه همكاري كند؟

** با آغاز بهار عربي منطقه وارد يك فرآيند بي‌ثباتي شد. اما با بالا گرفتن بحران ليبي كه موجب همراهي روسيه با غرب در اين كشور شد، اما به‌زودي روسيه از اتخاذ چنين سياستي به‌شدت افسوس خورد وقتي كه در روسيه درك كردند كه تمام روندي كه در خاورميانه در حال طي شدن است دموكراتيك نيست و اين فقط منجر به هرج و مرج، اختلافات و حتي جنگ در اين منطقه مي‌شود كه حاصل سياست دخالت امريكا و صدور دموكراسي به شكل امريكايي در خاورميانه است. روسيه نگران متلاشي شدن دولت‌ها و گسترش افراط‌گرايي و تشنج در منطقه بود. در نهايت روسيه متوجه آن شد كه بايد از اين جريان‌ها جلوگيري كند و نقش خود را در خاورميانه احيا كند. همچنين از آنجايي كه روسيه فهميد ايران نقش با ثبات‌كننده را در منطقه ايفا مي‌كند، نخبگان روسي نقش ايران را در خاورميانه مورد بازبيني قرار دادند.

* روسيه، نگران نزديكي ايران و امريكا است و در طرف مقابل ايران نيز چنين نگراني‌اي را به خصوص با روي كارآمدن دولت جديد امريكا دارد، به نظر شما دوباره امكان دارد اتفاقاتي مثل سال ٢٠٠٩ رخ دهد و روسيه با امريكا در برابر ايران همراستا شوند؟

** به نظر من در مقياسي به مانند گذشته چنين اتفاقي رخ نخواهد داد. دولت روسيه اكنون قوي‌تر از گذشته است و فهم خوبي از ماهيت سياست امريكا پيدا كرده است و مي‌داند كه نه غرب و نه امريكا نمي‌خواهند روسيه كشوري قدرتمند باشد و نقش تاثيرگذار در صحنه بين‌المللي ايفا كند. از همين رو با احتياط بيشتري روابط خود با غرب و امريكا را توسعه خواهد داد.

در سال‌هاي اخير، شاهد چرخش روسيه به طرف شرق هستيم كه اين رويكرد اتفاقي نبوده است و در نظريه جديد سياست خارجي خود كه در ماه دسامبر٢٠١٦ منتشر شد، روسيه آن را رسما اعلام كرد زيرا آسيا به قطب جديد توسعه اقتصادي و سياسي تبديل شده است. روسيه با درك اين واقعيت و با در نظر گرفتن موقعيت و ظرفيت‌هاي خود مايل است تا روابطش با كشورهاي بزرگ اوراسيا را گسترش دهد. هدف اين كشور مساعدت به ايجاد سيستم متوازني در اين قاره است؛ سيستمي كه مي‌تواند چندقطبي باشد. در اين راستا، همكاري با ايران از اولويت‌هاي سياست اوراسياگرايي روسيه است.

با روي كار آمدن ترامپ زمينه‌هايي ايجاد شد تا در خصوص مسائلي كه تقابل مواضع روسيه و امريكا تا حدودي نگران‌كننده و خطرناك شده، دو كشور از خطر رويارويي مستقيم نجات يافته و به گفت‌وگو بپردازند. اما همان طور كه سرگئي لاورف اظهار داشت، روسيه ديگر نمي‌خواهد كه منافع ملي خود را فدا كند. روسيه خواستار آن است كه امريكا نقش تاثيرگذار اين كشور در عرصه بين‌المللي را به رسميت بشناسد.

* همان‌طور كه مي‌دانيد بحث سوريه عاملي شد براي نزديكي بيشتر ايران و روسيه؛ آيا ممكن است تنش‌هايي كه اكنون ميان ايران و روسيه بر سر سوريه در برخي مسائل به وجود آمده، تبديل به اختلاف و تنش ميان دو كشور شود؟

** من اين گونه فكر نمي‌كنم. البته ما در خصوص شباهت كامل ديدگاه‌ها نمي‌توانيم سخن بگوييم، چرا كه هر كشوري منافع خود را دنبال مي‌كند. البته بايد خاطرنشان ساخت كه روسيه قبل از هر چيز اهداف و منافع ملي خود را دنبال مي‌كند كه مسلما، اين منافع در برخي حوزه‌ها با منافع ملي ايران همخواني داشته و در برخي حوزه‌ها نيز منافع دو كشور همپوشاني ندارد. اما من فكر مي‌كنم از راه مذاكره اين اختلافات قابل حل خواهد بود.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=70385

ش.د9504728