تاریخ انتشار : ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۸  ، 
شناسه خبر : ۳۰۵۵۷۳
پایگاه بصیرت / آیت وکیلیان / روزنامه‌نگار
(روزنامه همدلي - 1395/01/18 - شماره 288 - صفحه 1)

رد صلاحیت‌های گسترده در انتخابات هفتم اسفند روی مناسبات و معادلات سیاسی مجلس آینده قطعاً تاثیرگذار است. تاثیر ابتدایی را می‌توان در ترکیب این مجلس مشاهده کرد. این واقعیت بر کسی پوشیده نیست که با حذف بسیاری از ژنرال‌های نام‌آشنای سیاسی در پیکار انتخابات، بسیاری از چهره‌ها در مجلس آینده فاقد شهرت، تجربه و آزمودگی لازم در مناسبات کلان سیاسی کشور هستند. اگرچه مجلس چهره جوان‌تری به خود گرفته است، اما از هر منظری که به ترکیب نمایندگان این دوره از مجلس بنگریم، نمی‌توان از کنار این واقعیت عبور کرد که این مجلس فاقد قدرت و مانور سیاسی در مناسبات همه‌جانبه کشور است. در این میان جریان مخالف اردوگاه اصلاح‌طلبی، «پارلمان در سایه» را سناریویی می‌داند که ضمن ایجاد محدودیت‌های جدی برای محمدرضا عارف، او را به نوعی تحت سیطره یک جریان بالادستی در این جریان قرار می‌دهد.

فلسفه چرایی «پارلمان در سایه» جدا از اینکه این پروژه تا چه اندازه ظرفیت تحقق دارد، در یک نگاه راهبردی می‌توان موارد ذیل را در این‌باره بیان کرد.

اصلاح‌طلبان از هم‌اکنون معترف هستند که بخش اعظمی از کسانی که با برند اصلاح‌طلبی وارد مجلس دهم شده‌اند و خواهند شد دارای گرایش‌هایی همچون اصلاح‌طلب مستقل، اصلاح‌طلب دولتی، اصلاح‌طلب معتدل و... هستند که تشکیل فراکسیون قدرتمندی چون مجلس ششم را امکان‌پذیر می‌کند. تئوریسین‌های اصلاح‌طلب معتقدند که نیروهای راه‌یافته به مجلس از طیف اصلاح‌طلب در سیاست‌ورزی، ورزیدگی کامل را نداشته و باید در این باره نگران باشند. به همین دلیل فلسفه تشکیل «پارلمان در سایه» تلاش می‌کند ضمن ایجاد یک اجماع بالادستی در میان اصلاح‌طلبان مجلس، آنها را در عرصه سیاست‌ورزی نیز تقویت کند. رسالت عمده «پارلمان در سایه» تقویت نفوذ اندیشه‌های ناب اصلاح‌طلبی است که امکان حضور در سپهر سیاسی کشور در سطوح عالی همچون مجلس را ندارد. پارلمان در سایه همچنین کمک می‌کند که چهره‌هایی که به خصوص در نسل اول مدعی جبهه دوم خرداد هستند، همچنان به عنوان اصلی‌ترین کنش‌گران سیاسی این جریان باقی بمانند.

مهم‌ترین هدف راهبردی «پارلمان در سایه» در واقع مطالبات بر زمین مانده بدنه تحول‌خواهان است. این‌گونه است که ریل‌گذاری برای مجلس در راستای هم‌سویی با بازیگران و عقلای اصلاح‌طلب و زمینه‌سازی برای اهدافی چون فراکسیون‌های مجلس، اجرایی شدن برجام۲ و اهداف ناتمام مجلس ششم، جزو آمال حیات سیاسی تحول‌خواهان است.

نگاه مخالفان این نظریه نشان از عدم درک آنان است؛ مضمون نظریه حجاریان درباره «پارلمان در سایه» در این مسئله نهفته است که چون این نیرو‌ها توان کافی اداره و تصمیم‌سازی برای مجلس را ندارند آن عده از افراد سرشناس و باسابقه که نتوانسته‌اند به مجلس راه پیدا کنند، پارلمانی در سایه تشکیل دهند و به فراکسیون‌های داخلی مجلس و نمایندگان جدید کمک کنند. ژنرال‌های دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا به دلیل ردصلاحیت و رای نیاوردن در مجلس دهم غایب هستند و شمار زیادی از منتخبان، تجربه جدی ندارند و این کار تشکیلاتی فراکسیونی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. راهکار جبران این مساله، تشکیل «پارلمان در سایه» از سوی دو جناح است.

درون تز «پارلمان در سایه» می‌توان با آنتی‌تزی مواجه شد که در آن عملاً سیاست‌مداران و پارلمانتاریست‌های باتجربه‌‌ای که به مسلخ رد صلاحیت گرفتار آمدند، سایه آنها را بر سر مجلس آینده حفظ کرد. بدیهی است که مجلس آینده را چنان‌چه که در مناسبات سخت سیاسی تنها بگذاریم، از فرط اتفاقات دور از انتظار، دچار سکته خفیف خواهد شد. بازیگران آن هنوز بی‌تجربه‌اند و قدرت مقابله با لابی‌ها و برخی معادلات از پیش تعیین شده را ندارند. سنتز برون آمده از دل تز «پارلمان در سایه» را می‌توان به دیدگاه گردش نخبگان و جابجایی مستمر مسئولان و تصمیم‌سازان آن بسط داد. این امر البته با روح دموکراسی و مردم‌سالاری سازگار است و به نوعی تسریع در روند فرآیند گذار ایران عصر جدید است.

http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=8393

ش.د9504642