تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۲  ، 
شناسه خبر : ۳۰۵۷۰۹
ردپای داعش از شنزارهای عربستان شروع می‌شود
اشاره: از زمانی که ابوبکر البغدادی، سرکرده گروه تروریستی داعش در مسجد النوری در شهر موصل خلافت خود را اعلام کرد (29 ژوئن 2014- 8تیرماه 1393) تا به امروز سه سال می‌گذرد. در این مدت مقالات، تحلیل‌ها و مصاحبه‌های فراوان درباره این گروه تروریستی، شناسایی ریشه‌های فکری و اندیشه‌های آنان نوشته‌ شده‌ است. مقاله‌ای که پیش رو دارید، تابستان 2014 در روزنامه هافینگتون پست به چاپ رسیده‌ است. اما با توجه به شکست‌های داعش در عراق و سوریه و تلاش این گروه تروریستی برای ادامه بقا بوسیله رخنه کردن به جنوب شرق آسیا و مناطقی غیر از خاورمیانه و در حالی که چند روز بیشتر تا سالگرد اعلام خلافت البغدادی بیشتر نمانده، بازخوانی این مقاله که به ریشه‌های فکری داعش پرداخته خالی از لطف نخواهد بود. زمزمه مرگ البغدادی در اثر بمباران های اخیر روسیه، تازگی مضاعفی به این مقاله می دهد.
پایگاه بصیرت / آلستر کروک - مترجم: زهرا میرابیان
(روزنامه ايران - 1396/04/04 - شماره 6528 - صفحه 16)

حضور داعش در عراق بسیاری را در غرب متحیر کرد. بسیاری از چرایی جذب جوانان سنی به این خشونت شگفت زده شدند. اما فراتر از همه اینها تردید دوسویه عربستان سعودی در مواجهه با این موج بود. تردیدی که این سؤال مهم را به وجود می‌آورد که آیا سعودی‌ها از این تهدید نوظهور نمی‌ترسند؟ آنچه که بسیار واضح است، در طبقه حاکم در عربستان سعودی نیز درباره این گروه و مبارزه با آن اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی معتقدند داعش با ایران شیعه در تعارضی آتشین است و شاکله سنی مذهب داعش می‌تواند نبرد ایدئولوژیکی سلفی‌ها با شیعیان را که ریشه‌ای تاریخی دارد، رقم زند. اما گروهی دیگر از سعودی‌ها نگران تکرار تاریخ هستند، تاریخی که یادآور شورش علیه عبدالعزیز توسط وهابیت اخوان است. اخوانی‌های وهابی که متفاوت از اخوان‌المسلمین هستند. آنها سال1920 توسط خاندان آل سعود و وهابیون از بین رفتند.

دوگانگی عربستان

درک اختلافات داخلی عربستان سعودی و تنش در قبال داعش تنها در فهم دوگانگی ذاتی و تداوم اعتقادی تاریخی و ریشه‌دار که در بطن نظام سلطنتی نهفته است، ممکن است. یک سر این جریان که مستقیماً به محمد بن عبدالوهاب (مؤسس وهابیت) متصل است، از رشته‌ای از اندیشه‌های افراط‌گرایانه صرف که توسط بن سعود به کار گرفته شد، پیروی می‌کند. رشته دوم این دوگانگی به ملک عبدالعزیز می‌رسد. عبدالعزیز توانسته بود خشونت اخوانیهای وهابی سعودی را برای حفظ ارتباطات دیپلماتیک با انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها با تسلط بر منابع نفتی، مهار کند. ضربه نهادینه او به این جریان تسلط یافتن بر بازار نفت عربستان در سال‌های 1970 بود. او با این اقدام می‌خواست خشونت اخوانی وهابی را با انقلابی فرهنگی از خانه برون راند و این انقلاب فرهنگی را جایگزین خشونت انقلابی در میان جهان اسلام کند. اما این «انقلاب فرهنگی» تبدیل به انقلابی شد که شالوده آن نفرت بود، نفرتی که همانند عبدالوهاب خواستار پاکسازی دین از همه بدعت‌ها بود.

شبه مسلمانان

روزنامه نگار و نویسنده امریکایی استیون کول می‌نویسد که محمد بن عبدالوهاب، مرید تند و تلخ ابن تیمیه، چگونه از مصر دوران عثمانی برای عبادت به مکه رفت و سپس در آنجا پایه ریز جنبش فکری وهابی شد. از دید عبدالوهاب مسلمان، مسلمان راستین نبودند و تنها اعمال ظاهری مسلمانی را ادا می‌کردند. او رفتار اعراب بادیه‌نشین را بسیار بهتر از مسلمانان روزگار خود می‌پنداشت. عبدالوهاب مانند ابن تیمیه معتقد بود، جامعه زمان پیامبر بهترین دوران بوده و مسلمانان باید شبیه آن دوران زندگی کنند. این ایده را ما امروزه جنبش سلفی یا بازگشت به گذشته می‌شناسیم.

تیمیه علیه شیعیان، صوفی‌ها و فلسفه یونانی اعلام جهاد کرده‌ بود. او زیارت قبور را کفر می‌دانست و جشن گرفتن اعیاد را گناه و تقلیدی از مسیحیان می‌شمرد. عبدالوهاب این آموزه‌ها را سرلوحه مکتب خود قرار داد و هر شک و تردیدی را نسبت به آموزهای دینی مستوجب مرگ و مصادره اموال تلقی کرد. آموزه‌های عبدالوهاب اساس بنیادین اندیشه تکفیری قرار گرفت، تفکری که امروزه آن را در گروه‌هایی نظیر داعش می‌یابیم. تفکری که دیگر مسلمانان را در صورت نپذیرفتن حاکمیت آنان محکوم به مرگ می­ کند. عبدالوهاب اعتقادات برخی مسلمانان به مرگ و فرشتگان و جهان پس از مرگ را محکوم می‌کرد، زیرا معتقد بود این اعتقادات اخلاص و توحید در اعتقاد به خدا را از بین می‌برند. اسلام وهابی ماتم در عزای رفتگان را گناهی بس بزرگ می‌داند. او در جایی نوشت «کسی که به دنبال این آیین‌های کفر‌آمیز است باید کشته شود. زنان و دخترانش باید تصرف و اموالش مصادره شود.»

عبدالوهاب به تمام معانی خواستار اعمال اجباری و فیزیکی تفکرات خود در بستر جامعه بود. همه مسلمانان باید تحت لوای یک خلیفه مشترک باشند و ریختن خون کسانی که نمی‌خواهند از خلیفه واحد پیروی کنند، جایز است. آموزه‌های عبدالوهاب با آن چیزی که امروزه داعش بیان می‌کند کاملاً یکسان و برابر است. بر مبنای این آموزه‌ها دین تنها باید بر یک مسجد، یک خلیفه و یک سنت استوار باشد. حکومت عربستان سعودی نیز براساس همین آموزه‌ها شکل گرفته‌ است.

تاریخچه مختصر 1741 تا 1818

حمایت عبدالوهاب از دیدگاه‌های فوق رادیکال به اخراج وی از شهرش در سال 1741 منجر شد. او نهایتاً پس از چند سال سرگردانی، به ابن سعود و قبیله‌اش پناه برد. ابن سعود عقاید عبدالوهاب را پذیرفت زیرا معتقد بود این شیوه تفکر، تنها ابزاری است که می‌تواند اعراب شبه جزیره را زیر بیرق یک خلیفه که خود آنان باشند، جمع کند. قبیله ابن سعود خیلی زود توانست با تصرف روستاها تا حدودی قدرت یابد. ابن سعود قبایل و روستا‌ها را تحت لوای پرچم جهاد منبعث از افکار عبدالوهاب جمع کرد و آرام آرام قبایل دیگر را با خود متحد کرد. آنان در 1970 بر کل شبه جزیره تسلط یافتند و مردم را با دو انتخاب مرگ یا قبول آیین وهابیت مخیر ساختند.

استراتژی ابن سعود و عبدالوهاب همانند داعش القای ترس به مردم بود. متحدان عبدالوهاب در 1801 شهر مقدس کربلا را اشغال و هزاران شیعه اعم از زنان و کودکان را قتل عام کردند. اماکن مقدس شیعیان و حرم امام سوم شیعیان را به آتش کشیدند. عثمان بن بشر نجدی، مورخ دولت اول سعودی در کتاب خود نوشته‌ است: ابن سعود به قتل عام در کربلا در سال 1801 افتخار می‌کرد و تکیه کلام وی درباره این حادثه این بود که: «ستایش خدای را که در کربلا قتل عام کردیم و مردم را به بردگی گرفتیم. خدایا خود می‌دانی که ما به فرمان تو عمل کردیم.»

عبدالعزیز در سال 1803 وارد شهر مقدس مکه شد. مردم که قتل عام کربلا را به خاطر داشتند، از ترس تسلیم شدند. پیروان عبدالوهاب همه آثار تاریخی، مقبره‌ها و زیارتگاه‌ها و قرن‌ها معماری اسلامی در مکه را ویران کردند. در ماه نوامبر 1803، یکی از شیعیان، ملک عبدالعزیز را به انتقام قتل عام کربلا ترور کرد. پسر او، سعود بن عبد العزیز، جانشین وی شد. امپراتوری عثمانی نتوانست وضعیت را تحمل کند و در سال 1812 ارتش عثمانی، به حاکمیت آنان در مکه و مدینه پایان دادند. سعود بن عبد العزیز سال 1814 از تب درگذشت. عبدالله بن سعود نیز توسط عثمانی‌ها دستگیر و به استانبول برده و در آنجا اعدام شد. نهایتاً در سال 1815 وهابی‌ها توسط مصریان سرکوب شدند و در سال 1818 پایتخت وهابی‌ها در داریا نابود شد. باقی مانده وهابی‌ها به صحرا رفتند و تمامی قرن 19 را از صحنه به‌دور ماندند.

تاریخ با داعش تکرار شد

چگونگی پدیدار شدن داعش با شکل‌گیری سلفش دولت وهابی سعودی نیز بسیار شبیه است. در واقع، وهابیت هرچند در قرن 18 در نجد پژمرده شد اما یک قرن بعد با هرج مرج در امپراطوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول دیگر بار سر برآورد.

آل سعود - در اوایل قرن 20 – توسط عبدالعزیز به قدرت رسید. عبدالعزیز با رهبری و متحد کردن قبایل بدوی متمرد عربستان، «اخوان» را شکل داد. از آنجا که عبدالوهاب و بن سعود پیشتر عرصه فکری مبلغان مذهبی را نیز از بین برده بودند، راه او هموار بود. اخوانی‌ها نیروهای شبه نظامی و مسلح با عقاید وهابی بودند. آنها در سال‌های 1914 و 1926 توانستند تحت لوای عبدالعزیز و به تقلید از سال‌های 1800 و بکار‌گیری روش‌های وهابیون قرن 19 بار دیگر مکه، مدینه و جده را تصرف کنند. اما عبدالعزیز نهایتاً در سال 1930 بود که توانست با مبارزه با روحیه «ژاکوبنیسم انقلابی» اخوانی‌های وهابی آنان را به پادشاه وفادار کند.

ملک عبدالعزیز توانست تا حدی عقاید و اعتقادات بنیادی آنان را فرسایش دهد. با کشف نفت در عربستان انگلستان و امریکا وارد این کشور شدند. آنان با وجود حمایت از عبدالعزیز به شریف حسین، وارث وقت پادشاهی نیز متمایل بودند. عبدالعزیز با درک موقعیت وارد صحنه دیپلماتیک شد. در واقع وهابیت اجباراً حرکت خشن و انقلابی تکفیری خود را کنار گذارد تا وارد گفتمان اجتماعی، سیاسی، دینی شود؛ چیزی که به «دعوی» معروف شد. این گفتمان لزوم وفاداری از خاندان سلطنتی سعودی را سرلوحه کار خود قرار داد.

وهابیت و گسترش ثروت نفتی

ژیل کپل، دانشمند فرانسوی می‌نویسد «با ظهور ثروت بادآورده نفت ، هدف عربستان گسترش وهابیت به سراسر جهان اسلام شد. در نتیجه صدای ملت سعودی تبدیل به صدای واحدی در جهت گسترش به سراسر جهان اسلام شد و میلیاردها دلار در راه رسیدن به هدف از طریق سرمایه‌گذاری در قدرت نرم خرج شد.» ترکیب میلیاردها دلار پول حاصل از درآمد نفتی و تمایل عربستان به مدیریت اسلام سنی در راستای پیشبرد منافع امریکا، منجر به گسترش آموزه‌های وهابیت در زمینه‌های آموزشی، اجتماعی و فرهنگی در سراسر سرزمین‌های اسلامی شد. قدرت نرم این ایدئولوژی، خود را متمایل به سیاست‌های غربی نشان می‌داد.

ملک عبدالعزیز در جلسه‌ای که با روزولت هنگام بازگشت از کنفرانس یالتا داشت، مدعی تمایل به سیاست‌های غرب شد. غربی‌ها فکر می‌کردند، پادشاهی عربستان می‌تواند با مدرن کردن، خود را به سیادت و رهبری جهان اسلام برساند. این رویکرد جدید باعث نشد، تفکر اخوانی وهابی در عربستان از میان برود. امروز در این کشور رویکرد اخوانی وهابی بار دیگر در داعش تجلی یافته‌ است. برای همین رویکرد سعودی‌ها نسبت به داعش دوگانه است. از یک سو داعش وهابیتی اصیل است و از سوی دیگر شاید شکلی از وهابیت مدرن باشد.

داعش خود را جنبش «پسا مدینه » می­ نامد؛ یعنی جنبشی که برای نخستین بار پس از پیامبر اسلام، توانسته خلافت واقعی را به صحنه آورد؛ پس نمی‌تواند حکمرانی خاندان آل سعود را نیز برتابد. باوجود اصلاحات و مدرن‌گرایی سعودی توسط ملک فیصل، جنبش اخوانی وهابی در سعودی و در میان علما و زنان و مردان، طرفداران زیادی دارد. اسامه بن لادن از نمونه‌های بارز طرفداران اخوانی وهابی در جامعه عربستان بود. داعش امروز در حال تضعیف حاکمیت و مشروعیت پادشاه عربستان است. مسأله مهمی که به دید بسیاری از سعودی‌ها نمی‌آید زیرا داعش را تجلی سعودی همراه با وهابیسم می‌دانند.

سیاستمداران غربی در برنامه و طرح مشترکی که سعودی‌ها به همراه شرکای غربی خود برای منطقه در نظر داشته‌اند (از مقابله با سوسیالیسم گرفته تا حزب بعث منشعب شده از ناصریسم، شوروی و نفوذ ایران)، خواستار قدرتمند کردن عربستان در مقابله با تهدیدات بوده‌اند، برای همین از خطر وهابیت چشم‌پوشی کرده‌اند. غربی‌ها دراین مبارزه توانستند با استفاده مؤثر از نیروی جنبش‌های وهابی رادیکال و کمک سرویس‌های اطلاعاتی در سرنگونی اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان و برخی دولت­ها در منطقه به پیروزی‌هایی دست یابند.

پس جای شگفتی نیست اگر شاهزاده بندر با آگاهی عربستان و هم‌پیمانان‌غربی، برای مدیریت شورش علیه بشار اسد به سوریه رود و پس از مدتی نیز داعش شکل گیرد. با داشتن آگاهی نسبتاً کمی به تاریخ وهابی‌ها می‌توان فهمید که چگونه شورش معمولی سوریه، یک شب تبدیل به افسانه شاخدار داعش شد و چگونه از دل وهابیت میانه‌رو چنین وهابیت افسار گسیخته­ ای سربر‌آورد و چگونه با یک سخنرانی در مسجدی صدها نفر برای کشتار آماده می‌شوند.

دم تکان دادن عربستان برای بریتانیا و ایالات متحده در خاورمیانه

داعش می‌داند که با فیوز انفجاری وهابیت می‌تواند منطقه خاورمیانه را به نابودی بکشاند. فرمول عبدالوهاب که پدر عربستان کنونی نیز هست بر همین اصول و اندیشه‌ها استوار شده است. این اندیشه همیشه به‌صورت یک ژن مخفی درون دولت سعودی نهفته بوده است.

ماوریک بریتانیایی، فردی بود که به جا افتادن این ژن درون ساختار نظام سعودی کمک شایانی کرد. وی که به عبدالعزیز نیز بسیار نزدیک بود، هری سنت جان فیلبی (پدر کیم فیلبی افسر MI6، سرویس جاسوسی انگلیس که برای کا گ ب شوروی جاسوسی می­‌کرد) نام داشت. او مشاور نزدیک شاه عبدالعزیز بود. وی از سمت رسمی خود در دولت بریتانیا استعفا داد و تا زمان مرگ از اعضای کلیدی دربار شاه عربستان بود. او حتی به آیین وهابیت نیز درآمده و نامش شیخ عبدالله شد.

سنت جان فیلبی مرد عمل بود.وی دوست خود، عبدالعزیز، را به حاکمیت سعودی رساند و او را به گسترش نفوذش در نجد تشویق کرد. استفان شوارتز، نویسنده امریکایی، در یادداشت‌های خود می‌نویسد« او مرتب به عبدالعزیز وعده می‌داد که با شکست عثمانی یک کشور عربی در عربستان به رهبری او به وجود خواهد آمد.» تشویق فیلبی عبدالعزیز را به آرزوی خود رسانید. فیلبی و عبدالعزیز به گسترده‌تر شدن امت اسلامی (یا جامعه مؤمنان) با ابزار وهابی و رهبری آل‌سعود ایمان داشتند. این مسأله با موافقت بریتانیا و بعدها امریکاییان همراه بود.

بریتانیا پدرخوانده عربستان سعودی

فیلبی «پدرخوانده» این پیمان مهم یعنی، «رهبری عربستان و نفوذ ومدیریت این کشور بر جهان اسلام سنی در راستای اهداف غربی بود.» در عوض غرب نیز با اندیشه وهابیسم که قدرت نرم عربستان سعودی در رهبری امت اسلامی بود، کاری نداشت. وهابیتی که هدفش نابودی همزمان تنوع سنت‌های فکری اسلام و کاشت اختلافات عمیق در جهان اسلام بود. از لحاظ سیاسی و مالی، استراتژی سعودی -فیلبی یک موفقیت شگفت‌آور بود. موفقیتی که در خیره سری فکری بریتانیا و امریکا ریشه دارد. این خیره‌سری مانع شد آنان ژن نهفته و خطرناک اندیشه وهابیت را درک کنند.

اکنون وهابیت، پتانسیل نهفته خود را جهش داده و در حرکت خونین داعش تمام قد به نمایش گذارده‌ است. نتیجه این مسأله این است که اهداف سیاست‌های امریکا و انگلیس همواره به اهداف سعودی‌ها در خاورمیانه گره خورده است. با این حال ادامه حمایت غرب در گرو تغییراتی به سمت مدرن شدن می‌بود و وهابیت باید از حالت مسلحانه و جنگ طلب به جنبشی تبدیل می‌شد که بتواند کشور را اداره کند. اما به‌دلیل تناقضات ذاتی و مدرنیزاسیون ژن نهفته وهابی‌گری فعال‌تر و جهشی‌تر شد.

عبدالعزیز خواهان کنترل شبه‌نظامیان اخوانی وهابی بود و فیلبی و بریتانیا در این راه به وی کمک کردند. خشم این شبه‌نظامیان که حال دیگر مجهز به سیستم‌های جدید نیز شده بودند فزونی یافت و حس مبارزه نظامی در آنان قوی‌تر شد، این شورش در نهایت به برخورد با شاه منجر شد و پس از یک سری از درگیری‌های خونین، سال 1929 با شکست اعضای شبه‌نظامی اخوان به پایان رسید. بقیه گروه‌ها نیز به خدمت گارد سلطنتی درآمدند. به این ترتیب پسر و وارث ملک عبدالعزیز با مشکلات فراوان به تخت سلطنت رسید و در نهایت از سلطنت به نفع برادرش فیصل کناره‌گیری کرد. جرم وی پیروی نکردن از نهادهای دینی و سبک زندگی اسرافکارانه‌اش بود. ملک فیصل، جانشین سعود، توسط برادرزاده‌اش در سال 1975 به ضرب گلوله کشته شده بود، برادرزاده با رواج باورهای غربی و نوآوری در جامعه وهابی مخالف بود و این مدرن شدن را به ضرر وهابیت می‌دانست.

تصرف مسجدالحرام در سال 1979

دور جدی‌تر احیای اخوان در شورش «جهیمان العتیبی» بود وی با همکاری 400-500 مرد و زن مسلح در سال 1979مسجدالحرام را به تصرف درآورد. جهیمان و پیروان او که شاگردان مدرسه علمیه در مدینه بودند با حمایت ضمنی روحانیونی مثل شیخ عبدالعزیز بن باز، مفتی وقت عربستان سعودی شورش کردند. «جهیمان» معتقد بود، شیخ بن باز از سستی علما نسبت به «کفر» اظهار ناراحتی داشته و از نظر شیخ مشروعیت آل سعود از میان رفته است زیرا غرب‌زدگی به دامان آل سعود رخنه کرده‌است. در سال 1978 پیروان «جهیمان» بازداشت شدند و از علما خواسته شد حکم به ارتداد این افراد دهند. اما آنان از این کار سرباز زده و با این اعتقاد که آنان تهدید نیستند حکم به آزادیشان دادند و این افراد را با اینکه حرمت مسجدالحرام را شکسته بودند، محکوم نکردند.

داعش در مقابل عربستان طرفدار غرب

بازیابی این وقایع تاریخی به درک ما از اینکه چگونه حاکمیت سخت عربستان اجازه ظهور داعش در عراق و سوریه را داده‌است و چگونه اخوانی که سرکوب شد از دل پادشاهی دوباره سر بر آورده است، کمک می‌کند. تفکرات نئو اخوانی(جنبش «جیهمان») برآمده از درون عربستان مدرن امروزانتقاد به وضعیت و نظام درونی خاندان پادشاهی است. داعش همان تفکر نئو اخوانی برآمده از عربستان است که همانند طرفداران «جهیمان» به دنبال انتقاد از حکمرانان سعودی است.

اختلاف عمیق امروز در عربستان سعودی، ناشی از شکاف میان جریان نوسازی است که از سویی خاندان سلطنتی آن را به وجود آورده‌اند واز سوی دیگر طرفداران «جهیمان» مانند بن لادن و عربستانی‌های حامی داعش و طبقات مذهبی پیرو آنان هدف خود را اضمحلالش قرار داده‌اند. روزنامه سعودی الحیات در جولای 2014 در اعلام نتایج نظرسنجی از شبکه‌های اجتماعی مدعی شد که 92 درصد از مخاطبان معتقد بودند داعش برآمده از باورهای اصیل اسلامی است.

مفسر بزرگ عربستانی «جمال خشوغی» اخیراً به حامیان سعودی داعش که در سایه داعش را دنبال می‌کنند، هشدار داد: «اینان جوانانی هستند عصبی با ذهنیتی معیوب و درکی غلط از زندگی و شریعت. آنها دستاوردها و میراث قرن‌ها نوسازی که هنوز کامل نشده‌است را هدف گرفته و به شورشیان، امیران و خلیفه‌هایی در مناطقی وسیع از سرزمین‌های ما تبدیل شده‌اند. آنها ذهن کودکان ما را ربوده و مرزها را درمی‌نوردند. آنها تمام احکام و قوانین را زیر پا می‌گذارند و چشم‌اندازشان از سیاست، حکومت، زندگی، جامعه و اقتصاد تنها خلیفه‌شان است. آنها به مقاومت مردم در قبال ایده‌هاشان اهمیتی نمی‌دهند. اهمیتی نمی‌دهند که شما در چه جایگاهی هستید. شما باید از آنان اطاعت کنید. منطق آنان این است که وقتی سیاست‌هایشان را مورد سؤال قرار می‌دهید جواب دهند که: «خفه شو. مرجع ما کتاب و سنت این است.»

شاه مدرن آسیب‌پذیرتر است

پادشاه سابق عربستان ملک عبدالله، از همه بیشتر در معرض انتقاد بود. وی نفوذ پلیس‌های مذهبی را کمرنگ کرده و اجازه آزادی فعالیت مذاهب اربعه فقه را داده‌بود.کاری که وهابیت آن را ممنوع می‌داند.

«سؤال اصلی این است آیا داعش مظهر تمام عیار کهن الگوی عربستان سعودی وهابی است؟ اگر این گونه باشد عربستان در معرض تهدید فراگیر شدن همیشگی داعش است و خلیج فارس هیچ وقت به مانند سابق نخواهد شد.»

ممکن است جنبش شیعیان شرق عربستان بتواند در مقابل این هجوم کهن الگوی وهابیت تنها گزینه باشد. گزینه‌ای که سال‌ها از سوی سعودی‌ها سرکوب شده‌است و می‌تواند در مقابل داعش بایستد. برخی از علمای سنی نیز در تقابل با دکترین وهابیت به‌پا‌خاسته‌اند زیرا داعش نتیجه‌ای است مستقیم که وهابیت در راستای آن حرکت می‌کند. امروز بمب ساعتی خاورمیانه مدت‌ها است که روشن شده و شاگردان عبدالوهاب به رهبری داعش حیات و اجتماع انسانی دیگر مسلمانان را به خطر انداخته‌اند. شکاف عمیقی که در بطن جامعه عربستان است، منعکس‌کننده تصویری است از «خلوص» باورهای از دست رفته که توانسته است با ثروت و پول زیاد داعش را حمایت کند.

http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/188759

ش.د9602739