تاریخ انتشار : ۰۳ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۰  ، 
شناسه خبر : ۳۰۵۶۴۰
پایگاه بصیرت / منصور فرزامی

(روزنامه مردم‌سالاري ـ 1395/08/23 ـ شماره 4182 ـ صفحه 1)

پیروزی بلند قامت تنومند دون پایه و عامیانه‌گو و نه موجه از نظر اخلاقی و نه جوان دلربا، به نام «دونالدترامپ» نه تنها آمریکا، بلکه اروپا و آسیا و آفریقا و دورترین نقطه‌ای را که صدای آدمی و اخبار به آنجا می‌رسد، در بهت و حیرت فرو برده است. چرا که این نتیجه تکان‌دهنده و غیر‌قابل باور، در حیطه و چنته ‌هیچ صاحب تحلیل و آشنا با راز و رمز سیاست و کشورداری نبوده است. چرا که همه پیش‌بینی‌های آشنایان با قلم و نظر و همه معادلات سیاسی به هم خورده است.

نکته قابل توجه این که چهل و پنجمین رئیس‌جمهور منتخب آمریکا چندان حزبی هم نبود، پست و مقام رسمی هم نداشت. نشان آن که بزرگان جمهوری خواه مثل «پل رایان» و «مک کین» و دیگر تاثیرگذاران حزبی هم به جهت‌های مختلف از وی حمایت نکردند و وی نیز به همه آنها بی‌اعتنایی و حتی توهین کرد و رای آنها را نخواست و عجیب‌تر این که روسای جمهوری پیشین مثل «بوش» پدر و پسر هم با آن که از حزب سنتی و پرنفوذ جمهوری‌خواه علم شده بودند، به رقیبان این به اصطلاح هم حزبی رای دادند!

از آن سو برگزیدگان دموکرات، برای نامزد حزب خود سنگ تمام گذاشتند. رئیس جمهور وقت با خانواده‌اش نیز تمام قد از هیلاری کلینتون حمایت کردند و شهر به شهر و ایالت به ایالت برای تبلیغ همت کردند و از آن سو، همه روزنامه‌ها درباره‌اش بد نوشتند و طرفه اینکه مطالب دور از واقعیت وجودی و منش و روش این مرد هم ننوشتند. بر اینها بیفزاییم که در پشتیبانی از رقیب او، تمامی ستاره‌های‌هالیوود به صف ایستادند و در این سعی با دیگر هنرمندان یار شدند، اما قضیه برعکس شد:

از قضا سر کنگبین صفرا فزود روغن بادام خشکی می‌فزود

از هلیله قبض شد اطلاق رفت آب آتش را مدد شد همچو نفت

و عجبا که توده‌های دانشگاه نرفته و عامی و لایه‌های پنهان اجتماعی و به قول خودمان: «مستضعف» همه را می‌دید؛ چیزی که مترفان و مسرفان و کاخ‌نشینان و آرمیدگان در برج عاج نمی‌دیدند. اما این حقیقت را این هفتاد ساله ناآشنا به سیاست و تدبیر مصطلح به خوبی می‌دید و نیک می‌دانست که ارکان تغییر همین مردمی هستند که هیچ‌کس در هیچ کاری از آنها نمی‌پرسد و به حسابشان نمی‌آورد. همین مردمی که «تپیدن‌های دل‌هاشان آهسته آهسته» به ناله تبدیل شده است:

تپیدن‌های دل‌ها ناله شد آهسته آهسته

رساتر گر شود این ناله‌ها فریاد می‌گردد

ناله‌های این مردم را به خوبی شنید و در فریاد با آنها هم صدا شد و به جهت و منافع خود مصادره کرد و مطمئن هم هستیم که هیچ کاری هم بعد از احراز مسند نمی‌تواند برای آنها انجام دهد چون این شکم سیر بی‌درد از سنخ و جنس آنها نیست و آنها را درک نمی‌کند بلکه فقط از منظر و از زبانی گفته است که غایت آنهاست؛ یعنی «تغییر از وضع موجود به وضع مطلوب» و از این منظر به استناد تاریخ اجتماعی بشر، هرکس که سخن گفته و شعار داده، پیروز میدان بوده است و از قراین و شواهد نیز پیداست مردم‌شناسان و جامعه‌شناسان و تمام کسانی که با ندای لایه‌های اجتماعی پنهان جامعه آمریکا آشنا بوده‌اند، ترامپ را شهر به شهر و ایالت و به ایالت بردند تا این مردم محروم و عقب نگه داشته شده، پیام و نویدش را به گوش خود بشنوند و حرکات و سکناتش را در بی‌اعتنایی به قدرتمداران مغرور ببینند و چنین شد که این مرد نه چندان شایسته مقبول، آرایی را از ایالتی کسب کرد که به طور سنتی از آن دموکرات‌ها بود.

مناطقی که به خوش باوری و خوش خیالی و غرور دموکرات‌ها به آنها وفادار نماندند تا این طیف بدانندکه توجه به مردم، شنیدن سخنان و درد دل‌های آنها در چهره به چهره چقدر مهم و عاطفه برانگیز است و عامل همراهی و همقدمی به شمار می‌آید. دیگر آن که مردم به‌ویژه آنان که در نان شب و کار روز درمانده‌اند.

کسی را می‌خواهند که مشکل آنها را حل کند و زبان آنها را بفهمد و حداقل به خواسته‌های آنان توجه کند و چنان شد که این مرد به ظاهر عامی و سیاست ناشناس فقط با تکیه برخود و با اعتماد به نفس و پشتکار مثال‌زدنی، تاریخ‌ساز شد و حزب متمول جمهوری‌خواه به همت این مردی که به زبان توده‌ها حرف می‌زد و ندای مردم گرسنه و به اصطلاح «پاپتی» را می‌شنید و درک می‌کرد، پس از 88 سال، کنگره و سنا و کاخ سفید را یکجا به تسخیر خود در آورد و این، عبرتی است برای همه آنانی که به این نداها و امیال فروکوفته و خشم فروخورده بی‌توجه‌اند و آن گاه چشم می‌گشایند که فاجعه به وقوع پیوسته است به قول نظامی:

پدید آمد سمومی آتش‌انگیز نه گلگون ماند بر آخور نه شبدیز

http://www.mardomsalari.net/4182/page/1/1757

ش.د9504963