(روزنامه آفتاب يزد ـ 1395/08/25 ـ شماره 4759 ـ صفحه 1)
اما اینک در پایان دهه چهارم انقلاب و با بلوغ سیاسی اجتماعی نسل سوم آن، انتظار می رود برگ جدیدی در مناسبات داخلی نظام ورق بخورد. برگی جدید که صحنه گردان آن نسل سوم انقلاب و نیروهای جوان این کشور باشند.
درست است که در دنیای سیاست بازنشستگی وجود ندارد اما تا چه زمانی قرار است صرفا حلقه های بسته و تکراری در راس دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا بدون درک درست و فهم عمیق از متن تحولات اجتماعی در جامعه، به تنهایی نسخه تجویز نمایند؟
حلقه هایی انحصار طلب که هیچ بهایی به نخبگان جوان برای همفکری و شراکت آنان در تصمیم گیری ها نمی دهند. از دمیدن روح تازه نخبگان جوان با تفکرات نو و تحلیل ها و استراتژی های جدید در جریان متبوع خود می هراسند چرا که ترس از به حاشیه رفتن خود دارند. این امر متاسفانه در اصلاحطلبان که پیشتاز دموکراسی خواهی هستند بیشتر به چشم می خورد و جای تامل دارد!
اما از ویژگی های عصر ایده آل سیاست ورزی در ایران با محوریت نسل سوم میتوان به موارد ذیل اشاره داشت:
1- نسل سوم انقلاب قدر مسلم دارای تعلقات جناحی بوده اما در دعواهای سیاسی گذشته میان دو جناح اصلی کشور اساساً هیچ وجهی از اعراب نداشته است، بنابراین در سیاست ورزی های خود به دنبال تسویه حساب های شخصی و سیاسی ریشهدار نخواهد رفت و بدون پیش زمینههای ذهنی مبتنی بر بدبینی به طرف مقابل، به کنش و واکنش های خویش شکل می دهد.
2- تاثیرات منفی حاصل از جدال خارج از چارچوب های حقوقی و سیاسی دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا بر سیاست داخلی، و نقدهای درونی و بیرونی که متوجه آن هاست، موجبات تجدیدنظر در تعیین مناسبات بین این دو جناح را در میان کنشگران نسل سوم انقلاب فراهم آورده تا با آسیب شناسی عملکرد گذشته به این مهم دست یابند که تمرکز خود و جریان متبوع خویش را باید به سوی همگرایی با جناح مقابل هدایت نمایند و با شناسایی تفاهمات سیاسی، در بستری از اشتراکات به سیاست ورزی رقابتی در چارچوب نظام پرداخته و در جهت هم افزایی به سمت توسعه همه جانبه و پایدار ایران گام بردارند.
3- رقابت های سیاسی هر چه تند و رادیکالتر باشد، جذابیت های خاص خود را به دنبال خواهد داشت اما این آسیبی است که ریشه در سیاست زدگی ایرانیان داشته و عدم فهم مشترک گفتمانی بین اصلاحطلبان و اصولگرایان در دامن زدن، تقویت و گسترش این سیاست زدگی نقش عمده ای را ایفا نموده است. پس به نظر می رسد فعالان سیاسی نسل سوم انقلاب اعم از اصلاحطلب و اصولگرا باید از طریق مباحثات جدی با یکدیگر حول گفتمان های مطلوب خود، مخرج مشترکی را جهت بسترسازی برای فعالیت های سیاسی اجتماعی خود برگزینند تا در نهایت تنها تفاوت آنها که منشا رقابتهایشان می شود در شیوه های مدیریتی و اجرایی تحقق مطالبات ملت و سیاست های نظام باشد.
در واقع اصول اساسی نظام هرگز نباید محل مناقشه باشد.
4- توجه و تمرکز بیش از حد معمول فعالان سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا در دهه های گذشته جهت دستیابی به قدرت، آن ها را از اهتمام به جامعه مدنی و حرکت در جهت توسعه اجتماعی بر حذر داشت.
اما به نظر می رسد فعالان نسل سوم انقلاب به دلیل آنکه هم نسل با اکثریت قابل توجه جمعیت کنونی ایران یعنی جوانان بوده و برآمده از متن مطالبات آنان و آشنا به دگرگونیهای اجتماعی طی این چند دهه که قشر جوان بازیگران اصلیاش هستند، میتوانند نمایندگان بهتری از سوی آنان برای تحقق خواستههایشان در عرصه قدرت باشند.
به هر تقدیر فراز و فرود در تقابل های رادیکال سیاسی سالیان گذشته حاصلی جز ازدیاد زخم ها و کینه ها در سطح کلان سیاسی و متعاقبش سرخوردگی در جامعه مدنی نداشته است و امید آن می رود که نیروهای نسل سوم انقلاب اعم از اصلاح طلب و اصولگرا بتوانند مختصات جدیدی جهت ایفای نقش بهینه در عرصه سیاست ورزی در مسیر توسعه همه جانبه و پایدار ایران اسلامی ایجاد کنند.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=56096
ش.د9504970