تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۵  ، 
شناسه خبر : ۳۰۵۷۵۷

(روزنامه آفتاب يزد – 1396/07/26 – شماره 5018 – صفحه 1)

با ورود تمامی افراد لیست امید اصلاح‌طلبان به شورای شهر تهران، محمدعلی نجفی بر بالاترین مسند شهرداری تهران، پایتخت ایران تکیه زده است. شهری که با وجود بدهی، مطالبات، آلودگی هوا، هولوگرام، ترافیک و جمعیت زیادش مدیریت را برای شهردار جدیدش دشوار کرده است. نجفی با بررسی مشکلات شهر حالا اعلام می‌کند؛ «باید عوارض خودرو افزایش یابد تا مردم به ناوگان حمل و نقل عمومی روی آورند. از سوی دیگر باید عوارض نوسازی حسب منطقه‌های مختلف محاسبه شود و نباید یکسان باشد.»

حمل و نقل عمومی ناکارآمد

آیا معضل آلودگی و ترافیک تهران با این راهکارها حل خواهد شد؟ ترافیک تهرانی که در حال حاضر بیش از 4میلیون (نزدیک به 5میلیون) خودرو در آن پلاک شده و روزانه بین 800هزار تا یک میلیون خودرو از شهرهای اقماری واردش می‌شوند، با این راهکارها حل می‌شود؟ چیزی حدود 6میلیون خودرو در شهری تردد دارند اما ظرفیتش کمتر از یک ششم این تعداد خودرو است. البته بسیاری هم از حمل و نقل عمومی (مترو، اتوبوس و تاکسی) استفاده می‌کنند و در حال حاضر 18میلیون سفر درون شهری در تهران صورت می‌گیرد. مسئولین هم اعلام کرده‌اند که در حال حاضر ظرفیت استفاده از منابع طبیعی تهران 7برابر شده و نتیجه آن وجود آلودگی صوتی، هوا و بحران آب در پایتخت است.

با وجود تمام این آمارها نجفی معتقد است؛ «باید عوارض خودرو افزایش یابد تا مردم به سوی استفاده از حمل و نقل عمومی گرایش پیدا کرده و آلودگی هوا کاهش یابد»، محمدعلیخانی، کمیسیون حمل و نقل شورای شهر تهران در گفتگو با آفتاب یزد می‌گوید: «ما از برنامه شهری عقب هستیم. طبق برنامه اتوبوسرانی ما باید 9500دستگاه اتوبوس داشته باشیم ولی در حال حاضر 7600اتوبوس در اختیار داریم که اکثر آنها فرسوده و از رده خارج هستند و حدود 2یا 3هزار اتوبوس در چند سال آینده از رده خارج می‌شوند. بنابراین ما در زمینه حمل و نقل عمومی به شدت مشکل داریم و به همین دلیل اولویت ما تجهیز خطوط فعلی مترو و تقویت حمل و نقل عمومی است و بهره‌برداری درست از این زیرساخت‌های آماده به بحث توسعه اولویت دارد.»

هزینه‌های زندگی در تهران کم است

مهم‌ترین گفته نجفی این است که «هزینه‌های زندگی در تهران کم و مردم برای شغل به تهران می‌آیند.»

در این که مردم به سودای یافتن شغل به تهران می‌آیند شکی نیست اما با افزایش هزینه‌های پایتخت نمی‌تواند از مهاجرت پیشگیری کرد. بهترین مراکز پزشکی، بیمارستان‌های مرجع، شبکه‌های بزرگ بانکی، وزارتخانه‌ها، دفاتر رسمی و بین‌المللی کارخانه‌های بزرگ، سفارتخانه‌ها، وزارتخانه‌ها، کنسولگری‌ها، موسسات فرهنگی- هنری، سازمان‌های دولتی و... در تهران مرکز شده و مردم جهت مراجعه به هر کدام مجبور به مهاجرت به تهرانند. در حالی که اگر این نهادها و امکانات رفاهی در شهرهای دیگر هم وجود داشته باشند، سفر یا مهاجرت به پایتخت بر مردم تحمیل نمی‌شود.

تمرکز شبکه‌ اقتصادی در تهران هم موجب شده که مردم دیگر شهرها به سودای یافتن شغل و درآمد به تهران بیایند. گسترش کارخانجات، وزارتخانه‌ها، بیمارستان‌ها و مراکز تفریحی در دیگر شهرها می‌تواند از مهاجرت روزافزون به تهران بکاهد. شهرک‌های اقماری که در اطراف تهران هستند با وجود آن که از امکانات رفاهی بسیار کمی برخوردارند اما تبدیل به جای خوبی برای مهاجرانی شده که بودجه کافی برای زندگی در تهران ندارند. تهران با جمعیتی بیش از 8میلیون و 600هزار نفر، نقطه امید بسیاری از مهاجران و اقماری‌نشینان است.

دولت موظف به انتقال پایتخت

یکی از پیشنهادها برای کاهش جمعیت تهران انتقال پایتخت بود. اولین بار سال64 بود که زمزمه‌های انتقال پایتخت به گوش رسید و بعد از جنگ این موضوع به صورت جدی مطرح شد. اما حرف و حدیث‌های انتقال پایتخت از تهران در سال92 به صورت قانونی درآمد و کلیات طرح انتقال پایتخت در مجلس به تصویب رسید. این مصوبه در اردیبهشت سال 94 به تایید شورای نگهبان هم رسید و طبق آن دولت موظف شد طرح انتقال پایتخت سیاسی از تهران را مورد بررسی قرار دهد. کمیسیون شوراهای مجلس هم به دولت 2سال مهلت تا طرح امکان‌سنجی انتقال «پایتخت سیاسی - اداری» را اجرایی کند.

مسلما انتقال یک‌شبه یا به سرعت پایتخت امکان‌پذیر نیست و طبق اعلام‌های رسمی انتقال پایتخت 25سال طول خواهد کشید. اما هزینه‌های این انتقال هم باید در نظر گرفته و مهیا شود. هزینه‌هایی که به صورت دقیقی بررسی نشده و فعلا چیزی بین 30تا78 میلیارد دلار برآورد شده است.

گزینه‌های جایگزین تهران

تهران 232 سال است که وظیفه پایتختی ایران را به دوش می‌کشد. در انتقال پایتخت و رهایی تهران از این وظیفه خطیر نام شهرهایی همچون خمین، سمنان و اصفهان به عنوان گزینه‌های اصلی مسئولان مطرح شد. حتی در سال 92 که مجلس اولین طرح انتقال پایتخت را تصویب کرد گمانه‌زنی‌های جدی شهر همدان را نشانه گرفت. شهری که در تاریخ و تمدن کشور ید طولایی دارد. ضمن آن که این شهر از نظر جغرافیایی هم در منطقه استراتژیکی قرار داشته و از آب و هوای خوبی برخوردار است.

گزینه‌های نهایی اطراف تهران بودند

در همین گمانه‌زنی‌ها شهر پرند و پردیس به صورت جدی‌تر دنبال شد و اواخر سال 91 استانداری تهران اعلام کرد که برای انتقال مراکز اداری به این دوشهر تصمیم‌گیری‌های لازم صورت گرفته و فعالیت اداری تهران به این دو شهر کوچک اطراف تهران انتقال خواهد یافت. قرار بود پرند و پردیس به عنوان پایتخت اداری وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های دولتی را در خود جای دهد. با این ترفند جمعیت و ترافیک تهران در دو جهت مخالف شرق (پردیس) و غرب (پرند) تقسیم می‌شد. اما با گذشت 5سال از اعلام استانداری تهران، 4سال از تصویب مجلس و 2سال از تایید شورای نگهبان، هنوز نه پرند ساخت و سازهای مراکز دولتی و وزارتخانه‌ها را به خود دیده و نه پردیس.

مسئولان برنامه بلندمدت ندارند

به نظر می‌رسد تنها راه کاهش جمعیت تهران، انتقال پایتخت و برون رفت مراکز و سازمان‌ها و وزارتخانه‌های دولتی است. صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و فعال سیاسی در گفتگو با آفتاب یزد می‌گوید: «اصولا مسئولان ما نگاه بلندمدت به مسائل کشور ندارند. یعنی برای مسئولین ما این که محیط‌زیست، جمعیت، مهاجرت به تهران، زندگی در تهران، آب، هوا و... در 10 یا 20سال آینده چگونه می‌شود مهم نیست. مسئولین ما صرفا و فقط حال برایشان مهم است یعنی الان و چندسال آینده که بر مسند نشسته‌اند و آثار و تبعات 20سال آینده کشور برایشان مهم نیست. تهران هم از جمله مسائلی است تهران برای آنها اهمیت ندارند. نه تنها هیچ وزارتخانه، سازمان و نهاد دولتی از تهران بیرون نرفته بلکه آنهایی که جدیدا یا حتی بعد از انقلاب تاسیس شده هم در تهران متمرکز شده است.»

وی با اشاره به گستره کشوری می‌افزاید: «به عنوان مثال کمیته امداد امام خمینی (ره) می‌توانست به قم برود، وزارت کشاورزی و منابع طبیعی در گیلان یا مازندران مستقر شود و وزارت صنایع می‌توانست به اصفهان انتقال یابد. کشورهای توسعه یافته گسترشی به وجود آورده‌اند که همه راه‌ها به پایتخت ختم نشود.»

زیباکلام با بیان این که در ایران همه راه‌ها به تهران ختم می‌شود، تاکید می‌کند: «اگر کسی بیماری جدی پیدا کند یا دارویی را پیدا نکند یا کار نداشته باشد باید بیاید تهران. امروزه همه چیز در تهران است. مسئولان باید فکر کنند، با رشد سرطان‌گونه جمعیت در تهران 10-20سال آینده زندگی در تهران چگونه می‌شود؟ چیزی که برای مسئولان اهمیت دارد حال و مسائل فعلی است که قدرتشان سرجای خودش باقی بماند.»

به گفته وی؛ «اگر مسئولان ما واقعا به دنبال راه‌چاره‌ای برای تهران و مدیریتش هستند، اول باید کاری کنند که مهاجرت به تهران کاهش یابد. یعنی پروژه‌های جدید را در استان‌های دیگر احداث کرده و به تدریج با برنامه‌ریزی 5یا10سال سازمان‌ها و اداره‌های دولتی را به شهرستان‌های دیگر منتقل کنند. با وجود کامپیوتری شدن بسیاری از مراکز و اداره‌های دولتی، می‌شود آنها را به خارج از تهران انتقال داد. وقتی این ادارات از تهران خارج شده و به استان‌های دیگر انتقال یابد، نهادهای وابسته‌ به آنها هم به تدریج به سمت استان‌های دیگر می‌رود. در حقیقت مشکل تجمع شغل در تهران و مراجعات به سازمان‌ها رفع می‌شود.»

زیباکلام با تاکید بر این که تنها نهادی که بعد از انقلاب در تهران متمرکز نشد، دانشگاه آزاد است، می‌گوید: «دانشگاه آزاد در تمام استان‌ها گسترش یافته است. در مقابل دانشگاه آزاد، همه نهادهایی که بعد از انقلاب به وجود آمدند در تهران هستند و هیچ کدامشان حاضر نیستند تا کرج از پایتخت فاصله بگیرند. به نظر من تا وقتی این وضعیت هست، نمی‌توان امیدی به آینده توسعه پایدار برای تهران داشت.»

این فعال سیاسی می‌افزاید: «بعضی بخشنامه‌ها را هم نمی‌توان به راحتی ابلاغ کرد. مثلا این که بخشنامه شود همه کارخانجات به 120کیلومتری خارج از تهران بروند، فقط راه برای فساد باز می‌شود. زیرا اجرای این برنامه در کوتاه مدت شدنی نیست و آن کسی که می‌خواهد در تهران یا نزدیک تهران کارخانه احداث کند، مجبور می‌شود که از راه غیرقانونی وارد شود تا کارش راه بیفتد. یا اگر در یک تصمیم‌گیری ضربتی اعلام شود که دیگر اجازه ساخت و ساز در تهران داده نمی‌شود، فقط قیمت مسکن را بالا می‌برد. بنابراین در سیاستگذاری‌ها باید با نگاه بازده زمانی بلندمدت تصمیم‌گیری شود.»

وی بار دیگر به مهاجرت‌های مقطعی به تهران اشاره کرده و می‌گوید: «کنار هر بیمارستان دولتی بزرگ مثل امام خمینی (ره)، شریعتی و... آدم‌ها چادر زده‌اند. چون مشکل بیمارشان در استان‌های خودشان مرتفع نشده و باید به تهران می‌آمدند. در تهران هم جایی نداشتند و مجبور شدند در طول مدت معالجه بیمارشان کنار پیاده رو زندگی کنند. این در حالی است که شیراز قطب پزشکی در پیوند کبد است و بیماران استان فارس برای درمان به تهران مراجعه نمی‌کنند. بنابراین می‌شود در بازده زمانی 10-20ساله، اقداماتی را در پیش گرفت که حداقل مردم برای معالجه یا تهیه دارو مجبور نشوند به تهران (برای مدت کوتاه یا بلندمدت) مهاجرت کنند.»

http://aftabeyazd.ir/?newsid=87314

ش.د9602875