(روزنامه مردم سالاري – 1396/06/15 – شماره 4408 – صفحه 1)
اقتصاد ایران تا پیش از انقلاب اسلامی، تکیه بر الگوی نظام بانکداری معمول در جهان یعنی بانکداری ربوی داشت. پس از استقرار جمهوری اسلامی، بانکداری بدون ربا پایه ریزی شد اما تاکنون این بانکداری از خود، چهره موفق و قابل دفاعی را ارایه نکرده است. در اقتصاد ایران، بخش نفت و گاز، اصلیترین بخش اقتصاد ایران است. در اقتصاد ایران، حدود و تعاریف مالکیتهای بزرگ خصوصی، کاملا شفاف نیست. با آنکه اقتصاد ایران با غمض نظر از برخی پارامترها، یک اقتصاد کاملا دولتی از دوران کودتای 28 مرداد تاکنون بوده است اما بخشهای بسیار قدرتمندی در اقتصاد ایران فعالیت میکنند که نه دولتیاند و نه خصولتی بلکه در چارچوبهای تعریف شده، کار آفرینی و نقش آفرینی میکنند.
موضوع تئوری رفاه، ساختارهای توزیع، الگوهای مصرف، عدالت عمومیو برخی شاخصههای مهم دیگر در اقتصاد، دارای تعاریف شفاف و مشخصی نیست. اصولا در اقتصاد ایران مشخص نیست که تا چه میزان در جهت تحقق نیل به اقتصاد اسلامی، قدم برداشته شده است در جایی که برخی مدعیان، به زعم خود، وجود هرگونه اقتصاد اسلامیرا منکر میشوند و بر مبنای این فرض غلط که اقتصاد، یک علم است مانند شیمی، مکانیک و نظایر آن، مدعی شدهاند که اقتصاد اسلامینیز بی معناست!
آنچه به طور خلاصه از اقتصاد ایران توصیف شد، بیانگر آن است که در فرآیند نهادینهسازی اقتصاد مقاومتی، به دلیل ماهیت ملغمه گونه اقتصاد ایران،با پارادوکسهای جدی مواجهیم. مقام معظم رهبری با ابلاغ سیاستهای کلی «اقتصاد مقاومتی» در بهمن ماه 1392 تاکید کردند که اقتصاد مقاومتی، خواهد توانست الگویی الهامبخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد و زمینه و فرصت مناسب را برای نقشآفرینی مردم و فعالان اقتصادی در تحقق حماسه اقتصادی فراهم کند. در همین راستا بود که رهبری، با هدف تأمین رشد پویا و بهبود شاخصهای مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشمانداز بیستساله، سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی با رویکردی جهادی، انعطافپذیر، فرصت ساز، مولد، درونزا، پیشرو و برونگرا را در 24 بند و سر فصل در همان بهمن ماه سال 1392 ابلاغ فرمودند.
نکته: بر مبنای رهنمود رهبر حکیم انقلاب، غایت اقتصاد مقاومتی در راستای دستیابی و رسیدن به الگوی اقتصاد اسلامیاست که این مهم به دست نمیآید مگر با شروع شفاف سازی تئوریک ماهیت فعلی اقتصاد ایران چرا که اقتصاد ایران، بستر اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی است.
نتیجه گیری: تشکیل ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی، شرط لازم در حرکت به سوی تحقق و تبلور اقتصاد مقاومتی است اما شرط کافی در جای دیگری میباشد. اقتصاد سرمایهداری با حدود دو قرن مطالعات، پژوهش، انگاره سازی، سیستم دهی، به کار گیری تکنیکهای قدرتمند ریاضیات و آمار، علوم سایبر و نظایر آن، به شرایط امروز رسیده است. امروزه، مدیریت اقتصادی بسیاری از کشورهای جهان، بر اساس مکاتب مختلف اقتصاد سرمایه داری صورت میپذیرد. برای طی شدن راه بسیار سنگین، پیچیده و طولانی اقتصاد مقاومتی و اقتصاد اسلامی، راهی جز این نیست که در یک حرکت کلان دانشگاهی افراد پیشتازی مانند دکتر مسعود درخشان که یک تئوریپرداز بزرگ در زمینه اقتصاد مقاومتی و اقتصاد اسلامیاست همچنین دیگر افراد خلاق و توانمندی که دارای انگیزه کافی برای بر دوش گرفتن این رسالت بزرگ ملی و دینی هستند، به ایجاد نهضت تشکیل مکاتب متعددی در مراکز دانشگاهی و پژوهشی برای مطالعه، تحقیق و تئوری پردازی برای اقتصاد مقاومتی و اقتصاد اسلامی همت گمارند.
برای نیل به این آرمان که رسیدن به اقتصادی مقاوم، عدالت محور، پویا، پیشرو و رفاه گستر در چارچوبی به نام اقتصاد اسلامیاست، چارهای جز این نیست که برنامه روشنی را برای دهههای آینده داشته باشیم. مراکز دانشگاهی و پژوهشی ارزشمندی مانند دانشگاه امام صادق علیه السلام و دیگر مراکز مشابه که در سه دهه گذشته رشد و نمو یافتهاند، موتور حرکت این قطار در راستای حرکت به این آرمان انقلاب اسلامی و مردم انقلابی خواهد بود.
http://www.mardomsalari.net/4408/page/1/21438
ش.د9602933